754 ـ (1) عن عمرَ بنِ أبی سَلَمَةَ، قال: رأیتُ رسولَ الله ج یُصَلِّی فی ثوبٍ واحدٍ مُشْتَمِلاً به، فی بَیتِ أمِّ سَلمةَ، واضِعاً طَرَفَیْه على عاتِقَیْهِ. متفق علیه([1]).
754- (1) عمربن ابی سلمه س گوید: رسولخدا ج را در خانهی (امالمؤمنین] «ام سلمه» ـ ل ـ دیدم که با یک تکه لباس نماز میخواند، در حالی که خویشتن را بدان پیچیده و پوشانده بود و دو طرف آن را بر شانههایش قرار داده بود.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
«مشتملاً»: جامه را برخود پیچید وآن را به دور تمام بدن خود بست چنانکه دستهایش از آن خارج نشود.
755 ـ (2) وعن أبی هریرةَ، قال: قالَ رسولُ الله ج: «لا یُصَلِّیَنَّ أحدُکم فی الثَّوبِ الواحدِ لیسَ على عاتِقَیه منه شَیءٌ». متفق علیه([2]).
755- (2) ابوهریره س گوید: پیامبر ج فرمود: نباید هیچ یک از شما با یک قطعه لباس نماز بخواند در حالی که هیچ چیزی از آن بر شانههایش نباشد (بلکه هرکس که میخواهد در یک جامه نماز بگزارد، باید دو طرفش را بر شانههای خویش قرار دهد، تا قسمت بالای بدنش را نیز بپوشاند).
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
756 ـ (3) وعنه، قال: سمعتُ رسولَ الله ج یقولُ: «مَنْ صَلّى فی ثوبٍ واحدٍ، فَلْیُخالِفْ بینَ طَرَفَیه». رواه البخاریّ([3]).
756- (3) ابوهریره س گوید: از رسولخدا ج شنیدم که میفرمود: کسی که با یک تکه لباس نماز میخواند، باید دو طرفش را بر شانههایش قرار دهد (تا قسمت بالای بدنش را بپوشاند).
[این حدیث را بخاری روایت کرده است].
«فلیخالف بین طرفیه»: باید یک سر آن جامه را بر دوش راست و سر دیگر را بر دوش چپ قرار دهد.
757 ـ (4) وعن عائشةَ لا، قالتْ: صلّى رسولُ اللَّهِ فی خَمِیصَةٍ لها أعلامٌ، فَنَظرَ إلى أعلامِها نَظرَةً، فلمَّا إنصَرَفَ، قال: «إذهَبوا بخَمِیصَتِی هذهِ إلى أبی جَهْمٍ، وأتُونی بأَنبِجانِیَّة أبی جَهم؛ فإنَّها أَلْهَتنِی آنِفاً عنْ صَلاتی». متفق علیه. وفی روایةٍ للبُخاریِّ، قال: «کُنتُ أَنظُرُ إلى عَلَمِها وأنا فی الصَّلاةِ، فأخافُ أنْ یفتِنَنِی»([4]).
757- (4) عایشه ـ ل ـ گوید: پیامبر ج با جامهای مربع شکل که دارای نقش و خطوط بود، نماز خواند، و در نماز یک بار نگاه پیامبر ج به نقش و خطوط آن جامه افتاد، از اینرو چون از نمازش فارغ شد، فرمود: این لباس مربع شکل و خطدار را به «ابوجهم» بدهید و لباس بدون خط و نقش و پشمین و درشت ابوجهم را برایم بیاورید، چرا که این جامهی نقشدار، همین لحظه قلب مرا به خود مشغول نموده و توجه مرا از نماز به خود معطوف داشته است.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند و در روایتی دیگر از بخاری آمده است]:
در هنگام نماز، من به سوی نقش و خطوط آن جامه نگاه میکردم و از آن ترسیدم که مرا در فتنه افکند (و توجه مرا از نماز به خود معطوف دارد و خشوع و خضوع نماز را از من بگیرد و مرا از حضور در نماز باز دارد).
شرح: «خمیصة»: جامهی سیاه نقشدار و مربع شکل. «انبجانیة»: پارچهی بدون خط و نقش که کلفت و درشت است و بیشتر از پشم درست میشود.
«عَلمها»: نقش و نگار جامه.
«اَلهتنی»: مرا به خود مشغول و سرگرم داشت و از نماز غافل و بیخبرم کرد.
از این حدیث دو مسئله دانسته میشود:
1- اگر کسی بنا به علّتی، هدیه را به صاحبش برگرداند، باید به جای آن، چیزی دیگر درخواست نماید، تا هدیهدهنده ناراحت نشود. چنانچه پیامبر ج نیز با برگردانیدن «خمیصة»، «أنبجانیه»را درخواست کرد تا ابوجهم ناراحت نشود که پیامبر ج هدیهاش را قبول نکرده و به خودش بازگردانیده است.
2- برای نمازگزار شایسته است که در نماز، لباسهای پرنقش و نگار که فکر و ذهن وی و دیگران را به خود مشغول و سرگرم میسازد و توجه وی و دیگر نمازگزاران را از نماز به خود معطوف میدارد و خشوع و خضوع نماز را از ایشان میگیرد وآنان را از حضور در نماز باز میدارد، نپوشد تا در نماز خویش، فقط به فکر طاعت و پرستش خدا و راز و نیایش و مناجات او تعالی باشند و بس.
متولیان و هیئت امنای مسجد نیز باید متوجه باشند که فرش و موکت مسجد و سجاده نیز اگر نقش و نگار داشته باشند که در نتیجه فکر نمازگزار را به خود مشغول و سرگرم سازد و توجه او را از نماز به خود معطوف دارد، همین حکم را دارد، پس باید در انتخاب فرش و موکت و سجادهی مسجد نیز کمال توجه وعنایت را بکنند و بدانند که زیبایی در همان سادگی است و باید سعی و کوشش نمایند تا در مسجد، محیطی آرام و بدور از هرگونه ریا و تظاهر و خودنمایی و توأم با حضور قلب و جمعیت خاطر، برای نمازگزاران فراهم آورند، چرا که در این صورت است که مسجد و نماز، روح پرور و تکاملآفرین و تعالیبخش و سعادتساز میشوند.
758 ـ (5) وعن أنسٍ، قال: کانَ قِرامٌ لعائشةَ سَتَرَتْ به جانبَ بیتِها، فقال لها النبیُّ ج: «أمِیطِی عنَّا قِرامَک هذا، فإنَّه لا یزالُ تصاویرُه تَعرِضُ لی فی صَلاتی». رواه البخاریّ([5]).
758- (5) انس س گوید: عایشه ـ ل ـ پردهای ستبر و درشت داشت که دارای نقش و نگار بود و با آن بخشی از خانهاش را پوشانده بود (یعنی آن را پردهی طاقچهای نموده بود).
پیامبر ج بدو فرمود: آن را از روبروی ما بردار! زیرا تصاویر آن پیوسته در نمازم به چشم میخورد و سبب مشغولشدن ذهنم در نماز میشود (به هر صورت، منزل رسولخدا ج در جهت پرهیز از مظاهر اسراف و اشرافگری، لازم بود که برای مردم الگو و سرمشق باشد).
[این حدیث را بخاری روایت کرده است].
«قرام»: پارچهی ستبر از پشم رنگارنگ که از آن پرده و جز آن بدوزند.
«أمیطی»: پردهی رنگارنگ و منقش را از روبروی من دورساز وکنار بزن.
759 ـ (6) وعن عُقبَةَ بنِ عامرٍ، قال: أُهدِیَ لرسول الله ج فَرُّوجُ حریرٍ، فَلَبِسَه ثمَّ صلّى فیه، ثمَّ انصرفَ فَنَزَعَه نزعاً شدیداً کالکارِه له، ثمَّ قال: «لاینبغی هذا لِلمُتَّقِینَ». متفق علیه([6]).
759- (6) عقبة بن عامر س گوید: برای پیامبر ج قبایی ابریشمی به صورت هدیه آورده شد، آن حضرت ج آن را پوشیده و در آن نماز خواند (البته پوشیدن پارچهی ابریشمی پیش از تحریم آن بوده است) سپس پیامبر ج از نماز برگشت وآن قبای ابریشمی را به شدت، همانند کسی که آن را زشت و ناپسند بدارد، از تن بیرون آورد و فرمود: این جامه، شایسته و زیبندهی پرهیزگاران و خداترسان نیست.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
شرح: «فَرّوج»: لباسی که از پشت، چاک داشته باشد، مانند قبایی که علماء میپوشند.
پیامبر ج عالیترین وکاملترین سرمشقها را برای همهی مردمان، چه حاکمان و رهبران، و چه تودههای مردم و چه افراد و گروهها، ارائه داده است.
پیامبر ج خودِِ سادگی بود که در مرد کاملی تجلی یافته بود. این سادگی از درون جانش برخاسته بود و لذا ایشان مظاهر کاذب ریاست و فرمانروایی و یا تجملات و تکلفات را که لازمهی آنها است، متلاشی کرد.
آری! پیامبر ج آراسته به اخلاقی بود که هیچ پوششی از کذب و فریب ندارد و ریا و تظاهر و خودنمایی و ظاهرسازی را بدان راهی نیست، او شب و روز، در نهان وآشکار، در سختی وآسایش، در ناتوانی و قدرت، در بازار، آن وقت که یک جوان بود، در پیری در حالی که بر تخت نبوت و اقتدار نشسته بود، در همهی حالات، تنها به یک صورت دیده میشود، پیامبر ج با اخلاقش، شخصیتی از سادگی و تواضع بود که دگرگونی و تغییری بدو راه نیافت، او وجودی بود که با آسمان پیوند یافت و بر زمین زیست و به مردم نزدیک بود و نزد آنان دوستداشتنی بود.
760 ـ (7) عن سلمَةَ بنِ الأکوَعِ، قال: قلتُ: یا رسولَ اللَّهِ! إنی رجلٌ أَصِیدُ؛ أفأُصَلّی فی القَمِیصِ الواحدِ؟ قال: «نعمْ، وازْرُرْهُ ولو بِشَوْکةٍ». رواه أبو داود، وروى النسائیُّ نحوَه([7]).
760- (7) سلمة بن اکوع س گوید: به پیامبر ج گفتم: ای رسولخدا ج! من مردی شکارچی هستم (که به خاطر اینکه به راحتی شکارم را دنبال نمایم، فقط از یک تکه لباس استفاده میکنم، حال شما بفرمایید: که) آیا میتوانم در یک قطعه پیراهن نماز بخوانم؟ پیامبر ج فرمود: آری، ولی گریبان آن را ببند، اگر چه با خاری باشد.
[این حدیث را ابوداود روایت کرده و نسائی نیز بسان آن را روایت نموده است].
شرح: «وازره»: آن را با دکمه ببند. «شوکة»: خار
البته بستن گریبان پیراهن در صورتی لازم است که جامه، گشاد باشد، چرا که در این صورت، دکمهنمودن آن برای پوشاندن عورت در وقت رکوع و سجده کمک زیادی خواهد کرد. البته باید دانست که این احادیث مربوط به اوائل عهد پیامبر ج میباشد که خود ایشان و یاران باوفا و جان نثارشان از جهت خوراک، پوشاک و مسکن در مضیقه و تنگنا بودند و بسا اوقات که بیش از یک لنگ یا یک قطعه پیراهن، چیز دیگری نداشتند، و با آن عورت خویش را میپوشیدند وسینه و شانههایشان در اکثر اوقات برهنه و عریان بود.
761 ـ (8) وعن أبی هریرةَ، قال: بینما رجلٌ یُصَلّی مُسبِلٌ إزارَه، قال له رسولُ اللَّهِ: «إذهَبْ فَتَوَضَّأْ»، فذهبَ وتَوَضَّأ، ثمَّ جاءَ. فقالَ رجلٌ: یا رسولَ الله! ما لکَ أمَرتَه أنْ یَتَوَضَّأَ؟ قال: «إنَّه کانَ یُصَلِّی وهوَ مُسبِلٌ إزارَه، وإنَّ اللَّهَ لا یَقبِلُ صَلاةَ رجلٍ مُسبِلٍ إزارَه». رواه أبو داود([8]).
761- (8) ابوهریره س گوید: روزی، فردی از مسلمانان در حالی نماز میخواند که شلوارش را از قوزک پا فروهشته و آویزان کرده بود. پیامبر ج بدو فرمود: برو و وضو بگیر. آن مرد نیز برحسب فرمان پیامبر ج، رفت و پس از وضوی کامل، پیش رسولخدا ج آمد.
مردی به پیامبر ج گفت: ای رسولخدا ج! چرا این مرد را به تجدید وضو امر کردی؟ پیامبر ج فرمود: آن مرد در حالی نماز میخواند که شلوارش از قوزک پا، پائینتر بود. و براستی خداوند ﻷ نماز آن شخصی را که اسبال ازار میکند، قبول نخواهد کرد.
[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].
شرح: پیامبر ج از باب تهدید و سختگیری و تشدید وتغلیظ در امر «اسبال ازار» (پائینآوردن شلوار بر قوزک پا)، آن مرد را به تجدید وضو امر کرد، در حالی که نماز شخصی که «اسبال ازار» میکند، گر چه در مرحلهی صحیحبودن و رفع ذمه قرار دارد، ولی از نظر تأثیر باطنی و نورانیت، و قبولیت و پذیرش خویش، بسیار ناقص و بینور و بیتأثیر خواهد بود.
و در حقیقت «اسبال ازار»، ثمره و نتیجهی نماز را ضایع، و مقصود و منظور از تشریع نماز را فاسد میکند، چرا که نماز به انسان، تواضع، فروتنی، انکساری، خشوع، خضوع، ایثار، از خودگذشتگی و... را میآموزد، ولی «اسبال ازار»، رهاورد و دستاوردی جز تکبر، نخوت، خودخواهی، خودبزرگبینی، خودمحوری وغرور، نخواهد داشت. و در واقع مقتضای این حدیث، آن است که نمازگزار از نمازش، ثواب و پاداشی نمیبرد، به این معنا که در میزان عمل، ثواب و پاداش نماز، در برابر گناه «اسبال ازار» و آنچه همراه آن بیان شد، وزنی در پیشگاه خداوند ﻷ ندارد.
762 ـ (9) وعن عائشةَ لا، قالتْ: قالَ رسولُ اللَّهِ: «لا تُقبَلُ صَلاةُ حائِضٍ إلاَّ بِخَمارٍ». رواه أبو داود، والترمذیّ([9]).
762- (9) عایشه ـ ل ـ گوید: پیامبر ج فرمود: نماز هیچ زن بالغی، بدون مقنعه و روسری قبول نخواهد شد.
[این حدیث را ابوداود و ترمذی روایت کردهاند].
شرح: «حائض»: به معنای زنی است که عادت ماهیانه میشود و به سبب آمدن خون قاعدگی به بلوغ رسیده و نماز و دیگر فرائض الهی بر او فرض گردیده است.
«خمار»: چارقد، روسری.
بنابراین، زن بالغ باید هنگام نمازخواندن، تمام اعضای بدن خویش را غیر از صورت و دوکف دست، بپوشاند، چرا که تمام اعضای بدن زن غیر از صورت و دو دستش هنگام نماز، عورت است.
763 ـ (10) وعن أمِّ سلمَةَ، أنَّها سألَتْ رسولَ اللَّهِ: أتُصَلِّی المرأةُ فی دِرعٍ وخمارٍ لیسَ علیها إزارٌ؟ قال: «إذا کانَ الدِّرعُ سابِغاً یُغَطِّی ظُهورَ قَدَمَیها». رواه أبو داود، وذکرَ جماعةً وقفوهُ على أمِّ سلمةَ([10]).
763- (10) از (ام المؤمنین) «ام سلمه» ـ ل ـ روایت است که وی از رسولخدا ج پرسید: آیا زن میتواند با پیراهن و روسری، بدون اینکه شلوار به پا داشته باشد، نماز بخواند؟
پیامبر ج فرمود: هرگاه پیراهنی بلند که همهی اعضای بدن او را بپوشاند و حتّی پشت پاهایش را نیز تحت پوشش قرار دهد، داشته باشد، میتواند با چنین پیراهن و مقنعهای نماز بخواند.
[این حدیث را ابوداود روایت کرده و گفته است: برخی از علمای عرصهی علم حدیث، این حدیث را موقوف بر ام سلمه ـ ل ـ میدانند، یعنی این حدیث از اقوال ام سلمه ـ ل ـ است نه پیامبر ج.
مترجم گوید: باید دانست که «ام سلمه»ـ ل ـ، همسر پیامبر اکرم ج این حدیث را از پیش خویش نمیگوید، و یقیناً این چنین چیزی را از پیامبر ج شنیده و ممکن نیست که در چنین مسائلی از نزد خود، چنین چیزی بگوید، از اینرو میتوان گفت که این حدیث در حکم حدیث مرفوع است].
«درع»: پیراهن زنانه. «خمار»: مقنعه و روسری. «ازار»: شلوار. جامهای که نیمهی پائین بدن را بپوشاند. «درع سابغ»: پیراهنی فراخ و بلند که همهی اعضای بدن (از سر تا پشت پاها) را بپوشاند.
764 ـ (11) وعن أبی هریرةَ: أنَّ رسولَ اللَّهِ نهى عنِ السَّدْل فی الصلاةِ، وأنْ یُغَطِّیَ الرَّجُلُ فاهُ. رواه أبو داود، والترمذیّ([11]).
764- (11) ابوهریره س گوید: پیامبر ج از فروهشتن (و آویزان کردن) لباس و پوشاندن دهان در نماز نهی فرمود.
[این حدیث را ابوداود و ترمذی روایت کردهاند].
شرح: «سدل»: برخی از علماء میگویند: «سدل»: یعنی فروهشتن و آویزان کردن لباس بر تن به طوری که به زمین برسد.
برخی دیگر گویند: «سدل» این است که مرد بدون آنکه دو طرف لباسش را از جلو به خود بپیچد، آن را رها کند، و اگر آن را به خود بپیچد، سدل محسوب نمیشود.
و برخی نیز گویند: «سدل» یعنی اینکه کسی با لباسش خود را بپیچاند و دستهایش را داخل آن قرار دهد و به همین حالت به رکوع و سجده برود.
برخی گویند: «سدل»: حالتی است که شخص، وسط لباسش را روی سرش قرار دهد و بدون آنکه دو طرف آن را روی شانههایش قرار دهد، آن را رها کند.
البته میتوان این حدیث را بر تمامی این معانی حمل کرد، چون سدل در بین همهی این حالات مشترک است.
و علّت نهی از «سدل» نیز میتواند در چند چیز باشد:
الف) در زمان پیامبر ج عادت و معمول یهودیان اینچنین بود، از اینرو به خاطر اینکه تشابه با آنها نشود، پیامبر ج، مسلمانان را از آن نهی کرد.
ب) چون «سدل» یکی از مظاهر تکبّر و نخوت، و غرور و خودخواهی، و یکی از اعمال و کردار گردنکشان و متکبران است، و بیشتر مشاهده میکنیم که انسانهای متکبر، کت خویش را بر دوش میاندازند و اطراف آن را بدون اینکه به هم ببندند و یا بدون اینکه دستها را در آستینهای آن داخل کنند، در جوانب خویش، رها میکنند.
«ان یغطّی الرجل فاه» [پیامبر ج از اینکه فرد نمازگزار، دهانش را در نماز با چیزی بپوشاند، نهی فرمود]: چرا که بستن دهان، مزاحم اتمام و تحسین قرائت و کمال سجده، و مخلّ خشوع و خضوع نماز است.
765 ـ (12) وعن شَدَّادِ بن أوْسٍ، قال: قالَ رسولُ اللَّهِ ج: «خالِفُوا الیهودَ، فَإنَّهُمْ لا یُصَلُّونَ فی نِعالِهِم ولا خِفافِهِم». رواه أبو داود([12]).
765- (12) شدادبن اوس س گوید: پیامبر ج فرمود: (با خواندن نماز در موزه و کفش) با یهودیان مخالفت نمائید، چرا که آنها در کفشها و موزههایشان نماز نمیخوانند. (البته باید دانست که خواندن نماز در موزه وکفش، در صورتی درست است که هردو از آلودگی و نجاست و پلیدی و چیزهای کثیف، پاک باشند).
[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].
766 ـ (13) وعن أبی سعیدٍ الخُدریِّ، قال: بَینَما رسولُ اللَّهِ یُصَلِّی بأصحابِه إذْ خَلَعَ نَعلَیهِ فَوَضَعَهُما عَنْ یَسارِه، فَلَمَّا رأى ذلکَ القَومُ، ألقَوْا نِعالهُم. فلمَّا قَضى رسولُ اللَّهِ صَلاتَه، قال: «ما حمَلَکُم على إلْقائِکُم نِعالَکُم؟» قالوا: رَأیناکَ ألقَیتَ نَعلَیکَ، فَألقَینا نَعالَنا. فقالَ رسولُ الله ج: «إنَّ جِبریلَ أتانی فأخبِرَنی أنَّ فِیهِما قَذَراً. إذا جاءَ أحدُکُم المسجدَ، فَلْیَنظُرْ، فَإنْ رأى فی نَعلَیه قَذَراً، فَلْیَمسَحْهُ، وَلْیُصَلِّ فِیهِما». رواه أبو داود، والدارمیّ([13]).
766- (13) ابوسعید خدری س گوید: در همین اثنا که پیامبر ج پیشنماز یارانش بود و برای آنها امامت میداد، ناگاه کفشهایش را از پای درآورد وآنها را در سمت چپش نهاد. چون مردم این صحنه را دیدند، آنها نیز به دنبال پیامبر ج کفشهایشان را از پای درآوردند.
وقتی پیامبر ج از نماز فارغ شد، فرمود: چرا کفشهایتان را درآوردید؟ گفتند: تو را دیدیم کفشهایت را درآوردی، ما هم آنها را درآوردیم. پیامبر ج فرمود: جبرئیل پیش من آمد و به من خبر داد که بر کفشهای من نجاست و پلیدی است، پس هرگاه کسی از شما به مسجد آمد (کفشهایش را وارونه کرده و به زیرآنها) نگاه کند، اگر نجاستی دید آن را بر زمین بمالد و سپس با آن نماز بخواند.
[این حدیث را ابوداود و دارمی روایت کردهاند].
767 ـ (14) وعن أبی هریرةَ، قال: قالَ رسولُ اللَّهِ: «إذا صَلَّى أحدُکم، فلا یَضَعْ نَعلَیهِ عَنْ یمینِه، ولا عنْ یَساره، فَتَکُونَ عن یمینِ غیرِه، إلاَّ أنْ لا یکونَ عن یسارِه أحدٌ، ولْیَضَعَهُما بَینَ رِجلَیه». وفی روایةٍ: «أو لِیُصَلِّ فِیهِما». رواه أبو داود، وروى ابنُ ماجة معناه([14]).
767- (14) ابوهریره س گوید: پیامبر ج فرمود: وقتی یکی از شما خواست نماز بخواند، پس نباید کفشهایش را در طرف راست و یا سمت چپ خویش بگذارد (چرا که اگر کفشهایش را در سمت چپ خویش بگذارد، ممکن است در طرف چپش کسی نشسته باشد) و کفشها در جهت راست وی قرار بگیرد، مگر اینکه در سمت چپش کسی نشسته نباشد (در این صورت میتواند کفشها را در ناحیهی چپ خویش بگذارد) و باید کفشهای خویش را در روبروی خویش بگذارد.
ـ و در روایتی آمده است: ـ یا باید با کفشها نماز بخواند (البته در صورتی که از نجاست و پلیدی پاک باشد).
[این حدیث را ابوداود روایت کرده و ابنماجه نیز به همین معنا روایت کرده است].
768 ـ (15) عن أبی سعید الخُدریِّ، قال: دَخَلتُ على النَّبیِّ ج، فَرَأیتُه یُصَلّی على حَصِیرٍ یَسجُدُ علیه. قال: ورَأیتُهُ یُصَلِّی فی ثوبٍ واحدٍ مُتَوَشِّحاً به. رواه مُسلم([15]).
768- (15) ابو سعید خدری س گوید: به نزد پیامبر ج آمدم و ایشان را دیدم که بر بوریا نماز میخواند و برآن سجده میکند.
ابوسعید س گوید: پیامبر ج را دیدم که با یک قطعه لباس نماز میخواند در حالی که دو طرف آن را بر شانههایش قرار داده بود.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
«متوشحاً»: از باب «توشّح»: لباس را از زیر بغل راست در گذرانید و روی شانهی چپ انداخت.
769 ـ (16) وعن عمرِو بنِ شُعیبٍ، عن أبیه، عن جَدِّه، قال: رأیتُ رسولَ الله ج یُصَلِّی حافِیاً ومُنتَعِلاً. رواه أبو داود([16]).
769- (16) عمروبن شعیب از پدرش و او نیز از جدش (عبدالله بن عمروبن العاصس) روایت میکند که گفت: پیامبر ج را دیدم که گاهی پابرهنه، و گاهی با کفش نماز میخواند (البته خواندن نماز با کفش، در صورتی بود که کفش از وجود نجاست و پلیدی پاک باشد).
[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].
770 ـ (17) وعن محمَّدِ بنِ المُنکدِرِ، قال: صلّى جابرٌ فی إزارٍ قد عَقَدَهُ منْ قِبلِ قَفاهُ، وثِیابُه موضوعةٌ على المِشجَبِ. فقال له قائلٌ: تُصَلّی فی إزارٍ واحدٍ؟ فقالَ: إنَّما صَنَعْتُ ذلکَ لِیرانی أحمقُ مِثلُکَ، وأیُّنا کانَ له ثوبانِ على عهدِ رسول الله ج؟!. رواه البخاریّ([17]).
770- (17) محمدبن منکدر گوید: جابر س در ازاری نماز خواند که آن را بر پسگردن خویش بسته بود، و این در حالی بود که لباسهای وی بر جالباسی آویخته بود.
گویندهای بدو گفت: آیا فقط در یک قطعه لباس، نماز میخوانی؟ جابر س گفت: من بدین جهت این کار را نمودم تا بیخرد و احمقی چون تو مرا ببیند (و بداند که نمازخواندن در یک قطعه لباس جائز است و خلاف سنت نیست) و کدام یک از ما (صحابه ش) در زمان پیامبر ج دارای دو جامه بوده است؟
[این حدیث را بخاری روایت کرده است].
شرح: «مِشجَب»: جالباسی.
در اوایل عهد پیامبر ج خود آن حضرت ج و یاران ایشان از نظر پوشاک، خوراک، مسکن و امکانات رفاهی وآسایشی در مضیقه و تنگنا بودند و در اکثر اوقات بیش از یک لنگ و یا یک قطعه لباس، برای پوشش عورت خویش نداشتند، از اینرو حضرت جابر س برای تعلیم و نشاندادن آن مرد، در یک قطعه لباس نماز خواند تا بدو بفهماند که خواندن نماز در یک تکه لباس نیز جایز است.
چنانچه در عهد پیامبر ج نیز، صحابه و یاران ایشان ش و حتی در برخی مواقع خود آنحضرت ج اینچنین میکردند که با یک قطعه لباس نماز میخواندند وخویشتن را بدان میپیچاندند. و دو طرف آن را بر شانههایشان قرار میدادند.
اگر چه در صورت توان مالی و داشتن پوشاک، مناسب است که انسان مسلمان به هنگام نماز و یا رفتن به مساجد، لباس زیبا و متناسب به تن کند و با پوشیدن لباسهای مرتب و پاک و تمیز و شانهزدن موها، و به کار بردن عطر و مانندآن، به زینت خویش بپردازد.
در مورد استفاده از لباس و زینت، اسلام مانند تمام موارد، حد اعتدال را انتخاب کرده است و مانند بعضی که میپندارند استفاده از زینتها و تجملات هر چند به صورت معتدل بوده باشد، مخالف زهد و پارسایی است، از اینرو به هنگام نماز و یا رفتن به مسجد، لباسهای کهنه و مندرس و یا لباسهای مخصوص منزل و یا کار را در تن میکنند و در مراسم عبادت خدا به همان هیأت و شکل، شرکت میکنند، و نه مانند تجملپرستانی که غرق در زینت و تجمل میشوند و تن به هرگونه عمل نادرستی برای رسیدن به این عمل نامقدس میدهند.
لذا در اسلام، استفادهکردن از زیباییهای طبیعت، لباسهای زیبا و متناسب، به کاربردن عطرها و امثال آن، نه تنها مجاز، که به آن توصیه وسفارش نیز شده است. و باید دانست که علّت اینکه حضرت جابر س با وجود اینکه لباسهای زیادی در سر جالباسیاش وجود داشت، با یک قطعه لباس نماز خواند، به خاطر تعلیم وآموزش آن مرد بود، تا بداند که نمازخواندن در یک قطعه لباس نیز جایز است، اگر چه خواندن نماز در چند قطعه لباس بهتر است.
771 ـ (18) وعن أُبیِّ بنِ کعبٍ، قال: الصَّلاةُ فی الثوب الواحدِ سُنَّةٌ. کُنَّا نَفعَلُه مَعَ رسولِ اللَّهِ ولا یُعابُ علینا. فقال ابنُ مسعودٍ: إنَّما کانَ ذاکَ إذْ کانَ فی الثِّیابِ قِلَّةٌ؛ فأمَّا إذا وَسَّعَ اللَّهُ، فَالصَّلاةُ فی الثَّوبَینِ أزْکى. رواه أحمد([18]).
771- (18) ابی بن کعب س گوید: نماز خواندن در یک قطعه لباس جایز است، ما همراه با رسولخدا ج این کار را میکردیم (یعنی در یک تکه لباس، نماز میخواندیم) و بر ما خرده گیری هم نمیشد.
ابن مسعود س گوید: نمازخواندن در یک قطعه لباس، مربوط به دورانی است که در لباس و پوشاک کمی بود و مردم از این جهت در مضیقه و تنگنا بودند ولی وقتی که خداوند ﻷ روزی را (از قبیل: پوشاک، خوراک و..). فراخ و فراوان کرد، پس نمازخواندن در دو لباس بهتر و زیبندهتر است.
[این حدیث را احمد روایت کرده است].
[1]- بخاری 1/469 ح 356، مسلم 1/368 ح (278-517)، ترمذی 2/166 ح 339، مؤطا مالک کتاب صلاة الجماعة 1/140 ح 29، مسنداحمد 4/26.
[2]- بخاری 1/471 ح 359، مسلم 1/368 ح (277-516) و لفظ حدیث از مسلم است و امام مسلم به عوض «لا یصلین» عبارت«لایصلی» را ذکر کرده است.، ابوداود 1/414 ح 626 و ابوداود به عوض «عاتقیه» واژهی «منکبیه» نقل کرده است.، نسایی 2/71ح 769، دارمی 1/367 ح 1371، مسنداحمد 2/243.
[3]- بخاری 1/471 ح 360، ابوداود 1/414 ح 627 و ابوداود عبارت «علی عاتقیه» را نیز افزوده است.، مسنداحمد 2/255.
[4]- بخاری 1/482 ح 373، مسلم 1/391ح (62- 556) و لفظ حدیث از بخاری است.، ابوداود نیز این حدیث را به صورت مختصر روایت کرده است:1/562 ح 914،نسایی نیز این روایت را با اختصار نقل نموده است: 2/72 ح 771، ابن ماجه 2/1176 ح 3550، موطا مالک کتاب الصلاة 1/97 ح 67، مسنداحمد 6/177.
[5]- بخاری 1/484 ح 374، مسنداحمد 3/151.
[6]- بخاری 1/484 ح 375، مسلم 3/1646 ح(23- 2075)، نسایی 2/72 ح 770، مسنداحمد 4/149.
[7]- ابوداود 1/416 ح 632، نسایی نیز نظیر این حدیث را در سننش 2/70 ح 765 نقل نموده است، مسند احمد 4/49.
[8]- ابوداود 1/419 ح 638 و ابوداود عبارت «اذهب فتوضّأ» را دو بار ذکر نموده است.
[9]- ابوداود 1/421 ح 641، ترمذی 2/215 ح 377 و قال: حدیث حسن، ابن ماجه 1/215 ح 655، مسنداحمد 6/150.
[10]- ابوداود 1/420 ح 641، امام مالک نیز اول این حدیث را در مؤطا کتاب صلاة الجماعة 1/142 ح 38 نقل کرده است.
[11]- ابوداود 1/423 ح 643، ترمذی نیز حصهی اول حدیث را در سننش 2/217 ح 378 روایت کرده است.، مسنداحمد 2/341.
[12]- ابوداود 1/427 ح 651.
[13]- ابوداود 1/426ح 650، دارمی 1/370 ح 1378، مسنداحمد 3/20.
[14]- ابوداود 1/428 ح 654 و ابوداود روایت دوم را نیز در سننش حدیث 655 روایت کرده است و ابن ماجه نیز نظیر آن را نقل نموده است 1/460ح1432.
[15]- مسلم 1/369 ح (284-519).
[16]- ابوداود 1/427 ح 653، ابن ماجه 1/330 ح 1038.
[17]- بخاری 1/467 ح 352، مسنداحمد 3/335.
[18]- مسند احمد 5/141.