ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مردم براساس نوع زنگی به دو دسته تقسیم میشوند: دسته اول کسانی هستند که تمام نگرانی آنها، کسب دنیا و زینتهای آن از جمله زنان، فرزندان، ثروت هنگفت و انباشتن طلا و نقره است. تلاش این دسته از چارچوب دنیا خارج نیست، نه خدا را میشناسند و نه برتری و فضلیت او بر خود را، به انجام فرامین خدا پایبند نیستند، عبادت را برایش خالص نمیگرداند، شکرگذاری نمیکنند و در نتیجه عنایتی به خدا ندارند. خداوند براساس اراده و خواست خود به این افراد، کم و بیشی از بهره دنیا میبخشد، اما هر بخشش او به آنها، فرو بردن تدریجی آنان در هلاکت است، و هرچه بخشش خدا بیشتر میشود گناه و سرکشی آنان نیز بیشتر میگردد، زیرا نعمت بیشتر شکرگذاری و قدرشناسی بیشتری میطلبد. بدون شک، سرکشی این افراد در برابر نعمتهای خدا، مشغولیت آنها به دنیا، سپاسگذاری نکردن از خدای بخشنده و بیتوجهی به قیامت، آنان را در حالی به جهنم میکشاند که به خاطر ناسپاسی، سرزنش شدهاند و شکست خورده و دور از رحمت خدا در آتش هستند.
خداوند تعالی فرموده است:
﴿مَّن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡعَاجِلَةَ عَجَّلۡنَا لَهُۥ فِیهَا مَا نَشَآءُ لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلۡنَا لَهُۥ جَهَنَّمَ یَصۡلَىٰهَا مَذۡمُومٗا مَّدۡحُورٗا ١٨ وَمَنۡ أَرَادَ ٱلۡأٓخِرَةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعۡیَهَا وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِکَ کَانَ سَعۡیُهُم مَّشۡکُورٗا ١٩ کُلّٗا نُّمِدُّ هَٰٓؤُلَآءِ وَهَٰٓؤُلَآءِ مِنۡ عَطَآءِ رَبِّکَۚ وَمَا کَانَ عَطَآءُ رَبِّکَ مَحۡظُورًا ٢٠ ٱنظُرۡ کَیۡفَ فَضَّلۡنَا بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ وَلَلۡأٓخِرَةُ أَکۡبَرُ دَرَجَٰتٖ وَأَکۡبَرُ تَفۡضِیلٗا ٢١﴾ [الاسرار: 18-21].
«هر کس که (دنیای) زود گذر را بخواهد، در آن (دنیا) برای هر کس بخواهیم؛ همان اندازه که بخواهیم؛ زود خواهیم داد، سپس جهنم را برای او قرار خواهیم داد که نکوهیدهی مردود در (آتش سوزان) آن درآید. و کسیکه (سرای) آخرت را بخواهد، و برای آن سعی و تلاش خود را بکند، در حالیکه مؤمن باشد، پس اینان سعی (و تلاش) شان مشکور است (و پاداش داده خواهد شد). هر یک از اینان و آنان (از هردو گروه) از عطای پروردگارت (بهره و) کمک میدهیم، و عطای پروردگارت هرگز (از کسی) باز داشته شده نیست (مؤمن و کافر همه از نعمتهای دنیوی بهرهمند میشوند) بنگر چگونه بعضی را بر بعضی دیگر برتری دادهایم، و یقیناً درجات آخرت و برتریهایش از این هم بیشتر است».
این آیات بیان میکنند که خدای تعالی از مال دنیا هم به نیکوکار و هم به گناهکار میدهد و به کسانی که دنیا خواهند یا زندگی آخرت را میجویند، از روزی خود میبخشد. اما بهشت خود را مخصوص کسانی میگرداند که بندگان پرهیزکار او و در طلب بهشت هستند و با انجام عمل صالح برای دستیابی به آن در تلاشند. خداوند هدایت و توفیق خود را شامل حال این گروه میگرداند و آنان را بر دیگران برتری میبخشد. اما هم چنان که جایگاه دنیوی آنان با دیگران متفاوت است و مقام آنان بر گمراهان برتری دارد، منزلت آنان میان یکدیگر نیز در قیامت متفاوت خواهد بود، به این دلیل که اعمال و مقدار کوشش آنان برای اطاعت پروردگار متفاوت است. عمل افراد «اسبابی برای کسب ثواب و یا مجازات است و یکی از این دو نتیجه را در پی خواهد داشت مانند هر سبب دیگری که نتیجهای مخصوص در بر دارد»، از طرف دیگر اعمال انسان نتیجه توفیق پروردگار برای هدایت و شکرگذاری و اطاعت است. این هم نشان از رحمت پروردگار دارد که خود او هدایت را شامل حال انسان میگرداند و در مقابل آن اجر و ثواب تعیین میکند. بر این اساس است که ورود این افراد به بهشت به خاطر رحمت خداست نه چیز دیگر، زیرا اعمال آنان به هر اندازه هم که زیاد و ارزشمند باشد و شکر و اطاعت بیشتری هم انجام دهند، فقط تکافوی نعمتهای بیشمار پروردگار را میدهد که از عوض دادن آن ناتوان بودهاند.
پیامبر ج فرمودهاست: «عمل هیچیک از شما او را وارد بهشت نمیکند. در لفظ دیگری آمده که عمل هیچ یک از شما او را نجات نمیدهد یا هیچ یک از شما به وسیلهی عملش وارد بهشت نمیشود. اصحاب گفتند: حتی شما ای رسول خدا؟ فرمود: حتی من، مگر این که خداوند با رحمت خویش مرا فرا گیرد [تا به بهشت داخل گردم]»([1]).
اعمال صالحی که نزد خداوند پذیرفتنی است، اعمالی است که هدف از انجام آنها کسب رضای خداوند یکتا باشد و نیت خالص در انجام آن ضروری است. علاوه بر این باید مطابق روش پیامبر ج و احکام شریعت خدا باشد. اما اگر آن اعمال در ظاهر صالح و موافق شریعت باشد ولی به خاطر ریا و خوشنامی میان مردم و ستایش آنان انجام گیرد و حاصل آن بالا رفتن مقام مادی یا معنوی فرد باشد یا با این هدف انجام گیرد که مردم به او روی آورند و تجارتش رونق گیرد، سود و بهره کارش بیشتر شود، یاران و اطرافیانش افزوده شوند و سرشناس و معروف گردد، صاحب چنین اعمالی که هدف او رضای خدا نیست، در دنیا به اجر و پاداش خود میرسد و مزد خود را میگیرد و عمل او در قیامت نابود میگردد. دو آیه در سورهی هود این مسئله را روشن میکند:
﴿مَن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا وَزِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیۡهِمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ فِیهَا وَهُمۡ فِیهَا لَا یُبۡخَسُونَ ١٥ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ لَیۡسَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا ٱلنَّارُۖ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَبَٰطِلٞ مَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٦﴾ [هود: 15-16].
«کسانی که طالب تعیّش مادی و زینت دنیوی هستند ما مزد سعی آنها را در همین دنیا کاملاً میدهیم و هیچ از اجر عملشان در دنیا کم نخواهد شد. ولی هم اینان هستند که دیگر در آخرت نصیبی جز آتش دوزخ ندارند و همه اعمالشان در راه دنیا (پس از مرگ) ضایع و باطل میگردد».
پس کسی که اعمال نیکو را برای اهداف دنیوی انجام میدهد به طور تمام و کمال اجر آن را در دنیا میگیرد و برایش هیچ نیکی باقی نمیماند که براساس آن در قیامت پاداش گیرد. پیامبر گرامی ج این مسئله را در حدیثی که ابوهریره س روایت کرده چنین بیان فرموده است: «هنگامی که روز قیامت فرا میرسد، خداوند تعالی فرود میآید تا میان بندگان قضاوت کند در حالی که همه امت به زانو نشستهاند. اولین کسی که پروردگار ندایش میدهد شخصی است که قرآن را در سینه خود جمع کرده، پس از او مردی که در راه خدا جنگیده و پس از او مردی که ثروتمند است. خداوند به شخص قاری قرآن میفرماید: آیا آنچه را که بر پیامبر نازل کردم به تو نیاموختم؟ آن مرد میگوید: آری، البته که آموختی ای پروردگار من. خداوند میفرماید: به آنچه که یاد گرفتی چگونه عمل کردی؟ میگوید: من در تمام لحظات شب و روز آن را میخواندم. خداوند به او میگوید: تو دروغ گفتی. ملائکه هم میگویند: تو دروغ گفتی، آن گاه خداوند میفرماید: هدف تو از قرائت قرآن این بود که مردم بگویند: فلانی قاری قرآن است و این هم [درباره تو] گفته شد. سپس فرد ثروتمند آورده میشود و خداوند به او میگوید: آیا برای تو چنان وسعت و فراوانی قرار ندادم که محتاج کسی نباشی؟ او میگوید: آری البته که چنین بود ای پروردگار من. خداوند میفرماید: پس با آنچه که به تو دادم چه کردی؟ او میگوید: من با آن صله رحم میکردم و به مردم صدقه میدادم. خداوند و ملائکه به او میگویند: تو دروغ گفتی، آن گاه پروردگار میفرماید: تو خواستی که مردم درباره تو بگویند: چه مرد بخشندهای است و این هم گفته شد. سپس کسی که در راه خدا جنگیده است آورده میشود. خداوند به او میگوید: به چه خاطر کشته شدی؟ میگوید: به من دستور داده شد که در راه تو جهاد کنم و بجنگم و من چنین کردم تا کشته شدم. خداوند و ملائکه به او میگوید: تو دروغ گفتی. آن گاه خداوند میفرماید: تو خواستی که مردم بگویند: چه مرد باشهامتی است و این هم گفته شد. در این حال پیامبر ج بر دو زانوی من زد و فرمود ای ابوهریره این سه نفر اولین مخلوقات خدا هستند که روز قیامت آتش با آنان شعلهور میگردد»([2]).
باید گفت که هرگاه انسان قصد انجام عمل صالح همراه با اخلاص و نیت رضای خدا را داشت باید توجه کند که مطابق شریعت خداوند هم باشد، زیرا هر عملی اگر مخالف شریعت باشد صالح نخواهد بود و کسی که ادعای محبت خدا و رسول را داشته باشد، اما مخالف حکم آنان رفتار کند در محبت خود صادق نیست، خدای متعال نشانه محبت خود و پیامبرش را در فرموده خود این چنین بیان فرموده است:
﴿قُلۡ إِن کُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِی یُحۡبِبۡکُمُ ٱللَّهُ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣١﴾ [آل عمران: 31].
«بگو (ای پیغمبر) اگر خدا را دوست میدارید مرا پیروی کنید تا خدا شما را دوست داشته باشد و گناه شما را ببخشد».
روشن است که پیروی از پیامبر ج فقط با پایبندی به شریعت خدا و رفتار براساس بایدها و نبایدهای آن است و از نشانههای محبت صادقانه برتری دادن سنت است بر بدعت، اطاعت است بر نافرمانی، دوست داشتن آن است که خدا و رسول دوست دارند و نفرت از آنچه که خدا و رسول از آن نفرت دارند، در چنین شرایطی است که دینداری به طور کامل برای خدا و در هر شرایطی مطابق شریعت او خواهد بود.