اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

حدیث چهلم: بهترین صف نماز مساجد


جابر بن عبدالله س روایت کرده است: «قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: خَیْرُ صُفُوفِ الرِّجَالِ الْمُقَدَّمُ، وَشَرُّهَا الْمُؤَخَّرُ، وَشَرُّ صُفُوفِ النِّسَاءِ الْمُقَدَّمُ، وَخَیْرُهَا الْمُؤَخَّرُ، ثُمَّ قَالَ: یَا مَعْشَرَ النِّسَاءِ، إِذَا سَجَدَ الرِّجَالُ فَاغْضُضْنَ أَبْصَارَکُنَّ، لَا تَرَیْنَ عَوْرَاتِ الرِّجَالِ مِنْ ضِیقِ الْأُزُرِ»[1]. «پیامبر خدا ج فرمودند: بهترین صف­های مردان جلوی (آن) می­باشد، و بدترین آن آخر (آن) است، و بدترین صف­های زنان جلو و بدترین آخر (آن) است، سپس فرمودند: ای جماعت زنان! هرگاه مردان سجده بردند، چشمان خود را (از نامحرمان) فرو گیرید، تا عورات مردان را بخاطر تنگی شلوار‌شان نبینید».

منظور از «خیر» کسب بهترین و برترین ثواب و منظور از «شرّ» کسب کمترین درجه ثواب می­باشد. این حدیث اشاره به حالتی دارد که مردان و زنان در یک مکان باهم نماز می­خوانند و در این حال صف­های جلوتر خصوصاً صفِّ اوّل برای مردان از فضیلت و خیر زیاد و خاص برخوردار است و برای زنان آخرین صف چنین فضیلتی دارد؛ چراکه میزان اختلاط و نگاه و توجّه به غیر را به حدّاقل می­رساند و چشم و دل متمرکز نماز می‌شوند ولی در حالتی که مردان و زنان در مکانهای مجزّا نماز می­خوانند بهترین و برترین مکان ایستادن برای همه، صف­های جلوتر می­باشد[2].

پس در صورتیکه جماعت ترکیبی از مردان و زنان و کودکان باشد، مردان و کودکان در صف اوّل و زنان صف دوّم قرار می­گیرند. در صورت تعدّد، مردان و کودکان در جلو و زنان در پشت آنها قرار می­گیرند. البته مستحب بوده که بالغان به امام نزدیک باشند. البته این در مواردی می­باشد که فضای آنها جدا نبوده و در یک فضای واحد نماز بخوانند که در این حال بهتر آن است که زنان به­گونه­ای در عقب قرار گیرند که در صورت آمدن مردان در معرض دید و یا عبور آنها قرار نگیرند.

-       أنس بن مالک س روایت کرده است: «أَنَّ جَدَّتَهُ مُلَیْکَةَ دَعَتْ رَسُولَ اللَّهِ ج لِطَعَامٍ صَنَعَتْهُ لَهُ فَأَکَلَ مِنْهُ ثُمَّ قَالَ قُومُوا فَلِأُصَلِّ لَکُمْ قَالَ أَنَسٌ فَقُمْتُ إِلَى حَصِیرٍ لَنَا قَدْ اسْوَدَّ مِنْ طُولِ مَا لُبِسَ فَنَضَحْتُهُ بِمَاءٍ فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ ج وَصَفَفْتُ وَالْیَتِیمَ وَرَاءَهُ وَالْعَجُوزُ مِنْ وَرَائِنَا فَصَلَّى لَنَا رَسُولُ اللَّهِ ج رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ انْصَرَفَ»[3]. «مادر بزرگم ملیکه- رسول الله ج را به صرف غذایی که برای ای‌شان ج تهیه کرده بود، دعوت نمود. رسول الله ج پس از صرف غذا، فرمود: بلند شوید تا برای شما نماز بخوانم. أنس می­گوید: بلند شدم و بسوی یکی از حصیرهایمان که از کثرت استعمال، سیاه شده بود، رفتم و مقداری آب روی آن، پاشیدم. رسول الله ج روی آن ایستاد. من و کودکی یتیم، پشت سر آنحضرت ج صف بستیم. و پیر زن، پشت سر ما ایستاد. رسول اکرم ج دو رکعت نماز، برای ما خواند و تشریف برد».

-       همچنین جهت مرتب بودن صف جماعت باید مراتب سنّی رعایت شود که این عمل نه تنها نوعی ادب به بزرگسالان و عالمان می­باشد بلکه در نظم و ترتیب صف­ها نیز تأثیرگذار می­باشد. ابومسعود انصاری س روایت کرده است: «قال رسول الله ج: لِیَلِنِى مِنْکُمْ اوّلو الأَحْلاَمِ وَالنُّهَى ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ»[4] «پیامبر ج فرمودند: بالغان و کامل­مردان و عالمان و خردمندان پشت سر من بایستند، سپس کسانی که از لحاظ سن، پشت سر آنها هستند و سپس کسان دیگر قرار گیرند». همچنین ابومسعود أنصاری س روایت کرده است: «کَانَ رَسُولُ اللهِ ج یَمْسَحُ مَنَاکِبَنَا فِی الصَّلَاةِ، وَیَقُولُ: اسْتَوُوا وَلَا تَخْتَلِفُوا فَتَخْتَلِفَ قُلُوبُکُمْ لِیَلِنِی مِنْکُمْ اوّلو الْأَحْلَامِ وَالنُّهَى ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ». قَالَ أَبُو مَسْعُودٍ: «فَأَنْتُمُ الْیَوْمَ أَشَدُّ اخْتِلَافًا»[5]. «رَسُولُ الله ج هنگام نماز (دست‌های‌شان را روی) ‌شانه­های ما می­گذاشت. و می­فرمود: راست بایستید و کج نایستید که قلب‌هایتان کج و جدا می­شود. بالغان و بزرگان شما نزدیک من بیاستند و سپس کسانی که از نظر سنی بعد آنها قرار دارند و سپس کسانی که از نظر سنی بعد آنها قرار دارند». ابن مسعود گفت: «امروز شما بیشترین اختلاف را دارید».




[1]- (صحیح): احمد، المسند (ش15161و14123)/ ابونعیم، حلیة الاولیاء (ج9ص23)/ ابن ابی شیبه، المصنف (ج1ص504)/ ابن حزم، المحلی (ج3ص131) از طریق (عبدالرحمن بن مهدی وعبدالصمد بن عبدالوارث وابوسعید عبدالرحمن بن عبدالله وحسین بن علی) روایت کرده‌اند: «ثنا زائدة بن قدامة عن عبدالله بن محمد بن عقیل عن جابر قال قال رسول الله ج: ...».

وزائدة بن قدامة هم متابعه شده و ابن ابی شیبه، المصنف (ج1ص415)/ ابن ماجه (ش1001)/ احمد، المسند (ش14451) از طریق (وکیع بن الجراح وأبو أحمد وعبدالله بن الولید) روایت کرده‌اند: «عن سفیان (الثوری) ...». ورجال احمد «رجال صحیحین» بوده جز عبدالله بن محمد بن عقیل که مختلف فیه بوده واحادیثش نزد ما «حسن» می‌باشد؛ چنانکه امامان بخاری واحمد بن حنبل وابن راهویه وحمیدی وترمذی وحاکم وذهبی وعجلی وابن عبدالبر وساجی هم احادیثش را «مقبول و مقارب» دانسته‌اند و امامان یحیی قطان وعبدالرحمن بن مهدی هم از وی روایت کرده و آنان جز از «ثقات» روایت نمی‌کرده‌اند لذا امام ابن حجر در تقریب می‌گوید: «صدوقً فی حدیثه لین ویقال تغیر بأخرة» و امام ذهبی هم احادیثش را در درجه‌ی «حسن» دانسته و می‌گوید: احادیثش به درجه صحت نمی‌رسد. [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج6ص13)/ ابن حجر، تقریب التهذیب (ش3592) و لسان المیزان (ج1ص14)/ ذهبی، المغنی فی الضعفاء (ش3337)/ ذهبی، سیر اعلام النبلاء (ج6ص205)/ عجلی، معرفة الثقات (ج2ص57)].

اما متابعه‌ای هم دارد وابن الاعرابی (ش2063) روایت کرده است: «أبو قلابة (عبدالملک بن محمد) نا أبو الولید (هشام بن عبدالملک) نا أبو عوانة عن أبی بشر (جعفر بن ایاس) عن عبدالله بن شقیق عن رجاء بن أبی رجاء عن محجن الأسلمی عن النبی ج: خیر صفوف الرجال المقدم وشر صفوف الرجال المؤخر وخیر صفوف النساء المؤخر وشر صفوف النساء المقدم؛ یا معشر النساء! إذا سجد الرجال فاخفضوا أبصارکم لا ترین عورات الرجال من ضیق الأزر» ورجالش «رجال صحیح» بوده جز رجاء بن أبى رجاء الباهلى البصرى که: امام عجلی گفته است: «بصریٌ تابعیٌ ثقةٌ» و امام مکی بن عبدان هم گفته است: «کان ثقةً» و امام ابن حبان هم وی را در «ثقات» آورده است و امام مسلم هم گفته که: «فی الطبقة الأولى من تابعی أهل البصرة» [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج3ص266)/ خطیب بغدادی، المتفق والمفترق (ج1ص60)].

أبو قلابة عبد الملک بن محمد: امام مسلمه بن قاسم گفته است: «کان راویة للحدیث متقناً ثقةً؛ یحفظ حدیث شعبة کما یحفظ السورة» و امام ابن الاعرابی هم گفته است: «ما رأیتُ أحفظ منه وکان من الثقات» و امام ابن حبان هم وی را در «ثقات» آورده وگفته است: «کان یحفظ أکثر حدیثه» و امام طبری هم گفته است: «ما رأیت أحفظ من أبى قلابة» و امام ابوداود هم گفته است: «رجلٌ صدوقٌ أمینٌ مأمونٌ کتبت عنه بالبصرة» و امام خطیب بغدادی گفته است: «کان مذکورا بالصلاح والخیر» و امام دارقطنی هم گفته است: «صدوق کثیر الخطأ من الأسانید والمتون کان یحدث من حفظه فکثرت الأوهام منه» و امام ابن حجر هم گفته است: «صدوقٌ یخطىء تغیر حفظه لما سکن بغداد» [ابن حجر، تهذیب التهذیب (ج6ص419) وتقریب التهذیب (ش4210)] ودر اواخر عمرش دچار «تغییر» گردیده لذا احادیث قبل از تغییر وی «صحیح» وبعد از تغییر وی «حسن» می‌باشد.

و ابن الاعرابی هم قبل از اختلاط از وی شنیده چرا که دیدیم در مورد ابوقلابه گفته است: «ما رأیت أحفظ منه وکان من الثقات» و همچنین ابن الاعرابی، هم طبقه‌ی متقدمینی است که از ابوقلابه روایت نموده‌اند [سیوطی، تدربی الراوی (ج2ص379)] لذا این اسناد «صحیح» است.

و امام البوصیری هم گفته است: «اسنادٌ حسنٌ» [البوصیری، مصباح الزجاجه (ج1ص194)].

[2]- أبو العلا محمد عبد الرحمن بن عبد الرحیم المبارکفورى، تحفة الأحوذی بشرح جامع الترمذی، شماره 190.

[3]- (صحیح): بخاری (ش380و860)/ مسلم (ش1531)/ ابوداود (ش612)/ ترمذی (ش234)/ نسایی (ش810)/ ابن ماجه (ش975) از طریق (إسحاق بن عبدالله بن أبی طلحة وموسی بن انس) روایت کرده‌اند: «عن أنس بن مالک أن جدته ملیکة دعت رسول الله ج لطعام صنعته له فأکل منه ثم قال قوموا فلأصل لکم قال أنس فقمت إلى حصیر لنا قد اسود من طول ما لبس فنضحته بماء فقام رسول الله ج وصففت والیتیم وراءه والعجوز من ورائنا فصلى لنا رسول الله ج رکعتین ثم انصرف».

[4]- (صحیح): مسلم (ش1000و10001)/ ابوداود (ش674) ترمذی (ش228)/ نسایی (ش807و812)/ ابن ماجه (ش976) از طریق (شعبة بن الحجاج وعبدالله بن إدریس وأبو معاویة الضریر ووکیع بن الجراح وسفیان بن عیینه) روایت کرده­اند: «عن الأعمش عن عمارة بن عمیر التیمى عن أبى معمر عن أبى مسعود قال کان رسول الله ج یمسح مناکبنا فى الصلاة ویقول: استووا ولا تختلفوا فتختلف قلوبکم لیلنى منکم اوّلو الأحلام والنهى ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم».

[5]- (صحیح): مسلم (ش1000و10001)/ ابوداود (ش674)/ نسایی (ش807و812)/ ابن ماجه (ش976) از طریق (شعبة بن الحجاج وعبدالله بن إدریس وأبو معاویة الضریر ووکیع بن الجراح وسفیان بن عیینه) روایت کرده‌اند: «عن الأعمش عن عمارة بن عمیر التیمى عن أبى معمر عن أبى مسعود قال کان رسول الله ج یمسح مناکبنا فى الصلاة ویقول: استووا ولا تختلفوا فتختلف قلوبکم لیلنى منکم أولو الأحلام والنهى ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم».

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد