ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
88- مروان بن معاویة فَزاری/[1]
[متوفّای 193 ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:
وی، حافظ و روایت کنندهی حدیث: مروان بن معاویة بن حارث بن اسماء بن خارجة بن حصن، ابوعبدالله فَزاری کوفی میباشد که نخست، مقیم مکهی مکرمه و پس از آن، مقیم دمشق شد و در آنجا سُکنی و اقامت گزید و مستقر و ماندگار شد.
مروان بن معاویة، از این بزرگان، به نقل حدیث پرداخته است:
عاصم احول؛ حُمید طویل؛ ابومالک سعد بن طارق؛ اسماعیل بن ابوخالد؛ موسی جهنی؛ محمد بن سوقة؛ و شماری دیگر از بزرگان عرصهی علم و دانش.
و از کسانی که از مروان بن معاویة، حدیث روایت نمودهاند، میتوان این افراد را نام برد:
احمد بن حنبل؛ اسحاق بن راهویه؛ ابوخیثمه؛ حسین بن حریث؛ دحیم؛ ابوکریب؛ ابن عرفة؛ محمد بن هشام بن خلاس نمیری؛ و شمار زیادی از دیگر دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش و تشنگان حکمت و فرزانگی.
امام احمد بن حنبل، به ذکر مروان بن معاویة پرداخته و گفته است: «ثبت حافظ کان یحفظ حدیثه کلّه»؛ «مروان بن معاویة فزاری، روایت کنندهای مطمئن و قوی و درستکار و قابل اعتماد و حافظ و ضابط بود که تمامی روایات و احادیث خویش را از حفظ داشت».
علی بن مدینی گوید: «ثقة فیما روی عن المعروفین»؛ «در مورد آنچه از علماء و صاحب نظران معروف و مشهور عرصهی حدیث، روایت نموده است، مطمئن و قوی و درستکار و مؤثق و قابل اعتماد و امانت دار بود».
یحیی بن معین نیز گفته است: «کان یلتقط شیوخاً من السکک»؛ «(مروان بن معاویة، چنان به یادگیری و فراگیری و تحصیل علم و دانش، اهمیّت میداد و بدان توجه و عنایت میورزید؛ تا جایی که حتّی) در خیابانها و راهها نیز از اساتید و شیوخ، علم و دانش و حکمت و فرزانگی و حدیث و روایت، فرا میگرفت».
برخی بر این باورند که وی، به صورت غیرمنتظره و ناگهانی، در شهر مکه، در دهم ماه ذی الحجّه، به سال 193 ه . ق درگذشت و دار فانی را وداع گفت.
و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب»[3] گوید:
ابوبکر اسدی گفته است: از احمد بن حنبل روایت است که گفت: «ثبت حافظ»؛ «مروان بن معاویة فَزاری، روایت کنندهای مطمئن و مورد اعتماد و حافظ و ضابط میباشد».
ابوداود گوید: از احمد بن حنبل نقل است که گفت: «ثقة ما کان أحفظه»؛ «مروان، فردی مؤثق و معتبر و مطمئن و قابل اعتماد بود که بسیار به حفظ احادیث و روایات خویش، همت میگماشت».
یحیی بن معین، یعقوب بن شیبة و نسایی گفتهاند: «ثقة»؛ «مروان، روایت کنندهای ثقه و مورد اعتماد و مطمئن و قوی بود».
احمد عجلی گوید: «ثقةٌ ثبتٌ ما حدث عن المعروفین، فصحیح»؛ «مروان، از زمرهی راویان مؤثّق و مورد اعتماد و مطمئن و معتبر و درستکار و امین است؛ و آنچه را از علماء و صاحب نظران معروف و مشهور عرصهی حدیث، روایت نموده است، صحیح و درست میباشد».
ابوحاتم گوید: «صدوق لا یدفع عن صدقه»؛ «مروان بن معاویة، فردی صادق و راستگو و امانت دار و درستکار میباشد که نباید صداقت و درستی و درستکاری و امانت وی را انکار یا تکذیب کرد و آن را مورد تردید قرار داد».
عثمان دارمی، از یحیی بن معین چنین نقل کرده است: «ثقة ثقة»؛ «مروان بن معاویة، از زمرهی راویان بسیار ثقه و قابل اعتماد است».
ابن سعد گوید: «کان ثقة»؛ «وی، روایت کنندهای مؤثق و مطمئن و معتبر و مورد اعتماد بود».
ابن حبّان نیز در در کتاب «الثقات»، مروان بن معاویة، را در شمار راویان قابل اعتماد و معتبر و قوی و مؤثّق و مطمئن و امین برشمرده است.
در کتاب «جامع المسانید»[4]، چنین آمده است: ناچیزترین بندگان خدا (ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی) گوید: «و یروی عن الامام أبی حنیفة/ فی هذه المسانید»؛ «مروان بن معاویة فزاری، در این مسانید، به نقل روایت از امام ابوحنیفه/ پرداخته است».
علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان»[5]، مروان بن معاویة را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/، ذکر کرده است.
نگارنده گوید:
مروان بن معاویة فزاری، از ابوحنیفه، از عبدالله بن دینار، از عبدالله بن عمرب چنین روایت کرده که وی گفته است: «رأیتُ رسول الله ج یمسح فی السفر علی الخفیّن ولم یوقّت»؛ «رسول خدا ج را دیدم که در سفر، بر موزهها - بیآن که وقتی را مشخص کند - مسح مینمود».
این روایت را ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی، در کتاب «جامع المسانید»[6] ذکر کرده و گفته است: ابومحمد بخاری، این حدیث را از ابوسعید، از سلیمان بن عبیدالله، از مروان بن معاویة فزاری، از امام ابوحنیفه/، روایت نموده است.
و همچنین راقم سطور گوید:
مروان بن معاویة فزاری، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «العجوة»[7]
«حَدَّثَنَا جُمْعَةُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، حَدَّثَنَا مَرْوَانُ، أَخْبَرَنَا هَاشِمُ بْنُ هَاشِمٍ، أَخْبَرَنَا عَامِرُ بْنُ سَعْدٍ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ تَصَبَّحَ کُلَّ یَوْمٍ سَبْعَ تَمَرَاتٍ عَجْوَةً، لَمْ یَضُرَّهُ فِی ذَلِکَ الیَوْمِ سُمٌّ وَلاَ سِحْرٌ»»(ح 5445)
«جمعة بن عبدالله، از مروان بن معاویة فزاری، از هاشم بن هاشم، از عامر بن سعد، از پدرش برای ما روایت کرده که رسول خدا ج فرمود: «هر کس که هفت دانهی خرمای عجوة صبحانه بخورد، در آن روز نه زَهر و نه سحر او را زیان میرساند».
* در باب «فضل صلاة العصر»[8]
«حَدَّثَنَا الحُمَیْدِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مَرْوَانُ بْنُ مُعَاوِیَةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ، عَنْ قَیْسٍ، عَنْ جَرِیرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: کُنَّا عِنْدَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَنَظَرَ إِلَى القَمَرِ لَیْلَةً - یَعْنِی البَدْرَ - فَقَالَ: «إِنَّکُمْ سَتَرَوْنَ رَبَّکُمْ، کَمَا تَرَوْنَ هَذَا القَمَرَ، لاَ تُضَامُّونَ فِی رُؤْیَتِهِ، فَإِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ لاَ تُغْلَبُوا عَلَى صَلاَةٍ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا فَافْعَلُوا» ثُمَّ قَرَأَ: [وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الغُرُوبِ] (ق: 39)، قَالَ إِسْمَاعِیلُ: «افْعَلُوا لاَ تَفُوتَنَّکُمْ»»(ح 554)
«حُمیدی، از مروان بن معاویة فزاری، از اسماعیل، از قیس، از جریر، برای ما روایت کرده که وی گفته است: شبی، خدمت رسول خدا ج بودیم. ایشان به سوی ماه، نظر کرد و فرمود: «همین طور که این ماه را میبینید، پروردرگاتان را خواهید دید. در این مورد، هیچ مزاحمتی برای شما، وجود نخواهد داشت. (اگر میخواهید دیدار خداوند نصیب شما شود) سعی کنید بر نمازهای صبح و عصر، مواظبت نمایید؛ و حتماً این کار را انجام دهید».
سپس آن حضرت ج این آیه را تلاوت فرمود: ﴿فَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا یَقُولُونَ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ قَبۡلَ طُلُوعِ ٱلشَّمۡسِ وَقَبۡلَ ٱلۡغُرُوبِ٣٩﴾ [ق: 39] «خداوند را قبل از طلوع و قبل از غروب آفتاب، به پاکی یاد کنید».
اسماعیل (از راویان این حدیث) گفته است: آن نمازها را ادا کنید و نگذارید که فوت شود».
* در باب «ما جاء فی زمزم»[9]
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ هُوَ ابْنُ سَلاَمٍ، أَخْبَرَنَا الفَزَارِیُّ، عَنْ عَاصِمٍ، عَنِ الشَّعْبِیِّ، أَنَّ ابْنَ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا حَدَّثَهُ قَالَ: «سَقَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنْ زَمْزَمَ، فَشَرِبَ وَهُوَ قَائِمٌ» قَالَ عَاصِمٌ: فَحَلَفَ عِکْرِمَةُ مَا کَانَ یَوْمَئِذٍ إِلَّا عَلَى بَعِیرٍ»(ح 1637)
«محمد بن سلام، از مروان بن معاویة فزاری، از عاصم، از شعبی، برای ما روایت کرده که وی گفته است: ابن عباسب گفت: رسول خدا ج را از آب زمزم، نوشانیدم؛ و او، به حالت ایستاده آب نوشید.
عاصم گفته است: عکرمه چنین سوگند یاد کرده است: در آن روز، آن حضرت ج ایستاده نبود، بلکه بر شتر سوار بود».
* در باب «من نذر المشی الی الکعبة»[10].
* در باب «کراهیة النبیّ ج ان تعری المدینة»[11].
* در باب «الغرفة والعلیّة المشرفة وغیر المشرفة فی السطوح وغیرها»[12].
* در باب «خلق آدم وذرّیته»[13].
* در باب ﴿إِذۡ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنکُمۡ أَن تَفۡشَلَا وَٱللَّهُ وَلِیُّهُمَاۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١٢٢﴾ [آل عمران: 122][14].
* در باب «غزوة الرجیع ورعل وذکوان وبئر معونة»[15].
* در باب «قوله تعالی: ﴿وَٱلۡجُرُوحَ قِصَاصٞۚ﴾ [المائدة: 45]»[16].
به هر حال، روایات «مروان بن معاویة فزاری»/، در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از 13 مورد آمده است.
[1]- بیوگرافی «مروان بن معاویة فزاری» را در این منابع دنبال کنید:
«التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری 4/1/372؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 2/717؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 8/272؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی 13/149؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 9/51؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان 7/483؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 10/88؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 3/133؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 2/172؛ »تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 18/20؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد 1/333؛ «الطبقات الکبری»، ابن سعد 7/329؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص 319
[2]- «تذکرة الحفّاظ» 1/295 و 296
[3]- «تهذیب التهذیب» 10/88 و 89
[4]- «جامع المسانید» 2/559
[5]- «عقود الجمان»؛ ص 144
[6]- «جامع المسانید» 1/280
[7]- «الجامع الصحیح»، امام بخاری 2/819
[8]- همان 1/78
[9]- همان 1/221
[10]- همان 1/251
[11]- همان 1/253
[12]- همان 1/335
[13]- همان 1/469
[14]- همان 2/580
[15]- همان 2/590
[16]- همان 2/663