ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
84- محمد بن ابراهیم بن أبی عَدی بصری/[1]
[متوفّای 194 ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:
وی، حافظ مؤثّق و قابل اعتماد و مطمئن و قوی: ابوعمرو محمد بن ابراهیم بن ابی عدی میباشد. برخی گفتهاند که «ابوعدی»، کینهی ابراهیم بوده است.
محمد بن ابوعدی بصری، از این بزرگان عرصهی علم و دانش، به نقل روایت پرداخته است:
حُمید طویل؛ داود بن ابوهند؛ ابن عون؛ عَؤف اعرابی؛ حسین معلّم؛ و کسان دیگر از طبقهی آنان.
و از کسانی که از محمد بن ابوعدی، حدیث روایت نمودهاند، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
احمد بن حنبل؛ فلاس؛ بندار؛ محمد بن مثنّی؛ حسن زعفرانی؛ و دیگر دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش و تشنگان حکمت و فرزانگی.
ابوحاتم رازی و دیگران، محمد بن ابوعدی بصری را فردی مؤثّق و مطمئن و قوی و قابل اعتماد معرفی کردهاند و او را روایت کنندهای درستکار و شریف دانستهاند.
وی، به سال 194 ه . ق در 80 سالگی، درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید.
و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب»[3] گوید:
ابوحاتم و نسایی گفتهاند: «ثقة»؛ «محمد بن ابوعدی بصری، از راویان مورد وثوق و قابل اعتماد بود».
ابن سعد گوید: «کان ثقة»؛ «ابن ابوعدی، یکی از روایت کنندگان ثقه و مطمئن و قوی و مورد اعتماد بود».
ابن حبّان نیز در کتاب «الثقات» وی را در شمار راویان مؤثق و قابل اعتماد ذکر کرده است.
عمرو بن علی گوید: «سمعتُ عبدالرحمن بن مهدی - وذکر ابن ابی عدی - فأحسن الثناء علیه؛ وسمعتُ معاذ بن معاذ یحسن الثناء علیه»؛ «از عبدالرحمن بن مهدی و معاذ بن معاذ، شنیدم که به ذکر محمد بن ابوعدی بصری پرداختند و به زیبایی هر چه تمام، او را مدح و ستایش و تعریف و تمجید و سپاس و تقدیر نمودند».
و علاوه از اینها، محمد بن ابوعدی، از آن دسته از روایت کنندگانی میباشد که بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه، از وی حدیث روایت نمودهاند.
علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان»[4]، محمد بن ابوعدی را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ پرداختهاند، قرار داده است.
و بدین سان، حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب»[5]، وی را در زمرهی راویان شهر بصره که به نقل روایت از امام اعظم ابوحنیفه/ پرداختهاند، معرفی نموده است.
نگارندهی سطور گوید:
محمد بن ابراهیم بن ابوعدی بصری/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «عهد الله عزّو جلّ»[6]
«حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِی عَدِیٍّ، عَنْ شُعْبَةَ، عَنْ سُلَیْمَانَ، وَمَنْصُورٍ، عَنْ أَبِی وَائِلٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: “مَنْ حَلَفَ عَلَى یَمِینٍ کَاذِبَةٍ، یَقْتَطِعَ بِهَا مَالَ رَجُلٍ مُسْلِمٍ - أَوْ قَالَ: أَخِیهِ - لَقِیَ اللَّهَ وَهُوَ عَلَیْهِ غَضْبَانُ ”فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَصْدِیقَهُ: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ﴾ [آل عمران: 77]، قَالَ سُلَیْمَانُ، فِی حَدِیثِهِ: فَمَرَّ الأَشْعَثُ بْنُ قَیْسٍ، فَقَالَ: مَا یُحَدِّثُکُمْ عَبْدُ اللَّهِ؟ قَالُوا لَهُ، فَقَالَ الأَشْعَثُ: نَزَلَتْ فِیَّ وَفِی صَاحِبٍ لِی، فِی بِئْرٍ کَانَتْ بَیْنَنَا»(ح 6659 و 6660)
«محمد بن بشار، از محمد بن ابوعدی بصری، از شعبة، از سلیمان و منصور، از ابووائل، از عبدالله بن مسعودس برای ما روایت کرده که رسول خدا ج فرمود: «کسی که به دروغ سوگند بخورد تا مال مسلمانی را از چنگش به در آورد؛ - یا گفت: - مال برادرش را تصاحب کند، خداوند را در حالی ملاقات میکند که بر وی خشمگین میباشد».
خداوند نیز در تصدیق فرمودهی رسول خدا ج، این آیه را نازل کرد: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَیۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِیلًا أُوْلَٰٓئِکَ لَا خَلَٰقَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ﴾ [آل عمران: 77] «کسانی که پیمان خدا و سوگندهای خویش را به بهای ناچیزی میفروشند، آنان را در آخرت، بهرهای نیست».
سلیمان، در حدیث خود گفته است: اشعث بن قیس، عبور کرد و گفت: عبدالله بن مسعودس، به شما چه گفت؟ به وی گفتند: اشعث گفت: این آیه، دربارهی من و همکار من نازل شده است که دربارهی چاهی، دعوا داشتیم».
* در باب «التلبیة اذا إنحدر فی الوادی»[7]
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ المُثَنَّى، قَالَ: حَدَّثَنِی ابْنُ أَبِی عَدِیٍّ، عَنِ ابْنِ عَوْنٍ، عَنْ مُجَاهِدٍ، قَالَ: کُنَّا عِنْدَ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، فَذَکَرُوا الدَّجَّالَ أَنَّهُ قَالَ: مَکْتُوبٌ بَیْنَ عَیْنَیْهِ کَافِرٌ، فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: لَمْ أَسْمَعْهُ وَلَکِنَّهُ قَالَ: «أَمَّا مُوسَى کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ إِذْ انْحَدَرَ فِی الوَادِی یُلَبِّی»»(ح 1555)
«محمد بن مثنّی، از محمد بن ابوعدی، از ابن عون، از مجاهد برای ما روایت کرده که وی گفته است: ما در نزد عبدالله بن عباسب بودیم که سخن از دجّال به میان آمد. گفتند: آن حضرت ج فرمود: «میان دو چشم او، کافر نوشته شده است». ابن عباسب گفت: من، این را از پیامبر ج نشنیدم؛ ولی شنیدم که آن حضرت ج فرمود: «امّا موسی: گویا هم اکنون او را میبینم که لبیک گویان به سوی وادی، سرازیر است».
* در باب «من أخفّ الصلاة عند بکاء الصبیّ»[8]
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِی عَدِیٍّ، عَنْ سَعِیدٍ، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «إِنِّی لَأَدْخُلُ فِی الصَّلاَةِ، فَأُرِیدُ إِطَالَتَهَا، فَأَسْمَعُ بُکَاءَ الصَّبِیِّ، فَأَتَجَوَّزُ مِمَّا أَعْلَمُ مِنْ شِدَّةِ وَجْدِ أُمِّهِ مِنْ بُکَائِهِ» وَقَالَ مُوسَى، حَدَّثَنَا أَبَانُ، حَدَّثَنَا قَتَادَةُ، حَدَّثَنَا أَنَسٌ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِثْلَهُ»(ح 710)
«محمد بن بشار، از محمد بن ابوعدی، از سعید، از قتادة، از انس بن مالکس برای ما روایت کرده که آن حضرت ج فرمود: «من در نماز داخل میشوم و دوست دارم که آن را طولانی کنم ولی چون گریهی کودکی را میشنوم، آن را کوتاه میگردانم؛ زیرا میدانم که گریهی او، موجب اندوه شدید مادرش میشود».
* در باب «الحلال بیّن والحرام بیّن؛ وبینهما مشتبهات»[9].
* در باب «ذکر القین والحدّاد»[10].
* در باب «اخراج اهل المعاصی والخصوم من البیوت بعد المعرفة»[11].
* در باب «القلیل من الهبة»[12].
* در باب «اذا ادّعی أو قذف، فله أن یلتمس البیّنة وینطلق لطلب البیّنة»[13].
* در باب «العون بالمدد»[14].
* در باب «ذکر الملائکة»[15].
* در باب «ذکر الجنّ وثوابهم وعقابهم»[16].
* در باب «حدیث الغار»[17].
* در باب «علامات النبوّة فی الاسلام»[18].
به هر حال، روایات «محمد بن ابراهیم بن ابوعدی بصری»/، در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از 23 مورد آمده است.
[1]- بیوگرافی «محمد بن ابراهیم بن ابوعدی بصری/» را در این منابع دنبال کنید:
«التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری 1/1/23؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 2/636؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 3/16؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 9/12؛ «سیر أعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 9/220؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی 3/647؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 2/50؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 16/19؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی، ص 276؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص 141؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد 1/341؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 2/434
[2]- «تذکرة الحفّاظ» 1/324
[3]- «تهذیب التهذیب» 9/12 و 13
[4]- «عقود الجمان»؛ ص 91
[5]- «المناقب»، کردری 2/228
[6]- «الجامع الصحیح»، امام بخاری 2/985
[7]- «الجامع الصحیح»، امام بخاری 1/210
[8]- همان 1/98
[9]- همان 1/275
[10]- همان 1/280
[11]- همان 1/326
[12]- همان 1/349
[13]- همان 1/367
[14]- همان 1/431
[15]- همان 1/457
[16]- همان 1/467
[17]- همان 1/493
[18]- همان 1/504