ذات حق ﻷ همه بندگان را از جمله مؤمنان و کافران و آنان که مرتکب گناهان کبیره یا کفرآمیز شدهاند مورد خطاب قرار میدهد که از رحمت خدا ناامید نشوند:
﴿قُلۡ یَٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ٥٣﴾ [الزمر: 53].
«(ای رسول رحمت) بدان بندگانم که (به عصیان) اسراف بر نفس خود کردند بگو: هرگز از رحمت (نامنتهای) خدا ناامید مباشید، البته خدا همه گناهان را (چون توبه کنید) خواهد بخشید، که او خدایی بسیار آمرزنده و مهربان است».
دروازه توبه باز است و پروردگار بخشنده و مهربان است. از علی س در بارهی این آیه نقل شده که: این آیه از لحاظ معنی وسیعترین آیهی قرآن است.
از ابن مسعود هم روایت شده که گفته این آیه بازترین آیه در قرآن است([1]).
خدای متعال مؤمنان را به توبه کردن امر نموده و آن را امیدی برای رستگاری قرار داده و فرموده است:
﴿قُل لِّلۡمُؤۡمِنِینَ یَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَیَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِکَ أَزۡکَىٰ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا یَصۡنَعُونَ٣٠﴾ [النور: 30].
« (ای پیامبر!) به مردان مؤمن بگو چشمهای خود را (از نگاه به نا محرم) فرو گیرند، و شرمگاهشان را حفظ کنند، این (کار) برای آنها پاکیزهتر است، بیگمان الله به آنچه انجام میدهند؛ آگاه است ».
و فرمودهاست:
﴿وَمَن لَّمۡ یَتُبۡ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ﴾ [الحجرات: 11].
«و هرکه توبه نکند چنین کسانی بسیار ظالم و ستمکارند».
پس اسلام به خاطر دیدگاه واقع بینانه به انسان از سایر دینها متمایز شده است، از نظر اسلام انسان نه فرشته است و نه شیطان، بلکه موجودی عاقل و بلندمرتبه و بزرگوار است که تمایلات و انگیزههای روحانی در او هست و او را به بلندترین نقطه عالم میبرد و در او کششهای جسمی و هواهای نفسانی هم وجود دارد که میتواند او را به شیطانهای زینتگر نزدیک سازد... در واقع هم سرافرازی و رشد عالی و هم سقوط و انحراف جزو خصوصیاتی است که در سرشت او نهاده شده است. چنین خلقتی برای انسان جزو احکام تکوینی خداست و اراده و حکم دینی خدا هماهنگ با حکم تکوینی اوست، بر این اساس چون سرشت بشر قابلیت وقوع در گناه را دارد، دروازه بازگشت بر او بسته نشده و رحمت خدا از او دور نگردیده است تا در بدبختی دایمی و خطاهای پی در پی درجا نزند...
پیامبر ج -در حالی که خداوند منزلت و ارزش او را بالا برده و گناهان گذشته و آینده او را بخشیده است- حتی یک روز هم از توبه و استغفار غافل نبود و این چنین اصحاب خود را به انجام آن توصیه میفرمود: «ای مردم؛ بهسوی خدا توبه کنید و آگاه باشید که من در طول روز صدبار توبه میکنم»([2]).
توبه باعث تازه گشتن ایمان و استغفار مایه حیات قلب است. انسان ذاکر و خداشناس مرتکب گناه نمیشود. اما اگر درون او از ذکر خالی شد و خداوند او را به خود سپرد و در نتیجه دچار غفلت شد، در دام گناهان و نافرمانی خدا گرفتار میشود. این در حالی است که گناهان دو نوعند: صغیره و کبیره و اگر کسی از افتادن در ورطه گناهان صغیره نجات یابد و خداوند او را محفوظ دارد، بسیار کم احتمال دارد که از گناهان صغیره نجات یابد. پیامبر ج فرموده است: «قسم به کسی که جانم در دست اوست! اگر شما گناه نکنید، خداوند شما را از میان بر میدارد و قومی را به عرصه حیات میآورد که گناه کنند و در پی آن از خدا آمرزش بخواهند و خداوند هم آنان را ببخشد»([3]).
قلبی که در آن حیات ایمانی جاری است، بیوقفه گناه را با توبه نصوح دنبال میکند و فرد به خاطر واقع شدن در نافرمانی خدا، پشیمان میشود و برای ریشه کن کردن آن گناه شتاب میورزد و با خدای خود عهد میبندد که دوباره آن عمل را انجام ندهد و این روال، شرط توبه نصوح است.
حال اگر معصیت فرد، تجاوز به حقوق دیگران را در پی داشت مانند غصب اموال آنان یا شهادت دروغ یا ضرر به آنان، در این صورت لازم است برای بازگرداندن حقوق مردم شتاب کند، زیرا تا زمانی که حقوق افراد به آنان بازگردانده نشود، توبه فرد پذیرفتنی نخواهد بود. در حدیث آمده است: «هرکس که ظلمی به برادرش نموده باشد، خواه به آبروی او لطمه زده یا حق دیگری از او پایمال کرده است، همین امروز (در دنیا) از او طلب بخشش کند. قبل از این که روزی فرا رسد که دیگر دینار و درهمی نیست [تا خود را با آن نجات دهد] و در آن روز اگر عمل صالح داشته باشد به اندازه ظلمی که نموده است از آن کسر میگردد و اگر هم عمل نیک نداشته باشد گناهان مظلوم را به دوش او میگذارند»([4]). اما اگر معصیت فرد در زمینهی حقوق خدا باشد باید استغفار کند و به خاطر انجام آن پشیمان باشد، به گناه خود اعتراف کند و از پروردگار طلب مهر و بخشش نماید و تقدیر الهی را برای گناه خود دلیل قرار ندهد -یعنی نگوید که گناه من تقدیر خدا بود و نمیتوانستم آن را انجام ندهم یعنی به این وسیله در برابر خدا برای گناهان خود دلیل تراشی کند و خود را معذور بداند- زیرا چنین رفتاری با توبه در تضاد است. در حدیث صحیح آمده است: «هیچکس مانند خدا معذرت خواهی را دوست ندارد»([5]).
پشیمانی بنده پس از ارتکاب گناه نشان از این دارد که او از خدای خود شرم دارد و او را بزرگ میشمارد، پس گناه خود را کوچک نمیداند بلکه به عظمت و بزرگی کسی مینگرد که نافرمانیش کرده است. اما کسی که گناهان خود را کوچک و بیارزش میداند، در واقع، نه آنگونه که شایسته است خدا را میشناسد و نه به مجازات قیامت ایمان دارد.
از جمله نشانههای توبه نصوح، خشوع قلب، بازگشت بهسوی خدا، ترس از آثار گناه، دعای فراوان برای پذیرش توبه، درخواست عفو و بخشش و گریستن به خاطر خطاها و گناهان است. اگر بندهای پس از گناه صادقانه توبه کرد و بهسوی خدا بازگشت، آثار گناه را کاملاً پاک کرد و حقوق مردم را به آنان بازگرداند، خداوند با لطف و احسان خود و از روی نیکی و مهربانی با بندگان، از توبه او شاد میگردد، در حالیکه نه به آنان احتیاج دارد، نه به توبهی آنان... پیامبر ج فرموده است: «به خدا قسم که خداوند به خاطر توبهی بندهاش بسیار شادمانتر میشود از مردی که در سرزمین خشک در حال مسافرت است و برای استراحت زیر سایه درخت میرود و میخوابد. هنگامی که بیدار میشود سواری خود را نمییابد، روی یک تپه میرود و از آن جا اطراف خود را مینگرد [تا شاید چهارپایش را بیابد] اما چیزی نمیبیند، روی یک تپه دیگر میرود، بازهم چیزی نمیبیند و با خود میگوید: بهجای خودم باز میگردم و در آن جا میمانم تا میمیرم، وقتی که به آنجا باز میگردد چهارپای خود را میبیند که دهنهاش را با خود میکشد. پیامبر ج فرمود: «شادی خداوند از توبه بندگان بسیار بیشتر از شادی چنین مردی است که چهارپایش را یافته است»([6]).
خدای متعال توبه را یکی از صفات پرهیزکاران قرار داده و پذیرش آن را به استغفار و مصر نبودن بر گناه وابسته کرده است و فرمودهاست:
﴿وَٱلَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَکَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ یُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ١٣٥﴾ [آل عمران: 135].
« و کسانیکه چون مرتکب کار زشتی شوند یا بر خود ستم کنند، الله را به یاد میآورند، پس برای گناهانشان آمرزش میخواهند، و چه کسی جز الله گناهان را میآمرزد؟ و به آنچه کردهاند، در حالیکه میدانند (که گناه است) پا فشاری و اصرار نمیکنند».
منظور از اصرار در آیه بالا انجام عمدی گناه یا توبه نکردن از آن است، استغفار هم همان توبه از گناه و پشیمانی از آن است، پس کسی که استغفار میکند، پشیمان است و بر انجام گناه اصرار نمیورزد. خداوند توبه کنندگان و پرهیزکاران را وعده مغفرت و بهشت و پاداش نیک داده است... و چنین فرمودهاست:
﴿أُوْلَٰٓئِکَ جَزَآؤُهُم مَّغۡفِرَةٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَجَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِینَ١٣٦﴾ [آل عمران: 136].
«آنها پاداششان آمرزشی از (جانب) پروردگارشان و باغهایی است که از زیر (درختان) آن جویها جاری است، جاودانه در آن میمانند، و پاداش (نیکو کاران و) اهل عمل چه خوب است».
حتی خداوند به آنان وعده داده که بدیهایشان را به نیکی تبدیل کند، زیرا گناه بدی و توبه نیکی است و نیکیها و بدیها را از بین میبرند. این هم فرمودهی خداست:
﴿إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلٗا صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِکَ یُبَدِّلُ ٱللَّهُ سَیَِّٔاتِهِمۡ حَسَنَٰتٖۗ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمٗا٧٠﴾ [الفرقان: 70].
«مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و عمل صالح بهجای آرند. پس خدا گناهان آن را بدل به حسنات گرداند، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است».
بر انسان لازم است که در انجام توبه شتاب ورزد زیرا ممکن است به ناگاه مرگ فرایش گیرد یا در بستر موت، بیمار افتد و اینک توبه او پذیرفته نمیگردد زیرا از روی اجبار است نه اختیار. در حدیث آمده است که: «خداوند توبه بنده را تا زمانی که در بستر مرگ روح به حلقوم او میرسد میپذیرد»([7]). خداوند هم چنین فرموده است:
﴿وَلَیۡسَتِ ٱلتَّوۡبَةُ لِلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلسَّیَِّٔاتِ حَتَّىٰٓ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ إِنِّی تُبۡتُ ٱلۡـَٰٔنَ وَلَا ٱلَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمۡ کُفَّارٌۚ أُوْلَٰٓئِکَ أَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا١٨﴾ [النساء: 18].
«و کسانی که (تمام عمر) به اعمال زشت اشتغال ورزند تا آن گاه که یکیشان مرگ را مشاهدهکند در آن ساعت پشیمان شود و گوید: اکنون توبه کردم، توبه چنین کسی پذیرفته نخواهد شد، و آنان که به حال کفر بمیرند (توبه آنها نیز قبول نشود)، بر اینان عذابی دردناک مهیا ساختیم».
گناهان دو دستهاند: صغیره و کبیره. در مقابل گناهان صغیره کفارههایی مانند روزه و نماز وجود دارد که باعث پاک شدن گناهان میگردد و پیامبر ج فرموده است: «نمازهای پنچ گانه، نمازهای جمعه و روزههایی که در ماه رمضان گرفته میشود، یاعث پاک شدن گناهانی است که در فاصله میان آنها [در طول روز و هفته و سال] انجام میگیرد، البته به شرطی که از گناهان کبیره پرهیز شود»([8]). قرآن نیز این مسئله را به صراحت تاکید کرده است.
﴿إِن تَجۡتَنِبُواْ کَبَآئِرَ مَا تُنۡهَوۡنَ عَنۡهُ نُکَفِّرۡ عَنکُمۡ سَیَِّٔاتِکُمۡ وَنُدۡخِلۡکُم مُّدۡخَلٗا کَرِیمٗا٣١﴾ [النساء: 31].
«(ای اهل ایمان) چنان که از گناهان بزرگی که شما را از آن نهی کردهاند دوری گزینید، ما از گناهان دیگر شما درگذریم».
در مورد گناهان کبیره در حدیث صحیح چنین آمده است که «گناهان کبیره عبارتند از: شریک قرار دادن برای خدا، نافرمانی پدر و مادر، قتل و سوگند دروغ»([9]). این را هم باید دانست که کوچک شمردن گناهان صغیره و اصرار بر انجام آنها یعنی زیاد انجام دادن این گناهان باعث میشود که جزو گناهان کبیره محسوب شوند. در حدیث آمده است که: «نسبت به گناهان کوچک هوشیار باشید و از آنها بپرهیزید»([10]).
رسول خدا ج فرموده است: «انسان مؤمن گناهان خود را همچون کوهی میبیند که در پای آن نشسته است و میترسد که بر او فرو ریزد، اما انسان فاجر، گناهان خود را مانند مگسی میداند که بر بینی او میگذرد و گناه را مانند راندن مگسی ساده میانگارد»([11]).
از یکی از انسانهای صالح چنین روایت شده است: «کوچک بودن گناهان خود را در نظر مگیر بلکه به عظمت آن کسی توجه کن که نافرمانیش کردهای».
شکی نیست که باز بودن دروازه توبه در اسلام، هدفی استراتژیک و مهم را دنبال میکند که عبارت است {{از تداوم پیوند پیروان با دین و خدای آنها در مواقع ضعف و هنگام انجام گناهان و نافرمانیها یا موقع سرکشی آنان در برابر برخی دستورات}} حتی آنان که دشمنی با دین خدا کارشان را بهجای رسانده که شمشیر عدالت برای کشتارشان آخته گشته و قلم و زبان دعوت بر ضد آنها، به حکم مدیر جهان به حرکت درآمده، اسلام دروازه توبه را پیش رویشان گشاده و باز گذاشته است، بدان خاطر که رحمت پروردگار همه چیز و همه کس را دربر گرفتهاست و نتیجه طبیعی چنین برخوردی این است که جذب پیروان به طور مداوم ادامه مییابد و دشمنان نیز از دین مأیوس نشوند، زیرا یک لحظه درخشش و روشنیِ چشم در برابر حق باعث میشود که نور الهی در دل نفوذ کند و به آن حیاتی تازه بخشد و آنگاه است که تیغ روبروی اسلام در جهت دفاع از آن تغییر جهت میدهد.
[1]- طبری، تفسیر، ج24، ص 15 و 16.
[2]- مسلم، الصحیح، ج4، ص 2076، حدیث شماره 2702.
[3]- مسلم، الصحیح، ج4، ص 2106، حدیث شماره 2749.
[4]- بخاری، فتح الباری، ج5، ص 101، حدیث شماره 2449.
[5]- بخاری، فتح الباری، ج13، ص 399، حدیث شماره 7416 و مسلم، ج4، ص 2114، شماره 2760، لفظ حدیث از بخاری است.
[6]- امام احمد، المسند، ج4، ص 275.
[7]- ترمذی، الجامع، ج5، ص 547، حدیث شماره 3537 و گفته: حسن غریب است.
[8]- مسلم، الصحیح، ج1، ص 209، حدیث شماره 233.
[9]- بخاری، فتح الباری، ج11، ص 555، حدیث شماره 6675.
[10]- احمد، المسند، ج1، ص 402.
[11]- بخاری، فتح الباری، ج11، ص 102، حدیث شماره 6308.