ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
عائشه س روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج أَمَرَ بِالْمَسَاجِدِ أَنْ تُبْنَى فِی الدُّورِ، وَأَنْ تُطَهَّرَ وَتُطَیَّبَ»[1]. «پیغمبر خدا ج امر فرمودند که در محلّهها مساجد ساخته شوند، و پاکیزه و مرتب و خوشبو نگهداری شوند».
کلمه «الدُّور» جمع دار، اسم جامعی برای بناء و محله میباشد و منظور از آن محلهها میباشد و بدینخاطر به محله و منطقهای دار گفته میشود چون افراد آن منطقه و محله در آن جمع میشوند. و همچنین میتوان به خانه معنا شود بدین معنا که «مردم در خانههایشان اتاق یا مکان خاصی را همچون مسجد برای عبادت و مناجات با پروردگار قرار دهند». هر دو معنا قابل استنباط میباشد[2].
ساختن مساجد در هر محلهای نوعی آسانی و راحتی برای مردم آن محلّه فراهم میآورد تا آنها زودتر و راحتتر به مسجد رفت و آمد کنند. با این وصف نباید ساختن مساجد در کنار هم مایه تفرقه و جدا شدن مردم از هم شود؛ چرا که از اهداف مسجد گردهم آوردن مردم در کنار هم برای عبادت و لبیک گفتن به ندای ﴿إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ٥﴾ [الفاتحة: 5]. میباشد و هنگامیکه عمر بن خطاب س قلمرو اسلامی را گسترش داد امر کرد که دو مسجد به قصد ضرر رساندن در کنار هم برپا نشوند و از جمله ضرر ایجاد مساجد بسیار نزدیک تفرقه بین مردم منطقه و محلّه میباشد[3]. البته دقّت شود ساختن مساجد در کنار هم هیچ ایراد شرعی ندارد مگر اینکه وجود آنها در کنار هم منافع خاصی دربرنداشته باشد و سبب جدا شدن و تفرقه اهالی محلّه شود.
هچنین از حقوق مسجد تمییز نگهداشتن و مرتب بودن و خوشبو نگهداشتن آن میباشد تا در سایه آرامش و آرایستگی مسجد، عابدانِ اللهِ متعال به نحو أحسن به عبادت و بندگی مشغول باشند.
البته نظافت مسجد منحصر در ظاهر آن نمیباشد بلکه باید از هرگونه عامل خارجی که نظم و زیبایی و آرامش مسجد را برهم میزند جلوگیری شود تا هدف پروردگار از تشریع مسجد و ساخت آن فراهم گردد. یکی از مواردی که پیامبر ج در حفظ نظافت و پاکی مسجد بر آن تأکید داشتهاند، نریختن آب دهان و به قیاس آن هر چیز کثیف و چندشآوری که موجب آزار و اشمزاز نمازگزاران و عابران مسجد میشود، میباشد. انس بن مالک س روایت کرده است: «قَالَ النَّبِیُّ ج: الْبُزَاقُ فِی الْمَسْجِدِ خَطِیئَةٌ وَکَفَّارَتُهَا دَفْنُهَا»[4]. «پیغمبر خدا ج فرمودند: بزاق ریختن در مسجد خطا و گناه میباشد و کفاره آن دفن و پاک کردن آن میباشد». در فرمودهای دیگر راه پاک کردن آب دهان و چگونگی ریختن آن در مسجد در حالت ضرورت را بیان میفرمایند: ابوهریره س روایت کرده است: «أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج رَأَى نُخَامَةً فِی قِبْلَةِ الْمَسْجِدِ، فَأَقْبَلَ عَلَى النَّاسِ، فَقَالَ: مَا بَالُ أَحَدِکُمْ یَقُومُ مُسْتَقْبِلَ رَبِّهِ فَیَتَنَخَّعُ أَمَامَهُ، أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یُسْتَقْبَلَ فَیُتَنَخَّعَ فِی وَجْهِهِ؟ فَإِذَا تَنَخَّعَ أَحَدُکُمْ فَلْیَتَنَخَّعْ عَنْ یَسَارِهِ، تَحْتَ قَدَمِهِ، فَإِنْ لَمْ یَجِدْ فَلْیَقُلْ هَکَذَا وَوَصَفَ الْقَاسِمُ فَتَفَلَ فِی ثَوْبِهِ، ثُمَّ مَسَحَ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ»[5]. «روزی پیامبر آب دهانی را در جهت قبله دیدند ولذا رو به مردم کرده وفرمودند: چرا وقتی یکی از شما روبه روی پروردگار (در نماز) میایستد، به طرف مقابلش آب دهانش را میریزد؟ آیا دوست دارید که که کسی به روی شما تف کند؟ پس اگر کسی مجبور شد، آب دهانش را سمت چپ وزیر پایش بریزد؛ واگر نتوانست، آن را بین گوشهی لبسش ریخته وبهم بمالد».
[1]- (صحیح): ابوداود (ش455)/ ترمذی (ش594)/ ابن ماجه (ش759و758)/ احمد، المسند (ش26386)/ ابن حبان (ش1634)/ ابن منذر، الاوسط (ش2457)/ طحاوی، شرح مشکل الآثار (ج7ص56)/ ابن عبدالبر، التمهید (ج14ص160)/ ابن عدی، الکامل فی الضعفاء (ج5ص83)/ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد (ج6ص152وج12ص234)/ بیهقی، السنن الکبری (ش4480)/ طوسی، المستخرج علی ترمذی (ج3ص165)/ ابویعلی، المسند (ش4698)/ ابن حزم، المحلی (ج1ص172)/ بغوی، شرح السنة (ج2ص399)/ عقیلی، الضعفاء (ج3ص309)/ حدیث السراج بروایة الشحامی (ش768)/ ابن خزیمه (ش1294) از طریق (عبدالله بن مبارک ومالک بن سعیر وزائدة بن قدامه و عامر بن صالح) روایت کردهاند: «أنبأنا هشام بن عروة عن أبیه عن عائشة: أن رسول الله ج أمر بالمساجد أن تبنى فی الدور وأن تطهر وتطیب».
و رجالش رجال «صحیحین» بوده البته آن را مرسل هم روایت کردهاند وترمذی (ش595و596) از طریق (عبدة بن سلیمان و وکیع بن الجراح و سفیان بن عیینه) روایت کرده است: «عن هشام بن عروة عن أبیه: أن النبی ج أمر رسول الله ... ».
اما چون رجال موصول و مرسل هردو جمعی از ثقات بوده نشان میدهد که هشام بن عروه آن را به دو طریق روایت کرده است لذا شک از هشام بن عروه است ونه سایر روات!.
ولی متابعهای دارد واحمد، المسند (ش23146) روایت کرده است: «ثنا یعقوب (بن ابراهیم) ثنا أبی عن (محمّد) بن إسحاق حدثنی عمرو بن عبدالله بن عروة بن الزبیر عن جده عروة عمن حدثه من أصحاب رسول الله ج قال: کان رسول الله ج یأمرنا ان نصنع المساجد فی دورنا و ان نصلح صنعتها ونطهرها» و رجالش همه «ثقة» بوده جز عمرو بن عبدالله بن عروة بن الزبیر که امام بخاری و مسلم از وی «روایت نموده اند» و امام ابن حبان هم وی را در «ثقات» آورده است و جمعی از ثقات هم از وی روایت نمودهاند [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج7ص469)] لذا «حسن الحدیث» است و اسناد روایت هم «حسن» میگردد. باید اشاره کنیم که محمّد بن اسحاق بن یسار به دلیل روایت از فاطمه بنت قیس توسط امام مالک و هشام بن عروه و یحیی بن سعید قطان تضعیف شده است؛ چرا که شوهر فاطمه هشام بن عروه میگوید: ابن اسحاق از زنم روایت کرده در حالیکه هیچگاه وی را ندیده است؟! که امامان عجلی و علی بن مدینی و احمد بن حنبل و ذهبی آن را رد کرده و از وی دفاع میکنند؛ و میگویند مگر صحابهای که از عائشه س روایت نمودهاند ایشان را دیده اند؟ از طرفی شاید احادیثی که محمّد بن اسحاق از فاطمه روایت کرده در زمان قبل از بلوغش بوده باشد! اما امام ذهبی بازهم به خاطر اینکه امام مالک وی را تضعیف نموده میگوید: تضعیف مالک در وی اثر دارد؛ و من تعجب میکنم چگونه تضعیفش را رد کرده اما بازهم میگوید جرح مالک بر وی تأثیر دارد؟ همچنین از امام یحیی بن معین به خاطر قدری بودن تضعیف گردیده اما امام یحیی بن معین میگوید «ولی در روایت حدیث ثقة و ثبت است» اما از نظر حفظ آنقدر قوی بوده که امام شعبة بن الحجاج که خودش امیرالمومنینِ فی الحدیث میباشد در مورد محمّد بن اسحاق بن یسار گفته است: «محمّد بن إسحاق أمیر المؤمنین لحفظه» و امام علی بن مدینی هم که عالمِ علل حدیث میباشد در موردش گفته است: «نظرت فی کتب محمّد بن إسحاق فما وجدت علیه الا فی حدیثین ویمکن أن یکونا صحیحین» و در جایی دیگر هم گفته است: «حدیثُه صحیحٌ» [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج9ص42)/ ذهبی، سیر اعلام النبلاء (ج7ص34)] همچنین چون جهالت صحابی موجب جرح نمیباشد پس اسناد این متابعه «حسن» میباشد؛ البته طبق روایت باب مشخص میگردد ظاهرا عائشه س بوده است. لذا اسناد روایت باب «صحیح» است.
و امام ابن القطان هم گفته است: «لا شکَّ فی صحّته» [ابن القطان، بیان الوهم والإیهام فی کتاب الأحکام (ج5ص138)].
[2]- ابن حجر عسقلانی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، شماره 513.
[3]- همان.
[4]- (صحیح): بخاری (ش415)/ مسلم (ج1ص390)/ ابوداود (ش474-476)/ ترمذی (ش572)/ نسایی (ش723) از طریق (شعبة بن الحجاج وسعید بن ابی عروبه وابوعوانه وهشام الدستوایی وابان بن یزید) روایت کردهاند: «حدثنا قتادة قال سمعت أنس بن مالک قال قال النبی ج: البزاق فی المسجد خطیئة وکفارتها دفنها».
[5]- (صحیح): بخاری (ش416) / مسلم (ج1ص389) / ابوداود (ش) / نسایی (ش309) / ابن ماجه (ش1022) از طریق (ابورافع وهمام بن منبة وعبد الرحمن بن أبی حدرد) روایت کردهاند: «عن أبی هریرة أن رسول الله ج رأى نخامة فی قبلة المسجد ...».