ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
115- یونس بن یزید أیلی/[1]
[متوفّای 152 ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:
وی، ابن ابی النّجاد، حافظ مطمئن و قابل اعتماد، ابویزید أیلی، آزادهی معاویة بن ابی سفیانس میباشد؛ که از عکرمه، قاسم، سالم زهری و گروهی دیگر از بزرگان عرصهی علم و دانش، به نقل روایت پرداخته است.
و اوزاعی، جریر بن حازم، لیث بن سعد، ابن وهب، عثمان بن عمر بن فارس و کسان دیگر، از یونس بن یزید أیلی، حدیث روایت نمودهاند. احمد بن صالح، حافظ مصری گوید: «نحن لا نقدّم فی الزهری علی یونس أحداً وکان الزهری اذا قدم أیلة نزل عنده ثم یزامله الی المدینة»؛ «ما در مورد روایات و احادیث سالم زهری، هیچ کس را بر یونس بن یزید أیلی، ترجیح نمیدهیم؛ و عادت زهری بر آن بود که هرگاه به «أیلة» میآمد، نخست به منزل یونس میرفت و در آنجا، مستقر میشد؛ سپس در معیّت و همراهی او، به سوی مدینه، رهسپار و روان میگردید».
احمد گوید: «ثقة»؛ «یونس بن یزید، فردی مؤثق و قابل اعتماد بود».
ابوسعید بن یونس گوید: «مات سنة اثنتین وخمسین ومائة. رحمه الله تعالی»؛ «یونس، به سال 152 ه . ق چشم از جهان فروبست و چهره در نقاب خاک کشید. رحمت و رضوان خدا بر او باد».
علامه ذهبی، در ادامه گوید: «حدیثه کثیر جدّاً»؛ «شمار احادیث و روایات یونس بن یزید أیلی، بسیار فراوان است».
و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب»[3] گوید:
فضل بن زیاد به نقل از احمد گوید: «ثقة»؛ «یونس بن یزید، از زمرهی راویان مورد وثوق و قابل اعتماد بود».
دوری، از یحیی بن معین روایت میکند که وی گفت: «أثبت الناس فی الزهری، مالک ومعمر ویونس وعقیل وشعیب وابن عیینة»؛ «مطمئنترین و قابل اعتمادترین افراد در مورد روایات زهری، این افراد میباشند: مالک بن انس؛ معمر؛ یونس بن یزید اَیلی؛ عقیل؛ شعیب و سفیان بن عیینة».
عثمان دارمی گفته است: «قلتُ لابن معین: یونس أحبّ الیک أو عقیل؟ قال: یونس ثقة وعقیل ثقة قلیل الحدیث عن الزهری»؛ «خطاب به یحیی بن معین گفتم: از دیدگاه شما، (در روایت حدیث،) یونس بن یزید، بهتر و برازندهتر است یا عقیل؟ ابن معین، در پاسخ گفت: هر دو ثقه و قابل اعتمادند؛ ولی احادیث و روایات عقیل از زهری، کمتر است».
احمد عجلی و نسایی گفتهاند: «ثقة»؛ «یونس، روایت کنندهای ثقه و قابل اعتماد است».
یعقوب بن شیبه گوید: «صالح الحدیث؛ عالم بحدیث الزهری»؛ «یونس بن یزید اَیلی، از راویان و محدّثانی میباشد که صلاحیّت و شایستگی تحمّل و ادای حدیث را دارند؛ از این رو، احادیث وی، نوشته میشود و بدانها، استدلال و استناد میگردد؛ و یونس، نسبت به احادیث زهری، آگاه و دانا و خبره و توانمند است».
ابوزرعة گفته است: «لا بأس به»؛ «در روایات و احادیث یونس بن یزید، نمیتوان ایراد و نقصی وارد کرد؛ زیرا وی، روایت کنندهای مورد وثوق و قابل اعتماد بود».
ابن خراش نیز گوید: «صدوق»؛ «یونس، فردی صادق و راستگو و درستکار و امین میباشد».
ابن حبّان هم در کتاب «الثقات»، وی را در شمار راویان مؤثق و قابل اعتماد، ذکر کرده است.
و علاوه از اینها، یونس بن یزید اَیلی، از آن دسته از راویانی میباشد بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه به نقل روایت از وی پرداختهاند.
علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان»[4]، یونس بن یزید اَیلی را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر کرده است.
نگارندهی سطور گوید:
یونس بن یزید اَیلی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با دو واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «قول النبیّ ج : یسّروا ولا تعسّروا. وکان یحبّ التخفیف والیسر علی الناس»[5]
«حَدَّثَنَا أَبُو الیَمَانِ، أَخْبَرَنَا شُعَیْبٌ، عَنِ الزُّهْرِیِّ، وَقَالَ اللَّیْثُ، حَدَّثَنِی یُونُسُ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، أَخْبَرَنِی عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُتْبَةَ، أَنَّ أَبَا هُرَیْرَةَ، أَخْبَرَهُ: أَنَّ أَعْرَابِیًّا بَالَ فِی المَسْجِدِ، فَثَارَ إِلَیْهِ النَّاسُ لیَقَعُوا بِهِ، فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «دَعُوهُ، وَأَهْرِیقُوا عَلَى بَوْلِهِ ذَنُوبًا مِنْ مَاءٍ، أَوْ سَجْلًا مِنْ مَاءٍ، فَإِنَّمَا بُعِثْتُمْ مُیَسِّرِینَ وَلَمْ تُبْعَثُوا مُعَسِّرِینَ»»(ح 6128)
«ابوالیمان، از شعیب، از زهری؛ و همچنین لیث، از یونس بن یزید اَیلی، از ابن شهاب، از عبیدالله بن عبدالله بن عُتبه برای ما روایت کرده که ابوهریرهس گفت: فردی بادیه نشین، در مسجد، ادرار کرد. مردم به سوی او شتافتند که توبیخش کنند. رسول خدا ج به آنان فرمود: «او را به حالش واگذارید و بر ادرار او، سطلی از آب یا ظرفی آب بریزید؛ و بیگمان، شما آسان گیر فرستاده شدهاید، نه سخت گیر».
* در باب «لایقل: خَبُثَتْ نَفسی»[6]
«حَدَّثَنَا عَبْدَانُ، أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ، عَنْ یُونُسَ، عَنِ الزُّهْرِیِّ، عَنْ أَبِی أُمَامَةَ بْنِ سَهْلٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لاَ یَقُولَنَّ أَحَدُکُمْ خَبُثَتْ نَفْسِی، وَلَکِنْ لِیَقُلْ لَقِسَتْ نَفْسِی» تَابَعَهُ عُقَیْلٌ»(ح 6180)
«عبدان، از عبدالله، از یونس بن یزید اَیلی، از زهری، از ابوامامة بن سهل، از پدرش برای ما روایت کرده که آن حضرت ج فرموده است: «هیچ یک از شما، نباید چنین بگوید: نفس من پلید شد؛ یعنی شرور و بدکاره شدم؛ بلکه باید بگوید: دلم شوریده شد».
* در باب «لا تسبّوا الدهر»[7]
«حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ بُکَیْرٍ، حَدَّثَنَا اللَّیْثُ، عَنْ یُونُسَ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، أَخْبَرَنِی أَبُو سَلَمَةَ، قَالَ: قَالَ أَبُو هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: “قَالَ اللَّهُ: یَسُبُّ بَنُو آدَمَ الدَّهْرَ، وَأَنَا الدَّهْرُ، بِیَدِی اللَّیْلُ وَالنَّهَارُ”»(ح 6181)
«یحیی بن بُکیر، از لیث بن سعد، از یونس بن یزید اَیلی، از ابن شهاب، از ابوسلمة، برای ما روایت کرده که ابوهریرهس گفته است: «رسول خدا ج فرمود: «خداوند فرموده است: فرزند آدم، زمانه را دشنام میدهد و حال آن که، زمانه، خودم هستم و شب و روز در دست قدرت من است». (یعنی خداوند، آفرینندهی زمانه و تنظیم کنندهی امور کائنات است و نباید کسی، خوشبختی و بدبختی را به زمانه نسبت دهد)».
* در باب «هجاء المشرکین»[8].
* در باب «آیة الحجاب»[9].
* در باب «کیف کان بدء الوحی الی رسول الله ج»[10].
* در باب «من یرد الله به خیراً، یفقّهه فی الدین»[11].
* در باب «التناوب فی العلم»[12].
* در باب «کتابة العلم»[13].
* در باب «التقاضی والملازمة فی المسجد»[14].
* در باب «کیف فرضت الصلاة فی الاسراء»[15].
* در باب «رفع الصوت فی المسجد»[16].
* در باب «ذکر العشاء والعتمة»[17].
* در باب «أهل العلم والفضل، أحقّ بالامامة»[18].
* در باب «رفع الیدین اذا کبّر واذا رکع واذا رفع»[19].
به هر حال، روایات «یونس بن یزید اَیلی»/ در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از 101 مورد آمده است.
[1]- بیوگرافی «یونس بن یزید اَیلی» را در این منابع دنبال کنید:
«التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری 4/2/406؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 2/818؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 9/247؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان 7/648؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی 4/484؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 6/297؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 11/395؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 3/305؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 2/350؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 20/565؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص 380؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد 1/233؛ «الطبقات الکبری»، ابن سعد 7/520؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص 78؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 2/584
[2]- «تذکرة الحفّاظ» 1/162
[3]- «تهذیب التهذیب» 11/396 و 397
[4]- «عقود الجمان»؛ ص 158
[5]- «الجامع الصحیح»، امام بخاری 2/904 و 905
[6]- همان 2/913
[7]- همان 2/913
[8]- همان 2/909
[9]- هما ن2/921
[10]- همان 1/3
[11]- همان 1/16
[12]- همان 1/19
[13]- همان 1/22
[14]- همان 1/65
[15]- همان 1/50
[16]- همان 1/67
[17]- همان 1/80
[18]- همان 1/94
[19]- همان 1/83