557 – (1) عن عائشةَ، لا، قالت: جاءَتْ فاطمةُ بنتُ أبی حُبَیشٍ إِلى النبیِّ ج، فقالتْ: یا رسولَ الله! إِنی أمرأةٌ أُسْتَحاضُ، فلا أطهُرُ؛ أفَأدَعُ الصَّلاةَ؟ فقال: «لا، إِنما ذلکَ عِرْقٌ ولیسَ بحَیضٍ، فإِذا أقبَلَتْ حَیْضَتُکِ فَدَعَی الصلاةَ، وإِذا أدْبَرَتْ فاغسلِی عَنْکِ الدَّم، ثمَّ صَلّی». متفق علیه([1]).
557 – (1) عایشه ـ ل ـ گوید: فاطمه دختر ابیحبیش ـ ل ـ نزد رسولخدا ج آمد و گفت: ای رسولخدا ج! من زنی هستم که پیوسته در حال خونریزی هستم و هرگز پاک نمیشوم، آیا نماز را ترک نمایم؟ پیامبر ج فرمود: خیر،(نباید نماز خویش را ترک کنی) این خون، خون رگ است نه خون حیض. پس تکلیف تو این است که در روزهایی که در حیض قرار میگیری، نماز را ترک کن، (و چون خون حیض با خون عادی فرق دارد و خون حیض که سیاه و غلیظ است و مایل به سرخی است از خون عادی که قرمز است، به خوبی تشخیص داده میشود، از اینرو در ایامی که میدانی دچار حیض شدهای، نمازت را ترک کن و) وقتی که مدت حیض و قاعدگی تمام شد، غسل کن و خون حیض را از بدن و لباس خویش پاک کن، آنگاه نمازت را بخوان.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
شرح: «استحاضه» خون استحاضه، خونی قرمز رنگ است که نه جزء عادت و طبیعت زنان میباشد و نه لازمهی خلقت آنها، بلکه در اثر بیماری یا قطعشدن بعضی از عروق، رونما گردیده و هیچ انقطاعی ندارد، بلکه پیوسته زن را در حال خونریزی قرار میدهد، مگر آنگاه که زن از آن علت شفا یابد. و بر زن مستحاضه جز غسلی که برای حیض خود انجام میدهد، چیز دیگری نیست، لیکن باید برای هر نماز، وضوی جداگانه بگیرد.
البته فقهاء پیرامون رنگهای خون حیض با همدیگر اختلافنظر دارند: صاحب هدایه میگوید:
رنگهای حیض که بدانها حیض از غیر آن تشخیص داده میشود، شش رنگ هستند:سیاه، سرخ، تیره، زرد، سبز، خاکستری.
و ازمنظر امام ابوحنیفه نیز خون به هر رنگی که باشد، باز هم خون حیض به شمار میآید، البته به شرطی که در ایام حیض باشد، مگر اینکه آنچه بیرون میآید، سفیدی خالص باشد. پس تا وقتی که سفیدی خالص جریان پیدا نکند، تا آن هنگام هر خونی، خون حیض، محسوب میشود.
و امام شافعی و امام احمد بر این باورند که فقط رنگهای سرخ و سیاه، خون حیض تلقی میگردد و سایر رنگها، استحاضه شناخته میشود.
امام مالک نیز علاوه از رنگهای سرخ و سیاه، رنگ زرد و تیره را هم خون حیض میداند.
و نویسندهی هدایه میگوید: «از دیدگاه امام ابویوسف (شاگرد امام ابوحنیفه) اگر این رنگها، در روزهای آخر قاعدگی خارج شود، از خون حیض به شمار میآید نه خون استحاضه. البته خون حیض و استحاضه خونی شناخته شده نزد زنان میباشد که هر کدام از آنها به راحتی میتوانند میان خون حیض(با رنگهایی که گفته شد) و خون استحاضه فرق قائل شوند.
558 – (2) عن عُرْوةَ بن الزُّبیرِ، عن فاطمةَ بنتِ أبی حُبیشٍ، أنها کانتْ تُستَحاضُ، فقال لها النبیُّ ج: «إِذا کانَ دَمُ الحَیضِ فإِنَّه دمٌ أسوَدُ یُعرَفُ، فإِذا کانَ ذلکَ، فأمسِکی عن الصلاةِ، فإِذا کانَ الآخَرُ، فَتَوَّضَّئِی وصلی، فإِنما هو عِرْقٌ». رواه ابوداود، والنسائی([2]).
558 – (2) عروة بن زبیر س از فاطمه دختر ابی حبیش ـ ل ـ روایت میکند که گفت: وی زنی بود که همیشه در حال خونریزی بود و پاک نمیشد (از اینرو پیامبر ج را در جریان این کار قرار داد و از ایشان دراین باره استفتاء نمود). پیامبر ج بدو فرمود: هرگاه خون حیض بود، که آن سیاه و شناخته شده است، نماز نخوان، و اگر خون دیگر بود، وضو بگیر(و نمازت را بخوان) که این بر اثر پارگی رگ است.
[این حدیث را ابوداود و نسائی روایت کردهاند].
559 – (3) وعن أمّ سَلمةَ، قالتْ: إِنَّ إمرأةً کانتْ تُهْراقُ الدمَ على عهد رسولِ الله ج فَاسْتَفتَتْ لها أمُّ سَلَمَةَ النبیَّ. فقالَ: «لِتنْظُرْ عددَ اللیالی والأیامِ التی کانتْ تحیضُهُنَّ من الشهرِ قبلَ أن یُصیبَها الذی أصابها، فلْتَترُکِ الصلاةَ قدْرَ ذلکَ من الشهرِ، فإِذا خَلَّفَتْ ذلکَ، فَلْتَغتَسِلْ، ثمَّ لْتَسْتَثفِرْ بثوبٍ، ثمَّ لْتُصَلِّ». رواه مالکٌ، وابوداود، والدارمیّ. وروى النسائیُّ معناه([3]).
559 – (3) ام سلمه ـ ل ـ گوید: در عهد پیامبر ج زنی دچار استحاضه شده بود و پیوسته در حال خونریزی بود و پاک نمیشد. خودم برای این زن، رأی و نظر پیامبر ج را دربارهی این مسئله پرسیدم و از او در اینباره فتوا خواستم.
پیامبر ج فرمود: «این چنین زنی باید به اندازهی شب و روزهای قاعدگی ماهانهاش، پیش از آنکه به استحاضه و خونریزی دائمی دچار شود، منتظر بماند و به اندازهی قاعدگی ماهانهاش نماز را ترک کند. و چون این ایام (ایام عادت ماهیانه) را پشت سر گذاشت و سپری نمود، غسل نماید و خون حیض را از بدن و لباس خویش پاک کند، سپس پاردم و رانکی بر خود ببندد (با پارچهای فرج و دبرش را محکم ببندد تا خون سایر اعضای بدن او را آلوده و ملوث نسازد) و پس از آن نمازش را بخواند.
[این حدیث را مالک و ابوداود روایت کردهاند. و نسائی نیز به همین معنی روایت کرده است].
«لتَسْتثّفِرْ بثوب»: پاردم و رانکی بر خود ببندد. یعنی بر روی فرج و دبرش پارچهای را بپیچد و از میان دو ران بیرون آورد و کنار آن را بر کمر خود ببندد. البته «استثفار» را به معنای: «دامن در میان دو ران گرفتن» را میگویند.
560 – (4) وعن عدیّ بن ثابتٍ، عنْ أبیه، عنْ جدِّه ـ قال یحیى بنُ مَعینٍ: جدُّ عدیّ اسمُه دینارٌ؛ عن النبیِّ ج، أنَّه قال فی المُستحاضةِ: «تَدَعُ الصَّلاةَ أیامَ أقْرائها التی کانتْ تحیضُ فیها، ثمَّ تَغتَسِلُ، وتَتَوَضَّأُ عند کلِّ صلاةٍ، وتصومُ، وتُصَلّی». رواه الترمذیّ، وابوداود([4]).
560 – (4) عدی بن ثابت از پدرش و او نیز از جدش ـ یحیی بن معین گوید: جد عدی بن ثابت، نامش: دینار است ـ روایت میکند که پیامبر ج دربارهی زن مستحاضه که پیوسته در حال خونریزی است، فرمود: در روزهایی که در حیض و قاعدگی ماهانهاش قرار میگیرد، نماز را ترک کند، وقتی که مدت حیض تمام شد و این ایام را پشت سرگذاشت، غسل کند و خون حیض را از بدن و لباسش پاک نماید، آنگاه باید برای هر نماز، وضوی جداگانه بگیرد و روزهاش را بگیرد و نمازش را بخواند.
[این حدیث را ترمذی و ابوداود روایت کردهاند].
شرح: از این حدیث معلوم شد که خون استحاضه، مانع روزهگرفتن (چه فرض و چه نفل)، نماز، داخل شدن مسجد، تلاوت قرآن، جماع و نزدیکی شوهر با زن و... نمیشود و بر زن مستحاضه جز غسلی که برای حیض خود انجام میدهد، چیز دیگری نیست، لکن باید برای هر نماز وضوی جداگانه بگیرد.
561 – (5) وعن حَمْنَةَ بنتِ جَحْشٍ، قالتْ: کنتُ أُسْتَحاضُ حیَضةً کثیرةً شدیدةً، فأتیتُ النبیَّ أَسْتَفْتِیه وأُخبِرُه، فَوَجَدْتُه فی بیتِ أختی زَینبَ بنتِ جحشٍ، فقلت: یا رسولَ الله! إِنی أُسْتَحاضُ حیضةً کثیرةً شدیدةً، فما تَأمُرْنِی فیها؟ قد مَنَعَتنی الصَّلاةَ والصّیامَ. قال: «أنْعَتُ لکِ الکُرسُفَ، فإِنَّه یُذْهِبُ الدَّمَ». قالتْ: هوَ أکثرُ منْ ذلکَ. قال: «فَتَلَجَّمِی». قالتْ: هوَ أکثرُ منْ ذلکَ. قال: «فَاتَّخِذِی ثوباً». قالتْ: هُو أکثرُ منْ ذلکَ، إِنما أَثُجُّ ثجّاً. فقال النبیّ: «سآمُرُکِ بأمرْین، أیَّهُما صنعْت أجْزَأ عنکِ من الآخر، وإِنْ قَوِیتِ علیهِما فأنتِ أعلَمُ». قال لها: «إِنما هذه رَکْضَةٌ مِنْ رَکَضاتِ الشَّیطانِ، فَتحَیَّضی سِتةَ أیامٍ أو سبعةَ أیامٍ فی عِلم الله، ثمَّ اغتسِلی، حتى إِذا رأیتِ أنکِ قد طَهُرْتِ واسْتَنقَأْتِ؛ فَصَلِّی ثلاثاً وعِشرِینَ لیلةً، أو أربعاً وعشرینَ لیلةً، وأیامَها، وصُومی؛ فإِنَّ ذلکَ یُجزِئُک. وکذلکَ فافعَلی کلَّ شهرٍ کما تحیضُ النّساءُ وکما یَطهُرْنَ، میقاتَ حیْضِهنَّ وطُهْرِهنَّ. وإِنْ قوِیتِ على أنْ تؤَخّرِینَ الظهْرَ وتعجّلین العصْرَ، فتغْتسِلینَ وتجْمَعینَ بینَ الصَّلاتَین: الظهْرِ والعصْر، وتؤَخّرینَ المغربَ وتعْجّلینَ العِشاءَ. ثمَّ تغتسِلیَ وتجمعین بینَ الصَّلاتینِ؛ فافعَلی. وتغتسِلینَّ مع الفجْر فافعَلی؛ وصُومی إِنْ قَدَرْتِ على ذلکَ». قال رسولُ الله ج: «وهذا أعجبُ الأمرینْ إِلیَّ». رواه أحمدُ؛ وابوداود؛ والترمذیّ([5]).
561 – (5) حمنه دختر جحش ـ ل ـ گوید: من زنی بودم که پیوسته استحاضه میشدم و همیشه در حال خونریزی بسیار سخت و طاقتفرسا به سر میبردم و هیچگاه از آن پاک نمیشدم. از اینرو، روزی آهنگ پیامبر ج را نمودم تا ایشان را از این جریان با خبر سازم و رأی و نظر ایشان را دربارهی این مسئله بپرسم و از ایشان در اینباره فتوا بخواهم. بدین خاطر پیش پیامبر ج رفتم و ایشان را در منزل خواهرم «ام المومنین، زینب دختر جحش ـ ل ـ» یافتم. گفتم: ای رسولخدا ج! من زنی هستم که همیشه در حال خونریزی بسیار سخت و طاقتفرسا هستم و پاک نمیشوم. حال شما مرا چه فرمان میدهید، براستی مرا از نمازخواندن و روزهگرفتن باز داشته است؟ (حمنه فکر میکرد که خون استحاضه، مانع صحت نماز و روزه است، از اینرو به پیامبر ج گفت: خون استحاضه مرا از خواندن نماز و گرفتن روزه بازداشته است)!
پیامبراکرم ج فرمود: من تو را به استفاده نمودن پارهای از پنبه سفارش میکنم (تا بدان فرج خویش را ببندی) چرا که پنبه، خون را از میان میبرد و مانع بیرونآمدن آن میشود.
حمنه گفت: خون،بیشتر از آن است که پنبه جلوی آن را بگیرد.! پیامبر ج فرمود: پارچهای را به صورت لگام بر روی فرج خویش محکم ببند تا مانع بیرونآمدن خون بشود.
حمنه گفت: خون بیشتر از آن است (و این کار سودی ندارد). پیامبر ج فرمود: پس در زیر لگام، پارچهای را در میان دو ران خویش بگیر و آن را محکم بر فرج خویش ببند. گفت: خون بیشتر از آن است و بر آن نیز چیره میگردد و بیگمان من زنی هستم که دچار خونریزی بسیار سخت و طاقتفرسایی میباشم و پیوسته به شدت از من خون میآید و هیچگاه پاک نمیشوم!.
در اینجا بود که پیامبر ج فرمود: عنقریب تو را به دو امر فرمان میدهم که هر کدام از آن دو را انجام دهی، تو را از دیگری کفایت میکند، و اگر بر انجام هردو کار، توانایی و قدرت داشتی، پس خود دانی که هر کدام از آن دو که آسانتر و بهتر است، انتخاب و گزینش نمایی.
پیامبر ج در ادامهی سخنانشان به حمنه ـ ل ـ فرمود: بیگمان خون استحاضه، ضربهای از ضربات شیطان است و تو شش یا هفت روز را (طبق عادت زنان که خدا مدت آن را میداند) حیض و قاعدگی ماهیانه حساب کن، سپس وقتی دیدی که از قاعدگی ماهیانه پاک شدی، غسل کن و خون حیض را از بدن و لباس خویش پاک کن، سپس بیست و سه یا بیست و چهار شبانهروز نماز بخوان و روزه بگیر، این تو را کفایت میکند. و در هر ماه این چنین عمل کن، همانطور که زنان در اوقات مشخصی از ماه، حیض و پاک میشوند.
و اگر بتوانی که نماز ظهر را به تأخیر بیاندازی و نماز عصر را به جلو بیفکنی، سپس برای هردو یک غسل کنی و بین هردو نماز جمع کنی و نماز مغرب را نیز، تأخیر نمایی و نماز عشاء را به جلو بیندازی و برای هردو یک غسل کنی و میان هردو نماز (مغرب و عشا) جمع کنی، این کار را بکن، و نیز اگر بتوانی که برای نماز بامداد نیز غسل جداگانه کنی، این کار را بکن، و در مدت استحاضه روزهات را (چه فرض و چه نفل) بگیر و آن را ترک مکن.
[حمنه ـ ل ـ گوید:] پیامبر ج فرمود: این کار (یعنی جمع صوری میان ظهر و عصر با یک غسل، و میان مغرب و عشاء با غسلی دیگر، و خواندن نماز بامداد با غسلی دیگر) بهترین و پسندیدهترین دو روش، در نزد من است.
[این حدیث را احمد، ابوداود و ترمذی روایت کردهاند].
شرح: «الکُرسف»: پارهای از پنبه
«رَکْضَةٌ مِنْ رَکَضاتِ الشَّیطانِ»: این عبارت در حقیقت یک استعاره است و هدف از آن این است که به کمک استحاضه، دروازهای از تلبیسات و وسوسههای شیطان گشوده میشود و برای زن فهمیدن مسائل نماز و طهارت و عمل بدانها دشوار و طاقت فرسا میشود.
«فَتحَیَّضی سِتةَ أیامٍ أو سبعةَ أیامٍ»: مقصود از این عبارت، این است که هر کدام از شش روز یا هفت روز که عادت تو بر آن است بدان عمل کن.
«سآمُرُکِ بأمرْین» و «أعجبُ الأمرینْ»: در این حدیث پیامبر ج حمنه ـ ل ـ را در میان دو امر مخیر ساخته است. و از میان آن دو امر، امر دوم واضح و روشن است که جمع میان دو نماز است. و پیامبر ج نیز در جمله «وهذا أعجبُ الأمرینْ إِلیَّ» به همین مسئله اشاره نموده است.
لکن پیرامون امر نخست، در حدیث کاملاً از آن سخن به میان نیامده است و به همین سبب علماء و صاحب نظران اسلامی پیرامون تعیین آن اختلاف نمودهاند:
امام شافعی بر آن است که مراد از امر نخست که در حدیث بدان اشاره نرفته است: «غسل برای هر نماز است». یعنی باید تو برای هر نماز غسل نمایی، لکن اگر چنین حکمی، تو را به دشواری و مشقت میافکند، میتوانی با یک غسل میان دو نماز جمع کنی، که من نیز این حکم را به علت سهولت و آسانیای که در آن نهفته است، میپسندم.
ولی احناف براین باورند که مراد از امر نخست: «وضو برای هر نماز است». یعنی پیامبر ج به حمنه ـ ل ـ فرمود: تو میتوانی و این اجازه را داری که برای هر نماز، وضویی تازه بگیری، اما بهتر و پسندیدهتر، آن است که با یک غسل، میان دو نماز جمع کنی.
و باید دانست که این فرمودهی پیامبر ج:«فإن قویت... الخ» دلالت دارد که این کار بر حمنه ـ ل ـ واجب نیست، بلکه مندوب و سنت است. و در حقیقت رسولخدا ج به حمنه ـ ل ـ اختیار داد که پس از شش روز و یا هفت روز (طبق عادت ماهیانهی خویش) غسل کند، و پس از غسل حیض اختیار دارد که هر نماز را با وضو در وقت آن بخواند و یا هردو نماز (ظهر و عصر، و مغرب و عشاء) را با هم با یک غسل جداگانه برای دو نماز، جمع صوری نماید، و حمنه ـ ل ـ نیز روش دوم را اختیار نمود.
562 – (6) عن أسماءَ بنتِ عُمَیسٍ، قالتْ: قلتُ: یا رسولَ الله! إِنَّ فاطمةَ بنتَ أبی حُبَیشٍ اُسْتُحِیضَتْ منذُ کذا وکذا فلمْ تُصَلِّ. فقالَ رسولُ الله ج: «سُبحانَ اللَّهِ! إِنَّ هذا منَ الشَّیطان. لِتجْلِسْ فی مِرْکَنٍ، فإِذا رَأتْ صُفارَةً فوقَ الماءِ؛ [فَلْتَغْتَسِلْ للظهْر والعصْرِ غُسْلاً واحداً، وتَغتسِل] للمغربِ والعِشاءِ غُسلاً واحداً، وتغتسِلْ للفجْرِ غُسلاً واحداً، وتَوَضَّأْ فیما بین ذلک». رواه ابوداود، وقال:([6]).
562 – (6) اسماء بنت عمیس ـ ل ـ گوید: به پیامبر ج گفتم: ای رسولخدا ج! فاطمه دختر ابی حبیش ـ ل ـ مدت زمان مدیدی است که دچار استحاضه شده و پیوسته در حال خونریزی به سر میبرد و پاک نمیشود، از اینرو نماز نیز نمیخواند (حال شما بفرمائید که تکلیف او چیست؟ آیا نماز خویش را ترک کند یا خیر)؟ پیامبر ج با تعجب فرمود: «سبحان الله»! بیگمان خون استحاضه از شیطان است (این عبارت کنایه از آن است که به کمک استحاضه روزنهای از تلبیسات و وسوسههای شیطانی گشوده میشود و برای زن فهمیدن مسائل نماز و طهارت و عمل بدان، دشوار و طاقتفرسا میشود).
و فاطمه دختر ابیحبیش ـ ل ـ باید در لگن و یا تشت آبی بنشیند و هرگاه مشاهده نمود که روی آب زردی نمایان گشته است (کنایه از به آخر رسیدن وقت ظهر و شروعشدن وقت عصر است، چه که درآخر وقت ظهر و اول وقت عصر، شعاع و پرتو خورشید در آب زردگونه معلوم میشود) برای خواندن نماز ظهر و عصر، یک غسل و برای نماز مغرب و عشاء، غسلی دیگر، و برای نماز بامداد نیز غسلی جداگانه بکند (و میان نمازهای ظهر و عصر با یک غسل، و میان مغرب و عشاء با غسلی دیگر، جمع صوری نماید، اینطور که ظهر را تا آخر وقت به تأخیر اندازد و در نماز عصر شتاب نماید تا در اول وقت عصر انجام گیرد، بنابراین هر نمازی در وقت خود است، ولی یکی در آخر وقت و دومی در اول وقت، و همچنین در جمع میان مغرب و عشاء که نماز مغرب را در آخر وقت مغرب، و عشاء را در اول وقت عشاء بخواند). و در میان این غسلها، وضو بگیرد (یعنی: برای عصر در صورت غسل برای ظهر و عصر، و برای عشاء، در صورت غسل برای مغرب و عشاء، اگر خواست نمازی بخواند، وضو بگیرد).
این حدیث را ابوداود روایت کرده و گفته است:
563 – (7) روى مُجاهِدٌ عن ابنِ عبّاسٍ: لمَّا اشتدَّ علیها الغُسلُ، أمَرَها أنْ تجْمعَ بینَ الصَّلاتینِ([7]).
563 – (7) مجاهد از ابنعباس ـ ب ـ روایت کرده است که گفت: چون [فاطمه دختر ابی حبیش ـ ل ـ] برای غسل هر نماز، با مشکل و سختی، و چالش و بحران رو به رو شد، پیامبر ج (به خاطر سهولت و آسانگیری) بدو فرمان داد تا میان دو نماز (ظهر و عصر و مغرب و عشاء) جمع (صوری) نماید. (البته منظور از جمع بین دو نماز، «جمع صوری» است، نه جمع حقیقی، یعنی نماز ظهر را تا آخر وقت تأخیر داده و عصر را در اول وقتش تعجیل کرده و برای هردو یک غسل نماید، و نیز نماز مغرب را تا آخر وقت مؤخر کند و عشاء را در اول وقت بخواند و میان هردو با یک غسل جمع نماید).
شرح: فقهای احناف بر اساس مجموع روایات و اخبار رسیده از پیامبر ج پیرامون حیض و استحاضه، حالات «زن مستحاضه» را به سه قسم تقسیم کردهاند:
1- مبتدئه: زنی که خون حیض او برای نخستین بار در زندگی شروع شده و استمرار پیدا میکند. حکم چنین زنی به اجماع علماء چنین است که وی تا سپری شدن اکثر مدت حیض [ده روز در نزد احناف] خون را در شمار حیض درآورد و در آن مدت نماز و روزه را ترک نماید و پس از سپریشدن اکثر مدت حیض، غسل کرده و نماز و روزهاش را ادا کند، سپس بعد از گذشتن اقل مدت طُهر، دوباره روزهایش را در ایام حیض و قاعدگی به شمار درآورد.
2- معتاده: زنی که تا مدتی، خون قاعدگی وی مرتب و منظم بوده، اما بعد از آن، نظم و ترتیب آن به هم خورده و به طور مستمر و مداوم جریان پیدا میکند. حکم چنین زنی از دیدگاه علمای احناف این است که اگر پس از تکمیلشدن روزهای عادت ماهیانه، باز هم خون جریان یابد، وی مؤظف است تا تکمیل شدن ده روز [حداکثر مدت حیض] توقف کند، اگر پیش از ده روز خون ایستاد تمام این ایام، خون حیض به حساب میآید و از آن میتوان چنین فهمید که عادت ماهیانهی وی تبدیل شده است و در این صورت، نمازهای آن روزها بر وی واجبالاعاده نخواهد شد. و اگر پس از ده روز نیز خون جریان یافت، در آن صورت، روزهای اضافه بر ایام عادت ماهیانه، خون استحاضه محسوب میشود و نمازهای ایام بعد از عادت ماهیانه را مؤظف است قضایی به جا آورد، البته از قضای آن نمازها گنهکار نخواهد شد.
3- متحیره: زنی که معتاده است ولی بعدها ترتیب و نظام قاعدگیاش به هم میخورد و خون حیض وی به طور مستمر و مداوم جریان مییابد. ولی فرق این زن با زن معتاده در این است که وی عادت سابق خویش را در شمارش ایام قاعدگی از یاد برده است و به خاطر ندارد. و در حقیقت زن متحیره نیز به سه قسم تقسیم میشود:
الف) متحیره در عدد: زنی که تعداد ایام قاعدگی خویش را از یاد ببرد و نداند که مدتش 5 روز، 7 روز و یا کمتر و بیشتر بوده است.
ب) متحیره در وقت: زنی که زمان شروع قاعدگیاش را به فراموشی سپرده و نداند که در ابتدای ماه بوده و یا در وسط ماه و یا در آخر ماه.
ج) متحیره در عدد و وقت: زنی که هم تعداد ایام قاعدگی و هم زمان آغازش را از یاد برده است.
حکم زن «متحیره در تعداد ایام حیض» این است که وی در ابتدای تاریخ حیض تا سه روز، نماز و روزه را ترک کند چرا که این ایام به یقین «ایام حیض» محسوب میشود، پس از آن به مدت هفت روز برای هر نماز غسل نماید، چرا که در چنین ایام به یقین این احتمال وجود دارد که ایام قاعدگی پایان یافته باشد، پس از آن تا تاریخ قاعدگی بعدی، برای هر نماز وضوی جدید بگیرد، چرا که در این ایام به یقین پاک است.
و حکم «متحیره در زمان آغاز و پایان حیض» این است که وی در ابتدای هر ماه (مراد از ابتدای ماه، روزی است که خون حیض از آن شروع شده و به طور مستمر و مداوم جریان یافته است) تا تکمیلشدن ایام عادت ماهیانه برای هر نماز، وضوی تازه بگیرد، به عنوان مثال: پیش از این ایام، عادت ماهیانهی او 5 روز بوده است، در این صورت از تاریخ اول ماه تا 5 روز برای هر نماز وضو جدید بگیرد، چرا که در پاکبودن و یا حائضهبودن او شک و تردید وجود دارد.
پس از آن تا 25 روز برای هر نماز غسل کند، چون در آن ایام، هر روز این احتمال میرود که وی از ایام قاعدگی بیرون آید.
و حکم زنی که «متحیره در عدد و زمان» است، این است که سه روز نخست هر ماه را برای هر نماز وضوی جدیدی بگیرد و در سایر روزهای ماه برای هر نماز، غسل کند، چرا که در تمام این ایام، احتمال بیرون آمدن از قاعدگی به یقین وجود دارد [به نقل از «البحرالرائق»]
امام شافعی، امام مالک و احمد بن حنبل برای زن مستحاضه، قسم دیگری بیان میکنند که به او «ممیّزه» گفته میشود.
«ممیّزه»: زنی است که میتواند رنگ خون قاعدگی را درست تشخیص دهد و بفهمد که کدام
رنگ، رنگ خون حیض و کدام خون استحاضه است. دربارهی چنین زنی، سه امام بر این
باورند که وی بر شناخت خویش اعتماد کند و ایامی را که رنگ خون حیض، تشخیص میدهد
ایام حیض به حساب آورد و ایامی را که رنگ استحاضه، تشخیص میدهد ایام استحاضه به
شمار آورد، البته در نزد ائمهی سهگانه، تشخیص و تمییز از رنگ خون دربارهی همه
زنها اعم از مبتدئه، معتاده و متحیره، معتبر و مقبول است ولی از دیدگاه احناف،
تشخیص رنگها، مدار و ملاک و معیار و مقیاس حکم نیست و مدار حکم فقط عادت ماهیانه
است و از منظر امام شافعی و احمد، هر کدام از عادت و تشخیص به تنهایی هم میتواند
مدار و محور صدور حکم قرار گیرند.
[1]- بخاری 1/331 ح 228، مسلم 1/262 ح(62- 333)، ابوداود 1/194 ح 282، ترمذی 1/217 ح 125، نسایی 1/184 ح 359، ابن ماجه 1/203 ح 621، دارمی 1/219 ح 774، مسنداحمد 6/194.
[2]- ابوداود 1/197 ح 286، نسایی 1/185 ح 362.
[3]- مؤطا مالک کتاب الطهارة 1/62 ح 105، مسند شافعی ص 311، مسنداحمد 6/293، ابن ماجه 1/204 ح 623، دارقطنی کتاب الحیض 1/217 ح 57، ابوداود 1/187 ح 274، دارمی 1/221 ح 780، نسایی 1/119 ح 208.
[4]- ابوداود 1/208 ح 297، ترمذی 1/220 ح 126، ابن ماجه 1/204 ح 625، دارمی 1/223 ح 793.
[5]- مسنداحمد 6/439، ابوداود 1/199 ح 287، ترمذی 1/22 ح 128 و قال: حسن صحیح، ابن ماجه نیز هر دو روایت را به همین معنی در سننش نقل کرده است . حدیث اول: 1/202 ح 622 و حدیث دوم: 1/205 ح 627.
[6]- ابوداود 1/208 ح 296.
[7]- ابوداود 1/260 پس از حدیث شماره 296.