اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اوقات نماز


فصل اول

581 (1) عن عبد الله بن عمرٍو، قال: قال رسولُ الله ج: «وقتُ الظهْرِ إذا زالَتِ الشمسُ، وکانَ ظِلُّ الرجلِ کطولِه، ما لم یحضُرِ العصرُ. ووقتُ العصرِ ما لم تَصْفَرَّ الشَّمسُ. ووقتُ صلاةِ المغرب ما لم یغب الشَّفَقُ. ووقتُ صلاة العِشاءِ إلى نصفِ اللیلِ الأوسَطِ. ووقتُ صلاةِ الصُّبحِ من طلوعِ الفجرِ ما لم تطلعِ الشمسُ فإذا طلعتِ الشمسُ فَأَمْسِکْ عن الصَّلاةِ، فإنها تطلعُ بینَ قَرْنَی الشیطانِ». رواه مسلم([1]).

581 – (1) عبدالله بن عمرو س گوید: پیامبر ج فرمود: وقت نماز ظهر از زمانی شروع می‌شود که آفتاب از وسط آسمان به سوی مغرب مایل شود و سایه‌ی هرکس به بلندی و درازای قامت او برسد و این وقت تا زمان فرا رسیدن وقت عصر ادامه دارد (یعنی وقت ظهر از زوال خورشید از وسط آسمان، تا وقتی است که سایه‌ی هر چیز به اندازه‌ی خودش شود).

و وقت نماز عصر (از زیادشدن سایه‌ی هرکس از بلندی قامت او شروع) و تا زمانی ادامه دارد که آفتاب زرد نشده و کناره‌ی پایینی آن غروب نکند.

و وقت نماز مغرب (از غروب خورشید شروع می‌گردد) و تا قبل از پنهان شدن «شفق» ادامه می‌یابد.

و وقت نماز عشاء از پنهان شدن «شفق» تا نیمه‌ی میانی شب است.

و وقت نماز صبح از طلوع فجر(صادق) تا طلوع خورشید است، و چون خورشید طلوع کرد (تا وقتی که خورشید خوب بالا می‌آید) از خواندن نماز خودداری کن، چون در این وقت خورشید بین دو شاخ شیطان طلوع می‌کند (و وقتی است که کفار و چند‌گانه‌پرستان برای آن سجده می‌برند).

 [این حدیث را مسلم روایت کرده است].

شرح: «شفق» هرگاه پس از غروب آفتاب به سوی مغرب نگاه کنید، پس از غروب، سرخی‌ای را در افق مشاهده می‌کنید که بقایش بیشتر از چهل دقیقه ادامه یافته و بعداً آرام آرام رو به کاهش می‌نهد. وقتی که آن سرخی به نابودی رفت، سفیدی‌ای در کرانه‌ی افق به دنبال دارد.

«شفق» در اصطلاح لغوی به هریک از آنها (هم سرخی و هم سفیدی) اطلاق می‌گردد، از این‌رو از دیدگاه اکثر ائمه و امام ابویوسف و امام محمد، «شفق» همان سرخی خورشید پس از غروب آفتاب است. لذا از نظر آنان بعد از پایان سرخی، وقت نماز مغرب تمام شده و وقت عشاء آغاز می‌شود.

ولی قول مشهور امام ابوحنیفه این است که «شفق» همان سفیدی است. پس هرگاه آن سفیدی ناپدید گردید، وقت مغرب خارج شده و وقت عشاء داخل می‌شود. ولی روایت دیگری از امام ابوحنیفه نیز مطابق قول سائر ائمه وامام ابویوسف و محمد است مبنی بر اینکه «شفق»، همان سرخی خورشید پس از غروب آفتاب است. از این رو بسیاری ازعلماء و صاحب‌نظران احناف، همین قول را ترجیح داده‌اند.

582 – (2) وعن بُرَیدَة، قال: إنَّ رجلاً سأل رسولَ الله ج عن وقتِ الصَّلاةِ. فقال له: «صَلِّ معَنا هذَینِ» ـ یعنی الیومَین ـ. فلمَّا زالتِ الشمسُ أَمَرَ بِلالاً فأذَّنَ، ثمَّ أمرَه فَأقَامَ الظهرَ، ثمَّ أمرَه فأقامَ العصرَ والشمسُ مُرْتَفِعَةٌ بیضاءُ نقِیَّةٌ، ثمَّ أمرهُ فأقام المغرِبَ حینَ غابتِ الشمسُ، ثمَّ أمرهُ فأقامَ العِشاءَ حینَ غابَ الشَّفَقُ، ثمَّ أمرهُ فأقامَ الفجرَ حین طَلَعَ الفجرُ. فلمَّا أنْ کان الیومُ الثانی أمرَه: «فأَبْرِدْ بالظُهْرِ». فأبردَ بها ـ فأنْعَمَ أنْ یُبْرَدَ بها ـ، وصلى العصرَ والشمسُ مرتفعةٌ ـ أخَّرها فوق الذی کانَ ـ، وصلّى المغربَ قبلَ أنْ یغیبَ الشَّفَقُ، وصلّى العِشاءَ بعدَ ما ذَهَبَ ثلُثُ اللیلِ، وصلّى الفجرَ فَأسْفَرَ بها. ثمَّ قال: «أینَ السَّائلُ عنْ وقتِ الصلاةِ؟». فقالَ الرجلُ: أنا یا رسولَ الله! قال: «وقتُ صلاتِکم بینَ ما رَأَیْتُم». رواه مسلم([2]).

582 – (2) بریده س گوید: مردی از رسول‌خدا ج پیرامون اوقات نماز سؤال کرد. پیامبر ج در پاسخ بدو فرمود: امروز و فردا را با ما نماز بخوان (تا به صورت عملی، چگونگی و کیفیت اوقات نماز را به تو تعلیم و نشان دهم).

آنگاه چون خورشید از وسط آسمان زوال کرد، به بلال س فرمان داد تا اذان بگوید. بلال س نیز بر اساس دستور پیامبر ج اذان گفت. سپس بدو دستور داد تا برای نماز ظهر اقامه بگوید، و او نیز چنین کرد. آنگاه (پس از اقامه‌ی نماز ظهر و در وقت نماز عصر) بدو دستور داد تا برای عصر، اقامه بگوید و او نیز چنین کرد و نماز را در حالی خواند که هنوز خورشید بلند و پر نور و خوب روشن و صاف بود.

پس از غروب آفتاب به بلال س دستور داد تا برای نماز مغرب اذان و اقامه بگوید، بلال س نیز چنین کرد، و نماز مغرب خوانده شد و آنگاه پس از پنهان‌شدن شفق (سرخی یا سفیدی پس از غروب آفتاب) بدو فرمان داد تا برای نماز عشاء اذان و اقامه گوید (بلال س نیز چنین کرد و نماز عشاء نیز خوانده شد) و چون شب به پایان رسید و صبح صادق طلوع کرد، به بلال س امر کرد تا برای نماز بامداد اذان گوید، (بلال س نیز بر حسب فرمان رسول‌خدا ج چنین کرد و نماز بامداد هم خوانده شد).

 و چون روز دوم شد، به هنگام ظهر، پیامبر ج به بلال س فرمان داد تا ظهر را تا وقت خنک‌شدن هوا به تأخیر بیاندازد، پس پیامبر ج تا وقتی که هوا خوب خنک شد و گرمای شدید میان‌روز از میان رفت، نماز ظهر را به تأخیر انداخت (و کاملاً در آخر وقت، نماز ظهر را اقامه نمود).

و نماز عصر را با تأخیر نسبت به روز گذشته در حالی خواند که خورشید از افق بلند بود ـ ولی پیامبر ج نماز عصر روز دوم را به نسبت روز گذشته با تأخیر قابل ملاحظه‌ای خواند ـ و نماز مغرب را قبل از پنهان‌شدن شفق خواند و نماز عشاء را هنگامی که یک سوم از شب گذشته بود خواند، و نماز بامداد را وقتی خواند که هوا بسیار روشن شده بود و روشنی کامل همه جا را فرا گرفته بود.

آنگاه پیامبر ج فرمود: فردی که پیرامون اوقات نماز سؤال کرده بود، کجاست؟ مرد سؤال‌کننده از جای برخاست و گفت: من حاضرم، ای رسول‌خدا ج! پیامبر ج فرمود: وقت هر نمازتان، بین این دو وقت است (یعنی در روز نخست، هر نماز را در اول وقت آن اقامه کردیم. در روز دوم هر نماز را در آخر وقت جایز آن ادا نمودیم، پس اوقات نماز تو و دیگر مسلمانان در میان این دو وقتی است که مشاهده نمودی).

[این حدیث را مسلم روایت کرده است].


فصل دوم

583 – (3) عن ابن عبَّاس، قال: قال رسولُ الله ج: «أمَّنِی جِبریلُ عند البیتِ مَرَّتَین. فصلّى بیَ الظهْرَ حینَ زالتِ الشمسُ وکانتْ قدْرَ الشِّراکِ، وصلّى بیَ العصرَ حینَ صارَ ظلُّ کُلِّ شیءٍ مثلَه، وصلَّى بیَ المغرِبَ حینَ أفطرَ الصَّائمُ، وصلّى بی العِشاءَ حینَ غابَ الشَّفقُ، وصلّى بی الفجرَ حینَ حرُمَ الطعامَ والشرابُ على الصائِم. فلمَّا کانَ الغَدُ؛ صلّى بی الظهْرَ حینَ کانَ ظِلُّه مثلَه، وصلّى بی العصرَ حینَ کانَ ظلُّه مِثلَیه، وصلّى بی المغربَ حینَ أفْطَرَ الصائمُ، وصلّى بی العِشاءَ إلى ثُلُثِ اللیلِ، وصلّى بی الفجرَ فأَسْفَر. ثمَّ التفتَ إلیَّ فقال یا محمَّدُ! هذا وقتُ الأنبیاءِ منْ قبلِک، والوقتُ ما بینَ هذَینِ الوقتَین». رواه ابوداود، والترمذیّ([3]).

583 – (3) ابن عباس ـ ب ـ گوید: رسول‌خدا ج فرمود: جبرئیل÷ در جوار خانه‌ی کعبه، دوبار در نماز مقتدا و پیشنماز من شد، پس وی در بار نخست (در روز اول) نماز ظهر را وقتی که خورشید ـ از وسط آسمان به سوی مغرب ـ زوال کرده بود، خواند و این در حالی بود که سایه‌ی اصلی که در وقت زوال آفتاب می‌باشد، به اندازه‌ی بند کفش بود (یعنی جبرئیل ÷ در بار نخست، نماز ظهر را در اول وقت خواند، این طور که چون سایه‌ی هر چیز، پس از زوال خورشید به اندازه‌ی بند کفش رسید شروع به اقامه‌ی نماز نمود).

و نماز عصر را برایم هنگامی خواند که سایه‌ی هر چیز به اندازه‌ی خودش شده بود، و نماز مغرب را برایم وقتی خواند که روزه‌دار افطار می‌کند (یعنی پس از غروب خورشید) و نماز عشاء را وقتی برایم خواند که شفق ـ سرخی و یا سفیدی بعد از غروب آفتاب ـ پنهان شده بود و نماز بامداد را وقتی برایم خواند که خوردن و نوشیدن بر روزه‌دار حرام می‌گردد (یعنی نماز صبح را هنگامی که فجر صادق طلوع کرد، خواند).

سپس روز بعد، هنگام ظهر نزدم آمد و نماز ظهر را وقتی برایم امامت داد که سایه‌ی هر چیز به اندازه‌ی خودش شده بود، و نماز عصر را هنگامی که سایه‌ی هرچیز دو برابر خودش شده بود، خواند، و نماز مغرب را برایم وقتی خواند که روزه‌دار افطارمی‌نماید (یعنی پس از غروب خورشید و درست در همان وقت دیروز) و نماز عشاء را وقتی خواند که یک سوم از شب گذشته بود، و نماز صبح را نیز وقتی برایم خواند که بامداد بسیار روشن شده بود. پس از آن جبرئیل متوجه‌ی من شد و گفت: ای محمد ج! همین اوقات، وقت نماز پیامبران پیش از تو بوده است، و برای شما نیز، وقت هر نماز بین این دو وقت است.

[این حدیث را ابوداود و ترمذی روایت کرده‌اند].


فصل سوم

584 (4) عن ابن شهابٍ. أنَّ عمرَ بنَ عبدِ العزیز أخَّرَ العصرَ شیئاً، فقالَ لهُ عروةُ: أما إنَّ جبریل قد نزلَ فصلّى إمامَ رسول الله ج. فقال له عمر: إعْلَم ما تقولُ یا عروة! فقال: سَمِعتُ بشیرَ بنَ أبی مسعود، یقول: سمعتُ أبا مسعود، یقول: سمعت رسول الله ج یقول: «نزل جبریلُ فأمَّنِی، فَصَلَّیتُ معه، ثم صلَّیتُ معَه، ثم صلَّیتُ معه، ثم صلَّیتُ معَه، ثم صلَّیتُ معَه» یحسب بأصابعه خمسَ صلوات. متفق علیه([4]).

584 – (4) ابن شهاب گوید: روزی عمر بن عبد العزیز نماز عصر را اندکی به تأخیر انداخت. عروة بن زبیر س بدو گفت: هان ای عمر بن عبد العزیز! آگاه باش و بدان که جبرئیل از آسمان فرود آمد و نماز را به امامت برای پیامبر ج خواند (و حدیث امامت جبرئیل را تا آخر برای عمر بن عبدالعزیز بیان کرد، و هدفش از یادآوری حدیث «امامت جبرئیل» این بود که نمازخواندن در اول وقت از فضیلت و ثواب برخوردار است، پس تو چرا نماز عصر را به تأخیر انداختی)؟ عمر بن عبدالعزیز بدو گفت: به حدیثی که روایت می‌کنی آگاه باش، ای عروۀز!

عروۀ در بیان حفظ و ثبت حدیث گفت: از بشیربن ابی مسعود شنیدم که گفت: از ابومسعود شنیدم که می‌گفت: از رسول‌خدا ج شنیدم که فرمود: جبرئیل از آسمان فرود آمد و در نماز امام من شد و من با او نماز خواندم، و بار دیگر با او نماز خواندم، و بار دیگر با او نماز خواندم، و بار دیگر با او نماز خواندم، و بار دیگر با او نماز خواندم، پیامبر ج پنج بار با انگشتانش شمرد (بنابر این پیامبر ج نمازهای پنج‌گانه را با جبرئیل خوانده است، و جبرئیل نیز در آخر به پیامبر ج گفت: به من دستور داده شده تا در این اوقات نماز بخوانید).

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند].

585 (5) وعن عمرَ بنِ الخطّاب، س، أنَّه کتبَ إلى عُمَّالِهِ إنَّ أهمََّ أُمورکم عندی الصلاةُ , من حَفِظَها وحافَظَ علیها حَفِظَ دینَه، ومن ضَیَّعَها فهو لما سِوَاهَا أَضْیَعُ. ثم کتب: أنْ صلُّوا الظهرَ ان کان الفَیء ذراعاً، إلى أن یکون ظلُّ أحدِکم مثلَه، والعصرَ والشمسُ مرتفعةٌ بیضاءُ نَقِیَّةٌ قدَرَ ما یسیر الرَّاکب فَرسَخَینِ أو ثَلاثَة قبل مَغِیبِ الشمس، والمغربَ إذا غابتِ الشمسُ، والعِشاءَ إذا غابَ الشَّفَقُ إلى ثُلُثِ اللیلِ، فمن نامَ فلا نامتْ عینُه، فمن نام فلا نامَت عینه، فمن نام فلا نامت عَینُه، والصبحَ والنجومُ بادیة مشتبکةٌ. رواه مالک([5]).

585 – (5) از عمر بن خطاب س روایت است که وی در دوره‌ی طلایی خلافت خویش، منشوری به تمام استانداران و فرمانداران و کارگزاران و کاردانان خود بدین مضمون ابلاغ کرد: «اساسی‌ترین و مهم‌ترین کارهای شما در نزد من، نماز است، کسی که محافظت نماز را می‌کند، می‌تواند بقیه‌ی اجزای دین خویش را حفظ و حراست نماید و کسی که نماز را ضایع می‌کند پس دیگر اجزای دین را بیشتر ضایع خواهد نمود».

آن‌گاه در ادامه نوشت: «نماز ظهر را در وقتی بخوانید که خورشید از وسط آسمان زوال کرده و سایه‌اش یک ذراع شده باشد، و وقت ظهر تا زمانی که سایه‌ی هریک از شما به اندازه‌ی خودش شود ادامه دارد.

و نماز عصر را در حالی بخوانید که خورشید بلند و پر نور، و تغییر نکرده، و روشن است، به اندازه‌ای که سواری تا پیش از غروب آفتاب، دو یا سه فرسنگ را طی کند.

و مغرب را وقتی بخوانید که خورشید غروب کند، و عشاء را نیز از غروب شفق [سرخی یا سفیدی پس از غروب آفتاب] تا گذشتن یک سوم شب می‌توانید بخوانید.

پس هرکس (پیش از ادای نماز عشاء بخوابد، و آن را نخواند) از خواب و استراحتش خیری نبیند. و حضرت عمر س این بددعایی را (برای کسی که از خواندن نماز عشاء غفلت می‌ورزد و آن را نمی‌خواند تا وقتش سپری شود) سه مرتبه تکرار فرمود. آن‌گاه گفت: و نماز صبح را در حالی بخوانید که هنوز ستارگان در آسمان ظاهر و هویدا هستند (کنایه از این است که نماز صبح را بعد از طلوع فجر صادق در اول وقت و در تاریکی بخوانید).

[این حدیث را مالک روایت کرده است].

«عُمـّاله»: کارگزاران و کاردانان و فرماندهان و استانداران.

«فمن نام فلا نامت عینه»: این جمله، بددعایی نسبت به کسانی است که از خواندن نماز عشاء غفلت می‌ورزند و آن را نمی‌خوانند تا وقتش سپری شود. و معنایش این است که هرکس پیش از ادای نماز عشاء بخوابد از خواب و استراحتش خیری نبیند، و خداوند او را دچار تشویش خاطر و چالش و دغدغه و ناهمواری و نابسامانی روحی و روانی سازد.

«مُشتبکة»: از ماده‌ی «اشتبک». همه‌ی ستارگان برآمدند و درهم شدند و به یکدیگر پیوستند.

586 (6) وعن ابن مسعود، قال: کان قَدرُ صلاةِ رسولِ الله ج الظهرَ فی الصیفِ ثلاثةَ أقدامٍ إلى خَمسةِ أقدامٍ، وفی الشتاءِ خَمسةَ أقدامٍ إلىء سَبعةِ أقدام. رواه ابوداود، والنسائی([6]).

586 – (6) ابن‌مسعود س گوید: در تابستان، اندازه‌ی نماز ظهر پیامبر ج، از سایه‌ی زوال، سه یا پنج پا، و در زمستان، پنج تا هفت پا بود.

[این حدیث را ابوداود و نسائی روایت کرده‌اند].

شرح: «اقدام»: جمع «قدم»: [پا] مقیاسی برای اندازه‌گیری و معادل یک سوم یارد، تقریباً30 سانتی‌متر.

از مجموع روایات باب، و از دیگر احادیثی که در زمینه‌ی اوقات نماز وارد شده است و با در نظرگرفتن اختلاف روایات، می‌توان اوقات نماز را چنین تنظیم کرد:

1-  ظهر: شروع وقت ظهر به اتفاق تمام علماء و اندشمندان اسلامی، از زوال خورشید از وسط آسمان است، ولی در انتهای وقت ظهر، علماء و فقهاءبا هم اختلاف‌نظر دارند:

امام شافعی، امام مالک، امام احمد، ابو یوسف و محمد (دو شاگرد امام ابوحنیفه) براین باورند که انتهای وقت ظهر، تا وقتی است که سایه‌ی هر چیز به اندازه‌ی خودش شود. ولی امام ابوحنیفه در روایت مشهور خویش، بر آن است که انتهای وقت ظهر وقتی است که سایه‌ی هر چیز دو برابر خودش شود. و روایتی دیگر از امام ابوحنیفه، مطابق قول جمهور است. و برخی از فقهاء و علماء رجوع امام ابوحنیفه را به قول جمهور نقل کرده‌اند.

2-  عصر: وقت آن زمانی است که سایه‌ی هر چیز به اندازه‌ی خودش شود (مطابق قول جمهور) و یا سایه‌ی هر چیز دو برابر خودش شود (مطابق قول امام ابوحنیفه) و تا غروب آفتاب ادامه دارد.

3-  مغرب: وقت آن از غروب خورشید تا پنهان شدن شفق است.

در تبیین معنا و مفهوم «شفق» علماء اختلاف‌نظر دارند. خاطرنشان می‌شود که هرگاه پس از غروب آفتاب به سوی مغرب، نگاه کنید «سرخ» ای را در افق مشاهده می‌کنید که بقایش بیشتر از چهل دقیقه ادامه یافته و بعداً آرام آرام رو به کاهش می‌نهد، وقتی که آن سرخی به نابودی رفت «سفیدی» ای در کرانه‌ی افق به دنبال دارد، «شفق» در اصطلاح لغوی، به هر یکی از آنها (هم سرخی و هم سفیدی پس از آن) اطلاق می‌گردد، از این‌رو «شفق» از دیدگاه اکثر ائمه و امام ابویوسف و محمد، همان سرخی خورشید پس از غروب آفتاب است، لذا از نظر آنان بعد از پایان سرخی، وقت مغرب تمام شده و وقت نماز عشاء آغاز می‌شود. ولی قول مشهور امام ابوحنیفه این است که «شفق» همان سفیدی پس از سرخی است. پس هرگاه آن سپیدی ناپدید گردید وقت مغرب خارج شده و وقت عشاء داخل می‌شود، ولی قول دیگری نیز از امام ابوحنیفه مطابق قول سایر ائمه و دو شاگردش منقول است، از این‌رو بسیاری از علماء و صاحب‌نظران احناف، همین قول را ترجیح داده‌اند.

4-  عشاء: وقت آن از پنهان شدن شفق (سرخی و یا سفیدی بر اساس اختلاف روایات) تا نصف یا یک سوم شب است. البته خواندن عشاء از نصف شب، تا طلوع فجر صادق با کراهیت جایز است.

5-  صبح: وقت آن از طلوع فجر صادق تا طلوع خورشید است.

البته باید دانست که اختلافی که بعضاً در بعضی از اوقات نماز، میان علماء و صاحب‌نظران فقهی به چشم می‌خورد، در اصل مبتنی بر اختلاف روایات و اخبار رسیده از پیامبر ج به ما است، چرا که علماء بر اساس اختلاف روایات در آن زمینه، هرکدام به اجتهاد خود قولی را ترجیح داده‌اند.


 

 



[1]- مسلم 1/428 ح(173- 612)، ابوداود نیز این حدیث را بصورت مختصر نقل کرده است:1/280 ح396، نسایی 1/260ح 522، مسنداحمد 2/213.

[2]- مسلم 1/428 ح(176- 613)، نسایی 1/258 ح519، مسنداحمد 5/349.

[3]- ابوداود 1/274 ح 393، ترمذی 1/278 ح 149 و قال: حدیث حسن صحیح، ابن ماجه 1/219 ح 667، مسنداحمد 1/333.

[4]- بخاری 6/305 ح 3221، مسلم 1/428 ح (166-610)، نسایی 1/245 ح 494، ابن ماجه 1/220 ح 668.

[5]- موطا مالک کتاب وقوت الصلاة 1/6 ح 6.

[6]- ابوداود1/283 ح 400، نسایی 1/250 ح 503.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد