اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

در باره‌ی آنچه پس از گفتن تکبیر تحریمه باید خوانده شود.


فصل اول

812 ـ (1) عن أبی هریرةَ، قال: کانَ رسول اللَّهِ یَسکُتُ بینَ التَّکبیرِ وبینَ القِراءَةِ إسْکاتَةً. فقلتُ: بأبی أنتَ وأُمی یا رسولَ اللَّهِ! إسْکَاتَکَ بینَ التکبیرِ وبینَ القِراءَةِ ما تقولُ؟ قال: «أقولُ: اللَّهُمَّ باعِدْ بینی وبینَ خطایایَ کما باعَدْتَ بینَ المشرِق والمغرِبِ، اللَّهُمَّ نَقِّنی منَ الخَطایا کما یُنقََّى الثَّوْبُ الأبیضُ منَ الدَّنسِ، اللَّهُمَّ اغسِلْ خطایایَ بالماءِ والثلجِ والبَرَد». متفق علیه([1]).

812- (1) ابوهریره س گوید: پیامبر ج وقتی در نماز تکبیر (احرام) می‌گفت، قبل از خواندن فاتحه، لحظه‌ای سکوت می‌کرد. گفتم: ای رسول‌خدا ج! پدر و مادرم فدایت، در سکوتی که بین تکبیر و قرائت می‌کنی، چه می‌گویی؟ پیامبر ج فرمود: می‌گویم: «اللهم باعد بینی وبین خطایای کما باعدت بین المشرق والمغرب، اللهم نقنی من الخطایا کما ینقی الثوب الابیض من الدنس، اللهم اغسل خطایای بالماء والثلج والبرد»

پروردگارا! بین من و خطاهایم فاصله بیانداز، همچنانکه بین مشرق و مغرب فاصله انداختی. پروردگارا! مرا از گناهانم پاک کن همچنانکه لباس سفید از چرک و آلودگی پاک می‌شود. خداوندا! مرا از خطاهایم با برف وآب و تگرگ بشوی (یعنی گناهان و خطاهایم را با رحمت و مغفرت و لطف و کرم خویش به کلی محو و نابود گردان).

[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کرده‌اند].

شرح: هر لحظه امکان انحراف برای انسان وجود دارد واصولاً وقتی پیامبر ج از شر گناهان، خطاها و معاصی به خدا پناه می‌برد، با اینکه پیامبر ج با لطف وکرم الهی و با امدادهای غیبی و سپردن خویشتن به خدا، از هرگونه انحراف، گناه و معصیت بیمه شده بود، ولی بااین حال، لطف وکرم الهی را درخواست می‌کند و از شرّ گناهان به او پناه می‌برد، با این حال، تکلیف ما و دیگر انسان‌ها روشن و مشخص است.

از این حدیث دانسته شده که پیامبر ج گاهی پس از گفتن تکبیر احرام و قبل از قرائت، این دعا را می‌خواند.

«الدنس»: چرک وآلودگی. «الثلج»: برف. «البرد»: تگرگ و ژاله

مراد از آب و برف و تگرگ، مبالغه در درخواست مغفرت و رحمت خداوند متعاال در محوکردن گناهان است. یعنی خدایا! گناهانم را با انواع مُطَهّـِرات و پاک‌کننده‌ها و اقسام مغفرت و رحمت و لطف وکرم محو و نابود بساز، و مرا از تمامی گناهان پاک کن.

813 ـ (2) وعن علیٍّ، س، قال: کانَ النبیُّ ج إذا قامَ إلى الصلاةِ ـ وفی روایةٍ: کان إذا افتَتَحَ الصَّلاةَ ـ کبَّرَ، ثمَّ قال: «وَجَّهْتُ وجهِیَ للذی فطَرَ السَّماواتِ والأرضَ حَنیفاً وما أنا منَ المُشرِکینَ إنَّ صَلاتی ونُسُکی ومَحیْایَ ومَماتی لِلَّهِ ربِّ العالمینَ، لا شَریکَ له، وبذلکَ أُمِرْتُ وأنا منَ المسلمینَ. اللَّهُمَّ أنتَ الملِکُ لا إلهَ إلاَّ أنتَ، أنتَ ربِّی وأنا عَبدُکَ، ظَلَمْتُ نَفسی، واعترفتُ بذَنبی، فَاغفِرْ لی ذُنوبی جمیعاً، إنَّه لا یَغفِرُ الذُّنُوبَ إلاَّ أنتَ، وَاهدِنی لِأَحسَنِ الأخلاقِ، لا یَهْدی لأحسَنِها إلاَّ أنتَ، واصرِفْ عَنِّی سیِّئَها، لا یصرِفُ عنی سیئَها إلاَّ أنتَ. لبَّیْکَ وسَعْدَیْکَ والخیرُ کُلُّه فی یَدَیْکَ، والشَّرُّ لیسَ إلیکَ، أنا بکَ وإلیک، تبارکت وتعالیتَ، أستغفِرُکَ وأتُوبُ إلیکَ». وإذا رکعَ قال «اللَّهُمَّ لکَ رَکَعْتُ، وبکَ آمَنتُ، ولکَ أسلَمْتُ، خَشَعَ لکَ سَمْعی، وبصَری، ومُخِّی، وعظْمی، وعصَبی». فإذا رفعَ رأسَه قال: «اللَّهُمَّ ربَّنا لکَ الحمدُ مِلْءَ السَّماواتِ والأرضِ وما بَینَهُما، ومِلْءَ ما شِئتَ منْ شیءٍ بَعْد». وإذا سجدَ قال: «اللَّهُمَّ لکَ سَجَدْتُ، وبکَ آمنتُ، ولکَ أسلَمتُ، سَجَدَ وجهی لِلَّذی خلَقه وصوَّرَه، وشقَّ سمعَه وبصرَه، تبارکَ اللَّهُ أحسَنُ الخالِقینَ». ثمَّ یکونُ من أخِرِ ما یقولُ بینَ التَّشَهُّدِ والتَّسلیمِ: «اللَّهُمَّ اغفِرْ لی ما قَدَّمتُ وما أخَّرتُ، وما أسرَرْتُ وما أعلَنتُ، وما أسرَفتُ، وما أنتَ أعلَمُ به مِنِّی. أنتَ المُقَدِّمُ وأنتَ المُؤَخِّرُ، لا إلهَ إلاَّ أنتَ». رواه مسلم. وفی روایةٍ لِلشَّافِعیِّ: «والشَّرُّ لیسَ إلیکَ، والمَهدِیُّ مَنْ هدَیتَ، أنا بکَ وإلیکَ، لا مَنجَى مِنکَ ولا مَلْجَأَ إلاَّ إلیکَ، تبارکتَ»([2]).

813- (2) علی س گوید: پیامبر ج وقتی که می‌خواست نماز بخواند ـ و در روایتی دیگر: پیامبر(ص) وقتی که نمازش را شروع می‌کرد ـ «الله اکبر» می‌گفت و پس از تکبیر احرام می‌فرمود: «وجهت وجهی للذی فطر السموات والارض حنیفاً وما انا من المشرکین، ان صلاتی ونسکی ومحیای ومماتی لله رب العالمین، لا شریک له وبذالک اُمرت وانا من المسلمین. اللهم انت الملک لا اله الا انت، انت ربی وانا عبدک، ظلمت نفسی واعترفت بذنبی، فاغفر لی ذنوبی جمیعاً انّه لایغفر الذنوب الا انت واهدنی لأحسن الاخلاق، لایهدی لأحسنها الا انت، واصرف عنی سیئها، لایصرف عنی سیئها الا انت، لبیک وسعدیک والخیرکله فی یدیک، والشر لیس الیک، انا بک والیک، تبارکت وتعالیت، استغفرک واتوب الیک».

«بی‌گمان من رو به سوی کسی می‌کنم که آسمانها و زمین را آفریده است و من از هر راهی جز راه او به کنارم و از زمره‌ی مشرکان نیستم. نماز و عبادت و زیستن و مردن من از آن خدا است که پروردگار جهانیان است، خدا را هیچ شریک و انبازی نیست و به همین دستور داده شده‌ام و من نخستین مسلمان هستم. پرورگارا! پادشاه همه تویی، و جز تو کسی شایسته‌ی بندگی و بایسته‌ی اطاعت و فرمان‌برداری نیست. تو پروردگارم هستی و من بنده‌ات هستم. بر نفس خویش ظلم و ستم روا داشته‌ام و خویشتن را در معرض زیان و ضرر قرار داده‌ام و به خطا و گناهم اعتراف می‌کنم. همه‌ی گناهانم را بیامرز، زیرا جز تو هیچ کسی گناهان را نمی‌آمرزد و مرا به بهترین و برترین خصلت‌ها و ویژگی‌های اخلاقی رهنمون ساز، چرا که جز تو کسی به بهترین اخلاق هدایت‌گر نیست و از من اخلاق زشت و بد را دور کن، زیرا احدی جز تو اخلاق بد را دور نمی‌کند.

پروردگارا! لبیک و سعدیک! در خدمتم و برای قبول و اجرای اوامر و فرامین و تعالیم وآموزه‌ها و احکام و دستورات شما آمادگی کامل دارم. پروردگارا! هر نوع خوبی (و بدی) در دست تو است. و شرّ، راهی به درگاه تو ندارد و هیچ‌گاه نتوان از طریق شرّ به تو نزدیک شد و رسید. پناه‌آوردنم به سوی توست و توفیق طاعتم از فضل توست و بازگشت من به سوی توست و فقط به سوی تو روی می‌آورم، تو با برکت و والا مقامی، پروردگارا! آمرزش تو را خواهانم و به درگاه تو، توبه می‌کنم.»

و چون پیامبر ج به رکوع می‌رفت می‌فرمود: «اللهم لک رکعت وبک آمنت ولک اسلمت خشع لک سمعی وبصری ومخی وعظمی وعصبی» ترجمه: «پروردگارا! به خاطر رضای تو خم شده‌ام وسر بر آستان تو نهاده‌ام و به یگانگی و توحید تو ایمان آورده‌ام و خویشتن را به تو سپرده‌ام، گوشم، چشم‌هایم، مغز و استخوانم و رگ‌های وجودم، همه و همه درحضور تو خاشع و فروتن و متواضع و خاضع‌اند». و هرگاه سرش را از رکوع بلند می‌کرد، می‌فرمود: «اللهم ربنا لک الحمد، ملء السموات والارض وما بینهما وملء ما شئت من شیء بعد.» ترجمه: «پرودگارا! حمد و ستایش تو را سزاست، این حمد و ستایش به پری آسمان‌ها و زمین وآنچه بین آن دو است و به پری چیزی که بعد از آنها می‌خواهی، بی‌نهایت وسیع است».

و وقتی که به سجده می‌رفت می‌فرمود: «اللهم لک سجدت وبک آمنت ولک اسلمت، سجد وجهی للذی خلقه وصوره، وشقّ سمعه بصره، تبارک الله احسن الخالقین». ترجمه: «پرودگارا! من برای تو سجده کرده‌ام و به تو ایمان آورده‌ام و خویشتن را به تو سپرده و مطیع و منقاد اوامر و فرامین و تعالیم وآموزه‌های تو شده‌ام، صورت و رخسار ناچیزم، سجده و شکر آن آفریدگاری را بجای می‌آورد که او را از نیستی به هستی آورد و بدو شکل بخشید و سر و سامان و نظم و نظام و معتدل و متناسبش ساخت، وگوش و چشم در آن آفرید. والا مقام مبارک یزدان است که بهترین اندازه گیرندگان و سازندگان است».

آنگاه در پایان نماز، در بین تشهد (التحیات) و سلام، می‌فرمود: «اللهم اغفرلی ما قدمت وما اخرت وما اسررت وما اعلنت وما اسرفت وما انت اعلم به منّی. انت المقدم وأانت المؤخر، لا اله الا انت» ترجمه: «پروردگارا! آنچه از لغزش‌ها را پیش فرستادم وآنچه واپس افکنده‌ام وآنچه نهان داشته‌ام و آشکار گردانیدم، گناه و نادانی و زیاده‌روی مرا در کارم وآنچه تو به آن از من داناتری، برایم ببخشای، و مرا زیر چتر رحم و کرم و عفو و بخشش خویش قرار بده، مقدِّم (جلو برنده) و مؤخِّر (عقب برگرداننده) تویی (یعنی تو هر کسی را که بخواهی رتبه‌اش را بالا و والا می‌گردانی و به درجات والای بهشت می‌رسانی و هرکس را بخواهی پائین می‌کشی و خوار می‌داری و به درکات پست دوزخ می‌کشانی) و براستی جز تو دیگر معبودی نیست».  

[این حدیث را مسلم روایت کرده است و در روایتی دیگر از شافعی پس از «و الشّر لیس الیک» این عبارت نیز آمده است]: «و الشر لیس الیک، والمهدی من هدیت، انا بک والیک، لامنجی منک ولا ملجأ الا الیک، تبارکت». ترجمه: «و شر، راهی به درگاه تو ندارد و هیچ‌گاه نتوان از طریق شر به تو نزدیک شد و رسید. هدایت شده آن است که تو هدایت و رهنمودش سازی و به مقصد رسانی، پناه آوردنم به سوی توست و توفیق طاعتم از فضل توست و بازگشت من به سوی توست و فقط به سوی تو روی می‌آورم. هیچ رستگاری و نجاتی از عذاب و قهر تو و هیچ تکیه‌گاه و پناه‌گاهی جز به سوی تو نیست. (ناجی و پناهگاه همگان تویی). تو با برکتی».

شرح: امام مسلم این حدیث را در سلسله‌ی احادیث نماز تهجد ذکر کرده است، از این‌رو مشخص می‌شود که روش معمول و متداول و دائمی پیامبر ج در نمازهای فرضِ روزمره، اینگونه نبوده است بلکه گاهی اوقات در نماز‌های فرض، آن هم در صورتی که باعث اذیت وآزار مردم نشود، این دعاها را می‌خواند، زیرا پیامبر ج پیوسته جانب تیسیر وآسانگیری را بر جانب تشدید و تعسیر و عسر و حرج ترجیح می‌داد و مبنای کارش بر سهولت وآسانگیری بود.

بنابراین اگر مقتدی‌ها با خواندن این اذکار و اوراد و دعاها، در زحمت و مشقت قرار نمی‌گرفتند و موجبات سختی و مشقت بیماران، پیران و دیگر مردم فراهم نمی‌شد، امام می‌تواند این دعاها را در نمازهای فرض بخواند.

و حداقل نمازگزاران می‌توانند، این دعاهای روح‌بخش و تعالی‌آفرین را در نمازهای نفل و سنّت بخوانند و از این نعمت بزرگ و ثواب سترگ و پاداش بی‌کران الهی، بهره‌مند شوند.

814 ـ (3) وعن أنسٍ: أنَّ رجلاً جاءَ فَدَخَلَ الصَّفَّ، وقدْ حَفَزَه النَّفَسُ، فقال: اللَّهُ أکبرُ، الحمدُ لِلَّهِ حمداً کثیراً طیّباً مُبارکاً فیه. فَلَمَّا قضى رسولُ اللَّهِ صلاته قال: «أیُّکم المُتَکَلِّمُ بالکلِماتِ؟» فأَرَمَّ القومُ. فقال: «أَیُّکُم المُتَکَلِّمُ بالکلِماتِ؟» فأَرَمَّ القومُ. فقالَ: «أَیُّکم المتکلمُ بها؟ فإنَّه لم یَقُلْ بأساً». فقال رجلٌ: جئتُ وقد حفَزَنی النَّفَسُ فقُلتُها. فقال: «لقدْ رأیتُ إثنَی عَشَرَ مَلَکاً یَبتَدِرونها، أیُّهُمْ یرفَعُها». رواه مسلم([3]).

814- (3) انس س گوید: مردی به مسجد آمد و شتاب‌زده و نَفس نَفس‌کنان وارد صف نماز جماعت شد و گفت: «الله اکبر، الحمدلله حمداً کثیراً طیّباً مبارکاً فیه» [خدا بزرگ است، حمد و ستایش خدا را سزاست، ستایشی زیاد، خوب و مبارک]

چون پیامبر ج نمازش را گزارد، فرمود: کدام یک از شما گوینده‌ی کلمات بود؟ پس همه‌ی قوم خاموش و ساکت شدند. بار دیگر پیامبر ج پرسید: کدام یک از شما گوینده‌ی این کلمات بود؟ باز هم قوم خاموش شدند. برای بار سوم پیامبر ج پرسید: کدام یک از شما گوینده‌ی این کلمات بود؟ براستی او سخنی را نگفته تا موجب اثم وگناه شود.

مردی از جای برخاست و گفت: من شتاب‌زده و باعجله و نَفس نَفس‌کنان به مسجد آمدم و وارد صف شدم وآن کلمات را گفتم. پیامبر ج فرمود: بی‌گمان دوازده فرشته را دیدم که به خاطر بالابردن ثواب و پاداش این کلمات به سوی پروردگار، شتاب و عجله می‌کردند و بر یکدیگر پیشدستی می‌نمودند تا ببینند کدام یک بالا بردن ثواب و پاداش این کلمات را به جانب خدا به عهده می‌گیرند.

[این حدیث را مسلم روایت کرده است].

«حفزه النفس»: به خاطر دویدن برای نماز، آن مرد را نفس، سخت در مشقت و خستگی انداخت.

«أرمّ القوم»: قوم خاموش و ساکت شدند. «لم یقل بأساً»: سخن نامربوط و بدی را نگفته است که موجب گناه و معصیت شود.

«یبتدرونها»: فرشتگان در بالا بردن ثواب کلمات، شتاب می‌کردند و بر یکدیگر پیش‌دستی می‌نمودند.


فصل دوم

815 ـ (4) عن عائشةَ، ل، قالتْ: کانَ رسولُ اللَّهِ ج إذا افتَتَحَ الصَّلاةَ قال: «سُبحانکَ اللَّهُمَّ وبِحَمدِکَ، وتبارکَ اسمُکَ، وتعالى جَدُّکَ، ولا إلهَ غَیرُکَ». رواه الترمذی، وأبو داود([4]).

815- (4) عایشه ـ ل ـ گوید: هنگامی که پیامبر ج می‌خواست نماز را شروع کند، دعای استفتاح را می‌خواند و می‌فرمود: «سبحانک اللهم وبحمدک وتبارک اسمک وتعالی جدک ولا اله غیرک»، «پروردگارا! تو منزهی (از آنچه کافران در دنیا می‌گویند) و من پاکی و حمد و ستایش تو را بیان می‌دارم. نامت بسیار بابرکت و شأن و جایگاهت بسی والاست. و جز تو کسی شایسته‌ی عبادت و بندگی نیست و تنها تو معبود بر حق هستی».

[این حدیث را ترمذی و ابوداود روایت کرده‌اند].

816 ـ (5) ورواه ابنُ ماجة عنْ أبی سعیدٍ. وقال الترمذیُّ: هذا حدیثٌ لا نعرِفُه إلاَّ منْ [حدیثِ] حارِثةَ، وقد تُکُلِّمَ فیه منْ قِبَلِ حِفظِه([5]).

816- (5) و همین حدیث را ابن‌ماجه از «ابو سعید» روایت نموده است. و ترمذی گفته: این حدیثی است که ما آن را جز از روایت «حارثه» نمی‌شناسیم که پیرامون ضبط و حفظ وی نیز از سوی بزرگان عرصه‌ی روایت و درایت سخن‌ها گفته شده است.

شرح: از این حدیث و احادیثی دیگر که از حضرات علی، عایشه، عبدالله بن مسعود، جابر، جبیربن مطعم وابن عمر ش روایت شده‌اند، دانسته می‌شود که پیامبر ج گاهی پس از تکبیر احرام، «سبحانک اللهم» را می‌خواند و از حدیث ابوهریره س [شماره 812] معلوم شد که ایشان پس از تکبیر شروع نماز، دعای «اللهم باعد بینی وبین خطایای کما باعدت بین المشرق...» را می‌خواند، و از حدیث حضرت علی[شماره 813] مشخص شد که ایشان گاهی اوقات پس از تکبیرتحریمه، دعای «وجهت وجهی للذی فطرالسموات والارض...» را می‌خواند.

لذا خواندن تمام این دعاها از پیامبر ج ثابت است و نمازگزار می‌تواند هر کدام را که برایش آسان‌تر، سبک‌تر و بهتر است، انتخاب کند و پس از تکبیر تحریمه بخواند، چرا که خواندن دیگر دعاها غیر از «سبحانک اللهم» نیز جایز است.

817 ـ (6) وعن جُبَیرِ بنِ مُطْعِمٍ، أنَّه رأى رسولَ اللَّهِ یُصَلِّی صلاةً قال: «اللَّهُ أکبرُ کبیراً، اللَّهُ أکبرُ کبیراً، اللَّهُ أکبرُ کبیراً، والحمدُ لِلَّهِ کثیراً، والحمدُ لِلَّهِ کثیراً، والحمدُ لِلَّهِ کثیراً، وسبُحانَ اللَّهِ بُکرَةً وأصیلاً» ثَلاثاً، «أعوذُ باللَّهِ منَ الشَّیطان، مِنْ نَفْخِه ونَفْثِه وهَمْزِه». رواه أبو داود، وابنُ ماجة؛ إلاَّ أنَّه لم یذکر: «والحمدُ لِلَّهِ کثیراً»، وذَکَرَ فی آخره: «مِنَ الشَّیطانِ الرجیم». وقال عَمْرِو بنِ مُرَّةَ، س: نفخُه: الکِبرُ، ونفثُه: الشِعرُ، وهمزُه: المُوتَة([6]).

817- (6) از جبیربن مطعم س روایت شده است که گفت: پیامبر ج را دیدم که نمازی (از نمازهای فرض یا نفل) می‌خواند (و پس از تکبیر احرام) سه بار «الله اکبر کبیراً»، سه بار «الحمد لله کثیراً» و سه بار «و سبحان الله بکرة واصیلاً» گفت و در ادامه از شر شیطان به خدا پناه برد و فرمود: «اعوذ بالله من الشیطان من نفخه ونفثه وهمزه».؛ «از کبر و خودخواهی و سحر و جادو و وسوسه‌ی شیطان به خدا پناه می‌برم».

[این حدیث را ابوداود روایت نموده و ابن‌ماجه نیز این حدیث را روایت کرده، ولی عبارت «والحمدلله کثیراً» را ذکر نکرده و در آخر حدیث به جای «الشیطان»، «الشیطان الرجیم» نقل کرده است].

و «عمرو بن مرّة» (که یکی از رجال سلسله و سند این حدیث است) گوید:

 مراد از «نفخه» کبر و خودپسندی شیطان، و منظور از «نفثه»، شعر (البته شعر مذموم و قبیح)، و مراد از «همزه»، جنون و دیوانگی است.

818 ـ (7) وعن سَمُرَةَ بن جُندبٍ: أنَّه حفِظَ عن رسولِ الله ج سَکتَتَین: سکتةً إذا کبَّر، وسکتةً إذا فَرَغَ من قراءَة ﴿صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ، فَصَدَّقه أُبیُّ بنُ کعب. رواه أبو داود. وروى الترمذیُّ، وابنُ ماجة، والدارمیُّ نحوَه([7]).

818- (7) از سمرة بن جندب س روایت است که گفت: وی از پیامبر ج دو سکته (دو خاموشی) به خاطر دارد: یکی پس از گفتن تکبیر احرام، و دیگری هرگاه از قرائت ﴿غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ فارغ می‌شد.

و «ابن ابی مالک» نیز «سمرة» را تأیید و تصدیق کرد.

[این حدیث را ابوداود روایت نموده است. و ترمذی، ابن‌ماجه و دارمی نیز به معنای آن روایت کرده‌اند].

شرح: «سکته»: یک بار خاموشی. البته باید دانست که مراد از «سکته» در این حدیث «عدم جهر و بلندنخواندن» است نه سکوت مطلق.

«سکتة اذا کبّر»: یکی از دو سکته(خاموشی) پس از گفتن تکبیر احرام بود. به اتفاق تمام علماء، پیامبر ج در این سکته، بعد از تکبیر و پیش از قرائت، به آرامی وآهستگی دعای استفتاح (سبحانک اللهم) را می‌خواند.

«سکتة اذا فرغ من قراءة غیرالمغضوب علیهم»: پیرامون این خاموشی میان علماء و صاحب‌نطران فقهی اختلاف‌نظر وجود دارد: امام شافعی بر این باور است که پیامبر ج پس از قرائت سوره‌ی فاتحه، اندکی سکوت می‌کرد، تا مقتدیان سوره‌ی فاتحه را بخوانند. ولی امام ابوحنیفه و امام مالک براین باورند که سکته‌ی دوم برای گفتن «آمین» یا برای فرق کردن و فاصله انداختن میان فاتحه وسوره‌ی دیگر بود.

819 ـ (8) وعن أبی هریرةَ، قال: کانَ رسولُ الله ج إذا نَهَضَ من الرَّکعَةِ الثَّانیةِ إستَفتَحَ القراءَةَ بِـ { الحمدُ لله ربِّ العالمینَ }، ولمْ یَسکُتْ. هکذا فی «صحیحِ مُسلمٍ»، وذَکَرَهُ الحُمَیْدِیُّ فی افرادِه. وکذا صاحبُ «الجامعِ» عنْ مسلمٍ وحدَه([8]).

819- (8) ابوهریره س گوید: پیامبر ج وقتی برای رکعت دوم نماز بلند می‌شد، قرائت را با خواندن «الحمد لله رب العالمین» شروع می‌کرد و (برای خواندن دعای استفتاح) سکوت نمی‌کرد.

[این حدیث در صحیح مسلم اینگونه است. و حُمیدی آن را در «افراد مسلم» ذکر کرده است. و نیز نویسنده‌ی «الجامع للاصول» [ابن أثیر] این حدیث را تنها از مسلم روایت نموده است].


فصل سوم

820 ـ (9) عن جابرٍ، قال: کانَ النبیُّ ج إذا استَفتَحَ الصَّلاةَ کبَّرَ، ثمَّ قال: «إنَّ صلاتی ونُسُکی ومَحْیایَ ومَماتِی لِلَّهِ ربِّ العالمین، لا شریکَ له، وبذلکَ أُمِرتُ وأنا أوَّلُ المسلمینَ. اللَّهُمَّ اهْدِنی لِأحسنِ الأعمال، وأحسنِ الأخلاقِ، لا یَهْدی لِأحسَنِها إلاَّ أنتَ، وقِنی سَیِّىءَ الأعمال، وسَیِّىءَ الأخلاقِ، لا یَقِی سیِّئَها إلاَّ أنتَ». رواه النسائیُّ([9]).

820- (9) جابر س گوید: پیامبر ج وقتی که نمازش را شروع می‌کرد، «الله اکبر» می‌گفت. و پس از تکبیر احرام، می‌فرمود: «ان صلاتی ونسکی ومحیای ومماتی لله ربّ العالمین، لاشریک له وبذالک امرت وأنا اول المسلمین. اللهم اهدنی لأحسن الاعمال واحسن الاخلاق، لا یهدی لأحسنها الا انت، وقنی سئّ الاعمال وسئّ الأخلاق، لا یقی سیّئها الا انت». ترجمه: «نماز و عبادت و زیستن و مردن من از آن خداست که پروردگار جهانیان است (و این است که تنها خدا را پرستش می‌کنم و کارهای این جهان خود را در مسیر رضایت او می‌اندازم و بر بذل مال و جان در راه یزدان می‌کوشم و در این راه می‌میرم، تا حیاتم ذخیره‌ی مماتم شود). خدا را هیچ شریک و انبازی نیست و به همین، دستور داده شده‌ام و من اولین مسلمانان (در میان امت خود و مخلص‌ترین فرد در میان همه‌ی انسان‌ها، برای خدا) هستم.

پرودگارا! مرا به بهترین کردار، و برترین خصلت‌ها و ویژگی‌های اخلاقی رهنمون ساز، چرا که جز تو کسی به بهترین کردار و اخلاق هدایت‌گر نیست، و مرا از کردار زشت و اخلاق بد، محفوظ و مصون بدار، زیرا کسی جز تو از بدی اخلاق و زشتی کردار، حفظ نمی‌کند».

[این حدیث را نسائی روایت کرده است].

821 ـ (10) وعن محمَّدِ بن مَسْلمَةَ، قال: إنَّ رسولَ اللَّهِ [کانَ] إذا قامَ یُصَلّی تَطَوُّعاً، قال: «اللَّهُ أکبرُ، وجَّهتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فطرَ السَّماواتِ والأرضَ حَنیفاً، وما أنا منَ المُشرِکینَ». وذکرَ الحدیثَ مثلَ حدیثِ جابرٍ، إلاَّ أنَّه قال: «وأنا مِنَ المسلمینَ». ثمَّ قال: «اللَّهُمَّ أنتَ الملِکُ، لا إلهَ إلاَّ أنتَ، سُبحانکَ وبِحَمدِکَ». ثمَّ یقرأُ. رواه النسائیُّ([10]).

821- (10) محمدبن مسلمه س گوید: پیامبر ج وقتی که می‌خواست نماز نفل بخواند، می‌فرمود: «الله اکبر، وجّهت وجهی للذی فطرالسموات والارض حنیفاً وما أنا من المشرکین»، و بقیه‌ی حدیث را مانند حدیث جابر س [شماره820] ذکر کرد، جز اینکه به عوض عبارت «وأنا اول المسلمین»، «و أنا من المسلمین» روایت نمود.

سپس پیامبر ج در ادامه فرمود: «اللهمّ انت الملک، لا اله الا انت، سبحانک وبحمدک»، «پروردگارا! پادشاه همه تویی، جز تو کسی شایسته‌ی بندگی و بایسته‌ی اطاعت و فرمانبرداری نیست و تو معبود بر حق هستی، پروردگارا! تو پاک و منزهی ـ ازآنچه کافران و مشرکان و چندگانه‌پرستان می‌گویند ـ و من پاکی و تقدیس و حمد و ستایش تو را بیان می‌کنم،» آن‌گاه پس از فراغت از خواندن این دعا، پیامبر ج مشغول به قرائت شد.

[این حدیث را نسائی روایت کرده است].


 



[1]- بخاری 2/227 ح 744، مسلم 1/419 ح (147-598) و لفظ حدیث از بخاری است، ابوداود 1/493 ح 781، نسایی 1/50 ح 60، ابن ماجه 1/264 ح 805، دارمی 1/313 ح 1244، مسند احمد 2/231.

[2]- مسلم 1/534 ح (201-771)، ابوداود 1/481 ح 760 و ابوداود به عوض «و انا من المسلمین» عبارت «و انا اول الـمسلمین» ذکر کرده است.، ترمذی 5/452 ح 3421 و روایت «کان اذا افتتح الصلاة ...» را مسلم در صحیحش 1/536 ح (202-771) و نسایی تا عبارت «استغفرک و اتوب الیک» در سننش 2/129 ح 897 روایت کرده است.، امام شافعی نیز روایت خود را در کتاب «الام» نقل کرده است.

[3]- مسلم 1/419 ح (149 600)، ابوداود 1/485 ح 763، نسایی 2/132 ح 901، مسنداحمد 3/106.

[4]- ابوداود 1/491 ح 776، ترمذی 2/11 ح 243 و قال: حدیث عایشة لا نعرفه الا من هذالوجه و حارثه قد تکلم فیه من قبل حفظه»، ابن ماجه 1/265 ح 806.

[5]- ابن ماجه به روایت از ابوسعید خدری 1/264ح 804.

[6]- ابوداود 1/486 ح 764، ابن ماجه 1/265 ح 807 و ابن ماجه عبارت «اللهم انی اعوذ بک من الشیطان الرجیم» را نیز ذکر کرده است.، مسنداحمد 4/80.

[7]- ابوداود 1/492 ح 779، ترمذی 2/30 ح 251، ابن ماجه 1/275 ح 844، دارمی 1/313 ح 1243 نیز نظیر این حدیث را نقل کرده‌اند، مسنداحمد 5/7.

[8]- مسلم 1/419ح (148-599).

[9]- نسایی 2/129 ح 896.

[10]- نسایی 2/131 ح 898.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد