ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ابوهریرهس روایت کرده است: «سمعتُ رسولَ اللهِ ج یقول: إِنَّ یَوْمَ الْجُمُعَةِ یَوْمُ عِیدٍ فَلَا تَجْعَلُوا یَوْمَ عِیدِکُمْ یَوْمَ صِیَامِکُمْ إِلَّا أَنْ تَصُومُوا قَبْلَهُ أَوْ بَعْدَهُ.»[1]«از پیامبر خدا ج شنیدم که میفرمود: روز جمعه روز عید است و روز عید را روزِ روزه گرفتن قرار ندهید مگر اینکه قبل و یا بعد آن را روزه گرفته باشید.»
پیامبر خدا ج روز جمعه را روز عید معرفی کرده تا مسلمانان در آن شاد و مسرور بوده و به نظافت و عبادت مشغول شوند، و حتّی پیامبر ج توصیه فرموده در این روز، روزۀ مستحبی گرفته نشود مگر اینکه قبل و بعدش شخص روزه گرفته باشد و یا روزۀ قضا بجا آورد، و این حاکی از آن است تا مسلمان با خانوادهاش و اطرافیانش اوقات خوب و پرشعفی داشته باشد و بیشتر صلۀ رحم بجا آورد.
از آنجائیکه روز جمعه سرور روزها و پربرکترین روز در نزد حق تعالی است باید توجه داشت اگرچه گناه در هر حال و موقعیتی حرام، نکوهیده و مذموم است ولی شایسته بوده در روزی که روز شادی و عبادت است، در روزی که بزرگترین و والاترینِ أیّام میباشد انسان از گناه بپرهیزد و خصوصاً مجالس شادی و خوشی خود را کاملاً مشروع و خالی از هر معصیتی در این روز بزرگ انجام دهد تا باشد که خداوند به لطف خود و برکت این روز شادی وی را افزون، ماندگار و پرخیر قرار دهد.
[1] (صحیح): اسحاق بن راهویه، المسند (ش237) / ابن حبان (ش3610) / طبرانی، مسند الشامیین (ج3ص370) / عبدالرزاق، المصنف (ج1ص385وج4ص280) / بزار (ش9711) / مسند الحارث (ش136) / ابن ابی شیبة، (ج2ص302) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج19ص243) از طریق (جریر بن عبدالحمید وإبراهیم بن عبد الحمید ومعتمر بن سلیمان ومعمر بن راشد وزائدة بن قدامة) روایت کردهاند: «عن عبد الملک بن عمیر عن رجل من بنی الحارث بن کعب یقال له: أبو الأوبر (زیاد بن النضر) قال: کنت قاعدا عند أبی هریرة إذ جاء رجل فقال: إنک نهیت الناس عن صیام یوم الجمعة قال: ما نهیت الناس أن یصوموا یوم الجمعة ولکنی سمعت رسول الله ج یقول: لاتصوموا یوم الجمعة فإنه یوم عید إلا أن تصلوه بأیام.»
وابوالاوبر هم متابعه شده واحمد، المسند (ش10890و8025) / ابن خزیمه (ش2161) / اسحاق بن راهویه، المسند (ش524) / طبرانی، مسند الشامیین (ش1999) / بیهقی، الشعب الایمان (ش3867) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج26ص89) / ابواحمد الحاکم، الأسامی والکنى (ج2ص106) / حاکم، المستدرک (ش1595) / طحاوی، شرح معانی الآثار (ج2ص89) / ابوبکر شیبانی، الآحاد و المثانی (ش2512) از طریق (عبدالرحمن بن مهدی وحماد بن خالد و عبدالله بن وهب و زید بن الحباب و اسد بن موسی) روایت کردهاند: «عن معاویة بن صالح عن أبی بشر عن عامر بن لدین الأشعری عن أبی هریرة قال: سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول: ... .»
ورجال اسحاق بن راهویه «رجال صیحیحین» میباشد جز زیاد بن النضرالحارثی ابوالاوبر که: امام یحیی بن معین گفته است: «ثقةٌ» وامام ابن حبان وی را در «ثقات» آورده است وامام ابن حبان هم حدیثش را «تصحیح» نموده است وامام ذهبی هم میگوید: «مدنی تابعی لایعرف» لیکن امام حسینی گفته است: «هو معروفٌ ولکنه مشهورٌ بکنیته اکثر من اسمه» [ابن حبان، الثقات (ج4ص257) / ذهبی، المغنی (ش2258) / ابن عساکر، تاریخ دمشق (ج19ص242) / ابن حجر، تعجیل المنفعة بزوائد رجال الأئمة الأربعة (ص141)] لذا اسنادش «صحیح» است.
و امام حاکم نیشابوری هم گفته است: «هذا حدیثٌ صحیح الاسناد»
و امام منذری هم گفته است: «اسنادٌ حسنٌ» [حاکم، المستدرک (ش1595) / منذری، الترغیب والترهیب (ج2ص81)]