باب (38)
نماز «ضُحی» (نماز پیش از
ظهر)
«ضُحی»: چاشتگاه؛ هنگام برآمدن آفتاب؛ بلند و دراز شدن روز؛ پیش از ظهر.
و مراد از «نماز ضُحی»: نمازهایی است که در فاصلهی یک چهارم از روز گذشته تا نیمروز گزارده میشود.
نمازهایی که در آغاز روز پس از برآمدن آفتاب خوانده میشوند، به نماز «اشراق» موسوم است؛ و نمازهایی که در پایان وقت، پیش از ظهر انجام میشوند، به نماز نیمروز موسوم است؛ و آنچه میان آن دو انجام پذیرد، به نماز «ضُحی» موسوم است.
و دربارهی ماهیت شرعی نماز چاشت، در میان صاحب نظران فقهی اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی آن را بدعت گفتهاند و برخی سنّت و برخی نیز آن را مستحب میدانند.
طبق قول مُفتی به احناف، نماز چاشت، مستحب یا سنّت غیر مؤکّده میباشد؛ زیرا نماز چاشت عادت همیشگی پیامبر خدا ج نبوده است.
در همین باب از ابوسعید خدری س روایت است که گفت: «کان رسول الله ج یُصلّی الضّحی حتّی نقول: لایدعها ویدعها حتّی نقول: لایصلّیها» (ترمذی)؛ «گاهی اتفاق میافتاد که آن حضرت ج چنان پایبند خواندن نماز ضحی میشدند که با خود میگفتیم: پیامبر ج آن را هرگز ترک نمیکنند؛ و گاهی نیز اتفاق میافتاد که آن حضرت ج چنان پیوسته نماز ضحی را نمیخواندند که با خود میگفتیم: پیامبر ج هرگز آن را نخواهد گزارد».
از عایشه ل دربارهی نماز چاشت، دو نوع روایت وجود دارد:
نوع اول: دربارهی اثبات نماز چاشت برای پیامبر ج. معاذه (دختر عبدالله عدویه) ل گوید: از عایشه ل پرسیدم: «کم کان رسول الله ج یصلّی صلاة الضحی؟»؛ «رسول خدا ج چند رکعت نماز چاشت میگزاردند»؟ عایشه ل در پاسخ گفت: «اربع رکعات ویزید ماشاء الله» (حدیث شماره 1310)؛ «پیامبر ج چهار رکعت نماز چاشت میگزاردند و (گاه) هر چند رکعت که خداوند میخواست، بر آنها میافزود».
نوع دوم: روایاتی دربارهی نفی نماز چاشت میباشد. عایشه ل گوید: «کان رسول الله ج لایصلّی سبحة الضحی وانی لاسبّحها» (مصنّف ابن ابی شیبه)؛ «رسول خدا ج نماز چاشت را نمیخواندند، ولی من آن را میگزارم».
و همچنین در صحیح مسلم، عایشه ل میگوید: «ما رأیت رسول الله ج یصلّی سبحة الضحی قط»: «ندیدم که رسول خدا ج نماز چاشت را هرگز بخوانند».
امّا تطبیق میان این روایات، ممکن است؛ و آن، این که پیامبر ج در حضور عایشهp، نماز چاشت نخواندهاند؛ به دلیل این که عبدالرحمن بن ابی لیلی س گوید: «مَا أَخْبَرَنِی أَحَدٌ أَنَّهُ رَأَى النَّبِیَّ ج یُصَلِّی الضُّحَى إِلَّا أُمُّ هَانِئٍ رَضِی الله تعالی عنها، فَإِنَّهَا حَدَّثَتْ أَنَّ رَسُولَ الـلّٰهِ ج دَخَلَ بَیْتَهَا یَوْمَ فَتْحِ مَکَّةَ، فَاغْتَسَلَ فَسَبَّحَ ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ، مَا رَأَیْتُهُ ج صَلَّى صَلاَةً قَطُّ أَخَفَّ مِنْهَا، غَیْرَ أَنَّهُ کَانَ یُتِمُّ الرُّکُوعَ وَالسُّجُودَ».
هیچ یک از یاران رسول خدا ج به من خبر نداده که دیده باشد آن حضرت ج نماز پیش از ظهر (ضُحی) خوانده باشند، مگر اُم هانیp؛ امّا اُمّ هانی ل گفت: رسول خدا ج در روز فتح مکه به خانهی او وارد شدند و در منزلش غسل کردند و هشت رکعت نماز مستحبّی خواندهاند.
و ام هانی ل در ادامهی سخنانش میگفت: هرگز ندیده بودم پیامبر ج تا این اندازه نماز را کوتاه بخوانند و نمازی سبکتر و کوتاهتر از آن هشت رکعت، گزارده باشند؛ ولی با این تفاوت که رسول خدا ج رکوع و سجود آن هشت رکعت را به تمام و کمال انجام میدادند.
از این رو، معلوم میشود که پیامبر ج در حضور عایشه ل نماز چاشت نخواندهاند؛ بلکه عایشه ل از دیگر صحابه، متوجه نماز خواندن پیامبر ج به وقت چاشت شدهاند.
بنابراین، عایشه ل به خاطر عدم مشاهدهی پیامبر ج در حال نماز چاشت، نفی نماز چاشت را اظهار داشته و به خاطر وجود نماز در حقیقت و اطلاع از طریق دیگران، اثبات آن را بیان داشته است.
و برخی از علماء و صاحبنظران اسلامی، برای مشروعیت «نماز چاشت» از آیهی ﴿إِنَّا سَخَّرۡنَا ٱلۡجِبَالَ مَعَهُۥ یُسَبِّحۡنَ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِشۡرَاقِ١٨﴾ [ص: 18]. استدلال کردهاند؛ و به نماز چاشت؛ «نماز اوابین» نیز گفته شده است که شاید از آیهی ﴿وَٱلطَّیۡرَ مَحۡشُورَةٗۖ کُلّٞ لَّهُۥٓ أَوَّابٞ١٩﴾ [ص: 19] گرفته شده باشد.
1309 - [1] (مُتَّفق عَلَیهِ)
عَن أم هَانِئ قَالَتْ: إِنَّ النَّبِیَّ ج دَخَلَ بَیْتَهَا یَوْمَ فَتْحِ مَکَّةَ فَاغْتَسَلَ وَصَلَّى ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ فَلَمْ أَرَ صَلَاةً قَطُّ أَخَفَّ مِنْهَا غَیْرَ أَنَّهُ یُتِمُّ الرُّکُوعَ وَالسُّجُودَ. وَقَالَتْ فِی رِوَایَة أُخْرَى: وَذَلِکَ ضحى([1]).
1309-(1) اُمّ هانی ل (فاخته دختر ابوطالب) گوید: رسول خدا ج در روز فتح مکه به خانهی او وارد شدند و در منزلش غسل کردند و هشت رکعت نماز مستحبّی گزاردند.
و اُمّ هانی ل در ادامهی سخنانش گوید: هرگز ندیده بودم که پیامبر ج تا این اندازه نماز را کوتاه بخوانند و نمازی سبکتر و کوتاهتر از آن هشت رکعت، گزارده باشند؛ ولی با این تفاوت که رسول خدا ج، رکوع و سجدهی آن هشت رکعت را به تمام و کمال انجام میدادند.
و در روایتی دیگر چنین آمده است: «و آن، هنگام چاشت بود».
[این حدیث را بخاری و مسلم روایت کردهاند].
شرح: «امّ هانی»:
«اُم هانیp»، دختر ابوطالب، و خواهر علی بن ابی طالب س، و دختر عموی آن حضرت ج بود که در روز فتح مکه، رسول خدا ج به خانهی وی رفتند، و هشت رکعت نماز در خانهی او گزاردند. و آن وقت، وقت چاشت و نزدیک ظهر بود؛ از این رو برخی پنداشتند که آن حضرت ج نماز ظهر را به جای آوردهاند؛ اما این نماز ضُحی برای فتح مکه بود.
ام هانی ل دو تن از خویشاوندان سببیاش را امان داد؛ رسول خدا ج نیز فرمودند: «قد اجرنا من اجرتِ یا ام هانی»؛ «به کسانی که توای امّ هانی، امان دادهای، ما نیز امان دادهایم».
برادرش علی بن ابی طالب س قصد داشت آن دو را به قتل برساند؛ ام هانی ل درِ خانهاش را به روی آن دو بست. و از حضرت رسول اکرم ج دربارهی آن دو کسب تکلیف کرد؛ و آن حضرت ج نیز فرمودند: به کسانی که اُمّ هانی امان داده، ما نیز امان دادهایم!.
«فسبّح»: این واژه به معنای «صلّی» است؛ یعنی نمازگزارد.
«اخفّ منها»: سبکتر و کوتاهتر از آن.
«یتمّ الرکوع والسجود»: رکوع و سجود نماز را به تمام و کمال انجام میداد. یعنی پیامبر ج سائر ارکان نماز را به کوتاهی و اختصار خواندند، ولی رکوع و سجود نماز را به تمام و کمال انجام دادند.
«فتح مکه»: در سال ششم هجری، پیامبر اکرم ج در خواب دیدند که مسلمانان، آسوده خاطر وارد مسجد الحرام شده در حالی که سرهای خود را تراشیده و کوتاه کردهاند، مراسم عمره انجام دادهاند. بعد از این خواب بود که پیامبر ج همراه مسلمانان به قصد انجام مراسم حرکت کرده و تا پشت دروازههای مکه در حدیبیه رفتند. کفار از ماجرا آگاه شدند و راه را بر آنان بستند و تصمیم بر کشتار مسلمانان گرفتند. پیامبر ج نیز از مسلمانان پیمان وفاداری گرفت. خداوند برای مسلمانان، صلح پیش آورد، و هردو گروه با همدیگر صلحنامهای را امضاء کردند.
برخی از مسلمانان نگران بودند که چرا خواب پیامبر اکرم ج متحقق نشد؟ پیامبر ج فرمودند: «لازم نیست این خواب در این سال، تعبیر و متحقق شود».
به هر حال مسلمانان به مدینه بازگشتند و طبق قرارداد صلحنامه، در سال بعد، سه روز مکه را خالی کردند و مسلمانان با آسودگی خاطر، اعمال عمره را باشکوه فراوان انجام دادند. البته کفار نقض پیمان کردند و مفاد صلحنامه را مراعات نکردند، از این رو مسلمانان در سال هشتم هجری، مکه را بدون خونریزی فتح کردند.
شریعت مقدّس اسلام، مسلمانان را در فاصلهی بین نماز عشاء تا نماز بامداد، به گزاردن نماز تهجّد، تشویق و ترغیب کرده است؛ و همچنین آنان را در فاصلهی بین نماز صبح تا ظهر، به خواندن «نماز ضُحی» ترغیب نموده است؛ از این رو، اگر این نماز، لحظاتی پس از طلوع آفتاب گزارده شود، آن را «اشراق» میگویند و اگر پس از بالا آمدن آفتاب به طور کامل، خوانده شود، آن را «ضُحی» یا «چاشت» گویند.
شاه ولی الله دهلوی;، حکمت و فلسفهی این نماز را چنین بیان داشته و نوشته است: در روز - که از دیدگاه اعراب، از فجر شروع میشود و بر چهار قسمت تقسیم میگردد - حکمت الهی، این را اقتضا میکند که از آن چهار قسمت روز، هیچ قسمتی، از نماز و عبادت و راز و نیاز با خدا، خالی نباشد؛ از این رو، در قسمت اول، نماز صبح فرض شد و در قسمت سوم و چهارم، ظهر و عصر فرض شدند؛ و قسمت دوم - چون که زمان مشغولیت مردم به امور زندگی و امرار معاش است - نمازی در آن فرض نکرد و آن را خالی گذاشت و به طور نافله و مستحب، «نماز ضحی» (نماز چاشت) مقرّر گردید و برای آن، فضایل و برکات و ترغیب و تشویق و نوید و مژدههایی بیان شد تا کسانی که با توجه به مشغولیتهای خود، در این وقت، دو رکعت نماز بخوانند، این سعادت و پاداش و فضیلت و برکت را حاصل کنند و فراچنگ آورند.
1310 - [2] (صَحِیح)
وَعَن معَاذَة قَالَتْ: سَأَلْتُ عَائِشَةَ: کَمْ کَانَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج یُصَلِّی صَلَاةَ الضُّحَى؟ قَالَتْ: أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ وَیَزِیدُ مَا شَاءَ اللهُ. رَوَاهُ مُسلم([2]).
1310- (2) معاذه (دختر عبدالله عدویه) ل گوید: از عایشه ل پرسیدم: رسول خدا ج چند رکعت نماز چاشت میگزاردند؟ عایشه ل در پاسخ گفت: پیامبر ج چهار رکعت نماز چاشت میگزاردند و (گاه) هر چند رکعت که خداوند میخواست، بر آن میافزودند.
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
شرح: از این روایت معلوم میگردد که آن حضرت ج در بیشتر اوقات، چهار رکعت نماز چاشت میگزاردند و گاهی اتفاق میافتاد که بیشتر از آن نیز میخواندند؛ و خود عایشه ل نیز معمولاً هشت رکعت میگزارد و این نماز را به اندازهای دوست میداشت که میگفت: «لو نشر لی ابوای ما ترکتهما»؛ «اگر پدر و مادرم، دوباره زنده شوند و به دنیا بازگردند، باز هم برای دیدار و ملاقات آنها، این چند رکعت را رها نخواهم کرد».
به هر حال، همچنان که در تعداد رکعتهای نماز تهجّد، عدد خاصّی تعیین نشده است، در نماز چاشت نیز عددی، معین نشده است و شخص مسلمان میتواند از دو تا دوازده رکعت نماز بخواند.
1311 - [3] (صَحِیحٌ)
وَعَنْ أَبِی ذَرٍّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «یُصْبِحُ عَلَى کُلِّ سُلَامَى مِنْ أَحَدِکُمْ صَدَقَةٌ فَکُلُّ تَسْبِیحَةٍ صَدَقَةٌ وَکُلُّ تَحْمِیدَةٍ صَدَقَةٌ وَکُلُّ تَهْلِیلَةٍ صَدَقَةٌ وَکُلُّ تَکْبِیرَةٍ صَدَقَةٌ وَأَمْرٌ بِالْـمَعْرُوفِ صَدَقَةٌ وَنَهْیٌ عَنِ الْـمُنْکَرِ صَدَقَةٌ وَیُجْزِئُ مِنْ ذَلِکَ رَکْعَتَانِ یَرْکَعُهُمَا من الضُّحَى». رَوَاهُ مُسلم([3]).
1311- (3) ابوذر س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «بر هر بند از بندهای بدن هریک از شما، صدقهای لازم است؛ پس هر تسبیحی [خداوند را حمد و سپاس گزاردن] صدقه است؛ هر تهلیلی [به یگانگی خداوند گواهی دادن] صدقه است؛ هر تکبیری [خداوند را به بزرگی یاد کردن] صدقه است؛ امر به نیکی و معروف، صدقه است؛ نهی از منکر و امور ناشایست، صدقه است و برای همهی اینها، دو رکعت نماز که شخص به هنگام چاشت میگزارد، کفایت میکند».
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
شرح: «سلامی»: جمع «السلامیة»: همهی استخوانهای کف دست؛ انگشتان و پاها؛ و در اینجا، مراد همهی استخوانهای بدن و مفاصل و بندهای آن است.
و چون نماز، عبادتی است که در آن، تمام اعضا و مفاصل انسان شرکت دارند، از این رو، اگر انسان به شکرانهی سلامت هر مفصل خود، در هر روز، دو رکعت نماز «ضحی» بگزارد، این دو رکعت، همهی آن مفاصل را کفایت خواهد کرد.
سعدی - علیه الرحمة - گوید: منّت خدای را عزّ و جل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزیت نعمت؛ هر نفسی که فرو رود، مُمدّ حیاتست و چون برآید، مُفرّح ذات؛ پس در هر نَفَسی، دو نعمت موجود و در هر نعمتی، شکری واجب.
از دست و زبان که
برآید |
|
کز عهدهی شکرش به
درآید |
بنده همان بِه که ز
تقصیر خویش |
|
عذر به درگاه خدا
آورد |
ورنه سزاوار خداوندیش |
|
کس نتواند که به جا
آورد |
1312 - [4] (صَحِیح)
وَعَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ أَنَّهُ رَأَى قَوْمًا یُصَلُّونَ مِنَ الضُّحَى فَقَالَ: لَقَدْ عَلِمُوا أَنَّ الصَّلَاةَ فِی غَیْرِ هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلُ إِنَّ رَسُولَ الـلّٰهِ ج قَالَ: «صَلَاةُ الْأَوَّابِینَ حِینَ تَرْمَضُ الْفِصَالُ». رَوَاهُ مُسْلِمٌ([4]).
1312- (4) از زید بن ارقم س روایت شده است که وی گروهی را دید که نماز چاشت میگزاردند. گفت: هان! قطعاً میدانند که گزاردن نماز در غیر این زمان، بهتر است. به راستی رسول خدا ج فرمودند: «نماز اوّابین [رجوع کنندگان از غفلت و توبهکنندگان از گناه]، هنگامی است که بچه شترِ از شیر گرفته شده، گرما زده میشود [و از بس که کف پاهایش از گرمای زمین میسوزد، میگریزد و دنبال سایه میگردد]».
[این حدیث را مسلم روایت کرده است].
شرح: «رمض»: شدّت گرما.
«فصال»: جمع «فصیل»: شتر کوچک؛ بچه شتر.
امام نووی/میگوید: «رمض یرمض» مانند «علم یعلم» است. و «الرمضاء»، به معنای شنی است که بر اثر تابش آفتاب، داغ شده است؛ یعنی نماز ضُحی، وقتی است که سُم بچه شترها از شدّت گرمای شن میسوزد. و «الفصال» جمع «فصیل» و به معنای بچه شتر است. و «الاوّاب» به معنای «مطیع» است؛ و برخی هم گفتهاند: به معنای کسی است که به طاعت خدا برمیگردد. (صحیح مسلم با شرح نووی 30/6).
1313 - [5] (صَحِیح)
وَعَن أَبِی الدَّرْدَاءِ وَأَبِی ذَرٍّ ب مَا قَالَا: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «عَنِ الـلّٰهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَى أَنَّهُ قَالَ: یَا ابْن آدم ارکع لی أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ مِنْ أَوَّلِ النَّهَارِ: أَکْفِکَ آخِرَهُ». رَوَاهُ التِّرْمِذِیّ([5]).
1313- (5) ابودرداء س و ابوذر س گویند: رسول خدا ج فرمودند: «خداوند بلندمرتبه فرموده است: «ای فرزند آدم! به خاطر خوشنودی من، در آغاز روز، چهار رکعت نماز بگزار، من نیز تا آخر روز، تو را از (چالشها و دغدغهها، ناهمواریها و ناملایمات و مشکلات و مصیبتها) کفایت میکنم».
[این حدیث را ترمذی روایت کرده است].
شرح: «اکفّک آخره»: پس هرکس از روی صداقت و اخلاص و اعتقاد و عمل، در آغاز روز، چهار رکعت نماز چاشت برای کسب رضایت و خشنودی خداوند بگزارد، خداوند نیز در تمام روز، مشکلات و چالشهای او را حل خواهد کرد.
به هر حال، برای پیشرفت و پیروزی بر مشکلات، دو رکن اساسی لازم است: یکی پایگاه نیرومند درونی و دیگر، تکیهگاه محکم برونی. در حدیث بالا، به این دو رکن اساسی اشاره شده است؛ و پرواضح است که نماز، پیوندی است با خدا و وسیلهی ارتباطی است با این تکیهگاه محکم. از این رو، پیامبر گرامی اسلام ج، با رفتار خویش، مسلمانان را بدین امر فرا میخوانند که هرگاه با غمی از غمهای دنیا روبهرو میشوید، وضو بگیرید و به مسجد بروید و نماز بخوانید و دعا بکنید؛ زیرا توجه به نماز و راز و نیاز با پروردگار، نیروی تازهای در انسان ایجاد میکند و او را برای رویارویی با مشکلات، نیرو میبخشد.
آری؛ نماز، انسان را به قدرت لایزالی پیوند میدهد که همهی مشکلات برای او سهل و آسان است و همین احساس، سبب میشود که انسان در برابر حوادث، نیرومند و خون سرد باشد.
نماز با توجه، انسان را به یاد قدرت بینهایت خدا میاندازد و غیر او را هر چه باشد، کوچک جلوه میدهد؛ مهر او را در دل زیاد میکند؛ روحیهی توکّل را تقویت میکند و انسان را از وابستگیهای مادّی میرهاند؛ همهی این آثار، انسان را در برابر مشکلات، مقاوم میسازد و میتوان چنین گفت که نماز، اهرمی نیرومند در برابر مشکلات و ناهمواریهای زندگی است.
1314 - [6] (صَحِیح)
وَرَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ وَالدَّارِمِیُّ عَنْ نُعَیْمِ بْنِ همار الْغَطَفَانِی وَأحمد عَنْهُم([6]).
1314- (6) و ابوداود و دارمی نیز این حدیث را از نعیم بن همّار غطفانی روایت کردهاند؛ و احمد بن حنبل، آن را، هم از ابودرداء س و هم از ابوذر س و نعیم بن همّار غطفانی س روایت نموده است.
1315 - [7] (صَحِیح)
وَعَن بُرَیْدَة قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ الـلّٰهِ ج یَقُولُ: «فِی الْإِنْسَانِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَسِتُّونَ مَفْصِلًا فَعَلَیْهِ أَنْ یَتَصَدَّقَ عَنْ کُلِّ مَفْصِلٍ مِنْهُ بِصَدَقَةٍ» قَالُوا: وَمَنْ یُطِیقُ ذَلِکَ یَا نَبِیَّ الـلّٰهِ؟ قَالَ: «النُّخَاعَةُ فِی الْـمَسْجِدِ تَدْفِنُهَا وَالشَّیْءُ تُنَحِّیهِ عَنِ الطَّرِیقِ فَإِنْ لَمْ تَجِدْ فَرَکْعَتَا الضُّحَى تُجْزِئُکَ». رَوَاهُ أَبُو دَاوُدَ([7]).
1315- (7) بریده س گوید: از رسول خدا ج شنیدم که میفرمودند: «در وجود انسان، سیصد و شصت مفصل (بند) وجود دارد؛ از این رو، بر انسان لازم است که در ازای هر بند از آن بندها، یک صدقه بپردازد. گفتند: ای پیامبر خدا! چه کسی یارای آن را دارد که در مقابل هر بند از مفاصل بدن، یک صدقه بدهد؟
آن حضرت ج در پاسخ فرمودند: «در پرداخت صدقه در ازای آنها، همین کافی است که بلغم و خلط سینهای که در مسجد است، آن را (در زیر خاک) دفن کنی و اشیای موذی را از راه، دور گردانی؛ و اگر انجام این کارها برایت فراهم نشد، پس دو رکعت نماز که هنگام چاشت گزارده میشود، تو را کفایت میکند».
[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].
«مفصل»: بند؛ بند استخوان؛ محل اتصال دو استخوان در بدن.
«من یطیق ذلک»: چه کسی توان و قدرت پرداخت صدقه در ازای هر بند از بندهای بدن را دارد؟ چه کسی یارای آن را دارد که... از دست و زبان که برآید؟
«النخاعة»: خلط سینه؛ بلغم؛ آب بینی.
1316 - [8] (ضَعِیفٌ)
وَعَنْ أَنَسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «مَنْ صَلَّى الضُّحَى ثِنْتَیْ عَشْرَةَ رَکْعَةً بَنَى اللهُ لَهُ قَصْرًا مَنْ ذَهَبٍ فِی الْـجَنَّةِ». رَوَاهُ التِّرْمِذِیُّ وَابْنُ مَاجَهْ وَقَالَ التِّرْمِذِیُّ: هَذَا حَدِیثٌ غَرِیبٌ لَا نَعْرِفُهُ إِلَّا مِنْ هَذَا الْوَجْهِ([8]).
1316- (8) انس بن مالک س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «هر کس به هنگام چاشت، دوازده رکعت نماز بگزارد، خداوند بلندمرتبه، برای او در بهشت، قصری از طلا خواهد ساخت».
[این حدیث را ترمذی و ابن ماجه روایت کردهاند؛ و ترمذی گفته است: این، حدیثی غریب است که فقط آن را با این سند میشناسیم].
شرح: ناگفته نماند که با توجه به احادیث و روایاتی که ذکر شد و یا بیان خواهد شد، حداقل تعداد رکعتهای نماز «ضُحی»، دو رکعت و حداکثر آن، دوازده رکعت است. و همچنان که پیشتر بیان شد، در تعداد رکعتهای نماز تهجّد و چاشت، عدد خاصّی تعیین و مشخّص نشده است؛ و فرد نمازگزار، میتواند از دو تا دوازده رکعت نماز بخواند.
1317 - [9] (ضَعِیف)
وَعَن معَاذ بن أنس الْـجُهَنِیِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «مَنْ قَعَدَ فِی مُصَلَّاهُ حِینَ یَنْصَرِفُ مِنْ صَلَاةِ الصُّبْحِ حَتَّى یُسَبِّحَ رَکْعَتَیِ الضُّحَى لَا یَقُولُ إِلَّا خَیْرًا غُفِرَ لَهُ خَطَایَاهُ وَإِنْ کَانَتْ أَکْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ». رَوَاهُ أَبُو دَاوُد([9]).
1317- (9) معاذ بن انس جهنی س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «هر کس پس از خواندن نماز بامداد، در جای نماز خویش بنشیند (و به ذکر و یاد خدا، تلاوت قرآن و علم اندوزی و... مشغول شود) تا آن که (خورشید طلوع کند و) دو رکعت نماز «ضُحی» (اشراق) بگزارد و در میان این وقت، سخنی جز خیر نگوید، تمام گناهان (صغیرهی) وی بخشوده میشوند؛ اگر چه به اندازهی کف دریا باشد».
[این حدیث را ابوداود روایت کرده است].
شرح: «فی مصلّاه»: نماز خانهاش؛ خواه در مسجد باشد یا خانه؛ و فرقی نمیکند که مشغول ذکر، تفکّر، علماندوزی و دانش آموزی باشد و یا طواف خانهی کعبه.
«حتّی یسبّح»: این واژه به معنای «یصلّی» است؛ یعنی نماز بگزارد.
«رکعتی الضحی»: دو رکعت اشراق؛ همچنان که پیشتر نیز بیان شد، مراد از نماز «ضحی»، نمازهایی است که در فاصلهی یک چهارم از روز گذشته تا نیمروز گزارده میشود. نمازهایی که در آغاز روز، پس از برآمدن آفتاب خوانده میشود، به نماز «اشراق» موسوم است؛ و نمازهایی که در پایان وقت، پیش از ظهر انجام میشوند، به نماز نیمروز موسوم است؛ و آنچه میان آن دو انجام پذیرد، به نماز «ضحی» موسوم است.
و در اینجا نیز، مراد همان نماز «اشراق» است.
«غفر له خطایاه وان کانت مثل زبد البحر»: این حدیث، به کسانی که به نمازهای فرض و واجب، و سنّت و نفل به طور خصوص و به همهی عبادات و طاعات و حسنات به طور عموم، پایبند هستند؛ بشارت میدهد که خداوند بلندمرتبه، گناهان صغیرهی آنان را میبخشد؛ و این پاداشی است که به این گونه افراد داده شده است.
این حدیث، اثر خنثی کنندهی گناه را در طاعات و اعمال نیک، تثبیت میکند؛ و در حقیقت هر گناه و عمل زشتی، یک نوع تاریکی و ظلمتی را در روح و روان انسان ایجاد میکند که اگر این تاریکیها ادامه یابد اثرات آنها متراکم شده و به صورت وحشتناکی انسان را مسخ میکند، ولی کار نیک و نمازهای روزانه که از انگیزهی الهی سرچشمه گرفته، به روح آدمی لطافتی میبخشد که آثار گناه را میتواند از آن بشوید و آن تیرگیها را به روشنایی مبدل سازد.
آری! هرگاه نماز با شرایط خود انجام شود، انسان را در عالمی از معنویت و روحانیت فرو میبرد که پیوندهای ایمانی او را با خدا چنان محکم میسازد که آلودگیها و آثار گناه را از دل و جان او شستشو میدهد. نماز، ایشان را در برابر گناه بیمه میکند و زنگار گناه را از آینهی دل میزداید و جوانههای ملکات عالی انسانی را در اعماق جان بشر میرویاند و ارادهی انسان را قوی و قلب را پاک و روح را تطهیر میکند.
نماز موجی از معنویت را در وجود انسان ایجاد میکند، موجی که سد نیرومندی در برابر گناه ومعصیت پروردگار محسوب میشود، نماز وسیلهی شستشو از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است. و انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته میکند. نماز سدی در برابر گناهان آینده است که روح ایمان را در انسان تقویت میکند و نهال تقوا و خداترسی را در دل پرورش میدهد. نماز غفلت زدا است که مرتباً به انسان در روزی پنج مرتبه اخطار میکند، هشدار میدهد، هدف آفرینش او را خاطر نشان میسازد، موقعیت او را در جهان به او گوشزد میکند، خودبینی و کِبر را درهم میشکند، پردههای غرور و خودخواهی را کنار میزند و تواضع و فروتنی، خشوع و خضوع، و ایثار و فداکاری را به ارمغان میآورد.
نماز، وسیلهی پرورش فضائل اخلاقی و تکاملی معنوی انسان است، نماز است که انسان را از جهان محدود ماده و چهاردیواری عالم طبیعت بیرون میبرد و به ملکوت آسمانها دعوت میکند و با فرشتگان هم صدا و همراز میسازد تا خود را بدون نیاز به هیچ واسطه، در برابر خدا میبیند و با او به گفتگو برمیخیزد.
آری! نماز، وسیلهی شستشوی از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است، البته برای کسانی که نمازهای خود را به خوبی انجام میدهند، نمازی که با روح و با حضور قلب و خشوع و خضوع ادا شود، این چنین نمازی، آثار گناهان صغیره را از دل و جان میشوید و ظلمت و تاریکی را از آن میزداید.
ممکن است کسی بپرسد که: این احادیث مردم را به گناهان صغیره تشویق مینماید و میگویند: با ترک گناهان کبیره، ارتکاب گناهان صغیره و کوچک مانعی ندارد، چرا که خواه ناخواه، چنین گناهانی با نمازهای پنجگانه و دیگر عبادات و طاعات بخشوده میشوند!.
اما باید
دانست که پرهیزکردن از گناهان کبیره، خصوصاً با فراهم بودن زمینههای آنها، یک
نوع حالت تقوای روحانی را در انسان ایجاد میکند که میتواند آثار گناهان کوچک را
از وجود او بشوید و در حقیقت این احادیث، همانند آیهی ﴿إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ یُذۡهِبۡنَ ٱلسَّیَِّٔاتِ﴾ [هود: 114]. میباشد، و در واقع، اشاره به یکی از آثار واقعی اعمال نیک از قبیل:
نمازهای پنجگانه، روزهی رمضان، نماز جمعه و... است و این درست به این معنااست که
بخشش گناهان صغیره، یک نوع پاداش معنوی برای تارکان گناهان کبیره است، و این خود
اثر تشویقکنندهای برای ترک گناهان کبیره دارد.
1318 - [10] (ضَعِیفٌ)
وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج: «مَنْ حَافَظَ عَلَى شُفْعَةِ الضُّحَى غُفِرَتْ لَهُ ذنُوبه وَإِن کَانَت مثلا زَبَدِ الْبَحْرِ». رَوَاهُ أَحْمَدُ وَالتِّرْمِذِیُّ وَابْنُ مَاجَهْ([10]).
1318 - (10) ابوهریره س گوید: رسول خدا ج فرمودند: «هر کس بر گزاردن دو رکعت نماز چاشت، پایبندی و مواظبت کند، تمام گناهان (صغیرهی) وی بخشوده خواهند شد؛ اگر چه به اندازهی کف دریا باشند».
[این حدیث را احمد بن حنبل، ترمذی و ابن ماجه روایت کرده است].
«شفعة»: دو رکعت نماز چاشت.
«حافظ»: مواظبت و پایبندی کند. مداومت ورزد.
1319 - [11] (صَحِیح)
وَعَنْ عَائِشَةَ أَنَّهَا کَانَتْ تُصَلِّی الضُّحَى ثَمَانِی رَکَعَاتٍ ثُمَّ تَقُولُ: «لَوْ نُشِرَ لِی أَبَوَایَ مَا ترکتهَا». رَوَاهُ مَالک([11]).
1319- (11) از عایشه ل روایت است که وی، هشت رکعت نماز به هنگام چاشت میگزارد؛ سپس میگفت: اگر پدر و مادرم زنده شوند، باز هم، این نماز را رها نخواهم کرد.
[این حدیث را مالک روایت کرده است].
شرح: «لو نشر لی ابوای ماترکتها»: یعنی لذّت و حلاوت نماز چاشت، بیشتر و خوشایندتر از لذّت زنده شدن پدر و مادرم است؛ از این رو، اگر مرا در بین گزاردن نماز چاشت یا زنده شدن پدر و مادرم، مخیر گردانند، من گزاردن نماز چاشت را بر زنده شدن آنها ترجیح خواهم داد و به هیچ عنوان، حاضر نیستم نماز چاشت را در مقابل آن، از دست بدهم.
و میتوان، این عبارت را چنین نیز ترجمه و تفسیر کرد:
«اگر پدر و مادرم، دوباره زنده شوند و به دنیا بازگردند، باز هم به منظور ملاقات و زیارت آنها، این چند رکعت نماز چاشت را ترک نخواهم کرد».
1320 - [12] (ضَعِیف)
وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ قَالَ: کَانَ رَسُولُ الـلّٰهِ ج یُصَلِّی الضُّحَى حَتَّى نَقُولَ: لَا یَدَعُهَا وَیَدَعُهَا حَتَّى نَقُولَ: لَا یُصلیهَا. رَوَاهُ التِّرْمِذِیّ([12]).
1320- (12) ابوسعید خدری س گوید: گاهی اتفاق میافتاد که آن حضرت ج چنان پایبند خواندن نماز ضُحی میشدند که با خود میگفتیم: پیامبر ج آن را هرگز ترک نمیکنند؛ و گاهی نیز اتفاق میافتاد که آن حضرت ج چنان پیوسته نماز ضُحی را نمیخواندند که با خود میگفتیم: پیامبر ج هرگز آن را نخواهند گزارد».
[این حدیث را ترمذی روایت کرده است].
شرح: «لایدعها»: خواندن نماز پیش از ظهر را ترک نمیکند. از این روایت، دانسته میشود که پیامبر ج پیوسته نماز ضُحی را نمیگزاردند؛ بلکه گاهی آن را میخواندند و گاهی نیز ترک میفرمودند، تا مردم چنین نپندارند که خواندن نماز ضُحی، فرض یا واجب است. و این رفتار پیامبر ج، بیانگر مستحب بودن چنین نمازی است.
1321 - [13] (صَحِیح)
وَعَنْ مُوَرِّقٍ الْعِجْلِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِابْنِ عُمَرَ: تُصَلِّی الضُّحَى؟ قَالَ: لَا. قُلْتُ: فَعُمَرُ؟ قَالَ: لَا. قُلْتُ: فَأَبُو بَکْرٍ؟ قَالَ: لَا. قُلْتُ: فَالنَّبِیُّ ج؟ قَالَ: لَا إخَاله. رَوَاهُ البُخَارِیّ([13]).
1321- (13) مُوَرّق عجلی س گوید: خطاب به عبدالله بن عمر س گفتم: آیا به هنگام چاشت، نماز میگزاری؟ او در پاسخ گفت: خیر. گفتم: آیا عمر بن خطاب س نماز چاشت میگزارد؟ گفت: خیر. دوباره پرسیدم: آیا ابوبکر صدّیق س نماز چاشت میگزارد؟ گفت: خیر. عرض کردم: آیا پیامبر ج نماز چاشت میگزاردند؟ گفت: گمان نمیکنم که ایشان نیز آن را گزارده باشند.
[این حدیث را بخاری روایت کرده است].
شرح: چنان که پیشتر نیز بیان شد، دربارهی ماهیت شرعی نماز چاشت، در بین صاحبنظران فقهی، اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی آن را بدعت و برخی سنّت و برخی نیز مستحب گفتهاند.
و بر اساس قول «مُفتی به» احناف، نماز چاشت، مستحب یا سنّت غیر مؤکّده میباشد؛ زیرا نماز چاشت، عادت همیشگی پیامبر خدا ج نبوده است.
و در همین باب از ابوسعید خدری س روایت شده است که گفت: «کان رسول الله ج یصلّی الضُّحی حتی نقول: لایدعها؛ ویدعها حتّی نقول: لایصلّیها». (ترجمه و شرح آن، در حدیث شماره 1320 گذشت).
و چون پیامبر ج گاهی نماز چاشت را ترک میکردند و احتمال دارد که عبدالله بن عمر س ایشان را در حال گزاردن نماز چاشت ندیده باشد، از این رو، بر مبنای مشاهدهی خویش، گزاردن نماز چاشت را نفی کرده است؛
و عایشه ل نیز علّت نگزاردن نماز چاشت آن حضرت ج را چنین بیان میکند: رسول خدا ج بسا اوقات، اعمالی را که خیلی دوست داشتند و به آنها علاقمند بودند، ترک میکردند؛ برای این که مبادا مسلمانان، اهتمام و پایبندی ایشان را مشاهده کنند و از ایشان تقلید نمایند و بر آن مواظبت کنند؛ و در نتیجه، حکم فرضیت آن نازل گردد.
به هر حال، نماز اشراق و چاشت و دیگر نوافل را برای همین مصلحت، آن حضرت ج ترک میکردند؛ و برای چنین اهداف و مقاصدی در دوران ترک اعمال، همواره ثواب دوران عدم ترک اعمال، جاری است. و مسلّم است که این مصلحت، مخصوص ایشان بوده است و کسی دیگر، این مقام را دارا نیست.
[1]- بخاری1/484 ح 357؛ مسلم 1/498 ح (82-336)؛ ابوداود 2/64 ح 1291؛ ترمذی 2/338 ح 474؛ نسایی 1/202 ح 415؛ دارمی 1/402 ح 1291؛ موطأ مالک 1/152 ح 28، «کتاب قصر الصلاة»؛ و مسند احمد 6/423.
[2]- مسلم 1/497 ح (79-719)؛ و مسند احمد 6/145.
[3]- مسلم 1/498 ح (84-720)؛ و مسند احمد 5/178.
[4]- مسلم 1/515 ح (143-748).
[5]- ترمذی 2/340 ح 475.
[6]- ابوداود 2/63 ح 1289؛ دارمی 1/401 ح 1451؛ و مسند احمد 6/440.
[7]- ابوداود 5/406 ح 5242؛ و مسند احمد 5/359.
[8]- ترمذی 2/337 ح 473؛ و ابن ماجه 1/439 ح 1380.
[9]- ابوداود 2/62 ح 1287؛ و مسند احمد 3/439.
[10]- ترمذی 2/341 ح 476؛ ابن ماجه 1/440 ح 1382؛ و مسند احمد 2/499.
[11]- موطأ مالک 1/153 ح 30، «کتاب قصر الصلاة».
[12]- ترمذی 2/342 ح 477؛ و مسند احمد 3/36.
[13]- بخاری 3/51 ح 1175.