قرآن وجود حیات برزخی را اثبات میکند، این دوره پس از مرگ آغاز شده و با شروع قیامت پایان مییابد، در حقیقت روح انسان در این دوره و پس از مرگ بر حسب ایمان و عمل او در دنیا، عذاب میبیند و درد میکشد یا استراحت میکند و آرامش مییابد. خدای تعالی فرموده است:
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ٩٩ لَعَلِّیٓ أَعۡمَلُ صَٰلِحٗا فِیمَا تَرَکۡتُۚ کَلَّآۚ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَاۖ وَمِن وَرَآئِهِم بَرۡزَخٌ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ١٠٠﴾ [المؤمنون: 99-100].
«(کافران به راه غلط خود ادامه میدهند) و زمانی که مرگ یکی از آنان فرا میرسد میگوید: پروردگارا! مرا (به دنیا) باز گردانید تا این که کار شایستهای بکنم و فرصتهایی را که از دست دادهام جبران نمایم نه! (هرگز راه بازگشتی وجود ندارد) این سخنی است که او بر زبان میراند (و اگر به فرض به زندگی دنیا برگردد باز به همان برنامه و روش خود ادامه میدهد) در پیش روی ایشان جهان برزخ است تا روزی که برانگیخته میشوند».
﴿ٱلنَّارُ یُعۡرَضُونَ عَلَیۡهَا غُدُوّٗا وَعَشِیّٗاۚ وَیَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ٤٦﴾ [غافر: 46].
«و آن آتش دوزخ است که بامدادان و شامگاهان آنان بدان عرضه میشوند (این عذاب برزخ ایشان است) و اما روزی که قیامت برپا میشود (خدا به فرشتگان دستور میدهد) خاندان فرعون را به شدیدترین عذاب دچار سازید».
مردی پیش عامر شعبی، که جزو بزرگان تابعین است، گفت: خدا فلانی را رحمت کند، او اهل آخرت شد، عامر گفت: خیر او هنوز جزو اهل آخرت نگشته است بلکه اکنون اهل برزخ است، او نه از دنیاست و نه از آخرت»([1]).
ما راجع به روح چیزی غیر از آنچه وحی الهی بیان کردهاست نمیدانیم، و برای ما روشن نکرده که ماهیت روح چیست، اما وجود روح، زمان وارد شدنش به بدن انسان و زمان گرفته شدن آن از جسم را به ما اطلاع داده است، قرآن در پاسخ به سؤالی که کفار دربارۀی روح از پیامبر ج پرسیدند فرمود:
﴿وَیَسَۡٔلُونَکَ عَنِ ٱلرُّوحِۖ قُلِ ٱلرُّوحُ مِنۡ أَمۡرِ رَبِّی وَمَآ أُوتِیتُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ إِلَّا قَلِیلٗا٨٥﴾ [الإسراء: 85].
«از تو (ای محمد) در بارهی روح میپرسند (که چیست) بگو: روح چیزی است که تنها پروردگارم از آن آگاه است (و خلقتی اسرارآمیز و ساختمانی مغایر با ساختمان ماده دارد و اعجوبه جهان آفرینش است، بنابراین جای شگفت نیست اگر به حقیقت روح پی نبرید) چراکه جز دانش اندکی به شما داده نشده است».
پس شناخت ماهیت روح جزو امورات خاص خداست و بشر آن را نمیداند، و هرگز به آن شناخت پیدا نمیکند. امام مسلم در کتاب حدیث خود از پیامبر ج چنین نقل کرده است: «هرکدام از شما در مدت چهل روز در شکم مادرش خلقت خود را کامل میکند، سپس در مدت چهل روز دیگر به خون بستهای تبدیل میشود، سپس فرشته فرستاده میشود و روح را در آن میدمد»([2]). این حدیث بیانگر زمان دمیده شدن روح در جسم آدمی است، اما درباره زمان گرفته شدن آن از جسم، ام سلمه ل گفته است: «رسول خدا ج نزد ابوسلمه رفت و او را در حالی دید که [بیجان شده] و چشمان او باز بود. پیامبر ج چشمان او را بست، آنگاه فرمود: هرگاه روح انسان قبض میگردد، چشماناش آن را دنبال میکند»([3]). این حدیث بیان میکند که روح خلق شده و جدید است نه قدیم و فقط وجود انسان در خلق بر آن پیشی گرفته است و این مضمون حدیث مذکور است.
اما نسبت دادن روح به خدا در این آیه:
﴿ثُمَّ سَوَّىٰهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِۦۖ وَجَعَلَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفِۡٔدَةَۚ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ٩﴾ [السجدة: 9].
«آنگاه (اندام) او را سامان داد، و از روح خود در آن دمید، و برای شما گوش و چشمها و دلها قرار داد، چه اندک سپاس میگزارید».
و عیسی را روح خدا نامیدن که در قرآن آمده است، از نوع اضافه تخصیصی و برای بزرگداشت و گرامیداشت روح است و مانند اضافه صفات الهی به خدا نیست، از طرف دیگر صفات خدا خلق نشده و قدیم هستند اما روح مخلوقی است گرامی، روح برای جاودانگی خلق شدهاست برخلاف جسم که پوسیده میگردد و دوباره زنده میشود. همچنین روح انسان پس از جدایی از جسم در حال عذاب یا در رفاه و آسایش باقی میماند([4]). خداوند فرموده است:
﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ یُرۡزَقُونَ١٦٩﴾ [آل عمران: 169].
«و کسانی که در راه خدا کشته میشوند مرده نشمار بلکه آنان زندهاند و بدیشان نزد پروردگارشان روزی داده میشود و (چگونگی زندگی و نوع خوراک ایشان را خدا میداند و بس)».
در حدیث صحیح آمده است که پیامبر ج فرمود: «هرکدام از شما که بمیرد، جایگاهاش در ابتدای روز و اول شب به او نشان داده میشود، اگر بهشتی باشد جایگاهش در میان{{اهل بهشت}} و اگر جهنمی باشد جایگاهش در میان اهل آتش است و به او گفته میشود: این جایگاه توست تا زمانی که خداوند در قیامت تو را زنده میگرداند»([5]).
قرآن کریم تفاوت حال صالحان و گناهکاران را در هنگام مرگ اینگونه بیان میکند:
﴿أَمۡ حَسِبَ ٱلَّذِینَ ٱجۡتَرَحُواْ ٱلسَّیَِّٔاتِ أَن نَّجۡعَلَهُمۡ کَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ سَوَآءٗ مَّحۡیَاهُمۡ وَمَمَاتُهُمۡۚ سَآءَ مَا یَحۡکُمُونَ٢١﴾ [الجاثیة: 21].
«آیا کسانی که مرتکب گناهان و بدیها میشوند گمان میبرند که ما آنان را همچون کسانی به شمار میآوریم که ایمان میآورند و کارهای پسندیده و خوب انجام میدهند و حیات و ممات و دنیا و آخرتشان یکسان میباشد (اگر این چنین بیندیشند چه بد قضاوت و داوری میکنند!)».
در صحیح بخاری آمده که انس بن مالک از ابوطلحه روایت کرده که پیامبر ج در روز بدر دستور داد که بیست و چهار نفر از سران قریش را در یکی از چاههای بدر بیندازند سپس آنان را با نام پدرانشان صدا میزد و میفرمود: «ای فلان پسر فلان و ای فلانی پسر فلان! آیا بهتر نبود که از خدا و رسولش اطاعت میکردید، همانا به آنچه که پروردگارمان وعده داده بود رسیدیم. آیا شما هم وعدهی خدا را به حقیقت دریافتید؟» عمر س گفت: ای رسول خدا!! با اجساد بیروح سخن میگویی؟! رسول خدا ج فرمود: «سوگند به کسی که جانم در دست اوست شما گفتار مرا بهتر از آنان نمیشنوید»([6]). در حدیث دیگر آمده است: «هرگاه بندهای در قبر گذاشته میشود و همراهان و دوستانش برمیگردند و از آنجا میروند، او صدای کفشهای آنان را میشنود»([7]).
پیامبر ج فرموده است: این آیه: ﴿یُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ﴾ [إبراهیم: 27]. «خداوند مؤمنان را با گفتار ثابت، استوار و ثابت قدم میدارد»، در مورد عذاب قبر نازل شد([8]). هرگاه پیامبر ج از دفن یک میت فارغ میشد کنار قبر میایستاد و میفرمود: «برای برادر خود طلب بخشش کنید و از خدا بخواهید که او را ثابت قدم بدارد زیرا اکنون از او سؤال میشود»([9]). صحابی بزرگوار عبدالله بن مسعود فرموده است: «زندگیِ تنگ و سخت همان عذاب قبر است»([10]). از عایشه ل نقل شده که زنی یهودی نزد او رفت و برای او از عذاب قبر گفت و برای او دعا کرد که: خداوند تو را از عذاب قبر نجات دهد. عایشه ل در مورد عذاب قبر از رسول خدا ج سؤال کرد. ایشان فرمود: «آری، عذاب قبر...»([11]). یعنی آری عذاب قبر برای کسانی که جبار و متکبر و سخن چین و همکار ظالمانند و از مردم عیبجویی میکنند و کسانی که کاهنان و طالعبینان و فالگیران را تصدیق کنند وجود دارد. این توضیح را «سفارینی» بیان کرده است([12]).
در صحیح مسلم از زید بن ثاقب س روایت شدهاست که گفت: پیامبر ج بر مادیان خود سوار بود و ما هم همراه ایشان در یکی از باغهای قبیله «بنی نجار» بودیم، ناگهان مادیان ایشان رم کرد و نزدیک بود که اورا پایین بیندازد. در همین هنگام متوجه چند قبر (شش یا پنج یا چهار قبر) شدیم. پیامبر ج فرمود: چه کسی صاحبان این قبرها را میشناسد؟ مردی گفت: من میشناسم. پیامبر ج پرسید: اینان چه وقت مردهاند؟ گفت: در دوران شرک و بتپرستی مردهاند. پیامبر ج فرمود: اگر پنهان نمیشدید و فرار نمیکردید، از خداوند میخواستم که صداهایی را که من از عذاب قبر میشنوم به شما هم بشنواند. آن گاه پیامبر ج رو به ما کرد و فرمود: از عذاب قبر به خدا پناه ببرید. ما هم گفتیم: «نعوذ بالله من عذاب القبر»([13]).
هنگامی که عمرو بن عاصس در بستر مرگ بود چنین وصیت کرد: «....اگر مُردم، نوحه و زاری نکنید و بر سر قبرم آتش روشن ننمایید، آن گاه که مرا دفن کردید خاک را یک باره بر من بریزید و همان اندازه که یک شترِ آماده قربانی، ذبح میگردد و گوشت آن تقسیم میشود کنار قبرم بمانید تا آرام بگیرم و وحشتم بر طرف شود و ببینم که به فرستادگان پروردگارم چه جوابی بدهم([14]).
در دوران برزخ فرصتی برای توبه یا عمل صالح وجود ندارد و فرصت انجام همهی این اعمال با مرگ انسان پایان مییابد. اما اگر در طول زندگی کار نیکی کرده باشد و منفعت آن هنوز در میان مردم جاری باشد، پاداش آن به او میرسد، همانگونه که درحدیث صحیح بیان شده است: «هرگاه انسانی بمیرد، راه عمل بر او بسته میگردد مگر از سه طریق: از طریق صدقه جاریه، علمی که برای مردم سودمند است و فرزند صالحی که برای او دعا کند»([15]).
خداوند فرموده است:
﴿وَلَیۡسَتِ ٱلتَّوۡبَةُ لِلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلسَّیَِّٔاتِ حَتَّىٰٓ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ إِنِّی تُبۡتُ ٱلۡـَٰٔنَ وَلَا ٱلَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمۡ کُفَّارٌۚ أُوْلَٰٓئِکَ أَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا١٨﴾ [النساء: 18].
«توبه کسانی پذیرفته نیست که مرتکب گناهان میگردند (و به دنبال انجام آنها مبادرت به توبه نمینمایند و برکرده خویش پشیمان نمیگردند) تا آنگاه که مرگ یکی از آنان فرا میرسد و میگوید: هم اینک توبه میکنم (و پشیمانی خویش را اعلام میدارم) همچنین توبه کسانی پذیرفته نیست که بر کفر میمیرند (و جهان را کافرانه ترک میگویند) هم برای اینان و هم آنان عذاب دردناکی را تهیه دیدهایم».
پس فقط دنیا جای توبه و عمل است و انسانِ باهوش، کسی است که نفس خود را پست شمارد و برای زندگی پس از مرگ عمل نماید، اما عاجز و ناتوان کسی است که از هواهای نفسانی پیروی میکند -همانگونه که رسول اکرم ج فرموده است-. انسان عاقل قبل از این که از طرف کسی دیگر مورد محاسبه قرار گیرد خود را محاسبه میکند و قبل از این که اعمالش توسط دیگران وزن شود، خود آن را وزن میکند و خود را برای مرگ آماده میکند و در دنیا برای سعادت آخرت احتیاط مینماید، زیرا دنیا هر اندازه طول بکشد بازهم فانی است و زندگی جاوید و باقی در آخرت است، نعمتهای دنیا مانند یک چشم برهم زدن میگذرند و نعمت واقعی آن است که خداوند برای بندگان صالحش مهیا فرموده است.
عمر بن خطاب س فرمود: «اگر دنیا از اول تا آخر به کسی داده شود سپس آن شخص بمیرد مانند آن است که شخصی در خواب چیزی ببیند که مایه خوشحالی اوست، سپس بیدار میشود و میبیند که در دست او چیزی نیست»([16]).
پس اگر حال کسی که تمام دنیا در اختیار او باشد مانند یک رؤیای گذرا است، وای به حال کسی که مقداری اندک از دنیا بهره برده است و بسیاری از آنان که لذتی از دنیا بردهاند؛ از این دستهاند و بدتر حال آن کسی است که سهمی بسیار اندک برده یا به هیچ سهمی از دنیا نرسیده و بردهوار و درمانده و گرسنه در دنیا زندگی میکند، که بسیاری از انسانهای بیچاره و بدبخت از این گروهند!!.
[1]- قرطبی، الجامع لا حکام القرآن، ج12، ص 150.
[2]- مسلم، الصحیح، ج4، ص 2036، حدیث شماره 2643.
[3]- مسلم، الصحیح، ج2، ص 2036، حدیث شماره 921.
[4]- السفارینی، لوامع الانوار، ج2، ص 37.
[5]- مسلم، الصحیح، ج4، ص 2199، حدیث شماره 2866.
[6]- بخاری، فتح الباری، ج3، ص 205، و مسلم، ج4، ص 2202، حدیث شماره 2873. لفظ از بخاری است.
[7]- بخاری، الصحیح، ج2، ص 92، باب 68 (جنائز).
[8]- مسلم، الصحیح، ج4، ص 2201، حدیث شماره 2871.
[9]- ابوداود، السنن، ج3، ص 550.
[10]- ابن مسعود این جمله را در تفسیر آیه 124 سوره طه فرموده است.
[11]- بخاری، الصحیح، ج2، ص 102، باب 87 (جنائز).
[12]- سفارینی، لوامع الانوار، ج2، ص 19.
[13]- مسلم، الصحیح، ج4، ص 2200، حدیث شماره 2867.
[14]- مسلم، الصحیح، ج1، ص 112، حدیث شماره 121.
[15]- مسلم، الصحیح، ج3، ص 1255، حدیث شماره 1631.
[16]- ابن قیم، مدراج السالکین، ج3، ص 93.