اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

بحث سوم: دعاء


مشروعیت دعا در اسلام همانند نماز و روزه و حج باعث شده که رابطه بنده با خدای متعال در هر حالتی مستحکم باشد. برخلاف فلسفه‌های مادی جدید که برنامه‌های خود را بر ایجاد رابطه انسان با طبیعت و جامعه متمرکز نموده و رابطه انسان با خدا را کنار گذاشته‌اند، در برنامه‌های اسلامی رابطه انسان با خدای متعال فضای وسیعی را به خود اختصاص داده است. بدون شک رابطه انسان با خدا در روابط اجتماعی و در رابطه او با هستی انعکاس می‌یابد. از این رو دعا به عنوان عبادتی قابل انجام در اوقات مختلف، برخلاف سایر عبادت‌ها که مخصوص و محدود به زمانی مشخص هستند یا نیازمند تلاش بدنی یا مالی می‌باشند، آسان‌تر از همه‌ی عبادت‌هاست و اگر انسان به انجام آن عادت گیرد، حیات قلبی او را تضمین و روح او را بیدار می‌کند و رابطه درست و نیکوی او با خدا و مردم را نتیجه­بخش می‌سازد.

دعا درخواست انسان از خداست برای این­که به او توجه کند و یاریش گرداند. دعا اظهار فقر و نیازمندی به درگاه خداست، انسان در دعا خود را از توانایی و قدرت تحول در برابر خدا ناتوان می‌داند و دعا بزرگداشت خالق و ستایش اوست. به همین خاطر رسول خدا ج فرموده که: «الدعاء هوالعباد»([1]).

خطابی در باره‌ی این فرموده‌ی پیامبر ج می‌گوید: این به آن معنی است که دعا بیشترین بخش عبادت با برترین عبادت‌هاست....و این مانند جمله دیگر پیامبر است که فرموده: «الحج عرفه»([2]).

خداوند متعال هم چنین فرموده­است:

﴿وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ٦٠ [غافر: 60].

«پروردگار شما می‌گوید: مرا به فریاد خوانید تا بپذیرم. کسانی که خود را بزرگ‌تر از آن می‌دانند که مرا به فریاد خوانند، خوار و پست داخل دوزخ خواهند گشت».

و نیز فرموده: ﴿وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌۖ أُجِیبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِۖ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لِی وَلۡیُؤۡمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمۡ یَرۡشُدُونَ١٨٦ [البقرة: 186].

« چون بندگانم، از تو درباره من بپرسند، بگو: به راستی که من نزدیکم، دعای دعاکننده را هنگامی‌که مرا بخواند؛ اجابت می‌کنم.  پس (آنان) باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، باشد که راه‌یابند».

خداوند متعال به بندگان خود نزدیک است. دعای آن‌ها را می‌شنود و هرکس که او را اطاعت کند یعنی پایبند شریعتش باشد و از نافرمانی او بپرهیزد، و علاوه بر این، شرایط دعای مقبول را بداند و طبق آن رفتار کند و عوامل مردود شدن دعا را بشناسد و از آن‌ها بپرهیزد، دعایش نزد خدا پذیرفته خواهد شد. در واقعه آن کسانی که ندای خدا را می‌پذیرند و به آن ایمان می‌آورند چنین کسانی هدایت یافتگان واقعی هستند که میان دعای آنها و آسمان پرده و مانعی نیست.

حسن بصری در باره ﴿ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡ [غافر: 60] می‌گوید: «یعنی عمل کنید و مژده دهید که خداوند بر خود فرض کرده که دعای آنان را که ایمان آورده و کارهای نیکو می‌کنند بپذیرد و از فضل خویش بر آنان بیفزاید»([3]).

نزدیکی خداوند به بندگان سبب شده که آنان به واسطه و میانجی بین خود و خدا احتیاجی نداشته باشند، او که از رگ گردن به بندگان نزدیک‌تر است و بندگانش می‌توانند در هر مکان و زمان فرایش خوانند و با او مناجات کنند بدون این­که مجبور باشند صدای خود را بلند کنند تا چه رسد به این که واسطه‌ای صدای آنان را به او برساند. واسطه‌هایی که در ادیان دیگر کاهن و کشیش و... نام گرفته‌اند. بر همین اساس اسلام نظام «اعتراف به گناه» را که مسیحی‌ها به آن معتقدند نپذیرفته تا طبق آن شخص بر صندلی اعتراف بنشیند و برای کشیش رازهای زندگی خود را بیان کند و به خطاهای خود اعتراف نماید و با این کار غفران و رضوان خدا را بجوید. پوشیده نیست که با این کار، انسان کرامت خود را بی‌ارزش می‌کند و اسرار زندگی خود را در معرض انتشار قرار می‌دهد.

برخی از مردم در طول تاریخ تلاش کرده‌اند که میان خود و خدا واسطه‌هایی از جنس سنگ و درخت و افراد بشر داشته باشند تا با آنان مناجات کنند، درخواست‌هایشان را نزد آنان مطرح کنند و در پیشگاه آنان به گناهان خود اعتراف نمایند. اما اسلام آمده تا همه‌ی این واسطه‌ها را نابود کند و اعلام نماید که این کار شرک است و واسطه‌ای میان خدا و مخلوقات وجود ندارد و خداوند در آیات بسیاری از واسطه‌گیری و فراخواندن آنان نهی نموده است:

﴿وَلَا تَدۡعُ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَنفَعُکَ وَلَا یَضُرُّکَۖ فَإِن فَعَلۡتَ فَإِنَّکَ إِذٗا مِّنَ ٱلظَّٰلِمِینَ١٠٦ [یونس: 106].

«و به‌جای خدا کسی و چیزی را پرستش مکن و به فریاد مخوان که به تو نه سودی می‌رساند و نه زیانی. اگر چنین کنی (و دعا و عبادت خود را به‌جای آفریدگار متوجه آفریدگان سازی) از ستمکاران و مشرکان خواهی شد».

﴿وَٱتۡلُ عَلَیۡهِمۡ نَبَأَ إِبۡرَٰهِیمَ٦٩ إِذۡ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦ مَا تَعۡبُدُونَ٧٠ قَالُواْ نَعۡبُدُ أَصۡنَامٗا فَنَظَلُّ لَهَا عَٰکِفِینَ٧١ قَالَ هَلۡ یَسۡمَعُونَکُمۡ إِذۡ تَدۡعُونَ٧٢ أَوۡ یَنفَعُونَکُمۡ أَوۡ یَضُرُّونَ٧٣ [الشعراء: 69-73].

«هنگامی‌که به پدر و قومش گفت: «چه چیز را می‌پرستید؟!».  گفتند: «بت‌هایی را می‌پرستیم، و پیوسته برای (عبادت) آن‌ها معتکف هستیم. (ابراهیم) گفت: «آیا هنگامی‌که آن‌ها را می‌خوانید (صدای) شما را می‌شنوند؟!  یا سود و زیانی به شما می‌رسانند؟!» ».

پس فقط خداوند متعال شایسته دعاست و دعا عبادت است. هرچند درخواست دفع ضرر و جلب منفعت از خدای تعالی را بر دارد:

﴿قُلۡ مَا یَعۡبَؤُاْ بِکُمۡ رَبِّی لَوۡلَا دُعَآؤُکُمۡۖ فَقَدۡ کَذَّبۡتُمۡ فَسَوۡفَ یَکُونُ لِزَامَۢا٧٧ [الفرقان: 77].

یعنی «اگر عبادت پروردگارم را نمی‌کردید و از او درخواست نمی‌نمودید، او هیچ توجه و اعتنایی به شما نمی‌کرد». پیامبر ج فرمود: «دعا همان عبادت است». سپس این آیه را تلاوت فرمود:

﴿وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ٦٠ [غافر: 60].

«و پروردگار شما فرمود: «مرا بخوانید، تا (دعای) شما را اجابت کنم همانا کسانی‌که از عبادت من سرکشی می‌کنند، به زودی با خواری به جهنم وارد می‌شوند» ».

جای تعجب است با وجود این­که خداوند به انسان وعده‌ی استجابت و پذیرش دعا را داده است به سراغ کسانی می‌رود که شایستگی عبادت را ندارند و هیچ نفعی در فرا خواندن آنان نیست. از طرف دیگر، خداوند است که خالق و توانا بر هر کاری است و غیر خدایان مخلوقاتی ضعیف هستند که جز به امر خدا توان هیچ کاری ندارند، همان‌گونه که فرموده است:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٞ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥٓۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَن یَخۡلُقُواْ ذُبَابٗا وَلَوِ ٱجۡتَمَعُواْ لَهُۥۖ وَإِن یَسۡلُبۡهُمُ ٱلذُّبَابُ شَیۡ‍ٔٗا لَّا یَسۡتَنقِذُوهُ مِنۡهُۚ ضَعُفَ ٱلطَّالِبُ وَٱلۡمَطۡلُوبُ٧٣ [الحج: 73].

« ای مردم! مثلی زده شده است، پس به آن گوش فرا دهید: بی‌گمان کسانی را که به جای الله (به خدایی) می‌خوانید؛ هرگز نمی‌توانند مگسی را بیافرینند، اگر چه (همگی) برای این (کار) گرد آیند، و اگر مگس چیزی را از آن‌ها برباید، نمی‌توانند از آن باز پس گیرند، (آری) طالب و مطلوب (= عابد و معبود) ناتوانند ».

علت فرخوانی غیر خدا این بوده­است که مشرکان گمان می‌بردند که بت‌ها و خدایان دیگر، آنان را به خدای حقیقی کمی نزدیک می‌گردانند. قرآن از زبان آنان چنین نقل می‌کند:

﴿أَلَا لِلَّهِ ٱلدِّینُ ٱلۡخَالِصُۚ وَٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ إِنَّ ٱللَّهَ یَحۡکُمُ بَیۡنَهُمۡ فِی مَا هُمۡ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی مَنۡ هُوَ کَٰذِبٞ کَفَّارٞ٣ [الزمر: 3].

« آگاه باشید که دین خالص از آن  الله است، و کسانی‌که به جای او معبودان (و اولیای) گرفتند (وگفتند) این‌ها  را نمی‌پرستیم جز برای این‌که ما را به الله نزدیک کنند بی‌گمان الله (روز قیامت) میان آن‌ها در آنچه اختلاف داشتند، داوری می‌کند، الله آن کسی را‌ که دروغگوی ناسپاس است، هدایت نمی‌کند».

اما قرآن این اعتقاد را باطل کرد و فرمود:

﴿أَتَدۡعُونَ بَعۡلٗا وَتَذَرُونَ أَحۡسَنَ ٱلۡخَٰلِقِینَ١٢٥ [الصافات: 125].

« آیا (بت) «بعل» را می‌خوانید، و بهترین آفرینندگان را رها می‌کنید؟!».

و آنان را تهدید نمود که خداوند روز قیامت وادارشان می‌کند که همان خدایان باطل را فرا خوانند و آنان نیز نمی‌توانند ندای‌شان را پاسخ گویند، خداوند چنین فرموده است:

﴿وَقِیلَ ٱدۡعُواْ شُرَکَآءَکُمۡ فَدَعَوۡهُمۡ فَلَمۡ یَسۡتَجِیبُواْ لَهُمۡ وَرَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَۚ لَوۡ أَنَّهُمۡ کَانُواْ یَهۡتَدُونَ٦٤ [القصص: 64].

«و (به عابدان) گفته می‌شود: «معبودهای‌تان را (که شریک الله می‌پنداشتید) بخوانید (تا شما را یاری کنند)» پس آن‌ها را می‌خوانند، ولی جوابی به ایشان نمی‌دهند، و عذاب (الهی) را (با چشم خود) ببینید، (و آرزو کنند) که ای کاش هدایت یافته بودند».

پس تا زمانی که خداوند به بندگان خود نزدیک است و دعای آنان را می‌شنود، واسطه و شریک چرا؟



[1]- ترمذی، الجامع، ج5، ص 211، حدیث شماره 2969 و گفته: حسن و صحیح است.

[2]- خطابی، شأن الدعاء، ص 5، حدیث حج هم در ترمذی، ج3، ص 237، شماره 889 و ابن ماجه، السسن، 2، ص 103، شماره 3015 و نسائی.

[3]- سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر با المأثور، ج7، ص 302.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد