اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

103- هشام بن یوسف صنعانی/[1] [متوفّای 197 ه‍ . ق]

103- هشام بن یوسف صنعانی/[1]
[متوفّای 197 ه‍ . ق]

علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:

            وی، قاضی «صنعاء»، و دانشمند و مُفتی آن دیار، و حجّت و قابل اعتماد در حدیث و استاد چیره دست: ابوعبدالرحمن (هشام بن یوسف) صنعانی می‌باشد که به نقل روایت از ابن جریج، معمر، قاسم بن فیّاض و دیگران پرداخته است.

و از هشام بن یوسف نیز، این افراد، به سماع حدیث پرداخته‌اند:

علی بن مدینی؛ ابراهیم بن موسی فرّاء؛ اسحاق بن راهویه؛ یحیی بن معین؛ عبدالله مُسندی؛ و دیگران.

            یحیی بن معین گوید: «هو أثبت من عبدالرزاق فی ابن جریج»؛ «هشام بن یوسف؛ در مورد (احادیث و روایات) ابن جریج، مطمئن‌تر و قابل اعتمادتر از عبدالرزاق است».

            ابوحاتم رازی گفته است: «ثقة متقن»؛ «هشام بن یوسف صنعانی، روایت کننده‌ای مؤثّق و مورد اعتماد و ماهر و خبره و استاد و زبردست و کارشناس و توانا و کاردان و حاذق است».

            ابوزرعة گوید: «هشام، أصحّ الناس کتاباً»؛ «در بین مردم، صحیح‌ترین کتاب‌های حدیث، از آنِ هشام بن یوسف صنعانی است».

هشام بن یوسف، به سال 197ه‍ . ق درگذشت و به دیار یار، پرگشود. رحمت و رضوان خدا بر او باد.

و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب»[3] گوید:

            ابن ابی حاتم، به نقل از ابوزرعة گوید: «کان هشام، أصحّ الیمانیین کتاباً»؛ «در بین علماء و صاحب نظران یمن، صحیح‌ترین و درست‌ترین کتاب‌های حدیث، از آنِ هشام بن یوسف بود».

            و ابن ابوحاتم، در جایی دیگر گوید: «کان أکبرهم وأحفظهم وأتقنهم»؛ «هشام بن یوسف صنعانی، بزرگترین و نام آورترین، حافظ‌ترین و ضابط‌ترین، ماهرترین و خبره‌ترین، زبردست‌ترین و کارشناس‌ترین، تواناترین و کارآمدترین، حاذق‌ترین و شایسته‌ترین علماء و صاحب نظران یمن بود».

            ابوحاتم رازی گفته است: «ثقةٌ متقنٌ»؛ «هشام بن یوسف صنعانی، فردی مورد اعتماد و مؤثق و ماهر و خبره و استاد و زبردست و کارشناس و توانا و کاردان و حاذق بود».

            احمد عجلی گفته است: «ثقة»؛ «هشام، از راویان مورد وثوق و قابل اعتماد بود».

            ابن حبّان نیز در کتاب «الثقات»، وی را در شمار راویان معتبر و مطمئن و مؤثق و مورد اعتماد ذکر کرده است.

            حاکم گوید: «ثقة مأمون»؛ «هشام بن یوسف، فردی مؤثق و قابل اعتماد و درستکار و امین بود».

            خلیلی گفته است: «ثقة متّفق علیه؛ روی عنه الأئمّة کلّهم»؛ «هشام بن یوسف، از آن دسته از راویانی می‌باشد که تمامی علماء و صاحب نظران اسلامی، بر وثاقت و صداقت و امانت و درستکاری وی، اتفاق نظر دارند؛ و علاوه از آن، همه‌ی ائمه و پیشوایان دینی و طلایه داران و پیشقراولان علمی، به نقل روایت از وی پرداخته‌اند».

            و در کتاب «جامع المسانید»[4] چنین آمده است: ناچیزترین بندگان خدا (ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی) گوید: «و هو یروی عن الامام أبی حنیفة/ فی هذه المسانید»؛ «هشام بن یوسف صنعانی، در این مسانید، از امام ابوحنیفه/، حدیث روایت نموده است».

            و بدین سان، علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان»[5]، و حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب»[6] هشام بن یوسف صنعانی را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر کرده‌اند.

نگارنده گوید:

                هشام بن یوسف صنعانی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار می‌آید؛ و این موارد عبارتند از:

* در باب «تحویل الاسم الی إسم هو أحسن منه»[7]

            «حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُوسَى، حَدَّثَنَا هِشَامٌ، أَنَّ ابْنَ جُرَیْجٍ، أَخْبَرَهُمْ قَالَ: أَخْبَرَنِی عَبْدُ الحَمِیدِ بْنُ جُبَیْرِ بْنِ شَیْبَةَ، قَالَ: جَلَسْتُ إِلَى سَعِیدِ بْنِ المُسَیِّبِ، فَحَدَّثَنِی: أَنَّ جَدَّهُ حَزْنًا قَدِمَ عَلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: «مَا اسْمُکَ» قَالَ: اسْمِی حَزْنٌ، قَالَ: «بَلْ أَنْتَ سَهْلٌ» قَالَ: مَا أَنَا بِمُغَیِّرٍ اسْمًا سَمَّانِیهِ أَبِی قَالَ ابْنُ المُسَیِّبِ: «فَمَا زَالَتْ فِینَا الحُزُونَةُ بَعْدُ»»(ح 6193)

            «ابراهیم بن موسی، از هشام بن یوسف صنعانی، از ابن جریج، از عبدالحمید جُبیر بن شیبة، برای ما روایت کرده که وی گفته است: به نزد سعید بن مسیّب نشستم؛ او به من گفت: پدربزرگ وی که «حَزْن» نام داشت به نزد رسول خدا ج رفته بود. آن حضرت ج به وی فرموده بود: «نام تو چیست؟» گفت: نام من، حَزْن است. آن حضرتج فرمود: «تو سَهْل هستی». او گفت: من نامی را که پدرم بر من نهاده است، تغییر نمی‌دهم. ابن مسیّب گوید: پس از آن بود که پیوسته سختی‌ها و درشتی‌ها بر ما پدید می‌آید».

* در باب «الضجع علی الشق الأیمن»[8]

            «حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ یُوسُفَ، أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ، عَنِ الزُّهْرِیِّ، عَنْ عُرْوَةَ، عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: «کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُصَلِّی مِنَ اللَّیْلِ إِحْدَى عَشْرَةَ رَکْعَةً، فَإِذَا طَلَعَ الفَجْرُ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ خَفِیفَتَیْنِ، ثُمَّ اضْطَجَعَ عَلَى شِقِّهِ الأَیْمَنِ، حَتَّى یَجِیءَ المُؤَذِّنُ فَیُؤْذِنَهُ»»(ح 6310)

            «عبدالله بن محمد، از هشام بن یوسف صنعانی، از مَعمر، از زهری، از عروة، از عایشهل برای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا ج در آخر شب، یازده رکعت نماز (تهجّد) می‌گزارد؛ آنگاه که صبح می‌دمید، دو رکعت (سنّت صبح را) سبک می‌گزارد؛ سپس به جانب راست می‌خوابید و دراز می‌کشید؛ تا آن که مؤذن می‌آمد و او را (از فرا رسیدن وقت نماز) آگاه می‌کرد».

* در باب «الدعاء علی المشرکین»[9]

            «حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنَا هِشَامٌ، أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ، عَنِ الزُّهْرِیِّ، عَنْ عُرْوَةَ، عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: کَانَ الیَهُودُ یُسَلِّمُونَ عَلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُونَ: السَّامُ عَلَیْکَ، فَفَطِنَتْ عَائِشَةُ إِلَى قَوْلِهِمْ، فَقَالَتْ: عَلَیْکُمُ السَّامُ وَاللَّعْنَةُ، فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «مَهْلًا یَا عَائِشَةُ، إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الرِّفْقَ فِی الأَمْرِ کُلِّهِ» فَقَالَتْ: یَا نَبِیَّ اللَّهِ، أَوَلَمْ تَسْمَعْ مَا یَقُولُونَ؟ قَالَ: أَوَلَمْ تَسْمَعِی أَنِّی أَرُدُّ ذَلِکِ عَلَیْهِمْ، فَأَقُولُ: وَعَلَیْکُمْ»(ح 6395)

            «عبدالله بن محمد، از هشام بن یوسف صنعانی، از معمر، از زهری، از عروة، از عایشهل برای ما روایت کرده که وی گفته است: یهودیان بر رسول خدا ج سلام می‌کردند و می‌گفتند: السّام علیک (مرگ بر تو). عایشهل سخنشان را فهمید و گفت: «علیکم السّام واللعنة» (مرگ و لعنت بر شما باد). رسول خدا ج فرمود: «آرام باش‌ای عایشه! همانا خداوند، نرمش را در همه‌ی امور دوست می‌دارد». عایشهل گفت: آیا نشنیدی که چه می‌گفتند؟ آن حضرت ج فرمود: «آیا نشنیدی که (هر آنچه می‌گفتند) بر آنان رد کردم و گفتم: بر شما باد».

* در باب «التسلیم فی مجلس، فیه أخلاط من المسلمین والمشرکین»[10].

* در باب «هل یزور صاحبه کلّ یوم أو بکرة وعشیّاً»[11].

* در باب «لا یحلف باللات والعزّی ولا بالطواغیت»[12].

* در باب «النذر فیما لایملک وفی معصیة»[13].

* در باب «توبة السارق»[14].

* در باب «من ترک قتال الخوارج للتألّف وألّا ینفرّ الناس عنه»[15].

* در باب «فی الهبة والشفعة»[16].

* در باب «غسل الحائض رأس زوجها وترجیله»[17].

* در باب «حدّ المریض أن یشهد الجماعة»[18].

* در باب «من رأی أنّ الله عزّو جلّ، لم یوجب السجدة»[19].

* در باب «فضل قیام اللیل»[20].

* در باب «الصفوف علی الجنازة»[21].

* در باب «من إنتظر حتّی یدفن»[22].

* در باب «من بات بذی الحلیفة حتّی أصبح»[23].

            به هر حال، روایات «هشام بن یوسف صنعانی»/ در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از 75 مورد آمده است.




[1]-           بیوگرافی «هشام بن یوسف صنعانی» را در این منابع دنبال کنید:

      «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری 4/2/194؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 2/773؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 9/70-72؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان 9/232؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 9/580؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 11/51؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 3/224؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 2/267؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 19/283؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص 353؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد 1/349؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 2/548

[2]-           «تذکرة الحفّاظ» 1/346

[3]-           «تهذیب التهذیب» 11/51

[4]-           «جامع المسانید» 2/569

[5]-           «عقود الجمان»؛ ص 152

[6]-           «المناقب»، کردری 2/232

[7]-           «الجامع الصحیح»، امام بخاری 2/914

[8]-           همان 2/933

[9]-           - همان 2/946

[10]-        همان 2/924

[11]-        همان 2/898

[12]-        همان 2/984

[13]-        همان 2/991

[14]-        همان 2/1004

[15]-        همان 2/1024

[16]-        همان 2/1032

[17]-        همان 1/43

[18]-        همان 1/91

[19]-        همان 1/146

[20]-        همان 1/151

[21]-        همان 1/176

[22]-        همان 2/177

[23]-        همان 1/209

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد