اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

حدیث سی وهشتم: حکم سخن گفتن در موقع خطبۀ جمعه


انس بن مالکس روایت کرده است: «أَصَابَتْ النَّاسَ سَنَةٌ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ج فَبَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ ج یَخْطُبُ عَلَى الْمِنْبَرِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ قَامَ أَعْرَابِیٌّ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَلَکَ الْمَالُ وَجَاعَ الْعِیَالُ فَادْعُ اللَّهَ لَنَا أَنْ یَسْقِیَنَا قَالَ فَرَفَعَ رَسُولُ اللَّهِ ج یَدَیْهِ.»[1] «در زمان رسول الله ج مردم دچار قحط‌سالی شدند. در یکی از روزهای جمعه که رسول الله ج بر منبر مشغول ایراد خطبه بود، یکی از اعراب بادیه نشین برخاست و گفت: یا رسول خدا! دام‌ها هلاک شدند و اهل و عیال گرسنه اند. برای ما از خدا طلب باران کن. آنحضرت ج دست‌هایش را بلند کرد.»

این روایت استدلال برای جواز صحبت کردن امام در حین خطبه می­باشد. نووی در زمینۀ این روایت گفته: «...این احادیث نیز دلالت بر جواز صحبت کردن در خطبه در موقع نیاز می­کند.»[2] البته برخی از فقها از طرفی دیگر استدلال می­کنند که اگر سکوت واجب باشد پس رساندن خطبه از طرف امام به مأمونین نیز واجب است. و چون این واجب نیست پس سکوت نیز واجب نیست. از طرف دیگر خطبه همچون طواف و روزه عبادتی نیست که کلام آن­را فاسد کند.[3]

با این وصف سخن گفتن هنگام جمعه اگرچه مذموم واقع شده ولی حرام نبوده بلکه سکوت کردن مستحب می­باشد؛ چرا که حدیث انس بن مالکس گواه این مطلب می­باشد. و نمی­توان گفت که ضرورت بوده است؛ چرا که هیچ ضرورتی در صحبت کردن این شخص نبوده و می­توانست تا اتمام خطبۀ پیامبر ج صبر نماید امّا این کار را ننمود و پیامبر ج هم وی را تقریر نمودند.



[1] (صحیح): بخاری (ش1033و933) واللّفظ له / مسلم (ش2115-2120) / نسایی (ش1527و1528) از طریق (اسحاق بن عبدالله وحمید الطویل) روایت کرده‌اند: «عن أنس بن مالک قال أصابت الناس سنة على عهد النبی ج فبینا النبی ج یخطب فی یوم جمعة قام أعرابی فقال یا رسول الله هلک المال وجاع العیال فادع الله لنا فرفع یدیه وما نرى فی السماء قزعة فوالذی نفسی بیده ما وضعها حتى ثار السحاب أمثال الجبال ثم لم ینزل عن منبره حتى رأیت المطر یتحادر على لحیته صلى الله علیه وسلم فمطرنا یومنا ذلک ومن الغد وبعد الغد والذی یلیه حتى الجمعة الأخرى وقام ذلک الأعرابی أو قال غیره فقال یا رسول الله تهدم البناء وغرق المال فادع الله لنا فرفع یدیه فقال اللهم حوالینا ولا علینا فما یشیر بیده إلى ناحیة من السحاب إلا انفرجت وصارت المدینة مثل الجوبة وسال الوادی قناة شهرا ولم یجئ أحد من ناحیة إلا حدث بالجود.»

[2]- شرح صحیح مسلم 6 / 164 .

[3]- ماوردی، الحاوی الکبیر، 3 / 43 .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد