ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خداوند فرمودهاست:
﴿أَلَآ إِنَّ أَوۡلِیَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ٦٢ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ ٦٣ لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِۚ لَا تَبۡدِیلَ لِکَلِمَٰتِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ٦٤﴾ [یونس: 62-64].
خداوند در این آیه میفرماید: «آگاه باشید! همانا دوستان الله، نه ترسی بر آنهاست، و نه آنها غمگین میشوند. (همان) کسانیکه ایمان آوردند، و پرهیزگاری میکردند. برای آنان در زندگی دنیا و در آخرت بشارت است، سخنان الله تغییر ناپذیر است، این همان کامیابی بزرگ است».
قرآن در وصف آنان گفته که مؤمن هستند و راه پرهیزکاری را در پیش گرفتهاند. آنان با خدا و رسول راست و صادق هستند و با ادای فرائض، انجام نوافل، دوری از نواهی و پایبندی به تقوا از خشم خدا میترسند. خداوند متعال به آنان مژده دادهاست که در دنیا به وسیلهی رؤیای نیکو که خود میبینند یا دیگران برایشان میبینند، به آنها وعده بشارت و خوشبختی داده میشود و در قیامت با وعده بهشت به آنان مژده میدهد. پیامبر ج این آیه را برای تعدادی از اصحاب ش این چنین تفسیر کرد. یکی دیگر از مصادیق «مژده» در این آیه وعدههایی است که خداوند از زبان پیامبران به بندگان خود میدهد. مانند این که در بستر مرگ به مؤمن مژده داده میشود که خداوند از او خشنود است. در صحیح بخاری و مسلم روایت شده که پیامبر ج فرمود: «هنگامی که مرگ به سراغ مؤمن بیاید او را به خشنودی و بخشش الهی بشارت میدهند. در این هنگام، هیچ چیزی برایش از آنچه که در انتظارش هست محبوبتر نیست»([1]).
در آیه مذکور بیان شدهاست که خداوند خلاف وعده خود عمل نمیکند بلکه این بشارتها و مژدهها را در دنیا و آخرت برای مؤمنان به انجام میرساند به شرطی که ایمان و تقوی را مبنای عمل قراردهند و این است معنی ﴿لَا تَبۡدِیلَ لِکَلِمَٰتِ ٱللَّهِ﴾ [یونس: 64].
پیامبر ج ارزش و جایگاه اولیای خدا را در فرمودهی خود اینگونه روشن کرده است: «خداوند فرمودهاست: هرکس یکی از اولیای من را دشمن بدارد، با او اعلام جنگ خواهم کرد، بنده من آنگونه که با انجام فرائض میتواند به من نزدیک شود با عمل دیگری نمیتواند چنین کند و بندهام همچنان با انجام سنتها علاوه بر فرضها به من نزدیکتر میشود تا این که محبوب من میگردد و اگر او محبوب من شد گوش او خواهم شد تا با آن بشنود، چشم او خواهم شد تا با آن ببیند، دست او خواهم شد تا با آن کار کند و پای او خواهم شد تا با آن راه رود و اگر از من چیزی بخواهد به او خواهم بخشید و اگر به من پناه آورد، پناهش خواهم داد»([2]).
دوستی این اولیای خدا واجب و دشمنی با آنان حرام است و به همچین صورت دشمنی با دشمنان خدا واجب و دوستی با آنان حرام است. خداوند فرمودهاست:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمۡ أَوۡلِیَآءَ تُلۡقُونَ إِلَیۡهِم بِٱلۡمَوَدَّةِ﴾ [الممتحنة: 1].
«ای کسانی که به خدا ایمان آوردهاید، هرگز نباید کافران را که دشمن من و شماهستند، یاران خود بگیرید و طرح دوستی با آنها افکنید».
﴿إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِینَ یُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَهُمۡ رَٰکِعُونَ ٥٥ وَمَن یَتَوَلَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزۡبَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ ٥٦﴾ [المائدة: 55-56].
«یار و ولی شما تنها الله است، و پیامبراش و آنها که ایمان آوردهاند، (همان)کسانیکه نماز را بر پا میدارند و آنان با خشوع و فروتنی زکات را میدهند.و هر کس الله و پیامبر او و کسانیکه ایمان آوردهاند، دوست بدارد، (او از حزب الله است و) یقیناً حزب الله پیروز است».
حافظ ابن رجب فرمودهاست: «مقصود از این حدیث «مَنْ عَادَى لِی وَلِیًّا...» آن است که هرکس با انجام فرائض و پس از آن با انجام سنتها برای نزدیک شدن به خدای متعال تلاش کند، خداوند او را به خود نزدیک میسازد و از درجه ایمان به درجه احسان ارتقا میدهد و آن شخص به جایی میرسد که با حضور قلب و مراقبت روحی به عبادت میپردازد، گوئی که او را میبیند، در نتیجه قلب او از معرفت خدای تعالی، محبت، عظمت، خوف، بزرگی، جلال و شوق دیدار او لبریز میگردد... و هرگاه قلب او از عظمت خدا لبریز شد، هرچه را که غیر خداست از قلب پاک میکند و چیزی از آثار نفس و هوی در آن نمیماند و ارادهای جز برای انجام درخواستهای مولایش باقی نمیماند در این حال است که بنده جز با یاد خدا سخن نمیگوید، جز با امر او حرکت نمیکند و اگر زبان بگشاید با خدا میگوید و اگر بشنود با خدا میشنود و اگر ببیند و یا با دستانش عملی انجام دهد با کمک و عنایت خاص خدا همهی این کارها را میکند و این همان منظور رسول خدا از حدیث مذکور است.
این بنده محبوب و مقرب بارگاه خدا، نزد او جایگاه ویژهای دارد، او از خدا هرچه خواهد به او میبخشد و اگر به او پناه برد، پناهش خواهد داد. در واقع دعای او به خاطر جایگاه والایش در نزد خدا برای همیشه پذیرفتنی است.
عبداللّه بن جحش در روز احد چنین گفت: پروردگارا! اگر فردا [در جنگ احد] با دشمن روبرو شدم مرا با مردی قوی که بسیار خشمگین باشد مواجه کن، تا در راه تو با او بجنگم و او با من بجنگد، سپس مرا بگیرد و بینی و گوش مرا ببُّرد. و اگر فردای قیامت تو را دیدم و از من پرسیدی که چه کسی بینی و گوش تو را بریده؟ در پاسخت بگویم: که در راه تو و رسولت اینگونه شدم و تو بفرمایی: راست گفتی. سعد میگوید: من در پایان جنگ، عبداللّه را در حالی دیدم که بینی و گوش او در ریسمانی آویزان شده بود!!([3]).
بیشتر گذشتگان صالح امت که دعایشان نزد خدا مقبول بوده هنگام بلا صبر پیشه میکردند و ثواب آن را انتخاب مینمودند و از خداوند نجات از آن بلا را نمیخواستند به ابراهیم تیمی گفته شد - آن گاه که در زندان حجاج ثقفی بود -: کاش از خدای تعالی درخواست میکردی؟ گفت: دوست ندارم از خدا بخواهم که مرا از مشکلی نجات دهد که به خاطر آن اجر میگیرم!!([4]).
گاهی ممکن است که مؤمن «مستجاب الدعوه» از خدا چیزی بخواهد که خداوند خیر او را در امری دیگر بداند، در نتیجه دعایش را نپذیرد و در عوض چیزی به او بدهد که خیر او در آن است. این اولیا که خدا دوستشان دارد و آنان هم خدا را دوست دارند، برای یکدیگر نهایت تواضع و همکاری را دارند و قرآن چنین وصفشان میکند:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرۡتَدَّ مِنکُمۡ عَن دِینِهِۦ فَسَوۡفَ یَأۡتِی ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ یُحِبُّهُمۡ وَیُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ یُجَٰهِدُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوۡمَةَ لَآئِمٖۚ ذَٰلِکَ فَضۡلُ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٌ ٥٤﴾ [المائدة: 54].
«ای کسانیکه ایمان آوردهاید! هر کس از شما که از دین خود برگردد (به الله زیانی نمیرساند) الله بزودی گروهی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنها (نیز) او را دوست دارند، (آنان) در برابر مؤمنان فروتن و در برابر کافران سر سخت و گردان فراز هستند، در راه الله جهاد میکنند و از سرزنش هیچ سرزنش کنندهای نمیهراسند، این فضل الله است که به هر کس بخواهد میدهد، و الله گشایشگر داناست».
آنان به خاطر خدا محبت میورزند یا دشمنی میکنند و به خاطر خودشان با کسی دشمن نیستند و طبق حدیث شریف به خاطر این اخلاق به ایمان روشن و آشکار دست مییابند:
«بنده خدا لیاقت دست یافتن به ایمان صریح را ندارد تا زمانی که دوستی و دشمنی او بامردم در راه حق باشد، پس هرگاه در راه خدا محبت ورزید و در راه خدا دشمنی کرد، شایستگی ولایت خدا را خواهد داشت. «به درستی که در میان بندگان و مخلوقاتم کسانی ولی و محبوب من هستند که با یاد من آنان هم یاد میشوند و هنگام یاد آنان من هم یاد میشوم»([5]).
آری به خاطر وجود این خصلت است که پیامبر ج آنان را به نیکویی ستایش نموده و جایگاه والایشان را نزد خداوند بیان کردهاست و فرمود: «در میان بندگان خدا انسانهایی هستند که پیامبر و شهید نیستند اما انبیاء و شهدا در روز قیامت به جایگا والایشان نزد خدا غبطه میخورند. مردم گفتند: ای پیامبر به ما بگو چه کسانی هستند؟ فرمود: آنان کسانی هستند که فقط به خاطر خدا به همدیگر محبت میورزند و رابطه خویشاوندی یا رد و بدل کردن مال دنیا در ایجاد این محبت کاملاً بیتأثیر بوده است. به خدا قسم که چهرههایشان نور است و بر [سکوی] نور قرار دارند. اگر مردم بترسند، ترس به آنان رو نمیکند و اگر مردم دچار حزن و اندوه شوند آنان اندوهناک نمیشوند. پیامبر ج در این هنگام این آیه را تلاوت فرمود:
﴿أَلَآ إِنَّ أَوۡلِیَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ٦٢﴾ [یونس: 62]([6]).
«اگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترسی (از حوادث آینده عالم) و هیچ حسرت و اندوهی (از وقایع گذشته جهان) در دل آنها نیست».
این افرادی که در راه خدا به همدیگر محبّت میورزند بدون این که رابطهی خویشاوندی با مصلحت دنیوی، آنان را به هم وابسته کرده باشد، به ایمان کاملی دست یافتهاند که براساس آن هر چه را برای خود میپسندند برای برادر مؤمن خود هم میپسندند. پیامبر ج فرمودهاست: « هیچ یک از شما ایمانش کامل نمیشود مگر این که هرچه را برای خود میپسندد برای برادر مؤمنش هم بپسندد»([7]).
هرگز محبت در راه خدا هم کامل نمیشود مگر این که سینهی آن فرد از نیرنگ و کینه و حسد خالی باشد. آنچه که محبت را قوام میبخشد، خیرخواهی صادقانه است. پیامبر ج «الدِّینُ النَّصِیحَةُ»([8]). «دین یعنی خیرخواهی».
نصیحت باید پنهانی صورت گیرد نه در میان مردم، زیرا در این صورت رسوایی خواهد بود و انگیزهای برای طرد فرد مورد نظر خواهد شد زیرا او در خود احساس عزت میکند، در نتیجه از پذیرش نصیحت خودداری میکند و عظمت و نخوت سراپای او را فرا میگیرد و غرور گناه او را به ادامه انحراف وادار میکند. یکی دیگر از لوازم محبت مشارکت و همدردی با مال و گفتار نیک است و اگر در دینداری برادر مؤمن نقصی دیده شود باید دست او را گرفت و برای اصلاح او تلاش کرد. یکی از صالحان گفته است: «آنان که به خاطر خدا محبت میورزند، با نور خدا مینگرند و بر گناهکاران مهر میورزند، کارهایشان را زشت و ناپسند میدانند اما نسبت به خودشان مهربان هستند تا با پند و نصیحت از کارهای زشت بازشان دارند مبادا جسمشان طعمه آتش گردد».
انسان مؤمن با بیاعتنایی و نگاه تحقیرآمیز و برتری جویانه به برادرش نمینگرد، زیرا در عبادت و اطاعت از پروردگار او را برتر میداند و «برای شر انسان همین کافی است که برادر مسلمانش را تحقیر کند»([9]).
[1]- به روایت بخاری، فتح الباری، ج11، ص 357، حدیث شماره 6507.
[2]- به روایت بخاری، فتح الباری، ج11، ص 340، حدیث شماره 6502.
[3]- ابن سعد، الطبقات، ج3، ص 63 و حاکم، المستدرک، ج3، ص 199 – 200 و گفته که این روایت طبق شروط بخاری و مسلم صحیح است اما مرسل است. ذهبی گفته: صحیح و مرسل است. و نگا: سیر اعلام النبلاء، ج1، ص 112.
[4]- ابن رجب، جامع العلوم و الحکم، ج2، ص 453.
[5]- به روایت احمدبن حنبل، المسند، ج3، ص 430.
[6]- به روایت ابوداود، السنن، ج3، ص 799، حدیث شماره 3527.
[7]- به روایت بخاری، فتح الباری، ج1، ص 57، حدیث شماره 13 و مسلم، الصحیح، ج1، ص 67، حدیث شماره 45.
[8]- به روایت مسلم، الصحیح، ج1، ص 74، حدیث شماره 55.
[9]- مسلم، الصحیح، ج4، ص 1986، حدیث شماره 2564.