868 ـ (1) عن أنسٍ، قال: قال رسولُ الله ج: «أقِیمُوا الرُّکوعَ والسُّجودَ فَوَاللَّهِ إنی لأَراکُم مِنْ بَعدی». متفق علیه([1]).
868- (1) انس س گوید: پیامبر ج فرمود: نمازگزاران! رکوع و سجود نماز را به خوبی و کامل انجام دهید. سوگند به خدا! من شما را از پشت سر خود هم میبینم (و فکر نکنید که فقط من جلوی خویش را میبینم بلکه خشوع و رکوع شما هم که در صف بعدی هستید بر من پوشیده نیست و من شما را از پشت سر هم میبینم).
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
869 ـ (2) وعن البَراءِ، قال: کانَ رکوعُ النبیَّ ج، وسجودُه، وبینَ السَّجدتین وإذا رَفَعَ منَ الرُّکوعِ، ما خَلا القِیامَ والقُعودَ؛ قریباً مِنَ السَّواءِ. متفقٌ علیه([2]).
869- (2) براء س گوید: مدت زمان رکوع و سجود پیامبر ج و نشستن ایشان در بین دو سجده و وقتی که سرشان را از رکوع بلند میکردند، تقریباً همه (از نظر زمانی) به یک اندازه بودند به جز مدت زمانی که برای قرائت میایستادند و یا مدتی که برای تشهد مینشستند (که مدت زمان این دو رکن از سایر رکنهای نماز بیشتر و طولانیتر بود).
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
870 ـ (3) وعن أنسٍ، قال: کانَ النبیُّ ج، إذا قالَ: «سَمِعَ اللَّهُ لمنْ حَمِدَه» قام حتَّى نقول: قدْ أوْهَمَ، ثمَّ یسجُدُ ویَقعُدُ بینَ السَّجدَتَینِ حتى نَقُولَ: قدْ أوْهَم. رواه مسلم([3]).
870- (3) انس س گوید: پیامبر ج هرگاه (سرش را از رکوع بلند میکرد و) «سمع الله لمن حمده» میگفت، به اندازهای میایستاد که ما میگفتیم: پیامبر ج فراموش کرده که به سجده برود سپس به سجده میرفت و در بین دو سجده به اندازهای توقف مینمود که ما میگفتیم: پیامبر ج فراموش کرده که سجدهی دوم را به جای آورد.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
شرح: سه حدیث بالا بیانگر رعایت اعتدال و خشوع و خضوع در ارکان نماز بخصوص در رکوع و سجده و قومه و جلسه است. در حقیقت رکوع و سجدهی نماز، خودبینی و کبر انسان را درهم میشکند چرا که انسان در هر شبانهروز هفده رکعت و در هر رکعت دوبار پیشانی بر خاک در برابر خدا میگذارد و خود را ذرهای کوچک در برابر عظمت او میبیند، بلکه صفری در برابر بینهایت.
رکوع و سجدهی نماز پردههای غرور و خودخواهی و خودبرتربینی و خودمحوری را کنار میزند، تکبر و برتریجویی را درهم میکوبد و وسیلهی پرورش فضایل اخلاقی و تکامل معنوی انسان میشود چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهاردیوار عالم طبیعت بیرون میبرد و به ملکوت آسمانها دعوت میکند و با فرشتگان هم صدا و همراز میسازد و خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا میبیند و با او به گفتگو میپردازد.
در واقع اگر رکوع، سجود و.... را جسم نماز بدانیم، حضور قلب و توجهی درونی به حقیقت نماز و کسی که با او راز و نیاز میکنیم، روح نماز است.
خشوع و خضوع و رعایت اعتدال نیز در واقع چیزی جز حضور قلب توأم با تواضع، ادب و احترام نیست و به این ترتیب روشن میشود که مؤمنان تنها به نماز به عنوان یک کالبد بیروح نمینگرند بلکه تمامی توجه آنها به باطن و حقیقت نماز است.
و چون رکوع و سجدهی نماز، بزرگترین مظهر بندگی و فروتنی و عاجزی و بینوایی در برابر پروردگار جهانیان است، از این جهت پیامبر ج از مسلمانان نمازگزار میخواهد تا اعتدال و خشوع و خضوع رکوع و سجده را رعایت نمایند و خیلی تند و سریع به رکوع و سجده نپردازند و همچون خروس، نوک نزنند و روباهآسا، به این طرف وآن طرف نگاه نکنند، بلکه همانگونه که خداوند ﻷ تشریع فرموده است نماز آن را به تمامی ارکان و حد و حدودش ادا نماید.
بنابراین مسلمان نمازگزار باید توجه داشته باشد که در نماز با خداوند متعال به گفتگو میپردازد و در برابر او به رکوع و سجده میرود و پیشانی بر خاک میمالد و باید در هر حرکتی از حرکات نماز و در هر وقتی از اوقات آن و در هر رکنی از ارکان آن، حضور قلب و خشوع بدنی و جسمانی و خشوع قلبی و روحانی داشته باشد و بداند که اگر تمام هم و غم آنها این باشد که از نماز فارغ شوند و از آن رهایی یابند و آنرا بار سنگینی بر دوش خود احساس کنند و تمامی هم و قصد آنان این باشد که نمازها را به سرعت به پایان برسانند بدون اینکه رکوع و سجده را به طور کامل با خشوع و طمأنینه ادا نمایند و در کمترین وقت ممکن نماز را تمام کنند، نمازی با این کیفیت مورد قبول درگاه خداوند نخواهد بود و چنانکه در حدیث آمده است: این چنین نمازی سیاه و تاریک به سوی آسمان بالا میرود و به صاحبش میگوید: «ضیّعک الله کما ضیّعتنی»؛ «خداوند تو را تباه گرداند همانگونه که تو مرا تباه گردانیدی».
871 ـ (4) وعن عائشةَ، لا، قالت: کانَ النَّبیُّ ج یُکْثِرُ أن یقولَ فی رکوعِه وسُجُودِه: «سُبحانکَ اللَّهُمَّ ربَّنا وبِحَمدکَ، اللَّهُمَّ اغفرْ لی»، یَتَأَوَّلُ القرآنَ. متفق علیه([4]).
871- (4) عایشه ـ ل ـ گوید: پیامبر ج در رکوع و سجود خویش این دعا را بسیار میگفت: «سبحانک اللهم ربنا وبحمدک اللهم اغفرلی»؛ «پروردگارا! تو پاک و منزهی (از آنچه کافران و چندگانهپرستان میگویند) خداوندا! حمد و ستایش تو را مینماییم. پرودگارا! مرا ببخش».
عایشه ـ ل ـ گوید: پیامبر ج با این ستایش و دعا، دستور قرآن را اجرا مینمود که میفرماید: ﴿فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُ﴾ [النصر: 3]. «پروردگار خویش را سپاس و ستایش کن و از او آمرزش بخواه» (یعنی پیامبر ج به منظور عمل به این فرمودهی خدا، با این ستایش و دعا در رکوع و سجدهی خویش، حمد و تسبیح خدا را بیان میکرد و به ذکر پرتوی از وصف و شکوه او میپرداخت و استغفار میکرد و از او آمرزش میطلبید).
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
872 ـ (5) وعنها، أنَّ النبیَّ ج کانَ یقولُ فی رکوعِه وسجودِه: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ، ربُّ الملائِکَةِ والرُّوحِ». رواه مسلم([5]).
872- (5) عایشه ـ ل ـ گوید:پیامبر ج در رکوع و سجودش میگفت: «سبوح، قدوس، ربنا ورب الملائکة والروح»، «پرورگار ما و پرودگار فرشتگان و روح، بینهایت ستایششده و پاک و منزّه از هر عیب و نقص است».
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
شرح: «سبّوح»: از صفات خدای باری تعالی است زیرا که او را از هرگونه بدی و عیب و نقصی، تسبیح میکنند. «قدّوس»: از نامهای خدای بزرگ و به معنای پاک و منزّه از هر عیب و نقص است «الروح»: در این که منظور از «روح» کیست؟ بعضی گفته اند: جبرئیل امین است که «روح الامین» نیز نامیده میشود و هر چند که کلمهی «فرشتگان» شامل او نیز میشود ولی از او به سبب فزونی شرفش، مخصوصاً نیز یادآوری شد پس این از باب «عطف خاص بر عام» است.
و برخی «روح» را به معنای «وحی» تفسیر کردهاند به قرینهی آیه 52 سورهی «شوری» آنجا که میفرماید:
﴿وَکَذَٰلِکَ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ رُوحٗا مِّنۡ أَمۡرِنَا﴾ [الشورى: 52]([6]).
بنابراین مفهوم حدیث چنین میشود:
«پرودگار ما و پرودگار فرشتگان و وحی، بینهایت ستوده شده و پاک و منزّه است».
به هر حال دو حدیث بالا بیانگر این مطلب است که در رکوع و سجده، خواندن کلمات و دعاهای دیگر نیز علاوه بر «سبحان ربی الاعلی» و «سبحان ربی العظیم» از پیامبر ج ثابت است.
873 ـ (6) وعن ابن عباسٍ، قال: قال رسولُ اللَّهِ ج: «أَلاَ إنی نُهِیتُ أنْ أقرأَ القرآنَ راکِعاً أو سَاجِداً؛ فَأمَّا الرُّکوُعُ فَعَظِّمُوا فِیهِ الرَّبَّ، وأمَّا السُّجودُ فاجتُهِدوا فی الدُّعاءِ؛ فَقَمِنٌ أنْ یُستجابَ لکم». رواه مسلم([7]).
873- (6) ابنعباس ـ ب ـ گوید: پیامبر ج فرمود: به هوش که من از اینکه قرآن را در حال رکوع و سجده بخوانم، منع شدهام پس اما در رکوع، تعظیم پروردگار را به جای آورید و به بیان پوتوی از وصف و شکوه و عظمت و بزرگی او بپردازید و اما در سجود برای دعا کردن بکوشید و سعی و جهد نمایید. زیرا دعای سجده، شایستهی قبول و بایستهی پذیرش و درخور توجه و زیبندهی عنایت پروردگار است.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
شرح: «فاما الرکوع فعظّموا فیه الرب»: تعظیم و بزرگداشت پروردگار در رکوع بوسیلهی گفتن «سبحان ربی العظیم» تحقق پیدا میکند.
«اما السجود فاجتهدوا فی الدعا»: گفتن «سبحان ربی الاعلی» در سجده نیز یک جملهی دعائیه است چرا کسی که عاجزانه و متضرعانه، و خاضعانه و فقیرانه به بیان محامد، کمالات، صفات و ثنایای الهی و وصف و شکوه و عظمت و بزرگی شأن و جلال او میپردازد، در حقیقت به یک نوع از دعا پرداخته است در حالی که فرد نمازگزار میتواند پس از گفتن «سبحان ربی الاعلی» در سجود، دعاها وکلماتی از قبیل: «سبوح، قدوس، ربنا ورب الملائکة والروح» و یا «سبحانک اللهم، ربنا وبحمدک، اللهم اغفرلی» را نیز بخواند و بر حلاوت و شیریی عبادت سجده، رکوع و نماز خویش بیافزاید.
«قَمِنٌ»: شایسته و سزاوار چیزی.
874 ـ (7) وعن أبی هریرةَ، قال: قالَ رسولُ الله ج: «إذا قالَ الإمامُ: سَمِعَ اللَّهُ لمنْ حَمِدَه؛ فقولوا: أللَّهُمَّ ربَّنا لکَ الحَمْدُ؛ فَإنَّه مَنْ وافَقَ قولُه قولَ الملائکةِ، غُفِرَ له ما تَقَدَّمَ مِنْ ذنبِه». متفق علیه([8]).
874- (7) ابوهریره س گوید: پیامبر ج فرمود: هرگاه پیشنماز در نماز جماعت گفت: «سمع الله لمن حمده» شما هم بگویید: «اللهم ربنا لک الحمد» چون هرکس همزمان با فرشتگان این کلمات را بگوید، گناه صغیرهی گذشتهاش بخشوده میشود.
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
875 ـ (8) وعن عبدِ الله بنِ أبی أوفى، قال: کانَ رسولُ الله ج إذا رَفَعَ ظَهرَه مِنَ الرُّکوُعِ قال: «سَمِعَ اللَّهُ لمنْ حَمِدَه، أللَّهُمَّ ربَّنا لکَ الْحَمْدُ مِلْءَ السَّماواتِ ومِلْءَ الأرضِ، ومِلْءَ ما شِئتَ منْ شَیءٍ بعدٌ». رواه مسلم([9]).
875- (8) عبدالله بن ابی اوفی س گوید: پیامبر ج وقتی سرش را از رکوع بلند میکرد میفرمود: «سمع الله لمن حمده، اللهم ربنا لک الحمد، ملء السموات وملء الارض وملء ماشئت من شئ بعده»؛ «خداوند ستایش ستایندهی خود را اجابت فرمود و پذیرفت، خداوندا! حمد و ستایش تو را سزا است که پروردگار مایی، حمد و ستایشی به پری آسمانها و زمین و پری چیزی که بعد از آنها میخواهی.»
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
876 ـ (9) وعن أبی سعیدٍ الخُدریِّ، قال: کانَ رسولُ الله ج إذا رَفَعَ رأسَه مِنَ الرّکوعِ قال: «اللَّهُمَّ ربَّنا لکَ الحمدُ، ملْءَ السَّماواتِ وملْءَ الأرضِ، وملْءَ ما شِئتَ منْ شیءٍ بعدُ، أهلَ الثَّناءِ والمَجدِ، أحَقُّ ما قال العبدُ، وکُلُّنا لکَ عبدٌ: اللَّهُمَّ لا مانِعَ لِما أعطَیتَ، ولا مُعطِیَ لِما مَنَعتَ، ولا یَنفَعُ ذا الجَدِّ مِنکَ الجَدُّ». رواه مسلم([10]).
876- (9) ابوسعید خدری س گوید: هرگاه پیامبر ج سرش را از رکوع بلند میکرد میفرمود:«اللهم ربنا لک الحمد، ملء السموات وملء الارض وملء ما شئت من شیءٍ بعده، اهل الثناء والمجد، أحق ما قال العبد، وکِلّنا لک عبد، اللهم لا منع لما اعطیط ولامِعطی لما منعت ولا ینفع ذاالجدّ منک الجدّ».
«خداوندا! حمد و ستایش تو را سزاست که پروردگار مایی، حمد و ستایشی به پری آسمانها و زمین و پری چیزی که بعد از آنها میخواهی. تو سزاوار ستایش و برازندهی بزرگی هستی. تو شایستهتر از آن هستی که بنده میگوید و همهی ما بندگان تو هستیم. آنچه تو عطا میکنی هیچ مانعی برای آن نیست و آنچه را تو منع میکنی هیچ عطا کنندهای برای آن نیست. مال و دارایی نفعی نمیرساند، آنکه نفع میرساند فضل و رحمت توست».
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
877 ـ (10) وعن رِفاعةَ بنِ رافعٍ، قال: کُنَّا نُصَلّی وراءَ النبیِّ، فلمَّا رفعَ رأسَه منَ الرکعةِ، قال: «سَمِعَ اللَّهُ لمنْ حَمِدَه». فقالَ رجلٌ وراءَه: ربَّنا ولکَ الحمدُ، حمْداً کثیراً طَیِّباً مُبارَکاً فیه، فلمَّا انصرف قال: «مَنِ المُتَکَلِّم آنفاً؟». قال: أنا. قال: «رأیتُ بِضعَةً وثَلاثینَ مَلَکاً یَبتَدِرُوَنها، أیُّهُمْ یَکتُبُها أوَّلُ». رواه البخاریّ([11]).
877- (10) رِفاعة بن رافع س گوید: باری پشت سر پیامبر ج به امامت ایشان نماز میخواندیم چون آنحضرت ج سرش را از رکوع بلند کرد گفت: «سمع لمن حمده» مردی در پشت سرشان با کیفتی خاص و از روی صداقت و اخلاص و اعتقاد و عمل گفت: «ربنا ولک الحمد، حمداً کثیراً طیباً مبارکاً فیه»؛ «پروردگارا! حمد و ستایش تو را سزااست، حمد و ستایشی زیاد، خوب و مبارک». چون پیامبر ج نماز را تمام کرد فرمود: گوینده کیست که هم اینک این چنین کلماتی را بر زبانش جاری ساخت؟ آن مرد گفت: من هستم. پیامبر ج فرمود: من بیش از سی فرشته را دیدم که بخاطر نوشتن ثواب و پاداش این کلمات شتاب و عجله میکردند و بر یکدیگر پیشدستی مینمودند تا ببینند کدام یک از آنها ثواب و پاداش این کلمات را اولتر بنویسد.
[این حدیث را بخاری روایت کرده است].
شرح: «رأیتُ بِضعةً وثلاثینَ» [سی و اندی]: «البِضع» و «البَضع» عدد از سه تا نُه که بر عقود افزوده میشود و معادل فارسی آن، «اَ ند» است گفته میشود «رأیت بضعة وثلاثین ملکاً» سی و اندی فرشته دیدم. و بر صد و هزار افزون نمیشود. و این کلمه با معدود مذکر، «تاء مؤنث» میگیرد و با معدود مؤنث بدون «تاء تأنیث» میآید مثل: «فلبث فی السجن بضع سنین» پس چند سال در زندان بماند. و مانند: «رأیت بضع عشرة امرأة وبضعة وخمسین رجلاً»؛ «ده و اندی زن و پنجاه و اندی مرد دیدم». از مجموعهی روایات دانسته میشود که پیامبر ج گاهی پس از گفتن «سمع الله لمن حمده» فقط «اللهم ربنا لک الحمد» میگفت وگاهی نیز «اللهم ربنا ولک الحمد ملء السماوات وملء الارض وملء ماشئت من شیء بعده»، و گاهی «ربنا ولک الحمد، حمداً کثیراً طیباً مبارکاً فیه» و گاهی«اللهم ربنا لک الحمد، ملء السموات وملء الأرض وملء ما شئت من شئ بعده، اهل الثناء والمجد، أحق ما قال العبد، وکلنا لک العبد، اللهم لا مانع لما أعطیت ولا معطی لما منعت ولا ینفع ذالجد منک الجد». وگاهی نیز قومه را این قدر طولانی میکرد و به اندازهای میایستاد و دعا میکرد که صحابه ش میگفتند: پیامبر ج فراموش کرده به سجده برود. از اینرو تمام دعاهایی که از آن حضرت ج منقولاند دعاهای مبارک و مقدسی هستند که شخص نمازگزار میتواند در نماز خویش برای پررنگکردن عبادت، راز و نیاز و پرستش و ستایش پروردگار از آنها بهره گیرد.
و اگر شخص نمازگزار، امام و پیشنماز گروهی باشد باید این امر را سرلوحهی کار خویش و نصبالعین وآویزهی گوش خویش قرار دهد که طرز عمل او در خواندن این دعاها باعث زحمت، مشقت، سختی و عسر و حرج مقتدیها نشود یعنی اگر بیمی از زحمت و مشقت نمازگزاران نبود، میتواند این دعاها را در قومه بخواند و اگر بیم آن بود میتواند فقط به گفتن «اللهم ربنا لک الحمد» اکتفا کند. به هر حال نمازگزار در اضافهکردن یکی از دعاهای بالا، در اعتدال بعد از رکوع و بعد از گفتن «ربنا ولک الحمد» مختار است و هر کدام از آنها را خواست میتواند بعد از آن اضافه نماید.
878 ـ (11) عن أبی مسعودٍ الأنصاریِّ، قال: قال رسولُ الله ج: «لا تُجزِىءُ صلاةُ الرَّجلِ حتى یُقِیمَ ظهرَه فی الرکوعِ والسُّجودِ». رواه أبوداود، والترمذیُّ، والنسائیّ، وابنُ ماجة، والدارمیُّ. وقال الترمذیُّ: هذا حدیثٌ حسنٌ صحیح([12]).
878- (11) ابومسعود انصاری س گوید: پیامبر ج فرمود: نمازی که شخص در آن پشتش را هنگام رکوع و سجود راست و هموار و هماهنگ و درست نکند(یعنی با طمأنینه و آرامش و با اطمینان و طبق ضابطه، و به طور صحیح و به طور کامل انجام ندهد)، صحیح نیست.
[این حدیث را ابوداود و ترمذی و نسائی و ابنماجه و دارمی روایت کردهاند و ترمذی گفته: حدیثی حسن و صحیح است].
شرح: از این حدیث دانسته میشود که در تمامی ارکان نماز، بویژه در رکوع و سجود طمأنینه و بطور کامل انجامدادن رکوع و سجود، شرط لازم نماز میباشد.
داشمندان و علماء در حد و حدود این طمأنینهی مشروط و لازم، اختلافنظر دارند: بعضی کمترین حد آن را به اندازهی یک بار تسبیح گفتن مثل: «سبحان ربی الاعلی» دانستهاند و بعضی دیگر شرط کردهاند که مقدار طمأنینه در رکوع و سجده، لازم است به اندازهی سه بار تسبیح گفتن باشد.
به هر حال، انسان مسلمان و نمازگزار باید بداند که نماز تنها در صورتی باعث آمرزش گناهان و پاکشدن از پلیدیها میگردد که انسان مسلمان آنرا با شروط و ارکان وآداب و حدودی که دارد بطور کامل انجام دهد چنانکه میدانیم با طمأنینه و تأنی انجامدادن رکوعها وسجدهها یکی از لوازم و ضروریات نماز است، از اینرو باید در هر حرکتی از حرکات نماز و در هر وقتی از اوقات آن و در هر رکنی از ارکان آن، حضور قلب، خشوع و خضوع جسمانی و قلبی و روحانی و فکری داشت و همانگونه که خداوند نماز را تشریع فرموده است نماز آن را با تمامی ارکان و حد و حدود و آداب و شروط و با طمأنینه و تأنی ادا نمود و کسانی که تمامی هم و قصد آنان این باشد که زودتر از نماز فارغ شوند و از آن رهایی یابند وآن را بار سنگینی بر دوش خود احساس کنند و آنان که روباهآسا به این طرف وآن طرف نگاه میکنند و خیلی تند و سریع به رکوع و سجده میپردازند و همچون خروس، نوک میزنند و فقط در فاصلهی چند دقیقه، بیش از چند رکعت نماز میخوانند و تمامی هم و غم آنان این است که نمازها را به سرعت به پایان برسانند و بدون اینکه رکوع و سجود را به طور کامل و با خشوع و خضوع و طمأنینه وآرامش ادا نمایند در کمترین وقت ممکن نماز را تمام میکنند نماز با این کیفیت مورد قبول درگاه خداوندی نخواهد بود و چنین نمازی صاحبش را نفرین نیز خواهد نمود.
879 ـ (12) وعن عُقبةَ بن عامرٍ، قال: لَمَّا نَزَلَت { فسبِّحْ باسمِ ربکَ العظیمِ }، قال رسولُ اللَّهِ: «إجعَلوها فی رُکوعِکم». فلمَّا نزلت { سَبّحِ اسمَ ربِّکَ الأعْلى } قال رسولُ الله ج: «إجعَلوها فی سجودِکم». رواه أبوداود، وابنُ ماجة. والدارمیّ([13]).
879- (12) عقبة بن عامر س گوید: چون این آیه «فسبح باسم ربک العظیم»([14]). نازل شد پیامبر ج فرمود: آن را در رکوع خویش قرار دهید.(یعنی به منظور عمل بر این فرمودهی خدا، در رکوع «سبحان ربی العظیم» بگویید). و چون آیهی ﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّکَ ٱلۡأَعۡلَى١﴾ [الأعلى: 1] فرو فرستاده شد، پیامبر ج فرمود: آن را در سجود قرار دهید.(یعنی در سجود خویش بگویید «سبحان ربی الاعلی»).
[این حدیث را ابوداود، ابنماجه و دارمی روایت کردهاند].
880 ـ (13) وعن عَوْنِ بنِ عبدِالله، عن ابنِ مسعودٍ، قال: قال رسولُ الله ج: «إذا رکعَ أحدُکم، فقال فی رکوعه: سبُحانَ ربِّیَ العَظیمِ، ثلاثَ مَرَّات، فقدْ تمَّ رُکوعُه، وذلکَ أدناه. وإذا سجدَ. فقال فی سجودِه: سُبحانَ ربِّیَ الأعْلى ثلاثَ مرات، فقد تمَّ سجودُه، وذلکَ أدناه». رواه الترمذی، وأبو داود، وابنُ ماجة. وقال الترمذیّ: لیسَ إسنادُه بِمُتَّصلٍ، لأنَّ عَوناً لم یَلقَ ابنَ مسعود([15]).
880- (13) عون بن عبدالله از ابن مسعود س روایت میکند که گفت: پیامبر ج فرمود: هرگاه یکی از شما به رکوع رفت و در آن سه بار «سبحان ربی العظیم» گفت رکوعش کامل است و کمترین مقدار تسبیح در رکوع، سه بار تسبیح گفتن است. و وقتی که به سجده رفت و در سجود خویش سه مرتبه «سبحان ربیالاعلی» گفت سجودش کامل شده است و کمترین مقدار تسبیح نیز در سجده، سه بار تسبیح گفتن است.
[این حدیث را ترمذی، ابوداود و ابنماجه روایت کردهاند و ترمذی گفته است اسناد این حدیث متصل نیست چرا که عون بن عبدالله، عبدالله بن مسعود س را ملاقات نکرده است پس این حدیث منقطع میباشد]
881 ـ (14) وعن حُذیفةَ: أنَّه صلّى مع النبیِّ ج، وکان یقولُ فی رکوعه: «سُبحانَ ربِّیَ العَظیمِ»، وفی سُجودِه: «سُبحانَ ربِّیَ الأعْلى». وما أتى على آیةِ رحمَةٍ إلاَّ وقفَ وَسأَلَ، وما أتى على آیةِ عذابٍ إلاَّ وقفَ وتعوَّذَ. رواه الترمذیّ، وأبوداود، والدارمی. وروى النِّسائیُّ وابنُ ماجة إلى قوله: «الأعْلى» وقال الترمذی: هذا حدیثٌ حسنٌ صحیح([16]).
881- (14) حذیفه س گوید: با پیامبر ج نماز گزاردم و ایشان در رکوع خویش «سبحان ربی العظیم» و در سجود خود «سبحان ربی الاعلی» میگفت. و در قرائت قرآن در نماز از هر آیهی رحمتی که میگذشت نزد آن وقف میکرد و از خدا رحمت و کرمش را میطلبید و از هر آیهای که ذکر عذاب و عقاب در آن بود نمیگذشت مگر آنکه نزد آن وقف میکرد و از آن به خدا پناه میبرد.
[این حدیث را ترمذی، ابوداود و دارمی روایت کردهاند و نسائی و ابنماجه نیز آن را تا عبارت «سبحان ربی الاعلی» روایت نمودهاند و ترمذی گفته: حدیثی حسن و صحیح است].
شرح: از مجموع روایات دانسته میشود که غالباً پیامبر ج نماز تهجد خویش را با این تفصیل میخواند. حدیث حضرت حذیفه س مطلق است و از آن چیزی دانسته نمیشود که نماز فرض بوده یا نماز نفل. ولی در روایات دیگر بدین مسئله اشاره رفته است که پیامبر ج نماز تهجد را به این کیفیت میخواند، چنانچه امام احمد از ابولیلی روایت میکند که گفت:
«سمعت رسول الله ج یقرأ فی صلوة لیست بفریضة فمر بذکر الجنة والنار فقال: اعوذ بالله من النار ویل لأهل النار».
«شنیدم که پیامبر ج در نمازی که فرض نبود قرآن میخواند و در قرائت خویش از آیاتی که یاد بهشت و دوزخ درآن بود گذشت و فرمود: از شر دوزخ به خدا پناه میبرم، وای به حال دوزخیان».
و نیز امام احمد روایت میکند که:
عایشه ـ ل ـ گفت: در شبی از شبهای طولانی زمستان با پیامبر ج به نماز شب ایستادم، ایشان در نماز سورهی بقره، نساء وآل عمران را خواند و از آیهای که در آن ترسانیدن از عذاب خدا بود عبور نمیکرد مگر این که دعا میکرد و از عذاب آن به خدا پناه میبرد و از آیهای که در آن بشارت و ذکر بهشت و رحمت پرودگار بود نمیگذشت مگر اینکه دعا میکرد و رحمت خدا را میطلبید.
و نیز عوف بن مالک س گوید:
شبی همراه پیامبر ج به نماز ایستادم، پیامبر ج نخست مسواک زد و وضو گرفت: آنگاه برای نماز شب برخاست و سورهی بقره را خواند و در این سوره به هر آیهی رحمتی که میرسید قرائت را متوقف میکرد و طلب رحمت از خدا مینمود و به هر آیهی عذابی که میرسید قرائت قرآن را نگاه میداشت و دست به دعا بر میداشت و از عذاب خدا به خودش پناه میبرد.
بنابراین دانسته شد که پیامبر ج نماز تهجد را به این کیفیت میخواند نه نماز فرض را، چرا که روش پیامبر ج در نمازهای فرض روزمره اینگونه نبود که در قرائت از هر آیهی رحمتی که بگذرد نزد آن توقف کند و از خدا رحمت وکرمش را بطلبد و از هر آیهای که ذکر عذاب وعقاب در آن بود نگذرد مگر آنکه نزد آن وقف نماید و از آن به خدا پناه ببرد.
882 ـ (15) عن عوف بن مالک، قال: قُمتُ مع رسول الله ج، فلمَّا رکع مَکَثَ قَدْرَ سورةِ (البقرة)، ویقولُ فی رکوعِه: «سُبحانَ ذی الجَبَروتِ والمَلَکوتِ والکبْریاءِ والعَظَمةِ». رواه النسائی([17]).
882- (15) عوف بن مالک س گوید: (شبی)با پیامبر ج به نماز (شب) ایستادم چون به رکوع رفت، مدت زمانی را به اندازهی سورهی بقره، در رکوع ماند و درنگ کرد و در رکوع خویش میفرمود: «سبحان ذی الجبروت و الملکوت والکبریاء والعظمه» تسبیح و تقدیس خدایی را سزاست که صاحب قدرت و عظمت، عزت و بزرگواری، تسلط و چیرگی، ملک و پادشاهی و نخوت و بزرگی است.
[این حدیث را نسائی روایت کرده است].
«الجبروت»: صیغهی مبالغه به معنای قدرت و عظمت و کبریایی. «الملکوت»: عزت و بزرگواری و تسلط و چیرگی. «الکبریاء»: بزرگواری و تکبر، ملک و پادشاهی. «العظمة»: نخوت و بزرگی.
883 ـ (16) وعن ابن جُبیر، قال: سمعتُ أنس بن مالک یقولُ: ما صَلَّیتُ وراءَ أحدٍ بعد رسول الله ج أشبَهُ صَلاةً بِصَلاةِ رسول الله ج مِنْ هذا الفِتَى ـ یعنی عمرَ بن عبد العزیز ـ قال: قال: فحزَرْنا رکوعَه عَشرَ تَسبِیحاتٍ، وسجودَه عَشْرَ تسبیحاتٍ رواه أبوداود، والنسائی([18]).
883- (16) ابن جبیر س گوید: از انس بن مالک س شنیدم که میگفت: نماز پشت سر کسی نخواندم که نمازش بیشتر از نماز این جوان ـ عمر بن عبدالعزیزـ به نماز رسولخدا ج شباهت داشته باشد (یعنی نماز او با نماز پیامبر ج بسیار مشابه است). ابن جبیر س در ادامه گوید: انس س گفت: ما تسبیحات رکوع و سجود عمر بن عبدالعزیز را اندازهگیری نمودیم و وی در هر کدام از آن دو، ده بار تسبیح میگفت.
[این حدیث را ابوداود و نسائی روایت کردهاند].
شرح: از مجموع روایات دانسته میشود که اگر در رکوع و سجود کمتر از سه بار تسبیح «سبحان ربی العظیم» و «سبحان ربی الاعلی» گفته شود رکوع و سجود با نقصان ادا میشود و برای ادای کامل آن، حداقل گفتن سه تسبیح لازم است (چنانچه در حدیث شماره 880 بدان اشاره شد). و بیش از سه بارگفتن نیز از ثواب و پاداش بزرگی برخوردار است البته پیشنمازان و ائمهی جماعات باید توجه داشته باشند که نباید رکوع و سجود را آن اندازه طولانی کنند که باعث زحمت و مشقت و سختی و حرج مقتدیها شود. البته در صورتی که شخص نمازگزار تنها نماز میخواند و یا مقتدیها به طولانیکردن نماز راضی و خشنود هستند میتوانند که بیش از سه بار در رکوع و سجود تسبیح بگویند.
884 ـ (17) وعن شقیقٍ، قال: إنَّ حُذیفةَ رَأى رَجُلاً لا یُتِمُّ رکوعَه ولا سُجودَه، فلمَّا قضى صلاتَه دَعاهُ، فقال له حُذیفةُ: ما صَلَّیتَ، قال: وأحسِبُه قال: ولو مُتَّ مُتَّ على غیرِ الفِطرَةِ الَّتی فَطَرَ اللَّهُ مُحَمَّداً. رواه البخاری([19]).
884- (17) شقیق بن سلمه س گوید: حضرت حذیفه س مردی را دید که رکوع و سجود نماز را به گونهی خوب وکامل انجام نمیدهد (و اعتدال و طمأنینه و خشوع و خضوع آن را به دست فراموشی سپرده است) از اینرو چون نمازش را تمام کرد او را به نزدش فراخواند و بدو گفت: تو نماز نخواندی (یعنی نمازت صحیح نیست) شقیق گوید: گمان میکنم که حذیفه س بدو گفت: اگر بر این حال بمیری به غیر سنت و روش محمد ج که خداوند وی را برآن پیدا کرده است مردهای.
[این حدیث را بخاری روایت کرده است].
شرح: «ولو مُتّ، مُتّ علی غیر الفطرة...»: البته حقیقت این کلام مدنظر حضرت حذیفه س نبوده است بلکه حضرت حذیفه س مِن باب تهدید و سختگرفتن و مبالغه و تشدید در منع ترک طمأنینه، اعتدال، آرامش، اتمام و خوب انجامدادن رکوع و سجود نماز، این سخن را گفت.
885 ـ (18) وعن أبی قتادة قال: قال رسول الله ج: أَسوَأُ النّاسِ سِرقَةً الذی یَسرِقُ من صلاته. قالوا: یا رسول الله وکیف یسرق من صلاته؟ قال: لا یُتِمُّ رکوعها ولا سجودها. رواه أحمد([20]).
885- (18) ابوقتاده س گوید: پیامبر ج فرمود: بدترین دزد کسی است که از نمازش دزدی میکند. گفتند: ای رسولخدا ج! فرد نمازگزار از نمازش چطور دزدی میکند؟
پیامبر ج فرمود: رکوع و سجود نمازش را به طور کامل و خوب (و با طمانینه و تأنی و خشوع و خضوع جسمانی و قلبی)انجام ندهد.
[این حدیث را احمد روایت کرده است]
886 ـ (19) وعن النعمان بن مُرَّة أن رسول الله ج قال: ما ترون فی الشَّارب والزَّانی والسَّارق؟ " وذلک قبل أن تَنْـزِلَ فِیهِمُ الحُدُودَ قالوا: الله ورسوله أعلم. قال: هنَّ فواحش وفیهِنَّ عُقُوبَة وأسوأ السِّرقة الَّذی یَسرِقُ مِن صَلاتِهِ. قالوا: وکیف یسرق مِن صلاته یا رسول الله؟ قال: لا یُتِمُّ رکوعها ولا سُجُودَها. رواه مالک وأحمد وروى الدارمی نحوه([21]).
886- (19) نعمان بن مُرّة س گوید:.پیامبر ج فرمود: درمورد شارب خمر، زناکار و دزد چه میگویید؟ ـ و این سؤال پیامبر ج پیش از فرود آمدن آیات حدود پیرامون حد شرب خمر، زنا و سرقت بود ـ گفتند: خدا و پیامبرش بدان داناترند.
پیامبر ج فرمود: این موارد جزوکارهای نابهنجار و گناهان کبیرهاند و در آنها کیفر و پادافرهی اخروی است. و بدترین دزدی، آن است که کسی از نمازش دزدی میکند. گفتند: ای رسولخدا ج! فرد نمازگزار، چطور از نمازش دزدی میکند؟ پیامبر ج فرمود: رکوع و سجود آن را به طور کامل و خوب (و با طمأنینه و تأنّی و رعایت اعتدال و خشوع جسمانی و قلبی) انجام ندهد.
[این حدیث را مالک روایت نموده و دارمی نیز بسان آن را روایت کرده است].
شرح: دو حدیث بالا، بیانگر وجوب رعایت طمأنینه و تأنّی واعتدال وآرامش، و خشوع و خضوع، و کامل و خوب انجامدادن رکوع و سجود است.
و در این دو حدیث، پیامبر ج به تمام نمازگزاران تذکر داد که هرکس رکوع و سجود نماز را طبق ضابطه و به طور صحیح و بر اساس حد و حدود وآداب و شرایط و ارکان و لوازمش انجام ندهد، نمازش مورد قبول و شایستهی پذیرش نیست و از درجهی اعتبار و ارزش ساقط است.
[1]- بخاری 2/225 ح 742، مسلم 1/319 ح (110-425).
[2]- بخاری 2/276 ح 792، مسلم 1/343 ح (193- 471)، نسایی 2/197 ح 1065، ابوداود 1/532 ح 854.
[3]- مسلم 1/344 ح (196-473)، مسنداحمد 3/203.
[4]- بخاری 2/299 ح 817، مسلم 1/350ح (217-454)، ابوداود1/546 ح 877، نسایی 2/219 ح 1122، ابن ماجه 1/287 ح 889، مسنداحمد 6/190.
[5]- مسلم 1/353 ح (223-487)، ابوداود 1/543 ح 872، نسایی 2/190 ح 1048، مسنداحمد 6/193.
[6]- همان گونه که به پیغمبران پیشین وحی کردهایم، به تو نیز به فرمان خود جان را وحی کردهایم (که قرآن نام دارد و مایه حیات دلها است ..).
[7]- مسلم 1/348 ح (207-479)، ابوداود 1/545 ح 876، نسایی 2/189 ح 1045، دارمی 1/349 ح 1325، مسنداحمد 1/155.
[8]- بخاری 2/283 ح 796، مسلم 1/706 ح(71-409)، ابوداود 1/529 ح 848، ترمذی 2/55 ح 267، نسایی 2/196 ح 1063، مؤطا مالک کتاب الصلاة 1/88 ح 47.
[9]- مسلم 1/346 ح(202-476)، ابوداود 1/528 ح 846، ابن ماجه 1/284 ح 878، مسنداحمد 4/353.
[10]- مسلم 1/347 ح (205-477)، ابوداود 1/529 ح 847، نسایی 2/198 ح 1068، دارمی 1/344ح 1313، مسنداحمد 3/87.
[11]- بخاری 2/284 ح 799،ابوداود 1/488 ح 770، نسایی 2/196 ح 1062، مؤطا مالک کتاب القرآن 1/211 ح 25، مسنداحمد 4/340.
[12]- ابوداود 1/533 ح 855، ترمذی 2/51 ح 265 و قال: حدیث حسن صحیح، نسایی 2/183 ح 1027، ابن ماجه 1/282 ح 870، دارمی 1/350 ح 1327.
[13]- ابوداود 1/542 ح 869، ابن ماجه 1/287 ح 887، دارمی 1/341 ح 1305، مسنداحمد 4/155.
[14]- واقعه/74،96- الحاقه/52.
[15]- ابوداود 1/550 ح 886 و قال: مرسل فعون لم یدرک ابن مسعود، ابن ماجه 1/287 ح 890، ترمذی 2/46 ح 261 و قال: اسناده لیس بمتصل.
[16]- ترمذی 2/48 ح 262 و قال: حسن صحیح، ابوداود 1/543 ح 871 و نسایی نیز این روایت را در سننش تا عبارت «سبحان ربی الاعلی» روایت کرده است.: 2/190 ح 1046، ابن ماجه نیز بسان نسایی بروایت این حدیث در سننش 1/287 ح 888 پرداخته است.، دارمی 1/341 ح 1306، مسنداحمد 5/382.
[17]- نسایی 2/191 ح 1049، ابوداود 1/544 ح 873.
[18]- ابوداود 1/551 ح 888، نسایی 2/224 ح 1135.
[19]- بخاری 2/274 ح 791.
[20]- مسند احمد 5/310، دارمی 1/350 ح 1328.
[21]- مؤطا مالک کتاب قصر الصلاة فی السفر 1/167 ح 72.