اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

90- مُعافی بن عمران مَوْصلی/[1] [متوفّای 185 ه‍ . ق]

90- مُعافی بن عمران مَوْصلی/[1]
[متوفّای 185 ه‍ . ق]

علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:

            وی، پیشوای الگو و امام نمونه، رهبر ایده آل و اسوه، حافظ حدیث، شیخ جزیره: ابومسعود (مُعافَی بن عمران بن نُفیل بن جابر بن جَبَلة بن عُبید بن لبید بن مُخاشن بن سلمة بن مالک بن فَهم) اَزْدی (فهمی، نُفَیلی) مَوصلی می‌باشد؛ که از این افراد، به سماع حدیث پرداخته است:

            ثور بن یزید؛ جعفر بن برقان؛ هشام بن حسان؛ حنظلة بن ابی سفیان؛ ابن جریج؛ سعید بن ابوعروبة؛ اوزاعی و شمار زیادی از دیگر بزرگان عرصه‌ی علم و دانش.

            و از کسانی که از مُعافَی بن عمران، به روایت حدیث پرداخته‌اند، می‌توان بدین افراد اشاره کرد:

            بشر حافی؛ محمد بن جعفر ورکانی؛ ابراهیم بن عبدالله هروی؛ محمد بن عبدالله عمار؛ عبدالله بن أبی خداش؛ و شمار زیادی از دیگر دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش و تشنگان حکمت و فرزانگی.

            یحیی بن معین گوید: «ثقة»؛ «مُعافَی بن عمران، فردی مؤثّق و معتبر و مطمئن و قابل اعتماد بود».

            ابن سعد گوید: «کان ثقةً فاضلاً خیراً صاحب سنّة»؛ «مُعافَی بن عمران، روایت کننده‌ای ثقه و مورد اعتماد، محترم و شریف و برگزیده و بزرگ منش و صاحب سنّت و متعهّد و پایبند بدان بود».

            عبدالله بن مبارک نیز پیوسته می‌گفت: «حدّثنی ذاک الرجل الصالح»؛ «این مرد درستکار و شریف و نجیب و محترم و کاردان و توانا و متخصص و کارشناس، (یعنی مُعافَی بن عمران)، به من خبر داد که....».

            احمد بن یونس گوید: «سمعتُ سفیان الثوری وذکر المعافی فقال: ذاک یاقوتة العلماء»؛ «از سفیان ثوری شنیدم که به ذکر مُعافَی بن عمران پرداخت و گفت: این فرد، یاقوت علماء و صاحب نظران اسلامی است».

            ابن عمار گفته است: «لم أر أحداً قطّ افضل منه»؛ «هرگز، کسی را بهتر و شایسته‌تر و برازنده‌تر از مُعافَی بن عمران ندیده‌ام».

            ابوزکریا محمد بن زید اَزْدی نیز در تاریخ خویش، در بیست و اندی صفحه، به بیان بیوگرافی مُعافَی بن عمران پرداخته و گفته است: «صنّف المعافی فی السنن والزهد والأدب والفتن وغیر ذلک»؛ «مُعافَی بن عمران، در عرصه‌های مختلف از قبیل «سنن»؛ «زهد»؛ «ادب»، «فتن» و غیر آن‌ها، قلم فرسایی نموده و کتاب، به رشته‌ی تحریر درآورده است».

            بشر بن حارث حافی گوید: «قال الاوزاعی وقد اجتماع عنده المعافی وابن المبارک وموسی بن أعین: هؤلاء أئمة الناس، لکن لاأقدم علی الموصلی أحداً»؛ «اوزاعی - در حالی که در نزد او، این سه نفر: مُعافَی بن عمران، عبدالله بن مبارک و موسی بن أعین وجود داشت - گفت: این افراد، از زمره‌ی ائمه و پیشوایان مردم به شمار می‌آیند؛ ولی من، هیچ کس را بر مُعافَی بن عمران موصلی، ترجیح نمی‌دهم و مقدّم نمی‌کنم».

            ابن عمار نیز گفته است: «مات سنة خمس وثمانین ومائة»؛ «مُعافَی بن عمران به سال 185 ه‍ . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید». ولی دیگران، بر این باورند که وی، به سال 184 ه‍ . ق وفات کرد و به رحمت ایزدی پیوست.

            بشر بن حارث گوید: «کان یحفظ الحدیث والمسائل»؛ «مُعافَی بن عمران، پیوسته به حفظ حدیث و احکام و مسائل فقهی، همّت می‌گماشت».

            علماء و صاحب نظرانی که در ذیل، بدان‌ها اشاره می‌شود، از زمره‌ی کسانی‌اند که مُعافَی بن عمران را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر کرده‌اند؛ و این دسته از علماء، عبارتند از:

1-   حافظ جلال الدین مزّی، در کتاب «تهذیب الکمال»[3].

2-   حافظ جلال الدین سیوطی، در کتاب «تبییض الصحیفة»[4]

3-   حافظ ابن بزّاز کردری، در کتاب «المناقب»[5].

4-   علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی، در کتاب «عقود الجمان»[6].

نگارنده گوید:

                مُعافَی بن عمران موصلی، از ابوحنیفه، از خالد بن علقمة، از عبد خیر، از علی بن ابی طالبس چنین روایت کرده است: «انّه دعا بماءٍ، فغسل یدیه ثلاثآً؛ وتمضمض ثلاثاً واستنشق ثلاثاً؛ وغسل وجهه ثلاثاً؛ وغسل ذراعیه ثلاثاً؛ ومسح برأسه ثلاثاً وغسل قدمیه ثلاثاً. ثم قال: هذا وضوء رسول الله ج»؛ «علی بن ابی طالبس، آب خواست؛ آنگاه دست‌ها (تا مچ)، دهان، بینی، صورت و دست‌ها (تا آرنج) را سه بار شست؛ پس از آن، سه مرتبه سرش را مسح کرد و در آخر سه بار پاهای خویش را شست و گفت: وضو رسول خدا ج، این‌چنین بود».

            این روایت را ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی، در کتاب «جامع المسانید» [7] ذکر کرده و در ادامه گفته است: ابومحمد بخاری، این حدیث را از مُعافَی بن عمران موصلی، از امام ابوحنیفه/ روایت نموده است.

و بدین سان، راقم سطور گوید:

                مُعافَی بن عمران موصلی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار می‌آید؛ و این موارد عبارتند از:

* در باب «ما قیل انّ النبیّ ج لم یحوّل رداءه فی الاستسقاء یوم الجمعة»[8]

            «حَدَّثَنَا الحَسَنُ بْنُ بِشْرٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُعَافَى بْنُ عِمْرَانَ، عَنِ الأَوْزَاعِیِّ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی طَلْحَةَ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ: أَنَّ رَجُلًا شَکَا إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، هَلاَکَ المَالِ وَجَهْدَ العِیَالِ «فَدَعَا اللَّهَ یَسْتَسْقِی» وَلَمْ یَذْکُرْ أَنَّهُ حَوَّلَ رِدَاءَهُ وَلاَ اسْتَقْبَلَ القِبْلَةَ»(ح 1018)

            «حسن بن بشر، از مُعافَی بن عمران موصلی، از اوزاعی، از اسحاق بن عبدالله، از انس بن مالکس برای ما روایت کرده که وی گفته است: مردی به نزد رسول خدا ج آمد و از تلف شدن حیوانات و مشقت (گرسنگی) و رنج زن و فرزند (خشکسالی) شکایت کرد. آن حضرت ج از خداوند بلند مرتبه، طلب باران کرد. و راوی حدیث، یادآور نشده که آن حضرت ج ردای خویش را برگردانیده و رو به قبله نموده باشد».

* در باب «ذکر معاویةس»[9]

            «حَدَّثَنَا الحَسَنُ بْنُ بِشْرٍ، حَدَّثَنَا المُعَافَى، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ الأَسْوَدِ، عَنِ ابْنِ أَبِی مُلَیْکَةَ، قَالَ: أَوْتَرَ مُعَاوِیَةُ بَعْدَ العِشَاءِ بِرَکْعَةٍ، وَعِنْدَهُ مَوْلًى لِابْنِ عَبَّاسٍ، فَأَتَى ابْنَ عَبَّاسٍ فَقَالَ: «دَعْهُ فَإِنَّهُ قَدْ صَحِبَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ»»(ح 3764)

            «حسن بن بشر، از مُعافَی بن عمران موصلی، از عثمان بن اسود، از ابن ابوملیکة، برای ما روایت کرده که وی گفته است: معاویةس پس از نماز عشاء، (نماز وتر را) یک رکعت گزارد. در آن هنگام، (کریب) برده‌ی آزاد شده‌ی ابن عباسب نزد وی بود. او به نزد ابن عباسب رفت و (اعتراض گونه) موضوع را بدو گفت. ابن عباسب گفت: او را به حال خود واگذار؛ زیرا معاویةس، با پیامبر ج مصاحب و همراه بوده است».




[1]-           بیوگرافی «معافی بن عمران موصلی» را در این منابع دنبال کنید:

      «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری 4/2/60؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 2/741؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 8/399؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی 13/226؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 9/80؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان 7/529؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 10/180؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 3/155؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 2/194؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 18/185؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص 325؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد 1/308؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص 126

[2]-           «تذکرة الحفّاظ» 1/287 و 288

[3]-           «تهذیب الکمال» 19/104

[4]-           «تبییض الصحیفة»، ص 86

[5]-           «المناقب»، کردری 2/230

[6]-           «عقود الجمان»؛ ص 146

[7]-           «جامع المسانید» 1/234 و 235

[8]-           «الجامع الصحیح»، امام بخاری 1/138

[9]-           همان 1/531

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد