اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

حدیث نوزدهم: جواز بازی کردن در مسجد


عائشه س روایت کرده است: «أَنَّ أَبَا بَکْرٍ س، دَخَلَ عَلَیْهَا وَعِنْدَهَا جَارِیَتَانِ فِی أَیَّامِ مِنَى تُدَفِّفَانِ، وَتَضْرِبَانِ، وَالنَّبِیُّ ج مُتَغَشٍّ بِثَوْبِهِ، فَانْتَهَرَهُمَا أَبُو بَکْرٍ، وَقَالَ: مِزْمَارَةُ الشَّیْطَانِ عِنْدَ النَّبِیِّ ج فَکَشَفَ النَّبِیُّ ج عَنْ وَجْهِهِ، فَقَالَ: دَعْهُمَا یَا أَبَا بَکْرٍ، فَإِنَّهَا أَیَّامُ عِیدٍ، وَتِلْکَ الأَیَّامُ أَیَّامُ مِنًى. وَقَالَتْ عَائِشَةُ: رَأَیْتُ النَّبِیَّ ج یَسْتُرُنِی وَأَنَا أَنْظُرُ إِلَى الحَبَشَةِ وَهُمْ یَلْعَبُونَ فِی المَسْجِدِ فَزَجَرَهُمْ عُمَرُ، فَقَالَ النَّبِیُّ ج: دَعْهُمْ أَمْنًا بَنِی أَرْفِدَةَ. حَتَّى إِذَا مَلِلْتُ، قَالَ: حَسْبُکِ؟ قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: فَاذْهَبِی!»[1]. «ابوبکر س بر عائشه س داخل شد و در نزدش دو جاریه در ایّام تشریق دید که دف می­زدند، و می­نواختند در حالیکه پیغمبر ج با لباسش خود را پو‌شانده بود، ابوبکر آنها را دور کرد و گفت: مزمار شیطان در نزد پیامبر ج می­نوازید. پیامبر ج رویش را آشکار کرد و فرمود: آنها را به حال خود واگذار ای ابوبکر! این روزها عید و ایام مِنی است. عائشه گفت: پیامبر ج را دیدم مرا پو‌شاند و من به بردگان حبشه که در مسجد بازی می‌کردند و عمر آنها را باز می­داشت، نگاه می­کردم، پیامبر ج فرمود: عمر! آنها را رها کن (وبگذار ادامه دهند!) و سپس به آنها گفت ادامه دهید. تا اینکه من خسته شدم و پیامبر ج به من فرمودند: کافی است؟ من هم گفتم: آری! و سپس فرمودند: پس برویم».

این حدیث بیانی آشکار در این دارد که پیامبر اکرم ج در برابر بازی حبشی­ها در مسجد نه تنها سکوت کرده­اند بلکه فرموده­اش به عمرس مبنی به ترک گفتن آنها علامت جواز و مُباح بودن بازی در مسجد می­باشد البته نووی / در شرح مسلم گفته: در این حدیث جواز بازی با اسلحه و مانند آن از ادوات جنگی در مسجد وجود دارد و هر آنچه که در معنایش از اسباب معیّن برای جهاد باشد و همچنین بیانی آشکار از رأفت و رحمت و حُسن خلق و معاشرت به نیک پیامبر ج می­باشد[2].

در ظاهر حدیث نمی­توان دریافت که بازی در مسجد فقط برای تدریب جنگی و با اسلحه و ادوات جنگی سبک جایز می­باشد؛ چراکه ظاهراً بازی و رقص آنها در روز عید و برای شادمانی بوده است پس به نظر می­رسد که بازی و رقص و حرکات موزون در ‌شان مسجد و انسان و با رعایت شئونات اخلاقی که منافات و تعارض و مزاحمت برای عبادت عابدان نداشته باشد، جایز می­باشد، خصوصاً برای کودکان و نوجوانان که در مسجد به بازی و سرگرمی مشغول می­باشند، نباید آنها مورد آزار روانی قرار داد؛ چراکه جدای از اینکه عمل آنها مشروع می­باشد بلکه حفظ شخصیّت و جلب محبّت و خاطره زیبا داشتن از مسجد بر تفکّر و تربیت ایمانی آنها نقش بسزایی دارد.



[1]- (صحیح): بخاری (ش949و950و987و988)/ مسلم (ج2ص609) از طریق (محمد بن عبدالرحمن وابن شهاب الزهری) روایت کرده­اند: «عن عروة عن عائشة: أن أبا بکر دخل علیها وعندها جاریتان فی أیام منى تدففان وتضربان، والنبی ج متغش بثوبه فانتهرهما أبو بکر وقال: مزمارة الشیطان عند النبی ج فکشف النبی ج عن وجهه، فقال: دعهما یا أبا بکر فإنها أیام عید وتلک الأیام أیام منى وقالت عائشة: رأیت النبی ج یسترنی وأنا أنظر إلى الحبشة وهم یلعبون فی المسجد فزجرهم عمر فقال النبی ج دعهم أمنا بنی أرفدة.» وفی روایة مسلم: «حتى إذا مللت قال: حسبک؟ قلت: نعم، قال: فاذهبی».

[2]- نووی، شرح مسلم، 1/415.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد