همهی ادیان آسمانی، تکذیب کنندگان دعوت پیامبران را به سوختن در آتش جهنم تهدید کردهاند. خداوند متعال بیان فرمودهاست که همانگونه اهل بهشت در آن جاودانه میمانند، جهنمیها نیز در آتش جنهم برای همیشه ماندگار خواهند شد:
﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ خَٰلِدِینَ فِیهَاۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ١٠﴾ [التغابن: 10].
«و کسانی که کافر بشوند و آیات ما را تکذیب بکنند آنان دوزخیاناند جاودانه در آنجا میمانند».
﴿لَهُم مِّن فَوۡقِهِمۡ ظُلَلٞ مِّنَ ٱلنَّارِ وَمِن تَحۡتِهِمۡ ظُلَلٞۚ ذَٰلِکَ یُخَوِّفُ ٱللَّهُ بِهِۦ عِبَادَهُۥۚ یَٰعِبَادِ فَٱتَّقُونِ١٦﴾ [الزمر: 16].
«بالای سرشان سایبانهایی از آتش و در زیر پاهایشان سایبانهایی از آتش دارند (و بلکه از هر سو آتش بر آنان خیمه زده است و طبقات آتش ایشان را فراگرفته است) این چیزی است که خداوند بندگان خود را از آن میترساند (و برحذر میدارد) پس ای بندگانم! خویشتن را از (عذاب) من بپرهیزید (و با انجام طاعات و عبادت خود را از آتش دوزخ در امان دارید)».
در آیات بسیاری از قرآن کریم، نسبت به آتش جهنم هشدار داده شده است، برخی از آیات به توصیف آتش جهنم، طبقات آن، عمق و گودی آن، پردهها و تاریکی آن، شدت سرما و گرما و میزان سوزانندگی آن، نالههای آن، دود و شعلهها و زبانههای آن و درهها و کوههای آن، چاهها و چشمهها و رودهای آن، زنجیرها و بندها و انواع عذاب آن میپردازد، برخی آیات دیگر هم خوراکها و نوشیدنیهای جهنمیان و نوع پوشش و جاودانه بودن آنان در جهنم و خروج اهل توحید با رحمت خدا و شفاعت شفیعان از این ورطهی هولناک را بیان میکنند. پیامبر ج هم به شیوهای بیسابقه، جزئیات و اخبار جهنم را توصیف نموده است به گونهای که در ادیان دیگر تا این حد، وضوح نیافته است. البته همهی ادیان آسمانی، جهان آخرت و وجود بهشت و جهنم در آن جهان را اثبات و تأیید میکنند.
ترساندن از آتش اثر عمیقتری از تشویق به بهشت برای تربیت نفس انسانی دارد. اسلام برای رونق بخشیدن به شعلههای ایمان در نفس انسان از هردو شیوهی ترغیب و ترهیب بهره گرفته است. خداوند فرموده است:
﴿فَأَنذَرۡتُکُمۡ نَارٗا تَلَظَّىٰ١٤﴾ [اللیل: 14].
«من شما را از آتش هولناکی بیم میدهم که شعلهور میشود و زبانه میکشد».
نعمان بن بشیر که یکی از اصحاب پیامبر است میگوید: من از پیامبر ج شنیدم که فرمود: «أَنْذَرْتُکُمُ النَّارَ أَنْذَرْتُکُمُ النَّارَ». «من شما را از آتش میترسانم، من شما را از آتش میترسانم».
«پیامبر ج این جمله را به گونهای میفرمود که مردم داخل بازار، آنرا از جایی که من ایستادهام میشنیدند»([1]).
در صحیحین (بخاری و مسلم) آمدهاست که ابوهریره س از پیامبر ج روایت نمود که فرمود: «من شبیه مردی هستم که آتشی روشن میکند و موجودات ریز و پروانهها میافتند [و میسوزند]. من هم میخواهم شما را از افتادن در آتش نجات دهم، اما شما میخواهید به کام آن فرو روید»([2]).
بازهم در صحیحین از انس س نقل شده که گفت: بیشترین دعای پیامبر ج این بود که میفرمود:
﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ﴾ [البقرة: 201].
«پروردگارا! در دنیا به ما نیکی رسان و در آخرت نیز به ما نیکی عطا فرما (و سرای اجل و عاجل ما را خوش و خرم گردان) و ما را از عذاب آتش (دوزخ محفوظ نگهدارد)».
جابر س روایت میکند که پیامبر ج به مردی فرمود: «در نماز چگونه دعا میکنی؟ گفت: تشهد را میخوانم، آنگاه میگویم: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْجَنَّةَ وَأَعُوذُ بِکَ مِنَ النَّارِ». «خداوندا! من از تو بهشت را میخواهم و از آتش جهنم به تو پناه میآورم».
البته نه مانند شما و نه مانند معاذ نمیتوانم دعاها را زمزمه کنم. پیامبر ج فرمود: «همهی ما برای رسیدن به بهشت این دعاها را میخوانیم و تفاوتی میان دعاها ما و تو نیست»([3]).
هدف از تهدید انسانها ترساندن آنان از آتش، ایجاد ترس در برابر خدا، بزرگداشت او و تشویق بندگان به اطاعت و پرهیز از نافرمانی او است. انسان هر اندازه از خدا بیشتر بترسد به همان میزان به انجام سنتها و اعمال صالح میپردازد. ترس در حد خود امری پسندیده است اما اگر به نگرانی و اضطراب و دوری از اعمال شایسته منجر گردد، از طریق امید به خوش فرجامی و مهربانی پروردگار معالجه میگردد که آیات «رجاء» همین وظیفه را در بر دارند و در نهایت انسان را به میانهروی و تعادل میرسانند و حالتی میان «خوف» و «رجاء» به او میبخشند. پیامبر ج در یکی از دعاهای خود میفرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْهَمِّ وَالْحَزَنِ، وَاَعُوذُ بِکَ مِنَ الْعَجْزِ وَالْکَسَلِ»([4]). «پروردگارا من از حزن و اندوه و ناتوانی و کسالت به تو پناه میآورم».
مؤمنان به خاطر این که خداوند «حزن» را از آنان دور گردانده، سپاسگذاری میکنند:
﴿وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِیٓ أَذۡهَبَ عَنَّا ٱلۡحَزَنَ﴾ [فاطر: 34].
«شکر و شتایش برای خدایی که حزن و اندوه را از ما دور گرداند».
بدون شک غلبهی حزن و اندوه بر مؤمنان به گونهای که آنان را از شاد نمودن خانواده و انجام وظایف مثبت باز دارد، پدیدهای منفی و نیازمند معالجه است.
اگر حزن، هنگام تفکر در آیات عذاب و حوادث جهنم به ذهن انسان خطور کند به حدی که برای پرهیزکاری و انجام عبادات مؤثر باشد، برای شخص مؤمن مطلوب است. هر اندازه که مؤمن، یادآور اخبار و اوصاف جهنم میگردد ترس او از خداوند و خضوعش در برابر عظمت او بیشتر میگردد. حتی مناظر دنیوی مانند شعلهور شدن آتش در تنور و نانوایی یا کورهی آهنگری همیشه انسانهای مؤمن را به یاد آتش جهنم انداخته، قلبهایشان را لرزانده و باعث سرازیر شدن اشکهایشان گردیده است. رسول اکرم ج از همهی مردم نسبت به جهنم و حالات آن آگاهی بیشتری داشت، به همین خاطر فرموده است: «قسم به کسی که جانم در دست اوست اگر آنچه را که من میبینم شما هم ببینید، خندهای کمتر و گریهای بیشتر خواهید داشت. اصحاب عرض کردند: «ای رسول خدا، مگر چه میبینید؟ فرمود: آتش و جهنم را میبینیم»([5]).
ابو درداء از رسول الله ج نقل میکند که فرمود: «اگر آنچه را که من میدانم شما هم میدانستید کمتر میخندیدید و بیشتر گریه میکردید و از هول و هراس این که نجات پیدا میکنید یا خیر، به بیابانها میرفتید و به درگاه خداوند التماس میکردید».
همواره در زندگی روزمره تصاویر جهنم، حال و وضع جهنمیان که با غُل و زنجیرها و سایر ابزارهای جهنمی بسته شدهاند به ذهن مؤمنان خطور میکند و اثر خود را بر رفتار و عملکرد آنان میگذارد.
«سعید جرمی» در توصیف انسانهایی که خوف خدا را دارند میگوید: «آنان هرگاه به آیهای برمیخورند که بیانگر اوصاف آتش جهنم است، از وحشت فریاد میزنند، گویی که نالهای آتش در گوششان طنین میاندازد و آخرت پیش چشمانشان است»([6]).
خداوند، آتش جهنم را برای انسانها و جنّیهای نافرمان خلق کرده است، زیرا این دو گروه مکلف به انجام وظیفه هستند و در قبال آن بازخواست میشوند. راه نجات برای این دو گروه از موجودات، اطاعت از خداوند و پرهیز از نافرمانی اوست. رسول اکرم ج بیان فرمودهاست که گریه کردن از ترس خدا و برای رهایی از آتش و پناه بردن به خداوند، به بندگان سود میرساند و آنان را از آتش جهنم نجات میدهد: «دو چشم هست که آتش جهنم هیچیک از آن دو را لمس نمیکند. چشمی که در دل شب از ترس خدا اشک میریزد و چشمی که برای رضای خدا، شب را بیدار میماند و نگهبانی میدهد»([7]).
در حدیث دیگر آمده است: «هرکس سه بار از خداوند بهشت را طلب کند، بهشت میگوید: خداوندا او را وارد بهشت کن و هرکس سه بار از جهنم به خدا پناه ببرد، جهنم میگوید: خداوندا او را از آتش نجات بده»([8]).
همانگونه که بهشت دارای درجاتی است، جهنم هم دارای طبقاتی عمیق است، خداوند فرموده است:
﴿إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ فِی ٱلدَّرۡکِ ٱلۡأَسۡفَلِ مِنَ ٱلنَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمۡ نَصِیرًا١٤٥﴾ [النساء: 145].
«بیگمان منافقان در اعماق دوزخ و در پایینترین مکان آن هستند».
و همانگونه که بهشت دروازههای مختلفی دارد به بعضی از بعضی دیگر ارزشمندترند، جهنم نیز دارای دروازههای متفاوت است:
﴿وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوۡعِدُهُمۡ أَجۡمَعِینَ٤٣ لَهَا سَبۡعَةُ أَبۡوَٰبٖ لِّکُلِّ بَابٖ مِّنۡهُمۡ جُزۡءٞ مَّقۡسُومٌ٤٤﴾ [الحجر: 43-44].
«و حتماً دوزخ میعادگاه جملگی آنان است، دوزخ دارای هفت در است و هر دری بخش خاص و ویژهای از آنان دارد (که از آن به دوزخ در میآیند و متناسب با اعمال زشت و پلید ایشان است)».
درهای هشتگانه بهشت، هرکدام برای یکی از اعمال صالح تخصیص یافته، به همین صورت دروازههای هفتگانه جهنم نیز هرکدام برای یکی از اعمال زشت و گناه آلود معین گشته است([9]). دروازههای جهنم بر روی اهل جهنم بسته میشود.
﴿إِنَّهَا عَلَیۡهِم مُّؤۡصَدَةٞ٨﴾ [الهمزة: 8].
«آن آتشی ایشان را در بر میگیرد که سرپوشیده و در بسته است».
سفیان ثوری آیهی:
﴿لَا یَحۡزُنُهُمُ ٱلۡفَزَعُ ٱلۡأَکۡبَرُ وَتَتَلَقَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ هَٰذَا یَوۡمُکُمُ ٱلَّذِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ١٠٣﴾ [الأنبیاء: 103].
«وحشت بزرگ (قیامت) آنها را اندوهگین نسازد، و فرشتگان به استقبالشان آیند (گویند:) «این همان روز تان است که به شما وعده داده میشد»».
را اینگونه تفسیر نموده که: «منظور از «فزع اکبر» بسته شدن دروازههای جهنم بر روی اهل آن است»([10]). آتش جهنم به وسیلهی چادرهایی از جنس آتش مانند دالانهایی سرپوشیده، زبانههای آتش را برای سوزاندن کافران نگه میدارد.
خداوند متعال فرموده است:
﴿إِنَّآ أَعۡتَدۡنَا لِلظَّٰلِمِینَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمۡ سُرَادِقُهَا﴾ [الکهف: 29]([11]).
«ما برای ستمگران آتشی را آماده کردهایم که (از هرطرف ایشان را احاطه میکند) و سراپرده آنان را در بر میگیرد».
آیات قرآنی جمعیت جهنمیان را بسیار زیاد تعیین کرده است:
﴿کَأَنَّمَآ أُغۡشِیَتۡ وُجُوهُهُمۡ قِطَعٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِ مُظۡلِمًاۚ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ﴾ [یونس: 27].
«انگار با چادرهایی تاریکی از شب چهرههایشان پوشانده شده است آنان دوزخیانند و جاودانه در آن میمانند».
برخی از احادیث صحیح بیان میکنند که گروهی از اهل توحید هم در آتش میسوزند تا حدی که به ذغال تبدیل میشوند و آنگاه که به رحمت خداوند شفاعت مؤمنان از آن خارج میگردند در آب حیات شستشو داده میشوند([12]).
یکی از خواص آتش جهنم آن است که هم گرمای شدید دارد و هم سرمای سخت:
﴿وَقَالُواْ لَا تَنفِرُواْ فِی ٱلۡحَرِّۗ قُلۡ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرّٗاۚ لَّوۡ کَانُواْ یَفۡقَهُونَ﴾ [التوبة: 81].
«و میگویند در گرما (ی سوزان تابستان بهسوی میدان نبرد) حرکت نکنید (ای پیغمبر! بدانان) بگو: اگر دانا بودند میفهمیدند که آتش جهنم گرمتر و سوزانتر (از گرمای تابستان و از همه آتشهای جهان) است».
در صحیح بخاری و مسلم نقل شده که پیامبر ج فرمود: «این آتشی که بنی آدم در دنیا روشن میکنند فقط یک جزء از آتش جهنم است که هفتاد برابر از این آتش گرمتر است»([13]). ثابت شده که آتش جهنم تا نصف هر روز شدت میگیرد و هرگاه اهل جهنم وارد آن میشوند بر شدت آن افزوده میگردد و همهی آنان را به ذغال تبدیل میکند، پس از آن که دیگر چیزی برای سوخت آن باقی نماند، جهنمیان دوباره زنده میشوند و جهنم به سراغشان میآید...
خداوند فرموده است:
﴿کُلَّمَا خَبَتۡ زِدۡنَٰهُمۡ سَعِیرٗا﴾ [الإسراء: 97].
«هر زمان که زبانه آتش (به سبب سوختن گوشت و استخوان ایشان) فروکش کند (با تجدید گوشت و استخوانشان) بر زبانه آتششان میافزاییم».
جهنم دارای صدای خشمآلود و جوش و خروشی خاص است که در کلام خدا این چنین وصف شده است:
﴿وَأَعۡتَدۡنَا لِمَن کَذَّبَ بِٱلسَّاعَةِ سَعِیرًا١١ إِذَا رَأَتۡهُم مِّن مَّکَانِۢ بَعِیدٖ سَمِعُواْ لَهَا تَغَیُّظٗا وَزَفِیرٗا١٢﴾ [الفرقان: 11-12].
«ما برای کسی که قیامت را دروغ بداند، آتش شعلهور و سوزانی آماده کردیم. هنگامی که ایشان را از دور میبیند، صدای خشم آلود و جوش و خروش آن را میشنوند».
﴿إِذَآ أُلۡقُواْ فِیهَا سَمِعُواْ لَهَا شَهِیقٗا وَهِیَ تَفُورُ٧﴾ [الملک: 7].
«هرزمان که به دوزخ انداخته میشوند، تنوره میزند و غرّشی از آن میشنوند».
قرآن کریم بیان نموده که هوای جهنم گرم و سوزان (سَموم) و آب آن داغ و جوشان است و دودی پرحرارت و بسیار غلیظ و سیاه بر آن جا سایه افکنده است:
﴿وَأَصۡحَٰبُ ٱلشِّمَالِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلشِّمَالِ٤١ فِی سَمُومٖ وَحَمِیمٖ٤٢ وَظِلّٖ مِّن یَحۡمُومٖ٤٣ لَّا بَارِدٖ وَلَا کَرِیمٍ٤٤﴾ [الواقعة: 41-44].
«سمت چپیها! چه سمت چپیهایی؟! (بدا به حالشان!) آنان در میان شعلههای آتش و آب جوشان به سر خواهند برد و در سایه دودهای بسیار سیاه و گرم قرار خواهند گرفت نه خنک است و نه مفید فایدهای».
خداوند به فضل و کرم خود ما را از همهی این عذابها نجات دهد.
آیات قرآنی همچنین از بسته شدن کافران در آتش، نوع عذابها و غذاهای آنان خبر میدهند:
﴿إِنَّآ أَعۡتَدۡنَا لِلۡکَٰفِرِینَ سَلَٰسِلَاْ وَأَغۡلَٰلٗا وَسَعِیرًا٤﴾ [الإنسان: 4].
«ما برای کافران زنجیرها و غلها و آتش فروزان دوزخ را آماده کردهایم».
﴿إِنَّ لَدَیۡنَآ أَنکَالٗا وَجَحِیمٗا١٢ وَطَعَامٗا ذَا غُصَّةٖ وَعَذَابًا أَلِیمٗا١٣﴾ [المزمل: 12-13].
«نزد ما غل و زنجیرها و آتش سوزان دوزخ است و همچنین خوراک گلوگیری و عذاب دردناکی موجود است».
قرآن بیان کردهاست که اهلآتش با غل و زنجیرهایی در دستان و گردنشان بسته میشوند و دستانشان به گردنشان آویخته میگردد تا نتوانند گرمای آتش را از خود دور کنند، بلکه با چهرههایشان به استقبال آتش بروند:
﴿أَفَمَن یَتَّقِی بِوَجۡهِهِۦ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ وَقِیلَ لِلظَّٰلِمِینَ ذُوقُواْ مَا کُنتُمۡ تَکۡسِبُونَ٢٤﴾ [الزمر: 24].
« آیا کسیکه با چهرهاش سختی عذاب روز قیامت را (از خود) دور میسازد، (همانند بهشتیان هستند؟!) و به ستمکاران گفته میشود: «بچشید (کیفر) آنچه را که بدست میآوردید»».
اهل جهنم به وسیلهی تازیانهایی از جنس آهن سرکوب میشوند:
﴿وَلَهُم مَّقَٰمِعُ مِنۡ حَدِیدٖ٢١ کُلَّمَآ أَرَادُوٓاْ أَن یَخۡرُجُواْ مِنۡهَا مِنۡ غَمٍّ أُعِیدُواْ فِیهَا وَذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِیقِ٢٢﴾ [الحج: 21-22].
«و تازیانههایی از آهن برای (زدن و سرکوبی) ایشان (آماده شده) است هرزمان که دوزخیان بخواهند خویشتن را از غم و اندوه عظیم آتش برهانند بدان برگردانده شوند».
خداوند متعال فرمودهاست که جهنمیها با یکدیگر درگیر میشوند، همدیگر را نفرین میکنند، از هم متنفرند و از بتهای سنگی و شیاطین جن و انس بیزاری میجویند. خداوند فرمودهاست که خدایان مشرکان همراه آنان در جهنم خواهند بود:
﴿وَبُرِّزَتِ ٱلۡجَحِیمُ لِلۡغَاوِینَ٩١ وَقِیلَ لَهُمۡ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡ تَعۡبُدُونَ٩٢ مِن دُونِ ٱللَّهِ هَلۡ یَنصُرُونَکُمۡ أَوۡ یَنتَصِرُونَ٩٣ فَکُبۡکِبُواْ فِیهَا هُمۡ وَٱلۡغَاوُۥنَ٩٤ وَجُنُودُ إِبۡلِیسَ أَجۡمَعُونَ٩٥ قَالُواْ وَهُمۡ فِیهَا یَخۡتَصِمُونَ٩٦ تَٱللَّهِ إِن کُنَّا لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ٩٧ إِذۡ نُسَوِّیکُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٩٨ وَمَآ أَضَلَّنَآ إِلَّا ٱلۡمُجۡرِمُونَ٩٩﴾ [الشعراء: 91-99].
«و دوزخ برای گمراهان آشکار گردانده میشود و بدیشان گفته میشود آنجا هستند معبودهایی که پیوسته عبادت میکردید؟ (معبودهای) غیر از خدا، آیا آنها (در برابر این شدائد و سختیهایی که اکنون با آن روبهرو هستید و هستند) شما را کمک میکنند یا خویشتن را یاری میدهند؟ پس از آن آنان (که پرستش شوندگان گمراه ساز) همراه گمراهان، پیاپی به دوزخ سرنگون افکنده میشوند و جملگی لشکریان اهریمن آنان در آنجا به کشمکش میپردازند و میگویند به خدا سوگند ما در گمراهی آشکاری بودیم و آن زمان که ما شما را با پروردگار جهانیان برابر میدانستیم و ما را جز بزهکاران گمراه نکرده است».
در قرآن آمده که زنجیرهای کافران بسیار طولانی و آنان را بر روی چهرههایشان میکشند:
﴿خُذُوهُ فَغُلُّوهُ٣٠ ثُمَّ ٱلۡجَحِیمَ صَلُّوهُ٣١ ثُمَّ فِی سِلۡسِلَةٖ ذَرۡعُهَا سَبۡعُونَ ذِرَاعٗا فَٱسۡلُکُوهُ٣٢﴾ [الحاقة: 30-32].
«(خدا به فرشتگان نگهبان دوزخ دستور میفرماید): او را بگیرید و به غل و بند و زنجیرش کشید و سپس او را به دوزخ بیندازید سپس او را با زنجیری ببندید و بکشید که هفتاد ذراع درازا دارد».
﴿یَوۡمَ یُسۡحَبُونَ فِی ٱلنَّارِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمۡ ذُوقُواْ مَسَّ سَقَرَ٤٨﴾ [القمر: 48].
«روزی داخل آتش، بر رخساره، روی زمین کشیده میشوند (و بدیشان گفته میشود) بچشید لمس و پسوده دوزخ را».
یکی دیگر از نمونه عذابهای جهنم این است که آنان را تا بالاترین نقطه آن میبرند و از آن جا به پایین پرتاب میکنند.
﴿سَأُرۡهِقُهُۥ صَعُودًا١٧﴾ [المدثر: 17].
«به زودی او را به بالا رفتن از گردنه و امیدارم».
ابو هریره س از پیامبر ج روایت میکند که فرمود: «هرکس که خود را از بالای یک کوه پایین بیندازد و خودکشی کند، در حقیقت در آتش جهنم افتاده و برای همیشه در آن میماند»([14]). علاوه بر این، آنان همانند سنگ آسیاب میچرخند و دل و رودههایشان همراه آن کشیده میشود. در حدیث آمده است:
«روز قیامت، مردی را میآورند و در آتش میاندازد، در این حال، دل و رودهاش در آتش میریزد، آنگاه همانند درازگوشی که به سنگ آسیاب وصل است و دور آن میچرخد، شروع به چرخیدن میکند. اهل آتش در اطراف او جمع میشوند و میگویند: ای فلانی! چه شده چرا اینگونه بر سرت آمده است، آیا تو نبودی که مردم را به خوبی امر میکردی و از بدیها نهی مینمودی؟ و او میگوید: من این کار را میکردم اما خودم براساس آن رفتار نمیکردم»([15]).
گاهی جهنمیان را در مکانی بسیار تنگ قرار میدهند به گونهای که توانایی کمترین حرکتی را نخواهند داشت:
﴿وَإِذَآ أُلۡقُواْ مِنۡهَا مَکَانٗا ضَیِّقٗا مُّقَرَّنِینَ دَعَوۡاْ هُنَالِکَ ثُبُورٗا١٣﴾ [الفرقان: 13].
«هنگامی که ایشان، با غل و زنجیر، به مکان تنگی از آتش دوزخ افکنده میشوند در آنجا (واویلا سر میدهند) و مرگ را به فریاد میخوانند (و آرزوی نابودی میکنند)».
آنان فقط میتوانند فریاد بزنند:
﴿وَهُمۡ یَصۡطَرِخُونَ فِیهَا﴾ [فاطر: 37].
«آنان در دوزخ فریاد برمیآورند».
مرگ نیز به سراغ آنان میآید و باعث شکنجه و عذابشان میشود، اما نمیمیرند:
﴿وَیَأۡتِیهِ ٱلۡمَوۡتُ مِن کُلِّ مَکَانٖ وَمَا هُوَ بِمَیِّتٖۖ وَمِن وَرَآئِهِۦ عَذَابٌ غَلِیظٞ﴾ [إبراهیم: 17].
«مرگ از هر سو بدو روی میآورد و حال این که نمیمیرد (تا از آنچه بدان مبتلا است نجات یابد».
عذابهای دیگر نیز برای اهل جهنم مهیا گشته که جز خداوند کسی از آنها خبر ندارد:
﴿وَءَاخَرُ مِن شَکۡلِهِۦٓ أَزۡوَٰجٌ٥٨﴾ [ ص: 58].
«و جز این نوع کیفرهای دیگری از این قبیل دارند».
اما بزرگترین و سختترین شکنجه برای دوزخیان آن است که نمیتوانند خدا را ببینند، و او بر آنان خشم میگیرد:
﴿کَلَّآ إِنَّهُمۡ عَن رَّبِّهِمۡ یَوۡمَئِذٖ لَّمَحۡجُوبُونَ١٥ثُمَّ إِنَّهُمۡ لَصَالُواْ ٱلۡجَحِیمِ١٦﴾ [المطففین: 15-16].
«هرگز! هرگز! قطعاً ایشان در آن روز (به سبب کارهایی که کردهاند) از (رحمت) پروردگارشان محروم و (از بارگاه قرب و منزلت آفریدگارشان) مطرودند سپس آنان داخل آتش دوزخ میگردند و بدان میسوزند».
در قرآن بیان شده که اهل دوزخ از درخت «زقّوم» میخورند تا سیر شوند، آن گاه آنچه خوردهاند در شکم آنها به جوش میآید، میخواهند بروی آن آبی بنوشند، پس همانند شتری تشنه که مدتهاست آب ننوشیده، از آن مایع داغ به خوردشان میدهند، اما نه تنها هرگز سیراب نمیشوند بلکه هرچه درون آنهاست از گرمای آن ذوب میگردد:
﴿إِنَّ شَجَرَتَ ٱلزَّقُّومِ٤٣ طَعَامُ ٱلۡأَثِیمِ٤٤ کَٱلۡمُهۡلِ یَغۡلِی فِی ٱلۡبُطُونِ٤٥ کَغَلۡیِ ٱلۡحَمِیمِ٤٦﴾ [الدخان: 43-46].
«قطعاً درخت زقّوم، خوراک گناهکاران است همچون فلز گداخته در شکمها میجوشد جوششی همچون آب گرم و داغ».
یک بار پیامبر ج پس از تلاوت آیهی:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ١٠٢﴾ [آل عمران: 102].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، از الله ـ آن گونه که شایستۀ پروا کردن از اوست ـ پروا کنید، و جز در مسلمانی نمیرید».
فرمود: اگر یک قطره از «زقّوم» به دنیا بیفتد، زندگی اهل زمین را تباه میگرداند، پس وای به حال کسی که خوراک او زقوم باشد([16]).
خدای تعالی بیان فرموده که خوراک ساکنان جهنم از جنس گیاهی خشک و خاردار است که نه تنها بدن را تغذیه نمیکند بلکه باعث رفع گرسنگی هم نمیشود و گلوی آنان را میگیرد([17]).
پیامبر ج فرمود: «اهل جهنم به حدی گرسنه میشوند که با تمام عذابهای آنان برابری میکند، آنان از شدت گرسنگی غذای گلوگیر درخواستشان پذیرفته میگردد و به یاد میآورند که در دنیا به وسیلهی شراب، لقمههای گلوگیر را میبلعیدند، پس شراب میخواهند و در پاسخ آنان آبی داغ و جوشان را در ظرفهایی مخصوص با قلابهای آهنی به آنان میدهند. هنگامی که این آب داغ به چهرههایشان نزدیک میشود، آن را به شدت میسوزاند و با خوردن آن دل و رودهی آنان تکه تکه میگردد»([18]).
خداوند متعال شراب اهل دوزخ را، حمیم (آب جوشان)، غسّاق (بسیار سرد) صدید (خونابه) و مهل (شبیه فلز گداخته) نامیده و فرموده:
﴿لَّا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرۡدٗا وَلَا شَرَابًا٢٤ إِلَّا حَمِیمٗا وَغَسَّاقٗا٢٥﴾ [النبأ: 24-25].
«در آن جا نه هوای خنکی میچشند و نه نوشیدنی گوارایی مینوشند و لیکن آب جوشان و سوزان و زردابه و خونابهی [دوزخیان] را مینوشند».
﴿وَإِن یَسۡتَغِیثُواْ یُغَاثُواْ بِمَآءٖ کَٱلۡمُهۡلِ یَشۡوِی ٱلۡوُجُوهَۚ بِئۡسَ ٱلشَّرَابُ وَسَآءَتۡ مُرۡتَفَقًا﴾ [الکهف: 29].
«اگر در آن آتش سوزان فریاد برآورند (که آب) با آبی همچون فلز گداخته به فریادشان رسند که چهرهها را بریان میکند چه بد نوشابهای».
﴿یَتَجَرَّعُهُۥ وَلَا یَکَادُ یُسِیغُهُۥ﴾ [إبراهیم: 17].
«در دوزخ به آن فرد جهنمی، خونابهای نوشانده میشود و او آن را [به ناچار و با رنج بسیار] جرعه جرعه مینوشد و به هیچ وجه برایش گوارا نخواهد بود».
در حدیث صحیح آمده است که: «خداوند با خود عهد بسته که خود شرابخوار را از (طینه الخبال) بنوشاند. اصحاب گفتند: ای پیامبر! (طینه الخبال) چیست؟ فرمود: عرق اهل دوزخ یا همان چرکاب و کثافتها حاصل از سوختن جهنمیان»([19]).
روایت شده که عبداللّه بن عمر س آب سردی نوشید، پس از آن به شدت به گریه افتاد. به او گفتند: چه چیز باعث گریهی تو شد؟ گفت: به یاد آیهای از کتاب خدا افتادم که فرموده:
﴿وَحِیلَ بَیۡنَهُمۡ وَبَیۡنَ مَا یَشۡتَهُونَ کَمَا فُعِلَ بِأَشۡیَاعِهِم مِّن قَبۡلُۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ فِی شَکّٖ مُّرِیبِۢ٥٤﴾ [سبأ: 54].
و به یادم افتاد که اهل دوزخ هیچ چیز را به اندازهی آب سرد و گوارا اشتها نمیکنند، زیرا خداوند از زبان آنان نقل میکند که به اهل بهشت میگویند:
﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَنۡ أَفِیضُواْ عَلَیۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ أَوۡ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُ﴾ [الأعراف: 50].
«دوزخیان بالای جنتیان صدا میزنند که مقداری از آب یا چیزهایی که خداوند قسمت شما فرموده است به ما عطا کنید».
خداوند در مورد لباس اهل جهنم فرموده است:
﴿فَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ قُطِّعَتۡ لَهُمۡ ثِیَابٞ مِّن نَّارٖ﴾ [الحج: 19].
«کسانی که کافرند (خداوند برایشان آتش دوزخ را تهیه دیده و انگار آتش آن) جامههای (است که به تن آنان چسپیده بوده و) برای آنان از آتش بریده (و دوخته) شده است».
و
﴿سَرَابِیلُهُم مِّن قَطِرَانٖ وَتَغۡشَىٰ وُجُوهَهُمُ ٱلنَّارُ٥٠﴾ [إبراهیم: 50].
«پیراهنهای ایشان از قطران [مس گداخته] است».
در حدیث صحیح آمده است: «اگر زنی بر مردهاش نوحه میخواند قبل از مرگ توبه نکند، روز قیامت در حالی زنده میشود که پیراهنی از جنس مس گداخته بر تن دارد»([20]). تشک و لحاف آنان نیز از جنس آتش است. خداوند فرموده:
﴿لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٞ وَمِن فَوۡقِهِمۡ غَوَاشٖۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلظَّٰلِمِینَ٤١﴾ [الأعراف: 41].
«برای آنان (در دوزخ) بستری از آتش و بال پوشهایی از آتش است، و اینچنین ستمکاران را کیفر میدهیم ».
در احادیث صحیح آمده که جسم جهنمیان بزرگ شده و صورتهایشان زشت و قبیح میگردد. پیامبر ج فرمود: دندان آسیاب و پیشین شخص کافر به اندازهی کوه احد بزرگ میگردد»([21]). همچنین فرموده که: «فاصلهی شانههای شخص کافر به اندازهای بزرگ میشود که یک سوار کار ماهر و سریع در سه روز میتواند آن را طی کند»([22]). خداوند هم فرموده است:
﴿تَلۡفَحُ وُجُوهَهُمُ ٱلنَّارُ وَهُمۡ فِیهَا کَٰلِحُونَ١٠٤﴾ [المؤمنون: 104].
«شعلههای آتش دوزخ صورتهای ایشان را فرا میگیرد و آنان در میان دوزخ چهره در هم کشیده (و پریشان و نالان) به سر میبرند».
ابن مسعود س در این باره میگوید: «مانند چهره درهم کشیدن افراد جهنمی که سرشان را با آتش شانه میکنند و در این حال دندانهایشان ظاهر میشود و لبهایشان چروک میگردد»([23]).
خداوند متعال بیان فرموده که پوست اهل آتش پس از هر بار سوخت، دوباره روئیده میشود:
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَِٔایَٰتِنَا سَوۡفَ نُصۡلِیهِمۡ نَارٗا کُلَّمَا نَضِجَتۡ جُلُودُهُم بَدَّلۡنَٰهُمۡ جُلُودًا غَیۡرَهَا لِیَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ﴾ [النساء: 56].
«بیگمان کسانیکه آیات و دلائل ما را انکار کرده و انبیاء ما را تکذیب نمودهاند. سرانجام ایشان را به آتش شگفتی وارد میگردانیم و بدان میسوزانیم هرزمان که پوستهای (بدن) آنان بریان و سوخته شود پوستهای دیگری بهجای آن قرار میدهیم تا مزه عذاب را بچشند».
این بدان خاطر است که مراکز احساس اولیه بر روی پوست قرار دارد و درد بیشتری احساس میکنند. اهل آتش به تناسب اعمال خود دارای عذابهای متفاوتی هستند.
در حدیث صحیح آمده است: «آتش دوزخ برخی از جهنمیان را تا «قوزک» پا، برخی را تا زانوهای آنها، برخی را تا کمر و برخی را تا گردن فرا میگیرد»([24]).
پیامبر ج در حدیثی دیگری فرموده است: «کسی که کمترین عذاب را در دوزخ دارد کفشها و بندهایی از جنس آتش به پا میکند [و به حدی گرمای آن زیاد است] که در اثر آن مغز سرش به جوش میآید»([25]).
در صحیح مسلم آمده که: «روز قیامت نعمتهای دنیایی اهل آتش را میآورند و به طور کامل در آتش فرو میبرند تا نابود گردد. آن گاه [به اهل آتش] گفته میشود: ای بنی آدم آیا تاکنون خیری دیدهاید؟ و آیا هرگز از نعمتی بهرهمند شدهاید؟ آنان هم میگویند: به خداوند سوگند تاکنون خیری ندیدهایم»([26]). همان طور که بیان شد، قرآن به تفاوت عذاب اهل جهنم تصریح کرده است. برخی مانند فرعون و پیشوایان کفار و دعوتگران باطل که مردم را بهسوی کفر فرا میخوانند و به جهنم سوق میدهند، چنین کسانی بیشترین و سختترین عذاب و شکنجه را خواهند داشت، قرآن فرموده است:
﴿وَیَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ﴾ [غافر: 46].
«و اما روزی که قیامت برپا میشود (خداوند به فرشتگان دستور میدهد) خاندان فرعون را به شدیدترین عذاب دچار سازید».
﴿ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ زِدۡنَٰهُمۡ عَذَابٗا فَوۡقَ ٱلۡعَذَابِ بِمَا کَانُواْ یُفۡسِدُونَ٨٨﴾ [النحل: 88].
«کسانیکه کفر میورزند (مردمان را) از راه خدا باز میدارند، عذابی بر عذابشان میافزائیم (و) در برابر فسادی که مینمایند (مجازات ایشان را مضاعف میگردانیم)».
رسول اکرم ج بیان فرموده که اگر کفار در دنیا عمل نیکی از آنان صادر شود، قبل از مرگ به آنان پاداش داده میشود تا حسنهای برای قیامت نداشته باشند.
در صحیح مسلم چنین آمده: «خداوند به نسبت کمترین نیکی به مؤمنان ظلم نمیکند، هم در دنیا به آنان پاداش میدهد و هم در آخرت. اما کافران در دنیا نتیجهی تمام کارهای نیکی را که برای خداوند کردهاند خواهند گرفت تا هنگام ورود به قیامت هیچ حسنهای نمانده باشد که در قبالش پاداش گیرند»([27]).
اهل دوزخ پیوسته دعا میکنند و میخواهند که از عذابشان کم شود، خداوند فرموده است:
﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ فِی ٱلنَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ یُخَفِّفۡ عَنَّا یَوۡمٗا مِّنَ ٱلۡعَذَابِ٤٩ قَالُوٓاْ أَوَ لَمۡ تَکُ تَأۡتِیکُمۡ رُسُلُکُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِۖ قَالُواْ بَلَىٰۚ قَالُواْ فَٱدۡعُواْۗ وَمَا دُعَٰٓؤُاْ ٱلۡکَٰفِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَٰلٍ٥٠﴾ [غافر: 49-50].
«دوزخیان به نگهبانان دوزخ میگویند شما از پروردگارتان درخواست کنید که یک روز (بلی فقط یک روز) عذاب ما را از ما بردار. نگهبانان دوزخ به آنان میگویند: آیا پیغمبران شما آیههای روشن و دلائل آشکار را برای شما نمیآوردند؟ میگویند: آری میگویند: پس خودتان درخواست کنید ولی درخواست کافران (بهجایی نمیرسد و بیفایده است و) جز سردرگمی نتیجهای ندارد».
آنان همواره خواستار خروج از آتش جهنم هستند اما در نهایت ناامید میگردند. این مسئله در احادیث فراوانی بیان شده که آنان از نگهبانان جهنم درخواست شفاعت نزد باری تعالی را میکنند، اما هم نگهبانان جهنم و هم خداوند از پذیرش آن امتناع میورزند. آنان درخواست خود را در ابتدا چنین مطرح میکنند:
﴿قَالُواْ رَبَّنَا غَلَبَتۡ عَلَیۡنَا شِقۡوَتُنَا وَکُنَّا قَوۡمٗا ضَآلِّینَ١٠٦ رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡهَا فَإِنۡ عُدۡنَا فَإِنَّا ظَٰلِمُونَ١٠٧﴾ [المؤمنون: 106-107].
«میگویند پروردگارا! بدبختی ما (که ناشی از انجام معاصی بود) بر ما چیره گشته بود و ما مردمان گمراهی بودیم. پروردگارا! ما را از آتش دوزخ بیرون بیاورد و اگر برگشتیم، ما ستمگر خواهیم بود».
اما خداوند اینگونه پاسخ میدهد:
﴿قَالَ ٱخۡسَُٔواْ فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ١٠٨﴾ [المؤمنون: 108].
«خداوند (بدیشان) میگوید: بتمرگید در آن! و با من سخن مگوئید».
در این حال مأیوس و سرافکنده میگردند و شروع به ناله و شیون و آه و حسرت میکنند([28]). دوزخیان همیشه به خروج از آتش امیدوارند، تا این که به آنان اعلام میشود که حکم جاودانگی برای ایشان صادر شده و مرگ هم قربانی گشته است. در صحیحین چنین آمده است: «در این هنگام شادی اهل بهشت افزون میگردد و حزن و اندوه اهل آتش بیشتر میشود»([29]).
در سورهی اعراف برخی از گفتگوهای دوزخیان با ساکنان بهشت اینگونه به تصویر کشیده شده است: اهل بهشت به دوزخیان میگویند:
﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ أَن قَدۡ وَجَدۡنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقّٗا فَهَلۡ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمۡ حَقّٗاۖ قَالُواْ نَعَمۡۚ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُۢ بَیۡنَهُمۡ أَن لَّعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَ٤٤﴾ [الأعراف: 44].
« واهل بهشت، اهل دوزخ را صدا میزنند که: «آنچه را که پروردگارمان به ما وعده داده بود، (همه را) حق یافتیم، پس آیا شما (نیز) آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود؛ حق یافتید؟!». گویند: «آری». پس ندا دهندهای در میان آنها ندا دهد که: «لعنت خداوند بر ستمکاران باد!».
دوزخیان نیز فریاد میآورند که:
﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَنۡ أَفِیضُواْ عَلَیۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ أَوۡ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُۚ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ٥٠﴾ [الأعراف: 50].
«دوزخیان بهشتیان را صدا میزنند که: مقداری از آب یا از چیزهایی که خداوند قسمت شما فرموده است به ما عطا کنید، بهشتیان میگویند: خداوند آب و چیزهای بهشت را بر کافران قدغن کرده است».
«عامر شعبی» و «قتاده سدوسی»، که جزو علمای تابعین هستند، بیان کردهاند که: بهشت دارای پنجرههایی است که ساکنان آن میتوانند از طریق آن، دوزخیان را مشاهده کنند و به آنان میگویند: «شما چرا جزو شقاوتمندان شدهاید در حالی که ما به فضل راهنمایی شما وارد بهشت گشتیم، آنان در پاسخ میگویند: ما شما را به انجام خوبیها امر میکردیم، اما خود آن را انجام نمیدادیم و شما را از بدیها نهی میکردیم اما خود از انجام آن دست نمیکشیدیم»([30]).
در قرآن بیان شدهاست که خزانه داران و فرشتگان عذاب جهنم بسیار خشمگین و سختگیر هستند:
﴿عَلَیۡهَا مَلَٰٓئِکَةٌ غِلَاظٞ شِدَادٞ لَّا یَعۡصُونَ ٱللَّهَ مَآ أَمَرَهُمۡ وَیَفۡعَلُونَ مَا یُؤۡمَرُونَ﴾ [التحریم: 6].
«فرشتگانی بر آن گمارده شدهاند که خشن و سختگیر و زورمند و توانا هستند از خدا در آنچه بدیشان دستور داده است نافرمانی نمیکنند و همان چیزی را انجام میدهند که بدان مأمور شدهاند».
در واقع آنان همان مأموران جهنم هستند که «زبانیه» نام دارند:
﴿فَلۡیَدۡعُ نَادِیَهُۥ١٧ سَنَدۡعُ ٱلزَّبَانِیَةَ١٨﴾ [العلق: 17-18].
«بگذار او همنشینان و هم مجلسان خود را صدا بزند و به کمک بطلبد (نه او را در جنگ با مؤمنان یار بدهند) ما بزودی فرشتگان مأمور دوزخ را صدا میزنیم (تا او را به دوزخ ببرند و به ژرفای آن بیاندازند)».
رسول خدا ج فرموده است که برای یکتاپرستان پلی بر روی جهنم قرار داده میشود به نام «صراط» تا از آن عبور کنند، بخاری و مسلم چنین روایت کردهاند: بر روی دو طرف گودال جهنم پلی نصب میشود. من نخستین پیامبری خواهم بود که با امت خود از روی آن پل عبور میکنم. در آن روز غیر از پیامبران کسی نمیتواند سخنی بگوید، و سخن پیامبران هم این خواهد بود: «اللهم سَلَّمَ سَلَّمَ» یعنی پروردگارا نجات، نجات. [در دوزخ] قلابهایی مانند خارهای درخت «سعدان» وجود دارد. البته بزرگی آنها را جز خداوند، کسی دیگر نمیداند. این قلابها، مردم را طبق اعمالشان میربایند، برخی از مردم به واسطهی ایمان و عمل صالح نجات مییابند و برخی هم مجازات میشوند و سپس نجات مییابند»([31]).
احادیث صحیح بر این مسئله دلالت دارند که پل صراط پس از اتمام شفاعت نصب میگردد.
یک بار ام المؤمنین عایشه ل به یاد دوزخ افتاد و گریست. پیامبر ج به او فرمود: چه چیز باعث گریهی تو شدهاست؟ گفت: به یاد آتش جهنم افتادم، ای رسول خدا آیا روز قیامت به یاد خانوادهی خود میافتید؟ پیامبر ج فرمود: «ای عایشه در سه مکان هیچکسی به یاد کسی دیگر نیست: هنگام وزن کردن اعمال، زیرا همه در فکر این هستند که آیا نیکیهایشان سنگینتر خواهد بود یا خیر. دوم هنگام تحویل گرفتن کارنامهی اعمال. زیرا همه در این فکر هستند که آیا نامهی اعمالشان به دست راستشان داده میشود یا در دست چپ یا از پشت سر. سوم هنگام قرار گرفتن پل صراط بر روی جهنم»([32]).
در صحیح مسلم روایت است که از پیامبر ج پرسیده شد: «ای پیامبر «جِسْر» چیست؟ فرمود: جایی است که انسان در آن میلغزد و تعادلش را از دست میدهد، زیرا پر از چنگکها و قلابهای آهنی و خارها است»([33]).
مشرکان نمیتوانند از روی پل صراط عبور کنند بلکه قبل از نصب پل وارد جهنم میشوند. در صحیحین از پیامبر ج چنین روایت شده است: «روز قیامت ندا داده میشود که هر امتی به خدایان خود ملحق گردد. پس از آن همهی امتها که بتپرست بودهاند در آتش میافتند و فقط خداپرستان باقی میمانند... پیامبر ج پس از آن فرمود: آن گاه پل صراط را بر روی جهنم نصب میکنند»([34]).
خداوند متعال فرموده است که میان مؤمنان براساس میزان ایمان و اعمال صالح آنان نوری را تقسیم میکند تا با آن بصیرت بیابند. مؤمنان از خداوند خواستار تکمیل آن نور میشوند و منافقان به طور کلی از آن محروم میگردند، خداوند متعال فرموده است:
﴿یَقُولُونَ رَبَّنَآ أَتۡمِمۡ لَنَا نُورَنَا وَٱغۡفِرۡ لَنَآۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ٨﴾ [التحریم: 8].
«میگویند: «پروردگارا! نور ما را به تمام (و کمال) برسان، و ما را بیامرز بیگمان تو بر هرچیز توانایی»».
در باره منافقان هم میفرماید:
﴿یَوۡمَ یَقُولُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتُ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱنظُرُونَا نَقۡتَبِسۡ مِن نُّورِکُمۡ قِیلَ ٱرۡجِعُواْ وَرَآءَکُمۡ فَٱلۡتَمِسُواْ نُورٗا﴾ [الحدید: 13].
«روزی مردان منافق و زنان منافق به مؤمنان میگویند: (با شتاب بهسوی بهشت حرکت نکنید و) منتظرمان بمانید تا از نور شما فروغ و پرتوی (به ما بتابد و از آن) استفاده کنیم بدیشان گفته میشود به عقب برگردید (و مجدداً به دنیا بروید) و نوری به بدست بیاورید!».
در کتابهای سیره نقل شدهاست که برخی از تابعین و اصحاب ش از جمله عمر بن خطاب و عبدالله بن رواحه، هنگام تلاوت آیهی:
﴿وَإِن مِّنکُمۡ إِلَّا وَارِدُهَاۚ کَانَ عَلَىٰ رَبِّکَ حَتۡمٗا مَّقۡضِیّٗا٧١ ثُمَّ نُنَجِّی ٱلَّذِینَ ٱتَّقَواْ وَّنَذَرُ ٱلظَّٰلِمِینَ فِیهَا جِثِیّٗا٧٢﴾ [مریم: 71-72].
« و هیچ یک از شما نیست؛ مگر آن که وارد آن (= جهنم) شود، این (وعده) بر پروردگارت فرمانی حتمی (و شدنی) است. سپس کسانی را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی میبخشیم، و ستمکاران را به زانو در آمده در آن رها میکنیم».
به گریه میافتادند. هنگامی که از ابن رواحه سبب گریهایش را پرسیدند، گفت: خدای من به من خبر دادهاست که وارد جهنم میشوم اما نفرموده که از آن خارج میگردم([35]).
عبدالله بن مسعود و جابر بن عبدالله، لفظ «ورود» در آیه را به معنی «عبور» دانستهاند [یعنی همهی شما از روی جهنم عبور میکنید]. مفسران تابعین از جمله حسن بصری، قتاده سدوسی و عبدالرحمن بن زید بن اسلم با نظر آن دو صحابی موافقند([36]). ابن عباس و مجاهد [که جزو مفسران تابعین و شاگرد ابن عباس است] نظرشان این است که ورود به همان معنای دخول است اما وارد شدن مؤمنان به جهنم در حال خاموشی آن خواهد بود([37]).
امام مسلم در صحیح خود حدیثی تخریج کردهاست که دلیل خوبی برای نظر ابن مسعود و همفکران اوست، آن حدیث چنین است: «ان شاءاللّه هیچ یک از اصحابی که زیر درخت [در بیعت الرضوان] بیعت دارند وارد جهنم نمیشوند».
حفصه ل همسر پیامبر ج فرمود: اما در قرآن آمده که وارد میشوند!!.
پیامبر ج به او تذکر داد [که با نظرش مخالفت نکند]، حفصه گفت: ولی خداوند فرموده است: ﴿وَإِن مِّنکُمۡ إِلَّا وَارِدُهَا﴾ [مریم: 71]. پیامبر ج فرمود: خداوند در جایی دیگر فرموده است که:
﴿ثُمَّ نُنَجِّی ٱلَّذِینَ ٱتَّقَواْ وَّنَذَرُ ٱلظَّٰلِمِینَ فِیهَا جِثِیّٗا٧٢﴾ [مریم: 72].
«سپس پرهیزگاران را نجات میدهیم و ستمگران را ذلیلانه در آن رها میسازیم».
در روایتی دیگر آمدهاست که پیامبر ج فرمود: «وارد آن میشوند اما پس از آن به وسیلهی اعمال صالح از آن خارج میگردند»([38]). در صحیح مسلم هم آمده که پیامبر ج فرمود: «هر مسلمانی که در طول زندگی سه فرزند خود را از دست بدهد وارد جهنم نمیشود مگر به خاطر حلال شدن قسم خداوند در آیهی [71، مریم]»([39]).
عبدالرزاق صنعانی و جمعی دیگر هم ورود را به همان وارد شدن به جهنم تفسیر کردهاند ظاهر آیهی ﴿وَإِن مِّنکُمۡ إِلَّا وَارِدُهَا﴾ نیز مقتضی ورود به آتش و لمس آن است([40])، پیامبر ج هنگام بیان یکی دیگر از صحنههای جهنم میفرماید: «آنگاه که بنده برای حساب و کتاب در پیشگاه خداوند میایستد، آتش روبروی او خواهد آمد. اما اگر آن شخص در دنیا صدقهای داده باشد، آتش را از او دور میکند».
پیامبر ج فرمود: «هر فردی با خدای خود سخن خواهد گفت، در حالیکه هیچکس میان او و پروردگارش نیست، بندهی خدا در این حال به سمت راست و چپ خود مینگرد، اما فقط اعمال خود را میبیند، پیش روی خود را هم که مینگرد، جز آتش چیزی در برابرش نمییابد، پس تا میتوانید خود را از آتش نجات دهید حتی با بخشیدن یک دانه خرما»([41]).
آن چه که به گناهکاران اهل توحید سود میرساند، سجده برای پروردگار جهانیان در دنیاست. در صحیح بخاری و مسلم روایت شده که پیامبر ج فرمود: «تا اینکه خداوند از قضاوت میان بندگان فارغ میشود و میخواهد که با رحمت خود برخی از دوزخیان را نجات دهد، پس به ملائکه امر میکند تا آنان را که به توحید گواهی دادهاند از آتش بیرون آورند ملائکه آن گروه را با اثر سجده بر چهرههایشان میشناسد زیرا آتش جایگاه سجده را نمیسوزاند و این بدان خاطر است که خداوند، آتش را بر جایگاه سجده حرام کرده است. در نتیجه آن گروه از آتش خارج میشوند، اما همهی بدنشان [جز جایگاه سجده] سوخته است. در اینحال آب حیات را بر روی آنان میریزند و مانند دانههای کنار جوی آب شروع به روئیدن میکنند»([42]).
در احادیث صحیح این مسئله هم بیان شدهاست که اکثریت بنی آدم، در دوزخ خواهند بود و پیروان پیامبران به نسبت کافران و گمراهان کمتر هستند و همهی آنان در آتش خواهند بود مگر آنان که دعوت انبیاء به ایشان نرسیده باشد. افرادی هم که نمای اسلامی گرفته و خوی کفر پیشه کردهاند و از نظر باری تعالی منافق نام گرفتهاند در قعر جهنم جای میگیرند. اما بیشترین گروه جهنمی از اهل توحید را زنان تشکیل میدهند، زیرا «فضل و برتری شوهر و نیکی او را انکار میکنند»([43]).
صدقه برای زنان نیز مفید خواهد بود و آتش را از آنان دور میگرداند. پیامبر ج فرمود: «ای زنان مسلمان، صدقه بدهید و بسیار استغفار کنید، زیرا دیدم که شما بیشترین اهل جهنم را تشکیل دادهاید»([44]). در حدیث دیگری که بخاری و مسلم روایت کردهاند آمده است که پیامبر ج فرمود: «آیا بگویم که اهل بهشت چه کسانی هستند؟ هر شخص ضعیفی که از طرف دیگران هم مورد تضعیف قرار گرفته باشد [اهل بهشت است] و اگر به خداوند سوگند بخورد، خداوند آن را به انجام میرساند. آیا بگویم که اهل دوزخ چه کسانی هستند؟ هر شخص فاجر و خسیس و بدخلقی که به مردم ظلم میکند و تکبر میورزد، جهنمی است»([45]).
خدای متعال فرموده است:
﴿أَلَیۡسَ فِی جَهَنَّمَ مَثۡوٗى لِّلۡمُتَکَبِّرِینَ﴾ [الزمر: 60].
«مگر جایگاه متکبران دوزخ نیست؟».
[1]- احمد، المسند، ج4، ص 268 – 272 و طیالسی، المسند، ص 107 و درامی، السنن، ج2، ص 329 و ابن حبان، مورد الظمآن، ص 616 و بیهقی، السنن الکبری، ج3، ص 207.
[2]- بخاری، الصحیح، فتح الباری، ج6، ص 458، حدیث شماره 3426 و مسلم، الصحیح، ج4، ص 1789، حدیث شماره 2284.
[3]- ابوداود، السنن، ج1، ص 501، حدیث شماره 792 و ابن ماجه، السنن الزوائد، با سند صحیح و رجال ثقه، و احمد، المسند، ج3، ص 474 و ج5، ص 74.
[4]- بخاری، الصحیح به شرح فتح الباری، ج6، ص 86، شماره 2893.
[5]- مسلم، الصحیح، ج1، ص 320، حدیث شماره 426. به روایت انس.
[6]- ابن رجب، التخویف من النار، ص 34.
[7]- ترمذی، الجامع، ج3، ص 96، حدیث شماره 169 و گفته که حسن و غریب است.
[8]- ترمذی، الجامع ج4، ص 100، حدیث شماره 2691.
[9]- ابن رجب، التخویف من النار، ص 61.
[10]- ابن رجب، التخویف النار، ص 61.
[11]- ابن رجب، همان 7 ص 63.
[12]- مسلم، الصحیح، ج1، ص 167، حدیث شماره 183.
[13]- بخاری، به شرح فتح الباری، ج6، ص 330، حدیث شماره 3265 و مسلم، ج4، ص 2184، حدیث شماره 2843.
[14]- مسلم، الصحیح، ج1، ص 104، حدیث شماره 109.
[15]- بخاری، الصحیح، ج4، ص 90، باب 10.
[16]- ترمذی، السنن، ج4، ص 707 و گفته که صحیح است.
[17]- مضمون آیات 6-7 غاشیه و مزمل 12-13.
[18]- ترمذی، السنن 7 ج4، ص 707.
[19]- مسلم، الصحیح، ج3، ص 1587، حدیث شماره 2002.
[20]- مسلم، الصحیح، ج2، ص 644، حدیث شماره 934.
[21]- مسلم، الصحیح، ج4، ص 2189، حدیث شماره 2851.
[22]- بخاری، الصحیح، ج7، ص 201، باب 51 و مسلم، الصحیح، ج4، ص 2189 7 حدیث شماره 2852.
[23]- ابن رجب، التخویف، من النار، ص 125.
[24]- مسلم، الصحیح، ج4، ص 2185، حدیث شماره 2845.
[25]- مسلم، الصحیح، ج1، ص 196، حدیث شماره 213.
[26]- مسلم، الصحیح، ج4، ص 2162، حدیث شماره 2807.
[27]- مسلم، الصحیح، ج4، ص 2162، حدیث شماره 2808.
[28]- ترمذی، السنن، ج4، ص 708، حدیث شماره 2586.
[29]- بخاری، الصحیح، ج7، ص 200، باب 51 و مسلم، الصحیح، ج4، ص 2189، حدیث شماره 2850.
[30]- ابن رجب، التخویف من النار، ص 157.
[31]- مسلم، الصحیح، ج1، ص 164، حدیث شماره 182 [و بخاری، الصحیح، ج3، ص 287 شماره 764 – مترجم].
[32]- ابوداود، السنن، ج4، ص 240، حدیث شماره 4755.
[33]- مسلم، الصحیح، ج1، ص 169.
[34]- مسلم، الصحیح، ج1، ص 167، حدیث شماره 302.
[35]- ابن رجب، التخویف من النار، ص 177.
[36]- همان، ص 177.
[37]- همان، ص 182.
[38]- مسلم، الصحیح، ج4، ص 1942، حدیث شماره 2496.
[39]- مسلم، الصحیح، ج4، ص 2028، حدیث شماره 150.
[40]- ابن رجب، التخویف من النار، ص 183.
[41]- بخاری، الصحیح، ج8، ص 202، باب 36 و مسلم، الصحیح، ج2، ص 703، حدیث شماره 67 لفظ آن از مسلم است.
[42]- بخاری، الصحیح، ج8، ص 180، باب 24 و مسلم، الصحیح، ج1، ص 165، حدیث شماره 99 لفظ حدیث از بخاری است.
[43]- بخاری، الصحیح، ج1، ص 13، باب 21 و مسلم، صحیح، ج2، ص 626، حدیث شماره 907، لفظ حدیث از بخاری است.
[44]- بخاری، الصحیح، ج1، ص 778 باب 6 و مسلم، صحیح 7 ج1، ص 86، حدیث شماره 79، لفظ حدیث از مسلم است.
[45]- بخاری، الصحیح، ج6، ص 72 و مسلم، صحیح، ج4، ص 2190. حدیث شماره 2853، لفظ حدیث از بخاری است.