اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

بحث دوم: تربیت اجتماعی براساس حس زیبایی دوستی


هرکس که قرآن می‌خواند عمیقاً به این احساس دست می‌یابد که قرآن نظر انسان را به سمت زیبایی‌های طبیعی در هستی جلب می‌کند، در نتیجه عجایب خلقت و ظرافت‌های هستی و شگفتی مناظر را پیش چشم می‌آورد، آیات قرآن کریم به رفت و آمد شب و روز از پی یکدیگر، حرکت خورشید و ماه و ایجاد روزها و سال‌ها بدون کوچک‌ترین اختلال در منظومه شمسی می‌پردازد و تأثیر آن را بر زندگی انسان‌ها و حیوانات و گیاهان روی زمین بیان می‌دارد که چگونه با تثبیت درجه حرارت در میزانی مشخص باعث می‌شود که موجودات زنده به فعالیت بپردازند و فضای زندگی را برای‌شان آماده می‌سازد. و در صحنه‌ای دیگر به توصیف صحنه‌های زیبای حاصل از نور اندک ماه و تغییر اشکال آن به «بدر» و «هلال» می‌پردازد و هلال را به «عرجون قدیم» یعنی شاخه‌ی خشکیده‌ی خمیده‌ی خرما تشبیه می‌کند که همانند هلال ماه، رنگی زرد دارد و خمیده و باریک است. آن گاه به پرتو‌های خورشید درخشان و قرص طلایی و براق آن می‌پردازد، سپس ستارگان را که مایه‌ی زینت آسمان آبی هستند توصیف می‌کند و چنین می‌فرماید:

﴿وَزَیَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡیَا بِمَصَٰبِیحَ وَحِفۡظٗا [فصلت: 12].

«آسمان نزدیک را با چراغ‌های بزرگی (از ستارگان درخشان و تابان) بیاراستیم».

﴿وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلَّیۡلُ نَسۡلَخُ مِنۡهُ ٱلنَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظۡلِمُونَ٣٧ وَٱلشَّمۡسُ تَجۡرِی لِمُسۡتَقَرّٖ لَّهَاۚ ذَٰلِکَ تَقۡدِیرُ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡعَلِیمِ٣٨ وَٱلۡقَمَرَ قَدَّرۡنَٰهُ مَنَازِلَ حَتَّىٰ عَادَ کَٱلۡعُرۡجُونِ ٱلۡقَدِیمِ٣٩ لَا ٱلشَّمۡسُ یَنۢبَغِی لَهَآ أَن تُدۡرِکَ ٱلۡقَمَرَ وَلَا ٱلَّیۡلُ سَابِقُ ٱلنَّهَارِۚ وَکُلّٞ فِی فَلَکٖ یَسۡبَحُونَ٤٠ [یس: 37-40].

«و شب (نیز) برای آن‌ها نشانه (و عبرتی) است ما روز را از آن بر می‌کشیم، پس آنگاه همه در تاریکی فرو می‌روند. و خورشید (نیز که) پیوسته به سوی قرار‌‌گاهش در حرکت است، این تقدیر (الله) پیروزمند داناست. و برای ماه منزلگاه‌های مقدر کرده‌ایم، تا چون شاخة (خشک و) کهنة خرما باز گردد. نه خورشید را سزد که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشی می‌گیرد، و هر یک در مدار خود شناورند».

این احساس زیبایی دوستی به احادیث نبوی هم سرایت کرده و توجه انسان را به این قضیه شدیدتر نموده و احساسات او را بر مبنای آن پرورده­­است تا به طور کامل آن را بچشد. رسول خدا ج فرمود: «اولین گروهی که وارد بهشت می‌شوند چهره‌ای همانند ماه شب چهارده دارند و چهره گروه پس از آنان در حد درخشان‌ترین ستاره‌ی آسمانی می‌درخشد»([1]). در جایی دیگر فرموده است: «در بهشت بازاری وجود دارد که اهالی آن هر جمعه به آن­جا می‌آیند، باد شمال هم وزیدن می‌گیرد و به چهره‌ها و لباس‌هایشان برخورد می‌کند و زیبایی و جمال آنان بیشتر می‌گردد. سپس نزد خانواده‌های خود باز می‌گردند در حالی که بسیار زیباتر شده‌اند. آنان می‌گویند: به خداوند سوگند که بسیار زیباتر شده‌اید. آنان نیز می‌گویند: به خداوند سوگند که شما هم بسیار زیباتر گشته‌اید»([2]).

رشد دادن احساسات از طریق حس زیبایی دوستی جایگاه مهمی در تربیت اسلامی دارد. هرچه که دیده از آن خشنود گردد و نفس را طراوت بخشد و لذت سالم به انسان بدهد، چه پدیده‌های طبیعی و اشکال گوناگون باشد یا رنگ و صدا و فکر، همه‌ی این‌ها باعث جلب توجه حواس انسان مسلمان می‌گردد و او را به تأمل و کسب تجربه و تسبیح و شناخت خالق هستی و درک زندگی وا می‌دارد.

پیامبر ج در بسیاری مواقع به توضیح اسرار برخی پدیده‌ها می‌پرداخت و مسلمانان را به توجه و تأمل در آن تشویق می‌نمود. ایشان یک بار هنگام غروب خورشید به ابوذرغفاری س فرمود: «آیا می‌دانی که خورشید به کجا می‌رود؟ گفت: خدا و رسول داناترند. فرمود: می‌رود تا برای سجود اجازه بگیرد. {{پس به او اجازه داده می‌شود}} و گویا به او اجازه داده نمی‌شود و به او گفته می‌شود، از هرکجا که می‌خواهی بازگرد، پس او هم می‌رود و برای روز بعد طلوع می‌کند»([3]).

این حدیث پیوستگی قوانین طبیعی به همدیگر و تحت فرمان خدا بودن آن قوانین را بیان می‌کند و توضیح می‌دهد که تا زمان قیامت هیچ تغییری در حرکت خورشید به وجود نخواهد آمد.

اسلام فقط به تعیین رویکرد احساسات انسان به‌سوی پدیده‌های زیبا در هستی اکتفا نکرده­است بلکه از او می­خواهد که منشأ رفتارهای او همان حس زیبا دوستی باشد و این احساس در محدوده‌ای خاص نیست، می‌تواند شمایل انسان، اعمال و افکار او یا روابط او با اشیای متنوع و هم جنسانش و حتی جهان حیوانات و گیاهان را هم در برگیرد و هرکدام از این موارد باید ذوق زیبایی را به انسان منعکس سازد. یکی از برنامه‌های اسلام برای ایجاد حالت زیبادوستی در انسان در حدیث زیر تبلور می‌یابد، پیامبر ج فرمود: «هرکس که به اندازه‌ی یک ذره، تکبر در وجود او باشد از بهشت محروم می‌گردد، مردی گفت: مردم دوست دارند که لباس‌ها و کفش‌هایشان زیبا باشد. پیامبر ج فرمود: خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد؛ اما تکبر، گستاخی در برابر خدا و تحقیر مردم است»([4]).

هستی که ساخته‌ی خداست با هماهنگی موجود میان اجزای آن، ساختار زیبا و ظرافت وجود آن، جمال پسندی پروردگار را منعکس می‌کند. انسان مسلمان هم آنچه را که خدا دوست دارد دوست می‌دارد و آنچه را که خدا زشت بداند، او هم زشت می‌داند، پس باید انسان مؤمن در میان کل بشر متمایز باشد و جهت درک زیبایی‌ها احساس و ایجاد آن در سطح بالاتری قرار گیرد. براین اساس از جانب پیامبر ج دستوراتی صادر شده­است که مؤمنان را برای مشارکت در ایجاد زیبایی تشویق می‌کند:

«چه می‌شود که هرکدام از شما برای روز جمعه لباسی جدا از لباس کارش داشته باشد»([5]). یا فرموده است: «پنج چیز جزو فطرت بشری است: ختنه کردن کودکان، تراشیدن موهای زیر ناف و زیر بغل، کوتاه کردن ناخون‌ها و سبیل»([6]).

در حدیث دیگری هم فرموده­است: «هرکس که موی سر دارد باید آن را گرامی بدارد»([7]). یعنی با نظافت و کوتاه کردن و روغن زدن و شانه کردن به مواظبت از آن بپردازد، ابو قتاده‌ی انصاری می‌گوید: به پیامبر ج عرض کردم که: «موی سر من تا شانه‌هایم می‌آید، آیا آن را به حال خود بگذارم و شانه‌اش کنم؟ پیامبر ج فرمود: آری و از آن مواظبت کن». ابو قتاده از آن به بعد هر روز دو بار موهای خود را روغن می‌زد و فرموده‌ی پیامبر ج را جامه‌ی عمل پوشید»([8]).

پیامبر ج از تراشیدن بخشی از موی سر و  رها کردن بخشی دیگر نهی فرموده است زیرا منظر زشتی به انسان می‌دهد از ابن عمرس روایت است که گفت: «پیامبر ج از «قزع» نهی نمود» [قزع یعنی پراکنده تراشیدن موی سر].

انواع روش‌های تراشیدن مو که «هیپی‌ها» در غرب استفاده می‌کنند نیز همین عنوان قرار می‌گیرد. پیامبر ج مردی را دید که موهای سرش ژولیده و پراکنده بود، فرمود: «آیا این مرد چیزی نمی‌یابد تا با آن سرش را آرامش دهد؟»([9]). پیامبر ج مردی دیگر را دید که لباس‌های کثیفی بر تن داشت، فرمود: «آیا این مرد برای شستن لباس‌هایش چیزی سراغ ندارد؟ ([10]). ایشان به یارانش دستور می‌داد که بوی چربی و گوشت را از دستشان پاک کنند»([11]).

