ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
از ابوهریرهس نقل شده که: «انه کَتَبَ إِلَى عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ وَهُوَ بِالْبَحْرَیْنِ یَسْأَلُهُ عَنِ الْجُمُعَةِ، فَکَتَبَ إِلَیْهِ عُمَرُ أَنْ جَمِّعُوا، حَیْثُ مَا کُنْتُمْ.»[1] «ابوهریره به عمر نامه نوشتند و از او در مورد برگزاری نماز جمعه پرسیدند. عمر در جواب نامه نوشت: هرجا که هستید نماز جمعه بخوانید.»
حافظ ابن حجر عسقلانی میگوید: این روایت را ابن خزیمه تصحیح نموده است. و این روایت ابراز میدارد که اهالی شهر و روستا باید نماز جمعه بخوانند.[2] با وجود اختلافنظر برخی فقها به نظر میرسد نماز جمعه در شهر و روستا صحیح و بر مکلَّفین و افراد واجدالشرایط واجب است و در این راستا توجه گردد که خواندن نماز جمعه منحصر در مسجد آن منطقه نیست بلکه مسلمانان میتوانند در هر مکانی گردِ هم آیند و این فریضه را برپای دارند اگرچه خواندن آن در مسجد فضیلت خاص خود را دارد ولی نباید آنرا به خارج از شهر یا روستا انتقال دهند و یا در بیرون از شهر و روستا نماز جمعه بخوانند.؛ چرا که پیامبر ج فرمودهاند: «صَلُّوا کَمَا رَأَیْتُمُونِى أُصَلِّى.»[3] «نماز بخوانید همانگونه که من نماز میخوانم.» و ایشان هرگز نماز جمعه را به خارج از شهر یا روستا انتقال ندادهاند. و در صورتی که منطقهای بنا بر بلاهای طبیعی و غیر طبیعی همچون سیل، زلزله، بمباران و ... از بین روند نماز جمعه بر آنها واجب است؛ چرا که آنها با این وصف نیز ساکنان این منطقه محسوب میشوند مگر اینکه بنا بر شرایط و اوضاع حاکم نماز جمعه غیر ممکن و یا موجب حرج و سختی نامطلوبی شود.
بر کوچنشینان و بادیهنشینان هرچند جامعهای منسجم باشند و با هم زندگی همزیستی داشته باشند، نماز جمعه واجب نیست مگر اینکه ندای جمعه را بشنوند؛ چرا که پیامبر ج هرگز به قبیلههای اطراف مدینه امر به نماز جمعه نکردند.[4]
[1] (صحیح): ابن ابی شیبه، المصنف (ج2ص11) / ابن منذر، الاوسط (ش1705) از طریق (عبدالله بن ادریس ومسلم بن ابراهیم) روایت کردهاند: «عن شعبة عن عطاء بن أبی میمونة عن أبی رافع عن أبی هریرة أنهم کتبوا إلى عمر یسألونه عن الجمعة فکتب جمعوا حیث کنتم » ورجالش «رجال صحیحین» بوده واسنادش هم «صحیح» است.
[2]- ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، 2/80.
[3]- (صحیح): بخاری (ش6008و7246) از طریق (اسماعیل بن علیة وعبدالوهاب الثقفی) روایت کرده است: «حدثنا أیوب عن أبی قلابة عن أبی سلیمان مالک بن الحویرث قال أتینا النبی ج... فقال (ج): کما رأیتمونی أصلی.»
[4]- نک: شربینی، مغنی المحتاج، 1/280؛ نووی؛ المجموع، 4/367؛ ابن حزم، المحلّی، 1/272؛ شوکانی، السیل الجرار المتدفق علی حدائق الأزهار، 1/598.