1039 - [1] (مُتَّفق عَلَیهِ)
عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «لَا یَتَحَرَّى أَحَدُکُمْ فَیُصَلِّیَ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَلَا عِنْدَ غُرُوبِهَا»
وَفِی رِوَایَةٍ قَالَ: «إِذَا طَلَعَ حَاجِبُ الشَّمْسِ فدعوا الصَّلَاة حَتَّى تبرز. فَإِذا غَابَ حَاجِبُ الشَّمْسِ فَدَعُوا الصَّلَاةَ حَتَّى تَغِیبَ وَلَا تَحَیَّنُوا بِصَلَاتِکُمْ طُلُوعَ الشَّمْسِ وَلَا غُرُوبَهَا فَإِنَّهَا تطلع بَین قَرْنی الشَّیْطَان»([1]).
1039- (1) عبدالله بن عمر س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «نباید یکی از شما از روی عمد، نماز خویش را به هنگام طلوع و غروب خورشید بخواند». - و در روایتی دیگر آمده است که – پیامبر ج فرمودند:
«هرگاه گوشهای از خورشید طلوع کرد، نماز را ترک کنید تا این که به خوبی آشکار و هویدا میگردد؛ و هرگاه گوشهای از آفتاب غروب نمود، تا به خوبی غروب نکرده، نباید نماز بخوانید. و به عمد، نمازتان را به هنگام طلوع و غروب خورشید نخوانید؛ چون خورشید بین دو شاخ شیطان طلوع میکند».
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
شرح: «لایتحرّی»: کاری را طلب کرد و قصد نمود؛ کاری را دنبال کرد. یعنی نباید برای خواندن نماز، طلوع و غروب خورشید را دنبال کنید و به عمد در هنگام طلوع و غروب، آن نماز را بخوانید.
«حاجب»: کرانه و گوشهی هر چیز.
«لاتحینوا»: نباید وقت طلوع و غروب خورشید را برای نمازتان معین و مشخص کنید.
1040 - [2] (صَحِیح)
وَعَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ قَالَ: ثَلَاثُ سَاعَاتٍ کَانَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج ینهانا أَن نصلی فِیهِنَّ أَو نَقْبُرَ فِیهِنَّ مَوْتَانَا: حِینَ تَطْلُعُ الشَّمْسُ بَازِغَةً حَتَّى تَرْتَفِعَ وَحِینَ یَقُومُ قَائِمُ الظَّهِیرَةِ حَتَّى تَمِیلَ الشَّمْسُ وَحِینَ تَضَیَّفُ الشَّمْسُ لِلْغُرُوبِ حَتَّى تغرب. رَوَاهُ مُسلم([2]).
1040- (2) عقبة بن عامر س گوید: سه وقت است که رسول خدا ج ما را از نماز گزاردن یا دفن کردن مردههایمان در آن اوقات، نهی کرده است؛ و آن سه وقت، عبارتند از: هنگامی که تازه خورشید طلوع میکند تا آن که خوب بلند شود و آشکار و هویدا گردد؛ و وقتی که خورشید در وسط آسمان قرار میگیرد تا آنگاه که (به سوی غرب) مایل شود؛ و هنگامی که خورشید در آستانهی غروب باشد تا وقتی که غروب نماید.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
شرح:
«بازغة»: طلوع کننده و درخشنده.
«تطلع الشمس بازغۀ»: خورشید درخشید و طلوع کرد.
«تضیف الشمس»: آفتاب به غروب نزدیک شد.
1041 - [3] (مُتَّفَقٌ عَلَیهِ)
وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْـخُدْرِیِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «لَا صَلَاةَ بَعْدَ الصُّبْحِ حَتَّى تَرْتَفِعَ الشَّمْسُ وَلَا صَلَاةَ بَعْدَ الْعَصْرِ حَتَّى تَغِیبَ الشَّمْسُ»([3]).
1041- (3) ابوسعید خدری س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «نباید نماز (سنّت و نفل)، بعد از سپری شدن وقت نماز صبح در حالی که خورشید دارد طلوع میکند، گزارده شود، تا این که خورشید به خوبی ظاهر و بلند گردد؛ و همچنین نباید نماز (سنّت و نفل)، بعد از سپری شدن وقت عصر در حالی که خورشید دارد غروب مینماید، خوانده شود تا آنگاه که به خوبی غروب کند».
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
شرح: در شبانهروز، وقتهایی وجود دارد که نمازگزار از خواندن نماز در آنها نهی شده است؛ و به طور کلّی فرد نمازگزار در سه وقت از گزاردن نماز در آن وقتها منع شده است؛ و این سه وقت عبارتند از:
1- هنگام طلوع خورشید تا آنگاه که خورشید بلند شود.
2- هنگام غروب خورشید تا آنگاه که خورشید غروب کند؛ البته در میان نمازها، نمازی وجود دارد که در هنگام غروب، گزاردنش با کراهیت روا است؛ و این موضوع در مورد کسی تحقّق پیدا میکند که نماز عصر همان روز خویش را تا هنگام غروب خورشید نگزارده است؛ از این رو، این فرد، نماز عصر خویش را به جهت کراهیت وقت، ترک نکند، بلکه آن را بخواند و به خاطر به تأخیر انداختنش از خداوند بلند مرتبه پوزش و آمرزش بخواهد. و باید دانست که به جز این نماز، گزاردن هیچ نمازی در این وقت روا نیست.
3- و هنگامی که خورشید - در وقت نمیروز - در وسط آسمان قرار بگیرد (هنگام زوال خورشید).
در این سه وقت، نه خواندن فرائض درست است و نه خواندن نمازهای سنّت و نفل؛ و همچنین در این وقتها، نه نماز جنازه گزارده میشود و نه سجدهی تلاوت.
و علاوه از این وقتهای سه گانه، وقتهای دیگری نیز وجود دارد که گزاردن نماز نفل در آنها مکروه است؛ و این دو وقت عبارتند از:
نماز نفل مستحب پس از ادای نماز صبح تا هنگامی که خورشید طلوع کند و به اندازهی یک نیزه بلند شود، مکروه است.
نماز نفل مستحب، پس از ادای نماز عصر، تا هنگامی که خورشید غروب کند، مکروه است.
1042 - [4] (صَحِیح)
وَعَن عَمْرو بن عبسة قَالَ: قَدِمَ النَّبِیُّ ج الْـمَدِینَةَ فَقَدِمْتُ الْـمَدِینَةَ فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ فَقُلْتُ: أَخْبِرْنِی عَنِ الصَّلَاةِ فَقَالَ: «صَلِّ صَلَاةَ الصُّبْحِ ثُمَّ أقصر عَن الصَّلَاة حَتَّى تَطْلُعُ الشَّمْسُ حَتَّى تَرْتَفِعَ فَإِنَّهَا تَطْلُعُ حِینَ تَطْلَعُ بَیْنَ قَرْنَیْ شَیْطَانٍ وَحِینَئِذٍ یَسْجُدُ لَهَا الْکُفَّارُ ثُمَّ صَلِّ فَإِنَّ الصَّلَاةَ مَشْهُودَةٌ مَحْضُورَةٌ حَتَّى یَسْتَقِلَّ الظِّلُّ بِالرُّمْحِ ثُمَّ أَقْصِرْ عَنِ الصَّلَاةِ فَإِنَّ حِینَئِذٍ تُسْجَرُ جَهَنَّمُ فَإِذَا أَقْبَلَ الْفَیْءُ فَصَلِّ فَإِنَّ الصَّلَاةَ مَشْهُودَةٌ مَحْضُورَةٌ حَتَّى تُصَلِّیَ الْعَصْرَ ثُمَّ أَقْصِرْ عَنِ الصَّلَاةِ حَتَّى تَغْرُبَ الشَّمْسُ فَإِنَّهَا تَغْرُبُ بَیْنَ قَرْنَیْ شَیْطَانٍ وَحِینَئِذٍ یسْجد لَهَا الْکفَّار» قَالَ فَقلت یَا نَبِیَّ الـلّٰهِ فَالْوُضُوءُ حَدِّثْنِی عَنْهُ قَالَ: «مَا مِنْکُم رجل یقرب وضوءه فیتمضمض ویستنشق فینتثر إِلَّا خَرَّتْ خَطَایَا وَجْهِهِ وَفِیهِ وَخَیَاشِیمِهِ ثُمَّ إِذَا غَسَلَ وَجْهَهُ کَمَا أَمَرَهُ اللهُ إِلَّا خَرَّتْ خَطَایَا وَجْهِهِ مِنْ أَطْرَافِ لِحْیَتِهِ مَعَ الْـمَاءِ ثُمَّ یَغْسِلُ یَدَیْهِ إِلَى الْمِرْفَقَیْنِ إِلَّا خَرَّتْ خَطَایَا یَدَیْهِ مِنْ أَنَامِلِهِ مَعَ الْـمَاءِ ثُمَّ یَمْسَحُ رَأْسَهُ إِلَّا خَرَّتْ خَطَایَا رَأْسِهِ مِنْ أَطْرَافِ شَعْرِهِ مَعَ الْـمَاءِ ثُمَّ یَغْسِلُ قَدَمَیْهِ إِلَى الْکَعْبَیْنِ إِلَّا خَرَّتْ خَطَایَا رِجْلَیِهِ مِنْ أَنَامِلِهِ مَعَ الْـمَاءِ فَإِنْ هُوَ قَامَ فَصَلَّى فَحَمِدَ اللهَ وَأَثْنَى عَلَیْهِ وَمَجَّدَهُ بِالَّذِی هُوَ لَهُ أَهْلٌ وَفَرَّغَ قَلْبَهُ لِـلّٰهِ إِلَّا انْصَرَفَ مِنْ خَطِیئَتِهِ کَهَیْئَتِهِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ». رَوَاهُ مُسلم([4]).
1042- (4) عمرو بن عَبسة س گوید: رسول خدا ج به مدینهی منوره آمدند؛ من نیز بدانجا درآمدم و به نزد ایشان رفتم و گفتم: مرا از (اوقات) نماز آگاه گردانید! پیامبر ج فرمودند: «نماز صبح را بخوان؛ سپس تا وقتی که خورشید طلوع میکند و بالا میآید، نماز نخوان؛ چون خورشید بین دو شاخ شیطان طلوع میکند و کفّار برای آن سجده میبرند.
سپس نماز (ضُحی = اِشراق یا چاشت) بگزار؛ چون فرشتگان، شاهد و حاضر بر نماز هستند تا این که سایه نیز به کمترین مقدار خود میرسد؛ آن وقت از گزاردن نماز خودداری کن؛ چون در این وقت، آتش دوزخ شعلهور میشود؛ سپس وقتی که سایه (از وسط آسمان) مایل شد، نماز (ظهر) را بخوان؛ چون فرشتگان، شاهد و حاضر بر نماز هستند تا آن که نماز عصر را میخوانی؛ و بعد از آن، از نماز گزاردن خودداری کن تا وقتی که خورشید غروب کند؛ چون خورشید بین دو شاخ شیطان غروب میکند و در این زمان، کفّار برای آن سجده میبرند».
عمرو بن عبسة س در ادامه گوید: خطاب به پیامبر ج گفتم: ای فرستادهی خدا! از وضو برایم بگو! آن حضرت ج فرمودند: «هر کس از شما، آب وضویش را تهیه کند و آنگاه دهان و بینی خویش را بشوید و بینیاش را تمیز و پاک نماید، گناهان صورت، دهان و بینی او با آن آب، فرو میریزد؛ و وقتی که صورتش را بر طبق آنچه که خداوند بلندمرتبه بدو فرمان داده، بشوید، خطاهای صورت او با آب وضو از اطراف ریشش فرو میریزد و سپس که دستهایش را تا آرنج میشوید، خطاهای آنها از میان انگشتانش با آب فرو میریزد؛ و بعداً که سرش را مسح میکند، گناهان سرش با آب از اطراف موهایش، سرازیر میشود و بعد که پاهایش را تا دو قوزک میشوید، گناهان آنها از خلال انگشتانش با آب، پایین میآید.
و اگر صاحب چنین وضویی، بلند شد و به نماز ایستاد و حمد و ثنای خدا را انجام داد و او را به عظمتی که لایق و شایستهی اوست، یاد کرد و به بیان پرتوی از وصف و شکوه او پرداخت و قلب خویش را برای خدا از غیر او فارغ و خالی و فقط متوجه او ساخت، همانند حالتش در روزی که مادرش او را به دنیا آورده است، از گناه پاک میشود».
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
شرح: «فانّها تطلع حین تطلع، بین قرنی شیطان...»: این که رسول خدا ج میفرمایند: «خورشید از میان دو شاخ شیطان طلوع و یا غروب میکند»، تمثیل و تشبیه میباشد و معنای آن، این است که در آن وقتها (طلوع و غروب)، شیطان و پیروانش به حرکت درمیآیند و بر امور مردم و زندگی آنان، تسلّط پیدا میکنند و شرایطی که برای نماز لازم است، کامل نمیشود.
به هر حال، قرار گرفتن خورشید در بین «قرنی الشیطان»، به وقت طلوع و غروب، در احادیث فراوانی آمده است؛ دستهای از علماء و صاحبنظران اسلامی، آن را بر تمثیل و مجاز توجیه کرده و گفتهاند:هدف، تسلّط و غلبهی شیطان میباشد؛ و خصوصیت وقت طلوع و غروب، آن است که خورشید پرستان در همین اوقات، به پرستش و عبادت خورشید میپردازند؛ از این رو در چنین اوقاتی، ادای نماز مترادف با عبادت شیطان است.
علامه خطّابی میگوید: در اینجا، نوعی تمثیل به کار رفته است و مطلبش آن است که کسانی که نماز را تا این وقت به تأخیر میافکنند، گویا بازیچهی دست شیطان قرار گرفتهاند و شیطان با شاخهای خود، آنان را از برگزاری نماز در وقت مستحب و پسندیدهی آن، بازداشته است؛ ولی بیشتر علماء و دانشوران دینی، تعبیر مزبور را بر حقیقت آن حمل کردهاند و بر این باورند که شیطان به هنگام طلوع و غروب، حقیقتاً خورشید را در میان شاخهای خود قرار میدهد تا مشمول عبادت خورشیدپرستان، قرار گیرد.
و شاید در اینجا، این سؤال مطرح گردد که خورشید، هر لحظه، در بخشهایی از دنیا، در حالت طلوع و غروب است و لازمهاش این خواهد بود که شیطان، در هر لحظهای از زمان، خورشید را در میان «قرنین» خود قرار دهد؟
در پاسخ این اشکال، میتوان چنین گفت که تعداد شیاطین و اهریمنان، بسیار فراوان است و امکان دارد که برای هر مَطلعی، شیطان مستقلی وجود داشته باشد.
تذکر یک نکته:
آیات و احادیث زیادی در این زمینه آمده است که مجموعاً این را میرسانند که امت محمد ج از سایر امتها، گروهها، ادیان و مکاتب جداست و بیانگر این مهم است که امت محمدی، شخصیت منحصر به فردی دارد که نباید دنبالروی امتها و ادیان باطل و خرافی دیگر باشد. مسلمان، باید شخصیت منحصر به فرد خود را دارا باشد و نباید از عادات و تقالید دیگران، پیروی کند و اخلاق و رفتار و سبک و مَنش آنها را انتخاب نماید؛ از این رو، کسانی که مظاهر طبیعی مانند ماه و خورشید را میپرستیدند، برای عبادت و پرستش خویش، زمانی معلوم و مشخص، در نظر گرفته بودند و خورشیدپرستان، عبادتشان را در وقت طلوع و غروب آفتاب انجام میدادند؛ به همین سبب پیامبر ج برای جدا کردن موحّدان از مشرکان و جلوگیری از همزمانی عبادات آنها، از نماز گزاردن در آن وقتها نهی فرموده است.
آری؛ پیامبر ج میخواهد این مفاهیم را در وجود ما بکارد تا به شخصّیت و استقلال خود افتخار کنیم و نمیخواهد که ما دنبالهرو و پیرو دیگران باشیم؛ چرا که ما امّت وَسط (میانه) و امّت نمونه و بهترین و برترین امّتها و گروهها هستیم که برای هدایت انسانها برانگیخته شدهایم؛ پس چطور از دیگران در اخلاق، عبادات، رفتار و کردار و منش و عادات و تقالید، پیروی کنیم؟
1043 - [5] (مُتَّفق عَلَیهِ)
وَعَنْ کُرَیْبٍ: أَنَّ ابْنَ عَبَّاسٍ وَالْمِسْوَرَ بْنَ مخرمَة وَعبد الرَّحْمَن بن أَزْهَر رَضِی اللَّهُمَّ عَنْهُم وأرسلوه إِلَى عَائِشَةَ فَقَالُوا اقْرَأْ عَلَیْهَا السَّلَامُ وَسَلْهَا عَن الرَّکْعَتَیْنِ بعدالعصرقال: فَدَخَلْتُ عَلَى عَائِشَةَ فَبَلَّغْتُهَا مَا أَرْسَلُونِی فَقَالَتْ سَلْ أُمَّ سَلَمَةَ فَخَرَجْتُ إِلَیْهِمْ فَرَدُّونِی إِلَى أم سَلمَة فَقَالَت أم سَلمَة رَضِی اللَّهُمَّ عَنْهَا سَمِعْتُ النَّبِیَّ ج یَنْهَى عَنْهُمَا ثُمَّ رَأَیْتُهُ یُصَلِّیهِمَا ثُمَّ دَخَلَ فَأَرْسَلْتُ إِلَیْهِ الْـجَارِیَةَ فَقُلْتُ: قُولِی لَهُ تَقُولُ أُمُّ سَلَمَةَ یَا رَسُولَ الـلّٰهِ سَمِعْتُکَ تَنْهَى عَنْ هَاتین وَأَرَاکَ تُصَلِّیهِمَا؟ قَالَ: «یَا ابْنَةَ أَبِی أُمَیَّةَ سَأَلْتِ عَنِ الرَّکْعَتَیْنِ بَعْدَ الْعَصْرِ وَإِنَّهُ أَتَانِی نَاسٌ مِنْ عَبْدِ الْقَیْسِ فَشَغَلُونِی عَنِ الرَّکْعَتَیْنِ اللَّتَیْنِ بعد الظّهْر فهما هَاتَانِ»([5]).
1043- (5) کریب س گوید: عبدالله بن عباس س، مِسور بن مخرمه س و عبدالرحمن بن ازهر س، مرا به نزد عایشهلفرستادند و گفتند: سلام ما را به او برسان و از وی دربارهی دو رکعت نماز بعد از نماز عصر سؤال کن؛ (چرا که ما شنیدهایم که وی بعد از نماز عصر، دو رکعت نماز را میگزارد، در حالی که پیامبر خدا ج از گزاردن نماز در آن وقت، نهی فرمودهاند)؟!
کریب س گوید: به نزد عایشهلرفتم و سفارشی را که به من کرده بودند، بدو گفتم و رساندم. عایشهلگفت: این موضوع را از امسلمهل(یکی دیگر از همسران بزرگوار پیامبر ج) بپرس.
کریب س گوید: من هم به نزد عبدالله بن عباس س، مسور بن مخرمه س و عبدالرحمن بن ازهر س رفتم و سخن عایشهلرا بدیشان رساندم؛ آنگاه آنها نیز مرا به سوی امسلمهلفرستادند؛ (چون از امسلمهلدر این باره پرسیدم،) وی در پاسخ بدین سؤال گفت: من شنیده بودم که رسول خدا ج از گزاردن دو رکعت نماز بعد از نماز عصر نهی فرمودهاند، ولی با وجود این، باز هم ایشان را دیدم که آن دو رکعت را خواندند؛ سپس وارد منزل شدند؛ من هم کنیزی را پیش پیامبر ج فرستادم و بدو گفتم: (به نزد پیامبر ج برو و) بدیشان بگو: ای فرستادهی خدا! امسلمه میگوید: ما از شما شنیدهایم که از گزاردن این دو رکعت بعد از نماز عصر نهی مینمودید و هماکنون میبینیم که آن را میخوانید؟!
پیامبر ج فرمودند: «ای دختر ابوامیة! از دو رکعت نماز بعد از عصر پرسیدی؛ عدّهای از طائفهی «عبدالقیس» پیش من آمدند و با آنان مشغول شدم و دو رکعت نماز (سنّتِ) بعد از ظهر را فراموش نمودم؛ و این دو رکعت، همان دو رکعتِ نمازِ بعد از ظهر است».
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
شرح: دو رکعت نماز، پس از عصر:
در این که رسول خدا ج بعد از نماز عصر، دو رکعت نفل گزارده است، روایات متعارض است؛ از حدیث عبدالله بن عباس س چنین برمیآید که آن حضرت ج این دو رکعت را فقط یک بار به جای آوردهاند.
عبدالله بن عباس س گوید: «انّما صلّی رسول الله ج الرکعتین بعد العصر لانّه اتاه مال فشغله عن الرکعتین بعدالظهر فصلاهما بعد العصر ثم لم یَعُدلهما» (ترمذی)؛ «رسول خدا ج دو رکعت بعد از عصر خواندند آن هم به خاطر مالی که برایشان آمده بود؛ از این رو دو رکعت سنّت بعد از ظهر را از دست دادند و آنها را بعد از عصر گزاردند و بعد از آن، دیگر خواندن دو رکعت بعد از عصر را تکرار نکردند».
و از روایت عایشهلدر «معجم طبرانی» و روایت امسلمهلدر «مسند احمد» نیز همین مطلب به اثبات میرسد؛ آنجا که عایشهلمیگوید: «فاتت رسول الله ج رکعتان قبل العصر فلما انصرف صلّاهما ثم لم یصلّهما بعد»؛ «از رسول خدا ج دو رکعت قبل از عصر فوت شد؛ و چون نماز عصر را گزاردند، آن دو رکعت را بعد از آن گزاردند و پس از آن، دیگر خواندن دو رکعت بعد از عصر را تکرار نکردند».
البته در صحیح بخاری، از عایشهلچنین روایت شده است: «ما کان النبیّ ج یأتینی فی یوم بعد العصر الّا صلّی رکعتین»؛ «هر روز که پیامبر ج بعد از عصر به نزدم میآمدند، حتماً دو رکعت نماز میگزاردند».
این روایت عایشهلدر صحیح مسلم نیز آمده است و در آن، تعبیر «ثم اثبتها» یعنی «دام علیها» (بر گزاردن آن دو رکعت، مداومت کردند) به کار رفته است. و هردو روایت بالا، بر مداومت و مواظبت دلالت میکنند.
و علاوه از آن، در صحیح مسلم از عایشهلروایت دیگری هم نقل شده است که بیانگر مواظبت آن حضرت ج بر گزاردن دو رکعت نماز بعد از عصر است؛ عایشه گوید: «ما ترک رسول الله ج رکعتین بعد العصر عندی قط» (مسلم)؛ «رسول خدا ج هیچگاه در نزد من، دو رکعت بعد از عصر را ترک نکردند».
و در میان علماء و صاحبنظران فقهی نیز در مورد گزاردن دو رکعت نماز بعد از عصر، اختلافنظر وجود دارد؛ امام شافعی با استدلال از احادیث و روایات عایشهل- که بیانگر مداومت هستند - این دو رکعت را جایز میداند؛ ولی از دیدگاه امام ابوحنیفه/، گزاردن این دو رکعت بعد از نماز عصر، در حق امّت محمدی، جایز نمیباشد.
امام ابوحنیفه/، روایت عایشهلرا - که بیانگر مداومت است -، یکی از خصوصیات و ویژگیهای پیامبر ج قرار داده است و از تمام احادیث و روایاتی استدلال میکند که در آنها از گزاردن نماز بعد از عصر، نهی شده است.
برخی از دلایل احناف - مبنی بر این که گزاردن دو رکعت بعد از عصر، از خصوصیات رسول خدا ج بوده است و برای امّت محمدی ممنوع میباشد - عبارتند از:
1- در «شرح معانی الاثار» (ج 1 ص 214 باب رکعتین بعد العصر)، «مسند احمد» (ج 7 ص 444) و «صحیح ابن حبان» از امّسلمهلروایت است: هنگامی که آن حضرت ج این دو رکعت را بعد از عصر ادا کردند، از ایشان پرسید: «یا رسول الله! فنقضیهما اذا فاتتا؟ قال: لا»؛ «ای رسول خدا ج! آیا هرگاه این دو رکعت فوت شد، آیا آنها را قضا کنیم؟ آن حضرت ج فرمودند: خیر».
این حدیث به صراحت، دلالت بر آن دارد که این نماز، از خصوصیات پیامبر اکرم ج بوده است.
2- در سنن ابوداود (ج 1 ص 182 باب من رخّص فیهما اذا کانت الشمس مرتفعة) از عایشهلروایت شده است: «ان رسول الل ه ج کان یصلّی بعد العصر وینهی عنها ویواصل وینهی عن الوصال»؛ «پیامبر ج خود بعد از نماز عصر، دو رکعت نماز میگزاردند و مردم را از آن منع میفرمودند؛ و میان دو روز در روزهداری چیزی نمیخوردند و وصال مینمودند و مردم را از وصال نهی میکردند».
این حدیث نیز به صراحت، دلالت بر آن دارد که این نماز، از خصوصیات پیامبر ج است و در حق امّت، مشروع نمیباشد.
3- در صحیح مسلم (ج 1 ص 277، کتاب فضائل القران، باب الاوقات التی نهی عن الصلوة فیها) از عایشهلروایت است که وی پس از بیان دو رکعت نماز بعد از عصر میگوید: «و کان ج اذا صلّی صلوة اثبتها»؛ «هرگاه پیامبر ج نمازی را میگزاردند، بر آن مداومت و مواظبت میکردند».
سیاق این حدیث، بیانگر آن است که نماز مورد بحث، از خصوصیات رسول خدا ج بوده است.
به هر حال، از دیدگاه علماء و صاحبنظران فقه احناف، حدیث بالا (حدیث عایشهp، به شماره 1043) بیانگر یکی از خصایص رسول خدا ج است؛ چنان که حدیث عایشهلبر آن دلالت دارد آنجا که میگوید: «انّه کان یصلّی بعد العصر وینهی عنها ویواصل وینهی عن الوصال»؛ (ترجمهاش پیشتر گذشت).
و با این توجیه، هیچ تضادّ و منافاتی میان این حدیث و احادیث منع از خواندن نماز بعد از عصر، به وجود نمیآید. والله اعلم.
1044 - [6] (صَحِیح)
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ قَیْسِ بْنِ عَمْرو قَالَ: رَأَى النَّبِیُّ ج رَجُلًا یُصَلِّی بَعْدَ صَلَاةِ الصُّبْحِ رَکْعَتَیْنِ فَقَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «صَلَاة الصُّبْحِ رَکْعَتَیْنِ رَکْعَتَیْنِ»
فَقَالَ الرَّجُلُ: إِنِّی لَمْ أَکُنْ صَلَّیْتُ الرَّکْعَتَیْنِ اللَّتَیْنِ قَبْلَهُمَا فَصَلَّیْتُهُمَا الْآنَ. فَسَکَتَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج. رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ وَرَوَى التِّرْمِذِیُّ نَحْوَهُ وَقَالَ: إِسْنَادُ هَذَا الْـحَدِیثِ لَیْسَ بِمُتَّصِلٍ لِأَنَّ مُحَمَّدَ بن إِبْرَاهِیم یسمع لَمْ یَسْمَعْ مِنْ قَیْسِ بْنِ عَمْرٍو. وَفِی شَرْحِ السُّنَّةِ وَنُسَخِ الْـمَصَابِیحِ عَنْ قَیْسِ بْنِ قهد نَحوه([6]).
1044- (6) محمد بن ابراهیم/ از قیس بن عمرو س روایت میکند که گفت: رسول خدا ج مردی را دیدند که پس از گزاردن نماز (فرض) صبح، دو رکعت نماز میخواند؛ از این رو، فرمودند: نماز صبح عبارت است از دو رکعت (نماز سنّت) و دو رکعت (نماز فرض؛ پس چرا بعد از آنها، دو رکعت دیگر میخوانی؛ مگر نمیدانی که پس از فرض صبح، نمازی دیگر نیست)؟
آن مرد گفت: دو رکعتی که قبل از دو رکعت فرض است را نخواندهام؛ از این جهت آن دو رکعت را الان خواندم؛ پس پیامبر ج خاموش ماندند (و انکار نکردند).
[این حدیث را ابوداود روایت کرده است؛ و ترمذی نیز به سان آن را (در معنی نه در لفظ) روایت کرده و گفته است: اسناد این حدیث، متّصل نیست؛ چرا که محمد بن ابراهیم؛ از قیس بن عمرو س این حدیث را نشنیده است.
و در «شرح السنة» و نسخههای «المصابیح» نیز به سان این حدیث (در معنی) از طریق قیس بن قَهد س روایت شده است].
شرح: از دیدگاه شافعیها و حنبلیها، اگر فردی از نمازگزاران، موفق به گزاردن دو رکعت سنّت، قبل از گزاردن دو رکعت فرض صبح نشد، در آن صورت میتواند آن دو رکعت سنّت را بعد از نماز فرض و قبل از طلوع خورشید بخواند. دلیل این بزرگواران، حدیث بالا است. و در روایتی دیگر چنین آمده است که قیس س دربارهی علّت خواندن دو رکعت سنّت بعد از نماز فرض صبح گفت: «یا رسول الله! انی لم اکن رکعت رکعتی الفجر»؛ «ای فرستادهی خدا! من دو رکعت سنّت قبل از فرض را نخوانده بودم». و پیامبر ج نیز فرمودند: «فلا اذن».
امام شافعی و امام احمد بن حنبل، این فرمودهی رسول خدا ج، «فلا اذن» را به «فلا بأس اذن» معنی میکنند؛ یعنی اگر دو رکعت سنّت فوت شدند، خواندن آنها بعد از نماز فرض صبح، اشکالی ندارد.
در برخی از روایات، به جای «فلا اذن»، عبارت «فسکت النبی ج» آمده است؛ (همچون حدیث شماره 1044)؛ و در برخی، جملهی «فسکت النبی ج و مضی ولم یقل شیئاً» آمده است که از مجموع آنها چنین برداشت میشود که آن حضرت ج عذر قیس س را پذیرفتهاند. و همین حدیث، دلیل شافعیها و حنبلیها میباشد.
و حنفیها و مالکیها، بر این باورند که گزاردن سنّتهای صبح بعد از فرض، تا طلوع خورشید، جایز نیست، بلکه در چنین حالتی، فرد نمازگزار، منتظر طلوع خورشید بماند و پس از آن که خورشید طلوع کرد، سنّتها را قضا بیاورد.
دلیل حنفیها و مالکیها، تمام احادیث و روایاتی است که دربارهی ممنوعیت گزاردن نماز بعد از فرض صبح آمده است؛ از جمله:
ابن عباس س گوید: «انّ رسول الله ج نهی عن الصلوة بعد الفجر حتی تطلع الشمس وبعد العصر حتّی تغرب الشمس» (بخاری و مسلم)؛ «رسول خدا ج از گزاردن نماز بعد از فرض صبح تا طلوع خورشید و از خواندن نماز بعد از فرض عصر تا غروب خورشید، نهی کردند».
و ابوسعید خدری س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «لا صلوة بعد صلوة العصر حتّی تغرب الشمس ولا صلوة بعد صلوة الفجر حتی تطلع الشمس» (بخاری و مسلم)؛ «گزاردن نماز بعد از نماز عصر تا غروب خورشید و خواندن نماز بعد از فرض صبح تا طلوع خورشید، درست نیست». و ابوهریره س نیز گوید: «انّ رسول الله ج نهی عن الصلوة بعد العصر حتی تغرب الشمس وعن الصلوة بعد صلوة الصبح حتی تطلع الشمس»؛ (بخاری و مسلم).
و علماء و صاحبنظران اسلامی گفتهاند که احادیث و روایاتی که دربارهی ممنوعیت نماز بعد از فرض صبح آمدهاند، به حدّ تواتر معنوی رسیدهاند.
و دلیل دیگر مالکیها و حنفیها، حدیث ابوهریره س است؛ آنجا که میگوید: رسول خدا ج فرمودند: «من لم یصلّ رکعتی الفجر فلیصلّهما بعد ما تطلع الشمس» (ترمذی ج 1 ص 82، باب ما جاء فی اعادتهما بعد طلوع الشمس)؛ «هر کس دو رکعت سنّت صبح را نگزارد، باید آنها را بعد از طلوع خورشید، بخواند».
و در پاسخ به دلیل شافعیها و حنبلیها، گفتهاند که حدیث قیس س - که مورد استدلال آنها میباشد - طبق نظر امام ترمذی؛ منقطع میباشد و متّصل نیست؛ از این رو امام ترمذی میگوید: «و اسناد هذا الحدیث لیس بمتّصل»؛ «اسناد حدیث قیس، متصل نیست»؛ زیرا محمد بن ابراهیم، از قیس س این حدیث را نشنیده است. بنابراین، حدیثش قابل استدلال نمیباشد و در مقابل احادیث صحیح، قرار نمیگیرد.
1045 - [7] (صَحِیح)
وَعَن جُبَیر بن مطعم أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «یَا بَنِی عَبْدَ مَنَافٍ لَا تَمْنَعُوا أَحَدًا طَافَ بِهَذَا الْبَیْتِ وَصَلَّى آیَةً سَاعَةَ شَاءَ مِنْ لَیْلٍ أَوْ نَهَارٍ». رَوَاهُ التِّرْمِذِیُّ وَأَبُو دَاوُد وَالنَّسَائِیّ([7]).
1045- (7) جُبیر بن مُطعم س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «ای بنی عبد مناف! (که مسئول کلیدداری و عمران و آبادی مسجدالحرام و سیراب کردن حاجیان خانهی خدا هستید؛) کسی را در هیچ لحظهای از شبانهروز از طواف این خانه و گزاردن نماز در آن، منع نکنید».
[این حدیث را ترمذی، ابوداود و نسایی روایت کردهاند].
شرح: از این روایت دانسته میشود که نماز گزاردن در مکهی مکرمه - خداوند بر شرافت و بزرگی آن بیافزاید - در هیچ یک از اوقات مذکور، مکروه نیست؛ و همین نیز دیدگاه و نظریهی امام شافعی/ است.
1046 - [8] (ضَعِیف)
وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ: أَنَّ النَّبِیِّ ج نَهَى عَنْ الصَّلَاةِ نِصْفَ النَّهَارِ حَتَّى تَزُولَ الشَّمْسُ إِلَّا یَوْمَ الْـجُمُعَةِ. رَوَاهُ الشَّافِعِی([8]).
1046- (8) ابوهریره س گوید: رسول خدا ج از خواندن نماز در وقت اِستواء (هنگامی که خورشید در وسط آسمان قرار میگیرد،) نهی فرمودند تا خورشید زوال کند؛ مگر در روز جمعه (که نهی از خواندن نماز به هنگام استواء خورشید، شامل آن نمیشود).
[این حدیث را امام شافعی/ روایت کرده است].
1047 - [9] (ضَعِیف)
وَعَنْ أَبِی الْـخَلِیلِ عَنْ أَبِی قَتَادَةَ قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ ج کَرِهَ الصَّلَاة نصف النَّهَار حَتَّى نِصْفَ النَّهَارِ حَتَّى تَزُولَ الشَّمْسُ إِلَّا یَوْمَ الْـجُمُعَةِ وَقَالَ: «إِنَّ جَهَنَّمَ تُسَجَّرُ إِلَّا یَوْمَ الْـجُمُعَةِ». رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ وَقَالَ أَبُو الْـخَلِیلِ لم یلق أَبَا قَتَادَة([9]).
1047- (9) ابوالخلیل/ از ابوقتاده س روایت میکند که گفت: پیامبر ج از خواندن نماز در وقت اِستواء (هنگامی که خورشید در وسط آسمان قرار میگیرد،) خوششان نمیآمد، تا خورشید زوال کند، مگر در روز جمعه که فرمودند: «چون در این وقت [در وقت استوای خورشید]، آتش دوزخ شعلهور میشود مگر در روز جمعه [که آتش دوزخ، شعلهور نمیشود و نماز در وقت اِستوای آفتاب، - در روز جمعه - ممنوع نیست)».
[این حدیث را ابوداود روایت کرده و گفته است: این حدیث متّصل نیست؛ چرا که ابوالخلیل، ابوقتاده س را ملاقات نکرده است].
شرح: از دو حدیث بالا، امام ابویوسف/ شاگرد ارشد امام ابوحنیفه/، روز جمعه را از اوقات مکروهه، مستثنی نموده است؛ از این رو، از دیدگاه وی، در وقت استواء در روز جمعه، میتوان نفل گزارد و گزاردن نماز نفل در این وقت از روز جمعه، ممنوع نمیباشد.
1048 - [10] (صَحِیح)
عَن عبد الله الصنَابحِی قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «إِنَّ الشَّمْسَ تَطْلُعُ وَمَعَهَا قَرْنُ الشَّیْطَانِ فَإِذَا ارْتَفَعَتْ فَارَقَهَا ثُمَّ إِذَا اسْتَوَتْ قَارَنَهَا فَإِذا زَالَت فَارقهَا فَإِذَا دَنَتْ لِلْغُرُوبِ قَارَنَهَا فَإِذَا غَرَبَتْ فَارَقَهَا». وَنَهَى رَسُولُ الـلّٰهِ ج عَنِ الصَّلَاةِ فِی تِلْکَ السَّاعَاتِ. رَوَاهُ مَالِکٌ وَأحمد وَالنَّسَائِیّ([10]).
1048 (10) عبدالله صُنابحی س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «همانا خورشید در حالی طلوع میکند که همراه آن، شاخ شیطان است؛ (یعنی خورشید بین دو شاخ شیطان طلوع میکند و کفار برای آن سجده میبرند؛) و چون آفتاب بلند میشود؛ شاخ شیطان از آن فاصله میگیرد؛ سپس هرگاه که خورشید در وسط آسمان قرار میگیرد، شیطان به آفتاب نزدیک میشود و چون خورشید (از وسط آسمان به سمت مغرب) زوال میکند، از آن فاصله میگیرد؛ آنگاه چون خورشید در آستانهی غروب قرار میگیرد، شیطان بدان نزدیک میگردد؛ و هرگاه غروب میکند، از آن فاصله میگیرد و دور میشود».
و پیامبر ج نیز از نمازگزاردن در این سه وقت (طلوع خورشید، اِستواء و غروب آفتاب)، نهی کردند.
[این حدیث را مالک، احمد و نسایی روایت کردهاند].
شرح: «انّ الشمس تطلع ومعها قرن الشیطان».
این که پیامبر ج میفرمایند: «خورشید از میان دو شاخ شیطان طلوع و در آن غروب میکند» یا «همراه آن طلوع و غروب میکند»، تمثیل و تشبیه میباشد و معنای آن، این است که در آن وقتها (طلوع، غروب و اِستوای خورشید)، شیطان و پیروانش به حرکت درمیآیند و بر امور مردم و زندگی آنان، تسلّط پیدا میکنند و شرایطی که برای نماز لازم است، کامل نمیشود؛ چرا که کسانی که مظاهر طبیعی از قبیل ماه و خورشید را میپرستیدند، برای عبادت خود زمانی معلوم در نظر گرفته بودند و خورشیدپرستان، عبادتشان را در وقت طلوع و غروب و اِستوای آفتاب، انجام میدادند؛ به همین سبب پیامبر ج برای جدا کردن موحّدان و خداپرستان از مشرکان و چندگانهپرستان و جلوگیری از همزمانی عبادات آنها، از نماز خواندن در آن وقتها نهی فرموده است.
1049 - [11] (صَحِیح)
وَعَن أبی بصرة الْغِفَارِیّ قَالَ: صَلَّى بِنَا رَسُولُ الـلّٰهِ ج بِالْـمُخَمَّصِ صَلَاةَ الْعَصْرِ فَقَالَ: «إِنَّ هَذِهِ صَلَاةٌ عُرِضَتْ عَلَى مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ فَضَیَّعُوهَا فَمَنْ حَافَظَ عَلَیْهَا کَانَ لَهُ أَجْرُهُ مَرَّتَیْنِ وَلَا صَلَاةَ بَعْدَهَا حَتَّى یَطْلُعَ الشَّاهِدُ». وَالشَّاهِد النَّجْم. رَوَاهُ مُسلم([11]).
1049- (11) ابوبصرهی غِفاری س گوید: پیامبر ج نماز عصر را به امامت، برای ما در مکانی به نام «مخمص» خواندند (و پس از تمام شدن نماز،) فرمودند: «به راستی، این نماز (عصر)، نمازی است که بر امّتهای پیش از شما عرضه شد و آنها، آن را ضایع و تباه کردند و بر آن، محافظت و مداومت ننمودند؛ پس هرکس بر آن محافظت و مداومت کرد و آن را نگاه داشت و مراعات کرد و پاس داشت، برایش دو پاداش است؛ (یکی به خاطر گزاردن آن مانند دیگر نمازها و دیگر، بر محافظت و مداومت بر آن)؛ و نباید نماز (نفل و سنّت)، بعد از نماز عصر، گزارده شود تا این که ستارگان، ظاهر و هویدا میشوند».
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
1050 - [12] (صَحِیح)
وَعَن مُعَاوِیَة قَالَ: إِنَّکُمْ لَتُصَلُّونَ صَلَاةً لَقَدْ صَحِبْنَا رَسُولَ الـلّٰهِ ج فَمَا رَأَیْنَاهُ یُصَلِّیهِمَا وَلَقَدْ نَهَى عَنْهُمَا یَعْنِی الرَّکْعَتَیْنِ بَعْدَ الْعَصْر. رَوَاهُ البُخَارِیّ([12]).
1050- (12) معاویه س گوید: به راستی شما نمازی را میگزارید که هنگامی ما در مصاحبت و همراهی پیامبر ج بودیم، ایشان را ندیدهایم که چنین نمازی را گزارده باشند؛ و به تحقیق که از آن منع کردهاند؛ و آن نماز، عبارت است از: دو رکعت پس از نماز عصر.
[این حدیث را بخاری روایت کرده است].
1051 - [13] (ضَعِیف)
وَعَن أبی ذَر قَالَ وَقَدْ صَعِدَ عَلَى دَرَجَةِ الْکَعْبَةِ: مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی فَأَنَا جُنْدُبٌ سَمِعْتُ رَسُولَ الـلّٰهِ ج یَقُولُ: «لَا صَلَاةَ بَعْدَ الصُّبْحِ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ وَلَا بَعْدَ الْعَصْرِ حَتَّى تَغْرُبَ الشَّمْسُ إِلَّا بِمَکَّةَ إِلَّا بِمَکَّةَ إِلَّا بِمَکَّةَ». رَوَاهُ أَحْمد ورزین([13]).
1051- (13) ابوذر غفاری س در حالی که بر پلّههای دروازدهی کعبه بالا رفته بود، (خطاب به مردم) گفت: هرکس مرا میشناسد، مرا (به صدق لهجه و راستگویی) میشناسد؛ و هرکس مرا نمیشناسد، پس بداند که من «جُندب» هستم؛ (همان کسی که پیامبر ج در شأن او فرمودند: «ما اظلّت الخضراء ولا اقلّت الغبراء اصدق لهجة من ابی ذر»؛ «آسمان سایه نکرد و زمین برنداشت کسی را راستگوتر از ابوذر»).
از رسول خدا ج شنیدم که میفرمودند: «نباید نماز (سنّت و نفل)، بعد از سپری شدن و قت نماز صبح، در حالی که خورشید دارد طلوع میکند، گزارده شود، تا این که خورشید به خوبی طلوع کند (و ظاهر و بلند شود)؛ و همچنین نباید نماز (سنّت یا نفل) بعد از سپری شدن وقت عصر، در حالی که خورشید دارد غروب مینماید، گزارده شود تا این که به خوبی غروب کند؛ مگر در مکه؛ مگر در مکه؛ مگر در مکه (که خداوند بر شرافت و بزرگی آن بیافزاید که نمازگزاردن در آن، در هیچ یک از اوقات مکروهه مانند طلوع، غروب و اِستوای خورشید، مکروه نیست)».
[این حدیث را احمد بن حنبل و رزین روایت کردهاند].
شرح: «صعد» بالا رفت.
«درجۀ»: پلهی در؛ آستانهی در؛ پای در.
«جُندب»: جُندب نام ابوذر غفاری است؛ زیرا نام و نسب کامل وی، چنین است: «جُندب بن جُنادة بن سفیان بن عُبید بن حرام بن غِفار بن مُلیل بن ضمرة بن بکر بن عبد مناة بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن الیاس بن مُضر».
[1]- بخاری 6/335 ح 3272 و 3273؛ مسلم 1/567 ح (289-828)؛ نسایی 1/278 ح 570؛ و موطأ مالک 1/219 ح 45؛«کتاب القرآن».
[2]- مسلم 1/569 ح (293-831)؛ ترمذی 3/348 ح 1030؛ نسایی 1/277 ح 565؛ ابن ماجه 1/486 ح 1519؛ دارمی 1/394 ح 1432؛ و مسند احمد 4/152.
[3]- بخاری 2/69 ح 581؛ مسلم 1/566 ح (286-826)؛ ابوداود 2/56 ح 1276؛ ترمذی 1/343 ح 183؛ نسایی 1/276 ح 562؛ ابن ماجه 1/396ح 1250؛ دارمی 1/394 ح 1433؛ و مسند احمد 1/18.
[4]- مسلم 1/569 ح (294-832)؛ نسایی 1/279 ح 572؛ و مسند احمد 4/263.
[5]- بخاری 3/105 ح 1233؛ مسلم 1/571 ح (297-834)؛ ابوداود 2/54 ح 1273؛ ابن ماجه 1/366 ح 1159؛ دارمی 1/395 ح 1436؛ و مسند احمد 6/303.
[6]- ابوداود 2/51 ح 1267.
[7]- ابوداود 2/449 ح 1894؛ ترمذی 3/220 ح 868؛ نسایی 5/223 ح 2924؛ ابن ماجه 1/398 ح 1254؛ و دارمی 2/96 ح 1926.
[8]- مسند امام شافعی ص 63.
[9]- ابوداود 1/653 ح 1083.
[10]- نسایی 1/275 ح 559؛ ابن ماجه 1/397 ح 1253؛ موطأ مالک 1/219 ح 44، «کتاب القرآن»؛ و مسند احمد 4/348.
[11]- مسلم 1/568 ح (292-830)؛ نسایی 1/259 ح 521؛ و مسند احمد 6/397.
[12]- بخاری 2/63 ح 587.
[13]- مسند احمد 5/165.