ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مشکل موجودیت چندین بایبــل واختلاف میان آنها
بایبل نه کلام خدا و نه کلام پیامبر و نه هم کلام کدام شخص نیک
یک حقیقتی را که باید بدانیم این است که بسیاری از مردم در مورد تحریف انجیل صحبت میکنند، ولی به اساس گفتهی دکتر سید علی موسوی واقعیت چیز دیگراست، این اناجیل که مشاهده میکنیم نه سخن خدا و وحی بر عیسی÷ و نه سخن ویا نوشتهی خود مسیح است، بلکه همهی نوشتهها، سرگذشت و داستان زندگی مسیح است که بوسیله شاگردان مغرض و حتی ارادتمندانی چون پولس نوشته شده است و همانها نیز در هر زمان و در هر تحولی به وسیلهی کشیشان دیگر، دست خورده و تحریف شدهاند.» ([1])
من میخواهم بر سخنان دکتر موسوی یک نکته را اضافه کنم که با مطالعهی بایبل کاملا برای یک انسان مومن ثابت میگردد که این نوشتهها را نمیتوان به شاگردان مسیح نسبت داد و یا حتی به یک مسلمان با ایمان عادی؛ زیرا سخنانی را که در این کتاب میخوانیم، بسیار بعید است که از زبان یک شاگرد مسیح و یا کدام شخص خداپرست نوشته شود، بلکه حقیقت این است که متون این کتاب توسط دشمنان خدا وپیامبران چنان طرح گردیده که هرمعتقد بر آن را خواسته باشد یا نباشد، به شرک سوق میدهد، او را به اهانت پیامبران عادت میدهد و بزرگترین پیامبران خدا را به زنا، شراب نوشی، بت پرستی مته میسازد.
انجیلی را که ما مسلمانان به آن ایمان داریم همان کلام الهی بود که مانند قرآن عظیم الشان توسط جبرئیل بر عیسی÷ نازل شده بود؛ دشمنان مسیح، آن اناجیل را کاملا از ساحه برداشته و کتاب تاریخی را که در مورد قصههای دروغین پیامبران و مسیح است، بنام کتاب خدا در بین مردم منتشر نمودند.
بی احترامی به اللهأ درکتاب مقدس مسیحیان (بایبل)
من چند سال قبل کتاب مقدس (بایبل) را به زبان عربی مطالعه نمودم؛ زمانی که محصل بودم و در پوهنتون مصروف تحصیل بودم، برای نخستین بار کتاب مقدس بدستم افتاد، آن را میخواندم و در مورد آن فکر میکردم؛ درخواندن نخستین صفحات آن احساس کردم که این کتاب توهینی به ذات پروردگار عالمیان است.
اندی قبل، یکی ازمحصلین کندز نسخهای ازکتاب مقدس (بایبل) را به زبان فارسی که از نزد مسیحیانی که در ولایت کندز دعوت به مسیحیت مینمودند، حاصل نموده برایم تقدیم نمود واز خاطرات تلخ خویش با میشنرهایی که مردمان مظلوم و بیسواد ما را مورد حمله قرار داده، میخواهند آنان را از دین مقدس یکتاپرستی به دین سه خدایی بکشانند، صحبت مینمود، ما همه به تعجب رفتیم که کشور مسکین ما چقدر داغ و رنج حملات خارجیها و بیاتفاقیهای داخلی را چشیدند و هنوز از زخمهای تجاوزهای سابقه رهایی نیافته و هنوز آن آلام ودردها فراموششان نشد؛ و یا به عبارت دیگر هنوز از فقر و بیچارگی سالهای جنگ، ویرانی و نابودی تمام هستیهای مادی خویش غم میکشند و جنگ همه چیز را از نزدشان برده وهیچ چیزی باقی نمانده است که اکنون تروریستان فکری با هزاران نیرنگ، هجوم جدیدی را برین ملت مسکین آغاز نمودهاند. آنان میخواهند که آخرین ثروت مسلمانان که عقیدهی یکتاپرستی است نیز از آنان بگیرند و آنان را از عقیدهی یکتاپرستی به تثلیث (سه خدایی) بکشند.
ملت مسلمان که سالها در مقابل مهاجمان مسلح قیام نموده، هرمکناتن و لشکر تروریستیاش و هربریژنف و قوای سرخ وحشیاش را شرمسار از وطن راندهاند و قهرمانانه یا جام شهادت حاصل نمودهاند و یا هم غازیان سربلند سعادت دنیا را حاصل نمودهاند؛ این ملت مسلمان در قیامهای جدید خویش، تروریستان فکری را نیز شکست خواهند داد و این افغانستان که در سابق مقبرۀ انگلیسها و روسها شد، درعصر کنونی مقبرهای برای صلیبیها گردد و اینک سربازان گمنام این کشور در بالای کمپیوترهای خویش نشسته و حقیقتها را به ملت خود بیان میدارند تا آنان حق را ازباطل درک نمایند و با آمدن حقیقتها، باطل سرنگون و نابود گردد ﴿وَقُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُۚ إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ کَانَ زَهُوقٗا٨١﴾ [الإسراء: 81][2].
خلاصه اینکه من در حضور آن دوستم و موجودیت برادرم قیامالدین، محصل دیگر پوهنتون کابل نخستین صفحات بایبل را باز نمودیم، در نخستین صفحات این کتاب نامقدس بزرگترین خطایی که درمقابل خدای متعال مرتکب شدهاند، با خواندن صفحهی اولی همه به اشتباه این کتاب پی بردیم، شاید بپرسید چگونه؟