ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
همسر ابوحمید الساعدی ب روایت کرده است: «أَنَّهَا جَاءَتْ النَّبِیَّ ج فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ ج إِنِّی أُحِبُّ الصَّلَاةَ مَعَکَ! قَالَ ج قَدْ عَلِمْتُ أَنَّکِ تُحِبِّینَ الصَّلَاةَ مَعِی وَصَلَاتُکِ فِی بَیْتِکِ خَیْرٌ لَکِ مِنْ صَلَاتِکِ فِی حُجْرَتِکِ وَصَلَاتُکِ فِی حُجْرَتِکِ خَیْرٌ مِنْ صَلَاتِکِ فِی دَارِکِ وَصَلَاتُکِ فِی دَارِکِ خَیْرٌ لَکِ مِنْ صَلَاتِکِ فِی مَسْجِدِ قَوْمِکِ وَصَلَاتُکِ فِی مَسْجِدِ قَوْمِکِ خَیْرٌ لَکِ مِنْ صَلَاتِکِ فِی مَسْجِدِی قَالَ فَأَمَرَتْ فَبُنِیَ لَهَا مَسْجِدٌ فِی أَقْصَى شَیْءٍ مِنْ بَیْتِهَا وَأَظْلَمِهِ فَکَانَتْ تُصَلِّی فِیهِ حَتَّى لَقِیَتْ اللَّهَ أ»[1]. «وی پیش پیامبر ج آمد و گفت: ای پیامبر خدا ج ! به حقیقت من نماز (خواندن) را با تو دوست دارم. ایشان ج فرمودند: میدانم که تو نماز (خواندن) را با من دوست داری و (با این وصف) نماز تو در هال خانهات بهتر از نمازت در اتاقت است و نمازت در اتاقت بهتر از نمازت در خانهات است و نمازت در خانهات بهتر از مسجد قومت است و نمازت در مسجد قومت بهتر از نمازت در مسجد من (مسجد النبیّ ج) است. راوی گفت: پس زن امر کرد و برای وی مسجدی در آخرین قسمت خانهاش برای وی بنا شد به گونهای که (فضای خانهاش را) تاریک کرد. و وی در آنجا نماز میخواند تا اینکه خداوند ﻷ را ملاقات کرد (و دار فانی را وداع گفت)».
این روایت صریح بوده که نماز خواندن زنان در خانه، حتی از مسجد النبی بیشتر فضیلت داشته وافضل است؛ چرا که شریعت همواره به دنبال حفظ حرمت وعورت زن بوده تا از فساد وبی بندوباری جامعه جلوگیری کند؛ واین وقتی امکان داشته که زنان محافظت شوند؛ اما چون در خانه ماندن برای زن واجب نبوده لذا شریعت ثوابش را افزون کرده تا زن بتواند با اختیار کامل ورضایت این امر را انجام دهد.
[1]- (صحیح): احمد، المسند (ش27090)/ ابن حبان (ش2217)/ ابن خزیمه (ش1689)/ رویانی، المسند (ش1115)/ ابن عبدالبر، التمهید (ج23ص398)/ ابن ابی خیثمه، التاریخ الکبیر (ج2ص802) از طریق (هارون بن معروف و أحمد بن عبد الرحمن و عیسى بن إبراهیم الغافقی) روایت کردهاند: «حدثنا عبدالله بن وهب قال حدثنی داود بن قیس عن عبدالله بن سوید الأنصاری عن عمته أم حمید امرأة أبی حمید الساعدی أنها جاءت النبی ج فقالت یا رسول الله ...».
و عبدالله بن سوید هم متابعه شده وبیهقی، السنن الکبری (ش5577)/ ابن ابی شیبة، المصنف (ج2ص157)/ ابن ابی عاصم، الآحاد والمثانی (ش3379)/ طبرانی، المعجم الکبیر (ج25ص148)/ ابونعیم، معرفة الصحابة (ش7911) از طریق (عبد المؤمن بن عبدالله الکنانى وعبدالله بن لهیعه) روایت کردهاند: «عن عبد الحمید بن المنذر بن أبى حمید الساعدى عن أبیه عن جدته أم حمید ...».
ورجال احمد «رجال صحیح» بوده وعبدالله بن سوید الأنصاری الحارثی [رک: مزی، تهذیب الکمال (ج15ص73)/ ابن عبدالبر، الإستیعاب فی معرفة الأصحاب (ج1ص283)/ ابن حجر، الإصابة فی تمییز الصحابة (ج4ص124)] وعمهاش أم حمید الأنصاریة [رک: ابن عبدالبر، الإستیعاب فی معرفة الأصحاب (ج2ص127)/ ابن حبان، الثقات (ج3ص461)] هردو صحابی هستند.
و امام هیثمی هم گفته است: «رجاله رجال الصحیح غیر عبدالله بن سوید الأنصاری و وثقه ابن حبان».
و امام ابن حجر گفته است: «اسناده حسنٌ» [ابن حجر، فتح الباری (ج2ص350)/ هیثمی، مجمع الزوائد (ج2ص34)].