زکات به معنی عمومی آن: عبارت است از تشویق مردم به پرداختن صدقات، بخشش مال به محرومین و غذا دادن به مساکین، بدون تعیین حد نصاب و مقدار آن در مکه تشریع شد. سورههای مکی، مؤمنان را اینگونه وصف میکنند:
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِلزَّکَوٰةِ فَٰعِلُونَ ٤﴾ [المؤمنون: 4].
«و کسانی هستند که زکات مال خودرا میدهند».
﴿وَفِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ ١٩﴾ [الذاریات: 19].
«در اموالشان بر فقیر، سائل و محروم حقّی منظور میداشتند».
﴿وَٱلَّذِینَ فِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ مَّعۡلُومٞ ٢٤﴾ [المعارج: 24].
«آنانکه در مال و دارائی خود حقی معین و معلوم گردانند».
تعیین حد نصاب و مقدار زکات در سال دوم هجری مشروع شد([1]).
خداوند چنین فرمود:
﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١ ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ ٢ وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ ٣ وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِلزَّکَوٰةِ فَٰعِلُونَ ٤﴾ [المؤمنون: 1-4].
«همانا مومنان رستگاری شدند، همان کسانی که در نمازشان خاشع (و فروتن) هستند. و آنان که از لغو (و کارهای باطل ) روی گردانند. و آنان که زکات مال خود را (به فقرا) میدهند».
﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَکِّیهِم بِهَا﴾ [التوبة: 103].
« از اموال آنها صدقه (و زکات) بگیر، تا بوسیلهی آن آنها را پاک سازی و تزکیهشان کنی».
روایت شده که پیامبر ج معاذ را به یمن فرستاد و به او چنین فرمود:
(آنان را فرا خوان تا به «لا إله إلا اللّه» و رسالت من شهادت دهند. اگر در این مسئله از تو اطاعت کردند پس به ایشان بگو که خداوند در هر روز و شب پنج نوبت نماز را بر آنان فرض کرده و اگر این را هم پذیرفتند به آنان بگو که خداوند در اموال آنان صدقهای فرض نموده که باید از ثروتمندان آنها دریافت و به فقیران داده شود([2]).
حکومت اسلامی اقدام به جمعآوری زکات نمود و افراد قابل اعتماد را چه درعهد نبوت و چه در دوران خلافت راشده برای جمعآوری زکات به سرزمینهای مختلف فرستاد. این کار چندین قرن انجام شد، اما پس از آن دولت از انجام این رسالت مهم شانه خالی کرد و مردم خود به پرداخت آن اقدام کردند. پس زکات یک فریضه دینی و یکی از ارکان پنج گانه اسلام و جزو حقوق خدا و بندگان است. همانگونه که خداوند فرمودهاست:
﴿وَٱلَّذِینَ فِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ مَّعۡلُومٞ ٢٤ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ ٢٥﴾ [المعارج: 24-25].
«و آنان که در اموال و دارایی خود حقی معین و معلوم گردانند، تا به فقیران سائل و فقیران آبرومند محروم رسانند».
پیشوای مسلمین، ابوبکر صدیق س در عهد خود با کسانی که از پرداخت زکات خودداری میکردند به جنگ پردخت تا وادارشان کند همانند عهد پیامبر س زکات خود را بپردازند. بخاری از ابوهریره س روایت کرده که گفت:
پس از وفات پیامبر س و جانشین شدن ابوبکر س و مرتد شدن برخی از قبایل عرب [ابوبکر تصمیم گرفت که با مانعان زکات جهاد کند]. عمر س به ابوبکر گفت: چگونه میخواهی با مردم بجنگی در حالی که پیامبر س فرمود: «من فقط تا زمانی با مردم میجنگم که از اقرار به توحید خودداری میکنند، اما اگر به آن اعتراف کردند حفظ مال و جان آنان بر عهده من خواهد بود و از من در امان میباشند، مگر در مواردی که خواست حق باشد، در غیر این صورت حساب مردم بر خداست». ابوبکر گفت: به خدا سوگند با کسانی که بین نماز و زکات فرق قائل شوند جهاد خواهم کرد، زیرا زکات حق مال است، به خدا سوگند اگر این مردم حتی از پرداخت یک بزغاله که در زمان پیامبر ج پرداخت میکردند، دریغ نمایند، با آنان به جنگ خواهم پرداخت. عمر س گفت: به خدا سوگند این مسئله جزو مواردی بود که خداوند سینه ابوبکر را برای آن گسترد و من بعداً فهمیدم که حق همان بود»([3]).
هرگاه قومی صدقههای خود را به نزد پیامبر ج میآوردند میفرمود: «خداوندا بر آل فلانی درود بفرست»([4]). درود پیامبر خدا به منزله رحمت برای آنان بود. این تفسیر از ابن عباس هم روایت شده است. او آیه زیر را چنین تفسیر کردهاست:
﴿إِنَّ صَلَوٰتَکَ سَکَنٞ لَّهُمۡ﴾ [التوبة: 103].
«یعنی درود تو برای آنان مایه رحمت است»([5]).
خداوند، مؤمنان را امر کرده که زکات و صدقههای خود را از بهترین اموال خود بپردازند و استفاده از مال نامرغوب و غیرقابل استفاده برای این کار را ممنوع نموده و فرمودهاست:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَنفِقُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا کَسَبۡتُمۡ وَمِمَّآ أَخۡرَجۡنَا لَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِۖ وَلَا تَیَمَّمُواْ ٱلۡخَبِیثَ مِنۡهُ تُنفِقُونَ﴾ [البقرة: 267].
«ای اهل ایمان، انفاق کنید از بهترین آنچه اندوختهاید، و از آنجه برای شما از زمین میرویانیم، و بدها را برای انفاق در نظر نگیرید».
ابوداود با سند خود از عوف بن مالک چنین روایت میکند:
«ما در مسجد بودیم که پیامبر ج در حالی که عصایی در دست داشت وارد مسجد شد. مردی خوشهای از خرمای نامرغوب را به دیوار مسجد آویزان کرده بود. پیامبر ج با عصای خود بر آن خوشه زد و فرمود: کاش صاحب این صدقه از بهترین نوع آن صدقه میداد. و فرمود: صاحب این صدقه در روز قیامت، خوراک نامرغوب خواهد خورد.
ترمذی هم با سند خود از برّاء بن عازب نقل کرده است که: گروه انصار نزد ما آمدند، ما نخلستان داشتیم و هرکس به اندازه توان از خرماهای خود یک یا دو خوشه به مسجد میآورد و به دیوار آن آویزان میکرد، اهل«صُفّه» غذایی برای خوردن نداشتند پس هرگاه که گرسنه میشدند سراغ خوشههای خرما میرفتند و با عصای خود بر آنها میزدند تا از خرماهای نارس و یا رسیده مقداری به زمین بیفتد و بخورند.
برخی از مردم هم که رغبتی به خیر نداشتند خوشههایی میآوردند که خرماهای فاسد و نامرغوب داشت یا خوشههای شکستهی خرما را آویزان میکردند. در نتیجه خداوند این آیه را نازل فرمود. [یعنی 267 بقره]. گروه انصاری گفتند: اگر کسی چیزی مانند آنچه شما صدقه دادهاید به خود شما بدهد فقط با چشمپوشی و به خاطر حیا آن را میپذیرید.
برّاء میگوید: «ما از آن پس بهترین مال خود را صدقه میدادیم»([6]).
با توجه به این مطالب باید صدقه و زکات از بهترین اموال و از دسترنج پاک و حلالی باشد که صاحب آن مشتاق نگهداری آن است و جز برای رضای خدا حاضر به بخشش آن نباشد. خداوند فرمودهاست:
﴿لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیۡءٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِیمٞ٩٢﴾ [آل عمران: 92].
«شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان نخواهید رسید مگر از آنچه دوست دارید و محبوب شماست در راه خدا انفاق کنید».
امام بخاری با سند خود روایت کرده که پیامبر ج فرمودند (هرکس قیمت یک عدد خرما را از روزی پاک و حلال خود صدقه دهد، خداوند آن را با دست راست گرفته و برای آن شخص پرورش میدهد، مانند این که شما کره اسبی را پرورش میدهد تا بزرگ میشود، خداوند نیز آن را پرورش میدهد تا روز قیامت مانند یک کوه بزرگ میشود. و البته خداوند فقط پاکیها را به عنوان صدقه میپذیرد)([7]).
قرآن کریم جمعآوری مال و ثروت بدون پرداخت زکات را«کَنز» نامیده و به آنان که چنین میکنند وعده عذاب داده است. خداوند فرموده است:
﴿وَٱلَّذِینَ یَکۡنِزُونَ ٱلذَّهَبَ وَٱلۡفِضَّةَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٖ ٣٤ یَوۡمَ یُحۡمَىٰ عَلَیۡهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکۡوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمۡ وَجُنُوبُهُمۡ وَظُهُورُهُمۡۖ هَٰذَا مَا کَنَزۡتُمۡ لِأَنفُسِکُمۡ فَذُوقُواْ مَا کُنتُمۡ تَکۡنِزُونَ ٣٥﴾ [التوبة: 34-35].
«و کسانی که طلا و نقره را گنجینه و ذخیره میکنند و در راه خدا اتفاق نمیکنند آنها را به عذابی دردناک بشارت ده. روزی که آن طلا و نقره و ذخائرشان در آتش دوزخ گداخته میشود و پیشانی و پشت و پهلوی آنها را به آن داغ کنند (و فرشتگان عذاب به آنها گویند) این است نتیجه آنچه بر خود ذخیره کردید اکنون بچشید (آتش حسرت و عذاب) همان سیم و زریکه اندوخته میکردید».
عبداللّه بن عمر س گفتهاست: «هرچیزی که زکات آن را پرداخت کنی «کنز» به حساب نمیآید هرچند که در زیر خاک مدفون باشد، اما هرچه که زکات آن را پرداخت نکنی جزو آن کنزی به حساب میآید که خداوند در قرآن ذکر کردهاست و صاحب آن مال با آن داغ میشود»([8]). ابن عمر گفته که این آیه قبل از فرض شدن زکات نازل شد و خداوند آن را سبب پاکی اموال قرار داد([9]).
رسول خدا ج برای مانعان زکات وعده عذاب دادهاست. در روایتی که امام بخاری آورده چنین آمدهاست: «هرکس که خداوند به او مال و ثروتی عطا کند اگر زکات آن را نپردازد مال او در روز قیامت به شکل اژدهایی سمی ظاهر میشود که دارای دو نیش زهرآگین است و به گردن او میپیچد و دو طرف چهرهاش (گونههایش) را گرفته و میگوید: «من مال و خزانه تو هستم». در این حال پیامبر ج این آیه را تلاوت فرمود([10]):
﴿وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَبۡخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ هُوَ خَیۡرٗا لَّهُمۖ بَلۡ هُوَ شَرّٞ لَّهُمۡۖ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ﴾ [آل عمران: 180].
«آنان که بخل نمودهاند و از مالی که خدا از فضل خویش به آنها دادهاست، حقوق فقیران را ادا نمیکنند، گمان نکنند این بخل به نفع آنها خواهد بود، بلکه به ضرر آنهاست چه آنکه مالی که در آن بخل میورزند در قیامت زنجیر گردن آنها میشود».
باز از پیامبر ج روایت شدهاست که فرمود:
«اگر کسی حق شتر خود را نپردازد، در روز قیامت شترش در بهترین حالت نزد او خواهد آمده و او را لگدمال میکند و اگر حق گوسفند خود را نپردازد، گوسفندش در بهترین حالت سراغ او میآید و او را با لگد میکوبد و به او شاخ میزند. پیامبر ج فرمود: از حقوق گوسفند این است که در محل آبشخور آن دوشیده شود [تا مساکین بتوانند از شیر آن استفاده کنند]. در ادامه فرمود: آن شخص روز قیامت در حالی که گوسفندی بر دوش خود حمل میکند و آن گوسفند فریاد میکند، پیش من نیاید و نگوید: ای محمد به دادم برس، زیرا من خواهم گفت: اکنون کاری از من ساخته نیست زیرا قبلاً به تو ابلاغ کردم. همچنین کسی با شتری که بر دوش خود دارد و آن شتر فریاد میکند، نزد من نیاید و نگوید: ای محمد [کمکم کن]. زیرا من به او میگویم: کاری از من ساخته نیست زیرا در دنیا به تو ابلاغ کردم»([11]).
حافظ ابن حجر عسقلانی فرمودهاست: در حدیثی آمده است که: «خداوند حیوانات اهلی را زنده میکند تا با آنان مانعان زکات را مجازات کند»، در این کار مخالف نیّت آن شخص با او معامله میشود؛ زیرا او قصد داشت که حق خدا را از آن مال نپردازد و در نتیجه استفاده و بهره بیشتری از آن مال ببرد، پس در روز قیامت آنچه که او قصد بهره بردن با آن را داشت، بیشترین ضرر را نصیب او خواهد کرد([12]).
ابن عباس س گفتهاست: هرکس که بمیرد و زکات مال خود را نپردازد و یا با آن حج خانه خدا را بهجای نیاورد، آرزومند بازگشت به دنیا خواهد بود. سپس این آیه را تلاوت کرد:
﴿وَلَن یُؤَخِّرَ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِذَا جَآءَ أَجَلُهَاۚ وَٱللَّهُ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ١١﴾ [المنافقون: 11]([13]).
«و خدا هرگز اجل هیچکس را از وقتش که فرا رسد تاخیر نیفکند و خدا به هرچه کنید آگاه است».
پس بر فرد مسلمان لازم است که هرگاه مال او شرایط زکات را داشت آن را پرداخت کند و از تأخیر یا بیتوجهی به پرداخت آن خودداری کند، زیرا پشیمانی او زمانی خواهد بود که دیگر سودی ندارد. خداوند فرمودهاست:
﴿وَأَنفِقُواْ مِن مَّا رَزَقۡنَٰکُم مِّن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَ أَحَدَکُمُ ٱلۡمَوۡتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوۡلَآ أَخَّرۡتَنِیٓ إِلَىٰٓ أَجَلٖ قَرِیبٖ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُن مِّنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ١٠﴾ [المنافقون: 10].
«و از آنچه روزی شما کردم (در راه خدا) انفاق کنید پیش از آن که مرگ بر یکی از شما فرا رسد و در آن حال (به حسرت) بگوید پروردگارا، چرا اجل مرا اندکی تاخیر نینداختی تا صدقه و احسان بسیار کنم و از نیکوکاران شوم؟!».
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰکُم مِّن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَ یَوۡمٞ لَّا بَیۡعٞ فِیهِ وَلَا خُلَّةٞ وَلَا شَفَٰعَةٞ﴾ [البقرة: 254].
«ای اهل ایمان، از آنچه روزی شما کردیم انفاق کنید پیش از آن که بیاید روزی که نه کسی (برای آسایش خود) چیزی تواند خرید و نه دوستی و شفاعتی بهکار آید».
جایز است که زکات در ملأ عام و آشکارا پرداخت گردد، اما پنهانی انجام دادن این کار بهتر است، زیرا از ریا دورتر و برای حفظ کرامت فقرا مناسبتر است، البته زمانی که مصلحتی برتر از اینها در کار باشد باید آشکارا انجام گیرد، مانند حالتی که ایجاد الگو برای مردم مد نظر است. در حدیث صحیح آمده که پیامبر ج فرمود: «خداوند در روز قیامت، روزی که هیچ سایهای جز او نیست هفت گروه را زیر آن سایه قرار میدهد:-1 پیشوای عادل، 2- جوانی که در سایه اطاعت و بندگی خدا رشد یافته است، 3- کسی که همواره دلبسته مساجد باشد، 4- دو{{ سفر}} که فقط به خاطر خدا همدیگر را دوست میدارند و بر این اساس با هم ارتباط دارند و به خاطر خدا از هم جدا میشوند، 5- مردی که زنی زیبا و ثروتمند او را به زنا خواند اما در پاسخ بگوید: من از خدا میترسم، 6- شخصی که با دست راست صدقه خود را چنان پنهانی ببخشد که دست چپش از آن بیخبر باشد، 7- کسی که در خلوت و تنهایی خدا را یاد کند و از ترس او اشک بریزد»([14]).
خداوند هم فرمود:
﴿إِن تُبۡدُواْ ٱلصَّدَقَٰتِ فَنِعِمَّا هِیَۖ وَإِن تُخۡفُوهَا وَتُؤۡتُوهَا ٱلۡفُقَرَآءَ فَهُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡۚ وَیُکَفِّرُ عَنکُم مِّن سَیَِّٔاتِکُمۡۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ ٢٧١﴾ [البقرة: 271].
«اگر (به مستحقان) آشکارا صدقه دهید کاری نیکوست، لیکن اگر در پنهانی به فقیران (آبرومند) رسانید برای شما نیکوتر است و خدا (به پاداش آن) برخی از گناهان شما را محو و مستور دارد، و خداوند از (آشکارا و نهان) آنچه میکنید آگاه است».
[1]- ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج3، ص 347.
[2]- به روایت بخاری: فتح الباری، ج3، 261، حدیث شماره 1395 و مسلم، ج1، ص 50، حدیث شماره 19- لفظ حدیث از بخاری است.
[3]- به روایت بخاری: فتح الباری، ج3، ص 263، حدیث شماره 1399 و 1400 و ج13، ص 250، حدیث شماره 7284 و 7285.
[4]- به روایت بخاری: فتح الباری، ج3، ص 361، حدیث شماره 1497.
[5]- ابن کثیر، مختصر تفسیر ابن کثیر، ج2، ص 385 و 386.
[6]- به روایت ترمذی، ج5، ص 218، حدیث شماره 2987 و گفته که این حدیث، حسن، غریب و صحیح است.
[7]- به روایت بخاری، فتح الباری، ج3، ص 278، شماره حدیث 1410.
[8]- طبری، ج10، ص 188.
[9]- بخاری، فتح الباری، ج8، ص 324، شماره حدیث 4661.
[10]- به روایت بخاری، فتح الباری، ج3، ص 268، حدیث شماره 1403.
[11]- به روایت بخاری، فتح الباری، ج3، ص 267، حدیث شماره 1402.
[12]- ابن حجر: فتح الباری، ج3، ص 269.
[13]- طبری، تفسیر طبری، ج28، ص 117 و 118.
[14]- به روایت بخاری، فتح الباری، ج3، ص 293، حدیث شماره 1423و مسلم، ج2، 715 حدیث شماره 1031.