ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
109- یحیی بن سلیمان جُعفی کوفی/[1]
[متوفّای 237 ه . ق]
حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب»[2] گوید:
وی، یحیی بن سلیمان بن یحیی بن سعید بن مُسلم بن عبیدالله بن مُسلم جُعفی، ابوسعید کوفی مُقری (آموزگار قرآن) میباشد که در مصر، سُکنی و اقامت گزید و در آنجا، مستقر و ماندگار شد.
از کسانی که یحیی بن سلیمان جُعفی، به نقل روایت از آنها پرداخته است، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
عمرو بن عثمان بن سعید جُعفی؛ حفص بن غیاث؛ عبدالله بن ادریس؛ ابوبکر بن عیّاش؛ عبدالله بن نُمیر؛ وکیع بن جرّاح؛ عبدالله بن وهب؛ و ...
و کسانی که از یحیی بن سلیمان جُعفی، حدیث روایت نمودهاند، میتوان این افراد را نام برد:
بخاری؛ ترمذی (با واسطهی احمد بن حسن ترمذی)؛ ابوزرعة؛ ابوحاتم؛ محمد بن عوف؛ ابوالأحوص (قاضی عکبراء)؛ ذُهْلی؛ عثمان بن خرزاذ؛ اسماعیل سمویه؛ حسن بن علی حلوانی؛ طاهر بن عیسی بن قیرس؛ احمد بن محمد بن حجّاج بن رشدین؛ حسن بن سفیان؛ و...
ابوحاتم رازی گوید: «شیخ»؛ «یحیی بن سلیمان جُعفی، از بزرگان و سروران است».
ابن حبّان، در کتاب «الثقات»، وی را در شمار راویان مؤثق و قابل اعتماد ذکر نموده و گفته است: «ربَّما أغرب»؛ «یحیی بن سلیمان، گاهی اوقات، احادیث غریب یا مُنکر را روایت کرده است».
ابن یونس، بر این باور است که یحیی بن سلیمان جعفی، به سال 237 ه . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید. و در جایی دیگر گفته است که وی، به سال 238 ه . ق وفات کرده و به رحمت ایزدی پیوسته است.
دارقطنی، در مورد یحیی بن سلیمان گوید: «ثقة»؛ «وی، از زمرهی روایت کنندگان مورد وثوق و قابل اعتماد است».
مسلمة بن قاسم گفته است: «لا بأس به»؛ «در روایات و احادیث یحیی بن سلیمان جُعفی، نمیتوان ایراد و نقصی وارد کرد؛ زیرا وی، ثقه و قابل اعتماد است».
از دیدگاه عقیلی نیز، یحیی بن سلیمان جعفی، از زمرهی راویان مؤثق و مورد اعتماد میباشد.
علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان»[3]، و حافظ ابن بزّاز کردری در کتاب «المناقب»[4]، یحیی بن سلیمان جُعفی را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر کردهاند.
نگارندهی سطور گوید:
یحیی بن سلیمان جُعفی کوفی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری)، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به حساب میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «من بَنیٰ مسجداً»[5]
«حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ سُلَیْمَانَ، حَدَّثَنِی ابْنُ وَهْبٍ، أَخْبَرَنِی عَمْرٌو، أَنَّ بُکَیْرًا، حَدَّثَهُ أَنَّ عَاصِمَ بْنَ عُمَرَ بْنِ قَتَادَةَ حَدَّثَهُ، أَنَّهُ سَمِعَ عُبَیْدَ اللَّهِ الخَوْلاَنِیَّ، أَنَّهُ سَمِعَ عُثْمَانَ بْنَ عَفَّانَ، یَقُولُ عِنْدَ قَوْلِ النَّاسِ فِیهِ حِینَ بَنَى مَسْجِدَ الرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّکُمْ أَکْثَرْتُمْ، وَإِنِّی سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: “مَنْ بَنَى مَسْجِدًا - قَالَ بُکَیْرٌ: حَسِبْتُ أَنَّهُ قَالَ: یَبْتَغِی بِهِ وَجْهَ اللَّهِ - بَنَى اللَّهُ لَهُ مِثْلَهُ فِی الجَنَّةِ”»(ح 450)
«یحیی بن سلیمان جُعفی، از ابن وهب، از عمرو، از بُکیر، از عاصم بن عمر بن قتادة، از عبیدالله خولانی برای ما روایت کرده که وی گفته است: از عثمان بن عفّانس شنیده است که هنگامی که عثمانس در مورد بنای مسجد النبی با اعتراض مردم روبرو شد، فرمود: شما زیاد، خرده گیری میکنید، ولی من، از رسول خدا ج شنیدم که فرمود: «هر کس برای خوشنودی خدا، مسجدی بنا کند، خداوند، خانهای مانند آن، در بهشت برای وی، بنا خواهد کرد».
* در باب «أهل العلم والفضل، أحقّ بالإمامة»[6]
«حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ سُلَیْمَانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ وَهْبٍ، قَالَ: حَدَّثَنِی یُونُسُ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، عَنْ حَمْزَةَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، أَنَّهُ أَخْبَرَهُ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: لَمَّا اشْتَدَّ بِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَجَعُهُ قِیلَ لَهُ فِی الصَّلاَةِ، فَقَالَ: «مُرُوا أَبَا بَکْرٍ فَلْیُصَلِّ بِالنَّاسِ» قَالَتْ عَائِشَةُ: إِنَّ أَبَا بَکْرٍ رَجُلٌ رَقِیقٌ، إِذَا قَرَأَ غَلَبَهُ البُکَاءُ، قَالَ: «مُرُوهُ فَیُصَلِّی» فَعَاوَدَتْهُ، قَالَ: «مُرُوهُ فَیُصَلِّی، إِنَّکُنَّ صَوَاحِبُ یُوسُفَ» تَابَعَهُ الزُّبَیْدِیُّ، وَابْنُ أَخِی الزُّهْرِیِّ، وَإِسْحَاقُ بْنُ یَحْیَى الکَلْبِیُّ، عَنِ الزُّهْرِیِّ، وَقَالَ عُقَیْلٌ، وَمَعْمَرٌ، عَنِ الزُّهْرِیِّ، عَنْ حَمْزَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ»(ح 682)
«یحیی بن سلیمان جُعفی، از ابن وهب، از یونس، از ابن شهاب، از حمزة بن عبدالله برای ما از پدرش (عبدالله بن عمرب) خبر داده که وی گفته است: هنگامی که درد رسول خدا ج شدّت یافت، دربارهی نماز، به آن حضرت ج گفتند؛ و آن حضرت ج فرمود: «به ابوبکر بگویید که نماز را برای مردم امامت کند». عایشهل گفت: ابوبکر، مردی نرم دل است چون قرائت کند، گریه بر وی چیره میگردد. آن حضرت ج فرمود: «به ابوبکر بگویید که برای مردم، نماز را امامت دهد». دوباره، عایشهل گفتهاش را تکرار کرد. آن حضرت ج فرمود: «به ابوبکر بگویید که نماز را برای مردم، امامت کند؛ (خاموش باشید) شما همان زنانی هستید که یوسف÷ را احاطه کرده بودند».
* در باب در باب «ما جاء فی الوتر»[7]
«حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ سُلَیْمَانَ، قَالَ: حَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ وَهْبٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِی عَمْرُو بْنُ الحَارِثِ، أَنَّ عَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ القَاسِمِ، حَدَّثَهُ عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ، قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «صَلاَةُ اللَّیْلِ مَثْنَى مَثْنَى، فَإِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَنْصَرِفَ، فَارْکَعْ رَکْعَةً تُوتِرُ لَکَ مَا صَلَّیْتَ» قَالَ القَاسِمُ: «وَرَأَیْنَا أُنَاسًا مُنْذُ أَدْرَکْنَا یُوتِرُونَ بِثَلاَثٍ، وَإِنَّ کُلًّا لَوَاسِعٌ أَرْجُو أَنْ لاَ یَکُونَ بِشَیْءٍ مِنْهُ بَأْسٌ»»(ح 993)
«یحیی بن سلیمان جُعفی، از عبدالله بن وهب، از عمرو، از عبدالرحمن بن قاسم، از پدرش برای ما روایت کرده که عبدالله بن عمرب گفت: نماز شب، دو رکعت دو رکعت است؛ و چون بخواهی که نماز را تمام کنی، پس یک رکعت بگزار تا نمازی را که گزاردهای، طاق گرداند.
قاسم گوید: از زمانی که به سن بلوغ رسیدهام، مردم را دیدهام که نماز وتر را سه رکعت میگزارند. پس هر یک از سه رکعت و یک رکعت رواست و امیدوارم که در آن، باکی نباشد».
* در باب «من لم یتطوّع فی السفر دبر الصلوات وقبلها»[8].
* در باب «اذا کلّم وهو یصلّی، فأشار بیده واستمع»[9].
* در باب «الإشارة فی الصلاة»[10].
* در باب «ما جاء فی عذاب القبر»[11].
* در باب «إستلام الرکن بالمِحْجَن»[12].
* در باب «ما یقتل المُحرم من الدوابّ»[13].
* در باب «صوم یوم عرفة»[14].
* در باب «بیع الثمر علی رؤوس النخل بالذهب والفضّة»[15].
* در باب «ما جاء فی السقائف؛ وجلس النبیّ ج وأصحابه فی سقیفة بنی ساعدة»[16].
* در باب «ذکر الملائکة»[17].
به هر حال، روایات «یحیی بن سلیمان جُعفی کوفی»/ در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از 27 مورد آمده است.
[1]- بیوگرافی «یحیی بن سلیمان جُعفی کوفی» را در این منابع دنبال کنید:
«التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری 4/2/280؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 2/794؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 9/154؛«کتاب الثقات»، ابن حبان 9/263؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی 4/382؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 3/275؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 2/304؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 20/117؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص 364؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد 2/91
[2]- «تهذیب التهذیب» 11/199
[3]- «عقود الجمان»؛ ص 155
[4]- «المناقب»، کردری 2/219
[5]- «الجامع الصحیح»، امام بخاری 1/64
[6]- «الجامع الصحیح»، امام بخاری 1/94
[7]- همان 1/135
[8]- همان 1/149
[9]- همان 1/164
[10]- همان 1/165
[11]- همان 1/183
[12]- همان 1/218
[13]- همان 1/246
[14]- همان 1/267
[15]- همان 1/291
[16]- همان 1/333
[17]- همان 1/458