اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

بحث اول: نماز


نماز ستون دین و مایه عروج مؤمن است، به­وسیله آن خدای خود را مناجات می‌کند، او را فرا می‌خواند، از او آمرزش می‌طلبد و در‌خواستش را نزد او مطرح می‌کند، مؤمن درونش را با نماز آرامش می‌بخشد، در محراب نماز غم و اندوه او برطرف می‌شود، اشک‌هایش سرازیر می­گردد و از طریق آن روحش را تازه و درونش را آماده و لبریز از قدرت و توان می‌سازد تا دوباره به میدان کار و کوشش و درگیری با ناملایمات زندگی برگردد. نماز، انسان مؤمن را به یاد خدا، دستورات و نواهی او می‌اندازد و به آن وسیله از فحشاء و منکرات دست می‌کشد. خداوند چنین می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِ [العنکبوت: 45].

«همانا نماز (انسان را) از هرکار زشت و منکر، باز می‌دارد».

برای بیان جایگاه نماز در اسلام، کافی است بدانیم که پس از توحید اولین معیار شناخت اسلام نماز است. امام بخاری از عبدالله بن عباس س روایت می‌کند که گفت: «هنگامی که پیامبر ج معاذبن جبل را به یمن فرستاد به او گفت: «تو نزد گروهی از اهل کتاب می‌روی، پس اولین چیزی که آنان را به آن فرا می‌خوانی اقرار به­توحید خدای متعال است. اگر این را دانستند آن­گاه به آنان بگو که خداوند در شبانه روز پنج نوبت نماز را بر آنان فرض قرار داده است...»([1]).

خداوند متعال نیز برای پذیرش توبه کفار اقامه نماز و ادای زکات را شرط قرار داده است. خداوند فرموده­است:

﴿فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّکَوٰةَ فَإِخۡوَٰنُکُمۡ فِی ٱلدِّینِ [التوبة: 11].

«پس اگر توبه کنند و نمازرا برپا دارند و زکات دهند، در این­صورت برادر دینی شما هستند».

اسلام نماز جماعت را بدین خاطر تشریع نمود، که نمادهای اسلامی از طریق آن به بلندای ظهور می‌رسد و گردهمایی مؤمنان برای پاسداشت یک نماد به معنی سربلندی، خودباوری و نشان از دست‌یابی به قدرت است. و اگر چنین نبود (مؤمنان صدر اسلام) در جرگه حضور دشمن، قادر به انجام آن نبودند. از دیگر مزایای نماز جماعت، دیدار مؤمنان با یکدیگر، اظهار مودت و خیر‌خواهی، سفارش به نیکی، همکاری در زمینه تقوی، جویای احوال همدیگر شدن، برآورده کردن نیاز محتاجان و تسلیت و همدردی با مصیبت‌زدگان است.

اولین نمازی که پیامبر ج خواند، در مکه، در وقتی مشخص و پشت سر جبرئیل ÷ بود؛ یعنی صبح آن شبی که از سفر اسراء بازگشت. نافع بن جبیر و سایر اصحاب چنین بیان کرده‌اند: (صبح آن روزی که پیامبر ج از سفر «اسراء» بازگشت فقط جبرئیل او را همراهی می‌کرد. آن هم زمانی که خورشید از وسط آسمان گذشته بود و جبرئیل نازل شد [تا با او نماز گذارد] به این خاطر نماز ظهر نماز اول نامیده شد. پیامبر ج دستور داد تا اصحابش جمع گردند. پس فریاد زدند که: «الصلاة جامعه». اصحاب جمع شدند و جبرئیل برای پیامبر ج امامت کرد و ایشان هم برای مردم امامت کردند». حافظ ابن حجر می‌گوید: با این حدیث نظر افرادی که معتقدند اوقات نماز پس از هجرت بیان شده، مردود می‌شود، زیرا حقیقت این است که بیان اوقات قبل از هجرت بوده است»([2]).

خداوند متعال مردم را امر کرده­است که نماز را با شروط خاص خود و در اوقات پنج‌گانه‌ی مشخص، بر‌پا دارند. واضح است که چنین حکمی چه تأثیری در تنظیم وقت مسلمانان از طلوع فجر تا شبانگاه دارد. با پذیرش این حکم لازم است که فرد مسلمان صبح زود بیدار شود و تا شب در پنج نوبت خود را چنین سرگرم کند؛ کارش را رها کند، وضو بگیرد، نماز بخواند، آنگاه کندوکاو را دوباره از سر گیرد. این استراحت و تجدید قوای متناوب منجر به بهره بیشتر می‌شود. سیستم‌های اقتصادی جدید برای بالا بردن سطح کارآیی و بازدهی کارگران و افزایش بهره­وری به اجرای این روش پناه­آورده‌اند و در طول روز در اوقات مشخصی کار را تعطیل می‌کنند تا افراد به تمرکز فکر و آرامش دست یابند.

«تحقیقات جدید روان شناسی نشان می­دهد که دینداری به سلامت افراد و میزان سعادت و رضایت آنان کمک می‌کند. طی یک آمارگیری-چه بسا اتفاقی- میانگین بیماری‌ها در میان دینداران بسیار پایین نشان داده شده­است. مخصوصاً بیماری‌های قلبی، ریوی، امراض کبدی و برخی از انواع سرطان‌ها و... توجیهات مختلفی برای دست‌یابی به علت این وضعیت ارائه شد: آنان مشروبات الکلی مصرف نمی‌کنند، بسیار کمتر از دیگران سیگار می‌کشند و بسیار به ندرت اتفاق می‌افتد که غیر از همسر شرعی با زن دیگری تماس جنسی بگیرند([3]). آنچه بیان شد ممکن است تفسیری برای آمار پایین بیماری‌های قلبی، ریوی، کبدی و جنسی باشد، اما احتمال دومی هم وجود دارد و آن این که دین، نوعی سلامت روانی و ایمنی در برابر حساسیت‌های عصبی به فرد می‌دهد که باعث جلوگیری از فشار خون می‌شود»([4]).

این هم نباید نادیده گرفته شود که پنج بار حضور فرد در مسجد برای نماز و حضور در میان همسایگان، وی را از نوعی حمایت اجتماعی برخوردار می‌سازد که از سختی‌های کار و مشکلات زندگی وی می‌کاهد.

هر چند هیچ روایت صحیحی برای مشروعیت وضو در مکه وجود ندارد، اما برخی روایت‌های ضعیف که ابن اسحاق گاهی به مناسبت فرضیت نماز([5]) و جایی به مناسبت مسلمان شدن عمر س([6]). می‌آورد و نیز فهمی که از آیه مکی ﴿وَثِیَابَکَ فَطَهِّرۡ ٤([7]). به دست می‌آید، این نتیجه را در بر دارد که وضو در مکه مشروع شده است. سهیلی نیز این روایت را ترجیح داده([8]). و جمهور علماء هم موافق این نظر هستند([9]).

صرف نظر از این که آیه کریمه‌ی مربوط به وضو طبق نظر همه‌ی علما در مدینه نازل شده است. آیه وضو این است:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا قُمۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ فَٱغۡسِلُواْ وُجُوهَکُمۡ وَأَیۡدِیَکُمۡ إِلَى ٱلۡمَرَافِقِ وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِکُمۡ وَأَرۡجُلَکُمۡ إِلَى ٱلۡکَعۡبَیۡنِۚ وَإِن کُنتُمۡ جُنُبٗا فَٱطَّهَّرُواْۚ وَإِن کُنتُم مَّرۡضَىٰٓ أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوۡ جَآءَ أَحَدٞ مِّنکُم مِّنَ ٱلۡغَآئِطِ أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَلَمۡ تَجِدُواْ مَآءٗ فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدٗا طَیِّبٗا فَٱمۡسَحُواْ بِوُجُوهِکُمۡ وَأَیۡدِیکُم مِّنۡهُ [المائدة: 6].

«ای کسانی که ایمان آورده­اید! چون به ­نماز برخواستید، پس صورت و دست‌هایتان را تا آرنج بشویید و سرتان را مسح کنید، و پاهایتان را تا برآمدگی(قوزک)  بشویید و اگر جُنُب هستید پس خود را پاک سازید(وغسل کنید) و اگر بیمار یا مسافر هستید یا یکی از شما را قضای حاجتی دست داده و یا با زنان (تماس گرفته و)آمیزش کرده­اید و آب نیافتید پس با خاک پاکی تیمم نمایید و صورت و دست­هایتان را مسح کنید».

حضرت عایشه ب این آیه را به آیه تیمم نامگذاری کرده­است و این هم شاید اشاره به این موضوع باشد که وضو قبل از این­که در متن آیه‌ای نازل شده قرار گیرد، فرض گشته بود([10]).

قبله نماز هم در مکه به سمت بیت المقدس بود. پیامبر ج در مکه به هنگام نماز میان دو رکن «یمانی» و «اسود» می‌ایستاد تا کعبه و بیت المقدس در جهت قبله‌ی ایشان قرار گیرد([11]). لفظ نماز هم در چندین سوره‌ی مکی آمده است. مانند آیه‌ی:

﴿أَرَءَیۡتَ ٱلَّذِی یَنۡهَىٰ ٩ عَبۡدًا إِذَا صَلَّىٰٓ ١٠ [العلق: 9-10].

﴿وَأۡمُرۡ أَهۡلَکَ بِٱلصَّلَوٰةِ وَٱصۡطَبِرۡ عَلَیۡهَاۖ لَا نَسۡ‍َٔلُکَ رِزۡقٗاۖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُکَۗ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلتَّقۡوَىٰ ١٣٢ [طه: 132].

﴿قَدۡ أَفۡلَحَ مَن تَزَکَّىٰ ١٤ وَذَکَرَ ٱسۡمَ رَبِّهِۦ فَصَلَّىٰ ١٥ [الاعلی: 14-15].

﴿مَا سَلَکَکُمۡ فِی سَقَرَ ٤٢ قَالُواْ لَمۡ نَکُ مِنَ ٱلۡمُصَلِّینَ ٤٣ [المدثر: 42-43].

برخی روایات هم به این اشاره دارد که مسلمانان صدر اسلام نماز می‌خواندند هر‌چند کیفیت نماز و تعداد رکعت‌های آن در روایات، بیان نشده است، اما در هر حال دارای رکوع بوده است. طبق این روایات پیامبر ج همراه علی س به دره‌های اطراف مکه می‌رفتند و به طور سرّی نماز می‌خواندند([12]). همچنین پنج تن از صحابه‌ای که توسط ابوبکر س مسلمان شدند نماز خواندند([13]). در روایتی از عایشه هم آمده­است که نمازهای اولیه در سفر و غیر آن به صورت دو رکعتی فرض شده بود([14]). استاد «مُزَنی» شاگرد امام شافعی فرموده­است که نماز، قبل از جریان اسراء و معراج در دو نوبت بوده است، یکی قبل از غروب خورشید و دیگری قبل از طلوع خورشید([15]). طبق روایت مرسلی که «زهری» آورده­است فرضیت نماز‌های پنج­گانه در جریان سفر اسراء و معراج و یک سال قبل از هجرت بوده،  تعداد رکعت‌های آن به شیوه زیر تعیین شده­است:

دو رکعت برای نماز صبح، سه رکعت برای مغرب، چهار رکعت برای ظهر، عصر و عشاء، هم در سفر و هم به هنگام اقامت. اما پس از هجرت به مدینه تعداد رکعت‌های نماز‌های چهار رکعتی برای مسافر به دو رکعت کاهش یافت([16]).

مسلمانان در دوران مکی، نماز را به صورت پنهانی می‌خواندند([17]) که این هم به خاطر ترس از هجوم مشرکان بود و به صورت نادر گاهی آشکار می‌خواندند. مانند زمان مسلمان شدن حضرت عمر س که برخی از مسلمین همراه عمر در کعبه نماز می‌خواندند([18]). در نماز‌های دوران مکی جواب سلام یا پاسخ به کسی که عطسه می‌کرد جایز بود، اما پس از هجرت اول یعنی سفر به حبشه این مقدار از سخن گفتن هم منع شد([19]).

با نزول آیات اول سوره‌ی مزّمل در مکه قیام برای نماز شب نیز مشروع شد. خداوند در آیات اول این سوره فرموده­است:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُزَّمِّلُ ١ قُمِ ٱلَّیۡلَ إِلَّا قَلِیلٗا ٢ نِّصۡفَهُۥٓ أَوِ ٱنقُصۡ مِنۡهُ قَلِیلًا ٣ أَوۡ زِدۡ عَلَیۡهِ وَرَتِّلِ ٱلۡقُرۡءَانَ تَرۡتِیلًا ٤ [المزمل: 1-4].

« ای جامه بر خود پیچیده (ای رسول). شب را جز اندکی بپا خیز(وعبادت کن). نیمه­ای از آن را، یا اندکی از آن کم کن (به استراحت بپرداز). یا اندکی بر( نصف) آن بیفزا، و قرآن را با ترتیل و تامل بخوان».

پس از آن فرضیت نماز شب در مورد مسلمانان نسخ شد و از آن پس به عنوان یکی از سنت‌های ارزشمند محسوب می‌شد، اما در مورد پیامبر ج همچنان به صورت فرض باقی ماند.

نماز جمعه نیز اندکی قبل از هجرت پیامبر ج به مدینه منوره مشروع شد یعنی زمانی که مسلمانان توانایی ادای آن را داشتند. ابوداود با «سند حسن» گفته‌ی عبدالرحمن بن کعب بن مالک -که راهنمای پدر کورش بود- را از پدرش نقل کرده­است که هرگاه پدرم ندای روز جمعه را می‌شنید برای سعدبن زراره رحمت می‌فرستاد.

به او گفتم: چرا هنگام شنیدن ندای جمعه برای او رحمت می‌‌فرستی؟ پدرم گفت: زیرا سعد اول کسی بود که در «هزم النبیت» -یکی از سنگلاخ‌های بنی بیاضه که در آنجا آب جمع می‌شد و «نقیع الخضمات» نام داشت- برای ما نماز جمعه خواند. عبدالرحمن می‌گوید: از پدرم پرسیدم: شما در آن روز چند نفر بودید؟ فرمود: چهل نفر([20]).



[1]- به روایت بخاری: فتح الباری، ج13، ص 347، حدیث شماره 7372.

[2]- ابن حجر، فتح الباری، ج2، ص 4.

[3]- مؤلف در باره‌ی جامعه غربی سخن می‌گوید و ما در کندوکاو این مسئله نیاز به تحقیقات خاصی داریم که با دین و فرهنگ جامعه اسلامی منطبق باشد.

[4]- مایکل ارجایل، روان شناسی خوشبختی، ص 251.

[5]- ابن هشام، السیره النبویه، ج1، ص 244، ابن هشام این روایت را به زید بن حارثه استناد می‌دهد اما در سند آن ابن لهیعه هست. ابن اسحاق نیز این روایت را ذکر می‌کند اما بدون سند.

[6]- ابن هشام، السیره النبویه، ج1، ص 345.

[7]- تفسیر ابن کثیر، ج4، ص 44.

[8]- سهیلی، الروض الآنف، ج3، ص 13.

[9]- صحیح مسلم به شرح نووی، ج3، ص 102 و ابن عبدالهادی، تنقیح التحقیق، ج1، ص 119.

[10]- سهیلی، الروض الآنف، ج3، ص 13.

[11]- صحیح مسلم به شرح نووی، ج5، ص 9 و ص 10.

[12]- صحیح بخاری به شرح فتح الباری، ج1، ص 464 و سهیلی، الروض الآنف، ج1، ص 11 و 12.

[13]- ابن هشام، السیرة النبویه، ج1، ص 251 و 252.

[14]- به روایت بخاری، به شرح فتح الباری، ج1، ص 264 حدیث شماره‌ی 350.

[15]- سهیلی، الروض الآنف، ج1، ص 11 و 12.

[16]- بخاری، شرح فتح الباری، ج7، ص 267 و 268.

[17]- ابن هشام، السیرة النبویه، ج1، ص 263.

[18]- همان، ج1، ص 342.

[19]- بخاری، به شرح فتح الباری، ج3، ص 72-73.

[20]- به روایت ابوداود، ج1، ص 635، حدیث شماره 1069 و تخریج حاکم در المستدرک با لفظ مشابه، ج1، ص 281.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد