اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

بحث اول: برانگیخته شدن پس از مرگ


ایمان به زنده شدن رکنی از ارکان عقیده‌ی اسلامی و انکار آن کفری آشکار است و اگر شخصی به زنده شدن و حساب و کتاب و ثواب و عقاب و بهشت و جهنم اعتقاد نداشته باشد، ایمان او به طور کامل از میان می‌رود. خداوند فرموده است:

﴿کَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِیدُهُۥۚ وَعۡدًا عَلَیۡنَآۚ إِنَّا کُنَّا فَٰعِلِینَ [الأنبیاء: 104].

«همانگونه که (نخستین بار سهل و ساده) آفرینش را سر دادیم، آفرینش را از نو بازگشت می‌دهیم (و به شکل دیگری زندگی دوباره می‌بخشم و مردمان را برای حساب و کتاب حاضر می‌آوریم). این وعده‌ای است که ما می‌دهیم، و ما قطعا آن را به انجام می‌رسانیم».

﴿زَعَمَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَن لَّن یُبۡعَثُواْۚ قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّی لَتُبۡعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلۡتُمۡۚ وَذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٞ٧ [التغابن: 7].

«کافران می‌پندارند که هرگز زنده و برانگیخته نخواهند گردید: بگو: چنین نیست که می‌پندارید، به پروردگار سوگند: زنده و برانگیخته خواهید شد. و سپس از آن چیزهایی که می‌کرده‌اید باخبرتان خواهند کرد. و این‌کار برای خدا ساده و آسان است».

بدون شک اجرای عبادات اسلامی، اخلاق دینی و شرایع الهی که بندگان مکلف به انجام آن هستند وابسته به وجود پاداش و مجازات در روز حساب و کتاب است، در غیر این صورت مؤمنان و کافران، فرمان­برداران و نافرمانان، نیکوکاران و اشرار همه مساوی خواهند بود و دین تأثیری در رهنمود انسان به‌سوی خیر و معرفت نخواهد داشت.

قرآن به شیوه‌ای بسیار نیکو اعتقاد به زنده شدن یا همان ایمان به روز قیامت را بیان نموده و با تصاویری واضح و شگفت‌انگیز، صحنه‌ها و مناظر قیامت را به تصویر کشیده است به گونه‌ای که در هیچ یک از آثار وحی الهی باقی‌مانده قبل از قرآن یا ادبیات بشر در طول تاریخ چنین شیوه‌ای نمی‌بینیم. این‌ تصویر‌پردازی هم مربوط به دوران برزخ است و هم روز حشر و حساب و کتاب و حوض و صراط و میزان و هم مربوط به توصیف بهشت و جهنم. بیان قرآن در این مورد به گونه‌ای است که  هم عظمت خالق و قدرت او را روشن می‌سازد و هم ما را نسبت به اهمیت تقوا و ترس از خدا هوشیار میکند.

سنت پیامبر ج نیز به عنوان مفسر و توضیح دهنده جزئیات قیامت به کنار قرآن آمد. ابوهریره از پیامبر ج نقل می‌کند که فرمود: «روز قیامت خداوند زمین را می‌گیرد و با دست راست خود آسمان را در هم می‌پیچد، سپس می‌فرماید: من پادشاه هستم. کجایند پادشاهان زمین؟»([1]).

هنگامی که جبرئیل ÷ در باره‌ی ایمان از رسول خدا ج سؤال پرسید، او در جواب فرمود: «ایمان یعنی باور به خدا، ملائکه خدا، کتاب‌های آسمانی، پیامبران خدا، روز قیامت و ایمان به قدر خیر و شر»([2]).

خداوند فرموده است:

﴿لَّیۡسَ ٱلۡبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَکُمۡ قِبَلَ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ وَلَٰکِنَّ ٱلۡبِرَّ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ وَٱلۡکِتَٰبِ وَٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ [البقرة: 177].

«این‌ که (به هنگام نماز) چهره‌هایتان را به جانب مشرق و مغرب کنید، نیکی (تنها همین) نیست (و یا ذاتاً رو کردن به خاور و باختر، نیکی به شمار نمی‌آید). بلکه نیکی (کردار) کسی است که به خدا و روز واپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیغمبران ایمان آورده باشد».

قرآن روز قیامت را با نام‌هایی مختلفی نامگذاری کرده است؛ روز جزا، روز حساب، روز خروج، روز زنده شدن، روز حسرت، روز جدایی و روز تغابن (زیانمند گشتن گروهی و سودمند شدن گروهی دیگر). قرآن همچنین انکار روز قیامت توسط مشرکان را زشت شمارده­است و گفته‌ی آنان را چنین نقل می‌کند:

﴿وَقَالُواْ مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا ٱلدُّنۡیَا نَمُوتُ وَنَحۡیَا وَمَا یُهۡلِکُنَآ إِلَّا ٱلدَّهۡرُۚ وَمَا لَهُم بِذَٰلِکَ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِنۡ هُمۡ إِلَّا یَظُنُّونَ٢٤ [الجاثیة: 24].

«منکران رستاخیز می‌گویند: حیاتی جز همین زندگی دنیایی که در آن بسر می‌بریم، در کار نیست. گروهی از ما می‌میرند و گروهی جای ایشان را می‌گیرند، و جز طبیعت و روزگار، ما را هلاک نمی‌سازد».

و از اینجا باور فیلسوفان قدیم دهری (منکران وجود خدا) و فیلسوفان جدید متافیزیک و ماده‌پرست را مردود می‌کند. همه‌ی این فیلسوفان و ماده­گرایان فراموش کرده‌اند که عقل به صورت بدیهی و واضح پذیرفته است که «فاقد الشیء لایعطیه» یعنی فاقد یک شیء نمی‌تواند آن را ببخشد، و فراموش کرده‌اند که ماده‌ی سخت و بی‌‌جان عقل ندارد، روح در او نیست و اراده‌ای از خود ندارد، پس چگونه می‌تواند عقل و روح و اراده را خلق کند!؟

قرآن عقیده‌ی یهودیان و مسیحیان را نیز که در باره‌ی حقیقت روز قیامت دچار انحراف شده‌اند ناپسند دانسته­است و از یهودیان که معتقد به جاودانه ماندن در جهنم نیستند چنین نقل می‌کند:

﴿وَقَالُواْ لَن تَمَسَّنَا ٱلنَّارُ إِلَّآ أَیَّامٗا مَّعۡدُودَةٗ [البقرة: 80].

«می‌گویند: (هرچند هم گناهکار باشیم) آتش جز چند روز معدودی گریبان‌گیر ما نمی‌گردد».

نصاری نیز به تفکر «منجی بودن مسیح و فدا شدن او برای رهایی آنان از آتش» پناه برده و خود را در دامنه‌ی یک زندگی حیوانی و دور از دین رها ساخته‌اند و به این عقیده توکل کرده‌اند که قرآن آن را چنین نقل می‌کند:

﴿وَقَالَتِ ٱلۡیَهُودُ وَٱلنَّصَٰرَىٰ نَحۡنُ أَبۡنَٰٓؤُاْ ٱللَّهِ وَأَحِبَّٰٓؤُهُ [المائدة: 18].

«یهودیان و مسیحیان می‌گویند: ما پسران و عزیزان خداییم».

اما باور امت اسلامی در این باره این‌گونه است:

﴿رَبَّنَآ إِنَّکَ جَامِعُ ٱلنَّاسِ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ٩ [آل عمران: 9].

«پروردگارا! تو مردمان را در روزی که تردیدی در آن نیست جمع خواهی کرد (تا همگان را در برابر کارشان پاداش دهی و بدین امر وعده داده‌ای و) بی‌گمان خدا خلاف وعده نمی‌کند».

و در مورد لحظه‌ی وقوع قیامت باید گفت که خداوند آن را جزو علم مخصوص خود قرار داده­است و کسی به آن آگاه نیست. او فرموده­است:

﴿یَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَیَّانَ مُرۡسَىٰهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّیۖ لَا یُجَلِّیهَا لِوَقۡتِهَآ إِلَّا هُوَۚ ثَقُلَتۡ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَا تَأۡتِیکُمۡ إِلَّا بَغۡتَةٗۗ یَسۡ‍َٔلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنۡهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ١٨٧ [الأعراف: 187].

«درباره‌ی روز قیامت از تو می‌پرسند و می‌گویند: در چه زمانی (دنیا به پایان می‌رسد) قیامت رخ می‌دهد؟ بگو: تنها پروردگارم از آن آگاه است، و کسی جز او نمی‌تواند در وقت خود آن را پدیدار سازد (و از پایان این جهان و سرآغاز آن جهان مردمان را بیاگاهاند. اطلاع از هنگامه قیامت) برای (ساکنان) آسمان‌ها و زمین سنگین و دشوار است (و هرگز دانش انسان بدان نمی‌رسد). قیامت ناگهانی به وقوع می‌پیوندد و بر سرتان می‌‌تازد. از تو می‌‌پرسند: انگار تو از (شروع) قیامت باخبری؟ بگو: اطلاع از آن، خاص یزدان است، ولیکن بیشتر مردمان (این مسأله و فلسفه آن را چنان که باید) نمی‌دانند».

اینکه زمان وقوع قیامت جزو اسرار باقی مانده است باعث شده که مردم برای توبه کردن و انجام عبادت‌ها، امروز و فردا نکنند و برای آباد ساختن دنیا از زراعت و صنعت و تجارت غافل نمانند. البته قرآن برخی نشانه‌ها و علایم را که قبل از برپا شدن قیامت روی می‌‌دهند بیان کرده و رسول خدا نیز جزئیات آن را در احادیث خود توزیع داده است.

﴿یَوۡمَ یَأۡتِی بَعۡضُ ءَایَٰتِ رَبِّکَ لَا یَنفَعُ نَفۡسًا إِیمَٰنُهَا لَمۡ تَکُنۡ ءَامَنَتۡ مِن قَبۡلُ أَوۡ کَسَبَتۡ فِیٓ إِیمَٰنِهَا خَیۡرٗاۗ قُلِ ٱنتَظِرُوٓاْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ [الأنعام: 158].

«روزی پاره‌ای از نشانه‌های پروردگارت فرا می‌‌رسد (و آنان را به ایمان اجباری وادار می‌نماید) امّا ایمان آوردن افرادی که قبل از آن ایمان نیاورده‌اند، یا این که با وجود داشتن ایمان خیری نیندوخته‌اند، سودی به حال‌شان نخواهد داشت».

رسول اکرم ج پس از خواندن این آیه آن را چنین تفسیر کرد: «قیامت برپا نخواهد شد تا زمانی که خورشید از مغرب طلوع کند، هنگامی که مردم طلوع خورشید از مغرب را می‌بینند همه‌ی آنها ایمان می‌آورند، در این حال است که ایمانِ این تازه مؤمن‌ها هیچ نفعی به حال ایشان ندارد»([3]).

در روز قیامت فهم زمان از بین می‌رود:

﴿وَیَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ یُقۡسِمُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ مَا لَبِثُواْ غَیۡرَ سَاعَةٖۚ کَذَٰلِکَ کَانُواْ یُؤۡفَکُونَ٥٥ [الروم: 55].

«روزی که قیامت برپا می‌‌شود گناهکاران سوگند یاد می‌‌کنند که جز ساعتی در (دنیا و جهان برزخ) ماندگار نبوده‌اند این چنین آنان (در دنیا توسط شیاطین و شیاطین صفتان از درک حقیقت و راه درست) باز داشته شده‌اند (و هم اینک گرفتار عذاب ابدی گشته‌اند بدا به حال‌شان!».

زمین و آسمان‌ها نیز در این روز دگرگون می‌‌شوند:

﴿یَوۡمَ تُبَدَّلُ ٱلۡأَرۡضُ غَیۡرَ ٱلۡأَرۡضِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُۖ وَبَرَزُواْ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ٤٨ [إبراهیم: 48].

«در آن روزی که زمین به زمین دیگری و آسمان‌ها به آسمان‌ دیگری تبدیل می‌شوند و آنان در پیشگاه خداوند یگانه مسلط (بر همه چیز و همه کس)، حضور به هم می‌رسانند».

او فرموده است:

﴿وَأَنَّ عَلَیۡهِ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰ٤٧ [النجم: 47].

«و این‌که قطعاً بر خدا است که (رستاخیز را پدیدار و مردگان را) زندگی دوباره بخشد».

﴿قُلۡ سِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ بَدَأَ ٱلۡخَلۡقَۚ ثُمَّ ٱللَّهُ یُنشِئُ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأٓخِرَةَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ٢٠ [العنکبوت: 20].

«بگو در زمین بنگرید و بنگرید که خدا چگونه در آغاز موجودات را پدید آورده است و (چه رنگ و بو و سیما و ویژگی‌هایی به هر یک داده است و چه اسراری در آنها به ودیعت نهاده است تا از مشاهده اشیاء به راز و رمز آنها پی­ببرید و در برابر قدرت مافوق تصور آفریدگارشان سر تسلیم فرود آورید و بدانید که او کسی است که جهان را از نیستی به هستی آورده است) بعداً هم جهان دیگر را پدیدار می‌کند چراکه خدا بر هرچیز تواناست».

﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یَنسِلُونَ٥١ [یس: 51].

«(برای بار دوم) در صور دمیده می‌شود و به ناگاه همه آنان از گور بیرون آمده و به‌سوی (دادگاه حساب و کتاب) پروردگارشان شتابان رهسپار می‌گردند».

مردم هنگام زنده شدن براساس صالح بودن و فاسد بودن برانگیخته می‌شوند و انسان‌های فاسد خلقتی ناقص خواهند داشت، خداوند فرموده است:

﴿وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِکۡرِی فَإِنَّ لَهُۥ مَعِیشَةٗ ضَنکٗا وَنَحۡشُرُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ أَعۡمَىٰ١٢٤ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرۡتَنِیٓ أَعۡمَىٰ وَقَدۡ کُنتُ بَصِیرٗا١٢٥ قَالَ کَذَٰلِکَ أَتَتۡکَ ءَایَٰتُنَا فَنَسِیتَهَاۖ وَکَذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمَ تُنسَىٰ١٢٦ [طه: 124-126].

«و هرکس که از یاد من روی بگرداند (و از احکام کتاب‌های آسمانی دوری گزیند) زندگی تنگ (و سخت و گرفته‌ای) خواهد داشت، (چون نه به قسمت و نصیب خدادادی قانع خواهد شد و نه تسلیم قضا و قدر الهی خواهد گشت) و روز رستاخیز او را نابینا (به عرصه قیامت گسیل و با دیگران) در آن‌جا گرد می‌آوریم. گفت: پروردگارا! چرا مرا نابینا جمع آورده‌ای؟ من که قبلاً بینا بوده‌ام خدا می‌گوید: همین است آیات من به تو رسید و تو آن‌ها را نادیده گرفتی همان‌گونه هم تو امروز نادیده گرفته می‌شوی (بی‌نام و نشان در آتش رها می‌گردی)».

قرآن دلایل زنده شدن و امکان عقلی آن‌ را هم بیان کرده است:

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ یُعِیدُهُۥ وَهُوَ أَهۡوَنُ عَلَیۡهِۚ وَلَهُ ٱلۡمَثَلُ ٱلۡأَعۡلَىٰ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ٢٧ [الروم: 27].

«او است که آفرینش را آغاز کرده است و سپس آن را باز می‌گرداند و این برای او آسان‌تر است. بالاترین وصف، در آسمان‌ها و زمین متعلق به خدا است و او بسیار با عزت و اقتدار و سنجیده و کار بجا است».

بدون شک خلقت اولیه بدون وجود مشابه مشکل‌تر از باز گرداندن خلقت به حال اولیه است. خداوند نمونه‌ها و مثال‌هایی را برای مردم بیان کرده­است تا قضیه رستاخیز را بر آن قیاس کنند و شک و شبهه دامن‌گیر آنان نشود، خداوند فرموده­است:

﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦٓ أَنَّکَ تَرَى ٱلۡأَرۡضَ خَٰشِعَةٗ فَإِذَآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡهَا ٱلۡمَآءَ ٱهۡتَزَّتۡ وَرَبَتۡۚ إِنَّ ٱلَّذِیٓ أَحۡیَاهَا لَمُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰٓۚ إِنَّهُۥ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ٣٩ [فصلت: 39].

«و از نشانه‌های (قدرت) خدا این است که تو زمین را خشک و برهوت می‌بینی اما هنگامی که (قطره‌های حیات بخش) آب بر آن فرو می‌فرستیم به جنبش در می‌آید و آماسیده می‌گردد (و بعدها به صورت گل و گیاه و سبزه موج می‌زند) آن کسی که این زمین خشک و برهوت را زنده می‌کند هم او مردگان را نیز (در قیامت) زنده می‌گرداند چرا که او بر هرچیزی تواناست».

در این آیه زنده شدن ایشان به زنده شدن زمین قیاس شده­است که این نوع قیاس را «قیاس إله إلا له» گویند. به همین شیوه خداوند بیان کرده­است که خلق هستی مهم‌تر از خلق بشر است، زیرا در نظام مهندسی جهان میلیون‌ها قانون وجود دارد که ادامه وجود و حفظ بقای آن وابسته به آن قوانین است، بدین خاطر خداوند فرموده است:

﴿لَخَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ أَکۡبَرُ مِنۡ خَلۡقِ ٱلنَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ٥٧ [غافر: 57].

«قطعاً آفرینش آسمان‌ها و زمین بسی دشوارتر است از آفرینش مردمان (در پایان این جهان برای شروع زندگی در آن جهان) ولیکن بیشتر مردمان (که کفار و مشرکانند چنین چیزی را درست) نمی‌دانند».

همچنین قرآن نمونه‌هایی از زنده شدن و زنده کردن را که در این دنیا برای مردگان روی داده بیان کرده و آن را جزو امور خارق العاده و معجزه به حساب آورده است؛ آن گاه که ابراهیم خلیل الله به پروردگار گفت: ﴿أَرِنِی کَیۡفَ تُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰۖ٢٦٠ [البقرة: 260]. «نشانم بده که چگونه مردگان را زنده می‌گردانی». خداوند در پاسخ او فرمود:

﴿قَالَ فَخُذۡ أَرۡبَعَةٗ مِّنَ ٱلطَّیۡرِ فَصُرۡهُنَّ إِلَیۡکَ ثُمَّ ٱجۡعَلۡ عَلَىٰ کُلِّ جَبَلٖ مِّنۡهُنَّ جُزۡءٗا ثُمَّ ٱدۡعُهُنَّ یَأۡتِینَکَ سَعۡیٗاۚ وَٱعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٞ [البقرة: 260].

«و گفت: پس چهار تا از پرندگان را بگیر و آن‌ها را به خود نزدیک گردان (تا مشخصات و ممیزات آن‌ها را دریابی آن گاه آن‌ها را ذبح کن و درهم بیامیز) سپس بر سر کوهی قسمتی از آنها را بگذار بعد آنها را بخوان به سرعت به‌سوی تو خواهند آمد و بدان که خداوند چیره و با حکمت است».

ابراهیم ÷ بند‌های پرندگان را از هم گسست و با همدیگر قاطی نمود و آن­ها را از هم جدا کرد و هرکدام را بر قله‌ی کوهی گذاشت، خداوند همه‌ی آن اجزاء را باهم جمع کرد و پیش روی ابراهیم حیاتی دوباره بخشید. مثال دوم این قضیه برای یکی از پیامبران یهود روی داد، به شیوه که خداوند جسدش را پس از مرگ زنده کرد و پیش روی او به الاغش زندگی دوباره بخشید و غذا و نوشیدنی او را برایش تازه کرد. قرآن این مسأله را چنین بیان کرده­است:

﴿أَوۡ کَٱلَّذِی مَرَّ عَلَىٰ قَرۡیَةٖ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ یُحۡیِۦ هَٰذِهِ ٱللَّهُ بَعۡدَ مَوۡتِهَاۖ فَأَمَاتَهُ ٱللَّهُ مِاْئَةَ عَامٖ ثُمَّ بَعَثَهُۥۖ قَالَ کَمۡ لَبِثۡتَۖ قَالَ لَبِثۡتُ یَوۡمًا أَوۡ بَعۡضَ یَوۡمٖۖ قَالَ بَل لَّبِثۡتَ مِاْئَةَ عَامٖ فَٱنظُرۡ إِلَىٰ طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمۡ یَتَسَنَّهۡۖ وَٱنظُرۡ إِلَىٰ حِمَارِکَ وَلِنَجۡعَلَکَ ءَایَةٗ لِّلنَّاسِۖ وَٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡعِظَامِ کَیۡفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَکۡسُوهَا لَحۡمٗاۚ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُۥ قَالَ أَعۡلَمُ أَنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ٢٥٩ [البقرة: 259].

«یا همچون کسی که از کنار دهکده‌ای گذر کرد در حالی‌که سقف خانه‌ها فرو تپیده بود. دیوارهای آن‌ها بر روی سقف‌ها فرو ریخته بود گفت: چگونه خدا این را پس از مرگ آن‌ها زنده می‌کند؟ پس خدا او را صد سال میراند و سپس زنده‌اش گرداند و گفت: چه مدت درنگ کرده‌ای؟ گفت: روزی یا قسمتی از یک روز، فرمود: (نه) بلکه صد سال درنگ کرده‌ای به خوردنی و نوشیدنی خود (که همراه داشتی) نگاه کن (و ببین که با گذشت این زمان طولانی به اراده خدا) تغییر نیافته است و بنگر به الاغ خود (که چگونه از هم متلاشی شده است. ما چنین کردیم) ما تو را نشانه (گویایی از رستاخیز) برای مردمان قرار دهیم (اکنون) به استخوان‌ها بنگر که چگونه آن‌ها را بر می‌داریم و به هم پیوند می‌دهیم و سپس بر آن‌ها گوشت می‌پوشانیم هنگامی که (این حقایق) برای او آشکار شد، گفت: می‌دانم که خدا بر هرچیز تواناست».



[1]- بخاری، الصحیح، ج7، ص 194، باب 44 (رقاق) و ج8، ص 166، باب 6 (توحید) و مسلم، الصحیح، ج4، ص 2148 حدیث شماره 2788.

[2]- مسلم، الصحیح، ج1، ص 37، حدیث شماره 8.

[3]- بخاری، الصحیح، ج 5 7 ص 195، باب 9 (تفسیر سوره ششم) و مسلم، الصحیح، ج1، ص 137، شماره 157.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد