ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
85- محمد بن فُضیل بن غَزوان حنفی/[1]
[متوفّای 195 ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:
وی، حافظ و روایت کنندهی حدیث: محمد بن فُضیل بن غزوان (بن جریر)، ابوعبدالرحمن ضبّی کوفی و مصنّف کتاب «الزهد»، کتاب «الدعاء» و غیره میباشد.
از کسانی که محمد بن فُضیل بن غزوان به نقل روایت از آنها پرداخته است، میتوان این افراد را نام برد:
پدرش (فضیل بن غزوان)؛ بیان بن بشر؛ ابراهیم هجری؛ حبیب بن ابوعمرة؛ حصین بن عبدالرحمن؛ عاصم احول؛ و کسان دیگر غیر از اینها.
و از محمد بن فُضیل نیز، این افراد، حدیث روایت کردهاند:
احمد بن حنبل؛ اسحاق بن راهویه؛ احمد بن بدیل؛ حسن بن عرفة؛ ابوسعید اشجّ؛ فلّاس؛ علی بن حرب؛ احمد بن عبدالجبار عُطاردی و کسان دیگر از سائر دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش و حکمت و فرزانگی.
محمد بن فُضیل بن غزوان، یکی از علماء و صاحب نظران عرصهی روایت و درایت، و اندیشمندان و فرهیختگان عرصهی حدیث و دانایان و آگاهان به این فن بود که یحیی بن معین نیز، وی را از زمرهی راویان مؤثق و مطمئن و قوی و قابل اعتماد معرفی کرده است.
احمد بن حنبل گوید: «حسن الحدیث شیعی»؛ «احادیث و روایات محمد بن فُضیل، در درجهی حَسَن قرار دارند؛ و وی از زمرهی کسانی بود که قائل به برتری و تفوّق علی بن ابی طالبس بر عثمان بن عفّانس هستند».
علامه ذهبی در ادامه گوید: «کان مُتوالیاً فقط؛ قرأ القرآن علی حمزة؛ وقد دخل علی منصور لیسمع منه، فوجده مریضاً»؛ «محمد بن فضیل؛ فقط گرایش به این داشت که علی بن ابی طالبس بر عثمان بن عفّانس برتر است و در تمامی جنگهای خویش، حق به جانب بوده است و دیگران بر غیر حق بودهاند؛ او فن قرائت را به نزد حمزة الزیّات فراگرفت و بر منصور نیز وارد شد تا از او، به سماع حدیث بپردازد؛ ولی او را مریض و بیمار و ناخوش و دردمند یافت».
و سرانجام، محمد بن فضیل، به سال 195 ه . ق درگذشت و به رحمت ایزدی پیوست.
و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب»[3] گوید:
ابن حبّان، در کتاب «الثقات»، محمد بن فُضیل بن غزوان را در شمار راویان قوی و مؤثّق و مطمئن و قابل اعتماد ذکر نموده است.
و نسایی نیز گفته است: «لیس به بأس»؛ «در روایات و احادیث محمد بن فُضیل، نمیتوان ایراد و نقصی وارد کرد؛ زیرا وی، روایت کنندهای ثقه و قابل اعتماد است».
ابن شاهین هم، در کتاب «الثقات» گفته است: علی بن مدینی گوید: «کان ثقةً ثبتاً فی الحدیث»؛ «محمد بن فُضیل بن غزوان، فردی مؤثّق و قابل اعتماد، مطمئن و درستکار و معتبر و امانت دار در حدیث میباشد».
شیخ الحدیث محمد زکریا کاند هلوی نیز در کتاب «مقدمة لامع الدراری»[4]، محمد بن فُضیل بن غزوان را در زمرهی علماء و صاحب نظران احناف و یکی از اساتید امام بخاری ذکر کرده و در ادامه گفته است: «و کذا محمد بن فُضیل، من رواة الستة»؛ «و بدین سان، محمد بن فُضیل، یکی از راویان صحاح شش گانه نیز میباشد».
علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان»[5]، محمد بن فُضیل را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر کرده است.
و بدین سان، حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب»[6]، وی را در زمرهی راویان شهر کوفه که به نقل روایت از امام اعظم ابوحنیفه/ پرداختهاند قرار داده است.
و حافظ عبدالقادر قرشی نیز در کتاب «الجواهر المضیة فی طبقات الحنفیة»[7]، به ذکر محمد بن فُضیل بن غزوان پرداخته و او را از اندیشمندان و فرهیختگان احناف، برشمرده است.
نگارنده گوید:
محمد بن فُضیل بن غَزوان/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «الاذان بعد ذهاب الوقت»[8]
«حَدَّثَنَا عِمْرَانُ بْنُ مَیْسَرَةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فُضَیْلٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا حُصَیْنٌ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی قَتَادَةَ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: سِرْنَا مَعَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَیْلَةً، فَقَالَ: بَعْضُ القَوْمِ: لَوْ عَرَّسْتَ بِنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «أَخَافُ أَنْ تَنَامُوا عَنِ الصَّلاَةِ» قَالَ بِلاَلٌ: أَنَا أُوقِظُکُمْ، فَاضْطَجَعُوا، وَأَسْنَدَ بِلاَلٌ ظَهْرَهُ إِلَى رَاحِلَتِهِ، فَغَلَبَتْهُ عَیْنَاهُ فَنَامَ، فَاسْتَیْقَظَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَقَدْ طَلَعَ حَاجِبُ الشَّمْسِ، فَقَالَ: «یَا بِلاَلُ، أَیْنَ مَا قُلْتَ؟» قَالَ: مَا أُلْقِیَتْ عَلَیَّ نَوْمَةٌ مِثْلُهَا قَطُّ، قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ قَبَضَ أَرْوَاحَکُمْ حِینَ شَاءَ، وَرَدَّهَا عَلَیْکُمْ حِینَ شَاءَ، یَا بِلاَلُ، قُمْ فَأَذِّنْ بِالنَّاسِ بِالصَّلاَةِ» فَتَوَضَّأَ، فَلَمَّا ارْتَفَعَتِ الشَّمْسُ وَابْیَاضَّتْ، قَامَ فَصَلَّى»(ح 595)
«عمران بن میسرة، از محمد بن فُضیل بن غزوان، از حُصین، از عبدالله بن ابوقتادة، از پدرش برای ما روایت کرده که وی گفته است: «شبی همسفر رسول خداج بودیم. گروهی گفتند: چه خوب بود اگر برای خواب، توقف میکردیم. رسول خدا ج فرمود: «میترسم برای نماز صبح بیدار نشویم». بلالس گفت: من شما را بیدار میکنم. مردم دراز کشیدند و خوابیدند. بلالس هم نشست و به شترش تکیه زد. دیری نگذشت که خواب بر او نیز غلبه کرد. رسول خدا ج زمانی از خواب بیدار شد که آفتاب طلوع کرده بود. آنگاه خطاب به بلالس فرمود: «کجاست آنچه وعده نمودی؟»! بلالس گفت: ای رسول خدا ج! من هرگز چنین به خواب نرفته بودم. رسول خدا ج فرمود: «هرگاه خداوند بخواهد، ارواح شما را قبض میکند و هرگاه بخواهد، برمی گرداند. ای بلال! اکنون برخیز و اذان بگو». سپس آن حضرت ج وضو گرفت و پس از بلند شدن آفتاب، نماز را اقامه نمود».
* در باب «غزوة الحدیبیّة»[9]
«حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ إِشْکَابَ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فُضَیْلٍ، عَنِ العَلاَءِ بْنِ المُسَیِّبِ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: لَقِیتُ البَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، فَقُلْتُ: “طُوبَى لَکَ، صَحِبْتَ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَبَایَعْتَهُ تَحْتَ الشَّجَرَةِ، فَقَالَ: یَا ابْنَ أَخِی، إِنَّکَ لاَ تَدْرِی مَا أَحْدَثْنَا بَعْدَهُ ”»(ح 4170)
«احمد بن اِشکاب، از محمد بن فُضیل بن غزوان، از علاء بن مسیّب، از پدرش، برای ما روایت کرده که وی گفته است: براء بن عازبس را ملاقات کردم و گفتم: خوشا به حال تو! از مصاحبت با رسول خدا ج بهرهمند شدی و با او در زیر درخت، بیعت کردی. ویگفت: ای پسر برادر! تو نمیدانی که ما پس از آن حضرت ج چه پدید آوردیم».
* در باب «غزوة موتة مِن أرض الشام»[10]
«حَدَّثَنِی عِمْرَانُ بْنُ مَیْسَرَةَ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فُضَیْلٍ، عَنْ حُصَیْنٍ، عَنْ عَامِرٍ، عَنِ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِیرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: أُغْمِیَ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ رَوَاحَةَ، فَجَعَلَتْ أُخْتُهُ عَمْرَةُ تَبْکِی وَاجَبَلاَهْ، وَاکَذَا وَاکَذَا، تُعَدِّدُ عَلَیْهِ، فَقَالَ حِینَ أَفَاقَ: “مَا قُلْتِ شَیْئًا إِلَّا قِیلَ لِی: آنْتَ کَذَلِکَ”»(ح 4267)
«عمران بن میسرة، از محمد بن فضیل بن غزوان، از حصین، از عامر، از نعمان بن بشیرس برای ما روایت کرده که وی گفته است: عبدالله بن رواحهس دچار بیهوشی شد؛ خواهرش، عمرة گریست و گفت: وای کوه من! وای چنین و وای چنان. و صفات وی را برشمرد. هنگامی که ابن رواحهس به هوش آمد، گفت: آنچه تو به من گفتی؛ جز آن نبود که از (نظر اهانت) به من گفته میشد: آیا تو واقعاً چنین هستی که خواهرت تو را بدان وصف میکند».
* در باب «صوم رمضان احتساباً من الایمان»[11].
* در باب «نوم الرجال فی المسجد»[12].
* در باب «الأذان بعد ذهاب الوقت»[13].
* در باب «ما ینهی من الکلام فی الصلاة»[14].
* در باب «لایردّ السلام فی الصلاة»[15].
* در باب «من جلس عند المصیبة یعرف فیه الحزن»[16].
* در باب «الحلق والتقصیر عند الاِحلال»[17].
* در باب «فضل التسبیح»[18].
* در باب «کیف کان عیش النبی ج وأصحابه وتخلّیهم من الدنیا»[19].
به هر حال، روایات «محمد بن فُضیل بن غزوان»/ در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از 27 مورد آمده است.
[1]- بیوگرافی «محمد بن فضیل بن غزوان» را در این منابع دنبال کنید:
«التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری 1/1/207؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 2/674؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 8/57؛ «سیر أعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 9/173؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی 4/9؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان 9/103؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 9/359؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 3/89؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 2/124؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 17/155؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی، ص 304؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص 136؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد 1/344؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 2/447
[2]- «تذکرة الحفّاظ» 1/315
[3]- «تهذیب التهذیب» 9/360
[4]- «مقدمة لامع الدراری، علی جامع البخاری» 1/67
[5]- «عقود الجمان»؛ ص 96
[6]- «المناقب»، کردری 2/223
[7]- «الجواهر المضیة» 2/111
[8]- «الجامع الصحیح» امام بخاری 1/83
[9]- همان 2/599
[10]- همان 2/611
[11]- همان 1/10
[12]- همان 1/63
[13]- همان 1/83
[14]- همان 1/160
[15]- همان 1/162
[16]- همان 1/173
[17]- همان 1/233
[18]- همان 2/948
[19]- همان 2/956