البته زیبایی‌های رفتاری، فراوان و متنوع هستند و اسلام نیز به آن رفتار‌ها نهایت توجه را کرده است، مانند نهی از بلند کردن صدا بدون نیاز به این کار. خداوند فرموده است:

﴿وَٱقۡصِدۡ فِی مَشۡیِکَ وَٱغۡضُضۡ مِن صَوۡتِکَۚ إِنَّ أَنکَرَ ٱلۡأَصۡوَٰتِ لَصَوۡتُ ٱلۡحَمِیرِ١٩ [لقمان: 19].

«و در راه رفتنت اعتدال را رعایت کن، و از صدای خود بکاه (و هرگز فریاد نزن) زیرا زشت‌ترین صدا‌ها؛ صدای خران است».

پیامبر ج هم فرموده است: «با صدای زیبا به تلاوت قرآن زینت بخشید»([12]). همچنین فرموده است: «دستوری که خداوند به پیامبری خوش صدا داده تا قرآن را با صدای زیبا بخواند مانند هیچ یک از دستورات دیگر نیست»([13]).

نفرت از چیزهایی که انسان‌های سالم از آن نفرت دارند و پسندیدن چیزهایی که فطرت‌های پاک و سالم می‌پسندند نیز ناشی از حس جمال دوستی است. مانند این حدیث که فرمود: «هرگاه یکی از شما چیزی نوشید، نفس خود را در آن ندمد»([14]).

یا مانند این حدیث که فرمود: «خداوند عطسه را دوست دارد و از خمیازه بیزار است. پس هرگاه شخصی عطسه کرد و پس از آن خدا را سپاس گفت وظیفه‌ی هر مسلمانی که آن را می‌شنود آن است که به او بگوید: «یرحمک الله». اما خمیازه از رفتار‌های شیطان است، پس هرگاه یکی از شما خمیازه کشید باید تا حد امکان از اظهار آن خودداری نماید، زیرا خمیازه، شیطان را به خنده در می‌آورد»([15]).

یکی دیگر از رفتار‌های زیباپسند آن است که انسان عادت کند در برابر برادران و آشنایان خود با تبسم و خوشرویی برخورد نماید و از ترشرویی، اخم و عصبانیت بپرهیزد. پیامبر ج فرموده­است: «یکی از کارهای نیک برخورد با برادر مؤمن با روی گشاده است و این­که از مشک پر از آب خورد در ظرف او بریزی»([16]).

بازهم فرموده است: «تبسم تو در برابر برادر مؤمنت، صدقه محسوب می‌گردد»([17]).

«هرگاه پیامبر ج عطسه می‌کرد، صورتش را می‌پوشاند»([18]).

پیامبر ج در حدیثی دیگر برخی رفتارهای زیبا را بیان فرمود: «فرد کم سن باید بر فرد مسن سلام گوید و کسی که در حال رفتن است بر فردی که نشسته و افراد کم جمعیت بر افراد پر جمعیت سلام گویند»([19]).

به همین ترتیب هدف از تربیت اسلامی ریشه‌دار کردن ارزش‌های فکری، عقیدتی و رفتاری زیبا در نهاد انسان است. عادت به نظم نیز یکی دیگر از رفتار‌های زیبا است. از انس س نقل شده است که فرمود: «پیامبر ج به خانه‌ی ما آمد و آب خواست، من هم گوسفندی دوشیدم و از آب چاه خود در آن ریختم([20]). و به رسول خدا ج دادم پیامبر ج آن را نوشید در حالی که ابوبکر س در طرف چپ او، عمر س روبروی او و یک فرد اعرابی در سمت راستش ایستاده بودند، آن­گاه که پیامبر ج از نوشیدن فارغ شد، عمر س گفت: ای رسول خدا [ابتدا] به ابوبکر بده تا بنوشد، اما پیامبر ج به فرد اعرابی داد و ابوبکر و عمر را رها کرد و فرمود: آنان که در سمت راست هستند مقدم هستند [و این جمله را سه بار تکرار فرمود]. انس س می‌گوید: پس این مسئله سنت است [او هم سه بار جمله را تکرار نموده است]»([21]).

در واقع اولویت دادن به سمت راست یکی از ارزش‌های زیبای رفتاری است که بسیاری از مشکلات روزمره را حل می‌کند، خداوند فرموده است:

﴿فَأَصۡحَٰبُ ٱلۡمَیۡمَنَةِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَیۡمَنَةِ٨ وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡمَشۡ‍َٔمَةِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَشۡ‍َٔمَةِ٩ [الواقعة: 8-9].

«سمت راستی‌ها! اما چه سمت راستی‌هایی؟ (اهل سعادت و خوشبختی! خوشا به حالشان) و سمت چپی‌ها! امّا چه سمت چپی‌هایی؟! (اهل شقاوت و بدبختی! بدا به حالشان».

و نیز فرموده است:

﴿وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡیَمِینِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلۡیَمِینِ٢٧ فِی سِدۡرٖ مَّخۡضُودٖ٢٨ وَطَلۡحٖ مَّنضُودٖ٢٩ وَظِلّٖ مَّمۡدُودٖ٣٠ وَمَآءٖ مَّسۡکُوبٖ٣١ وَفَٰکِهَةٖ کَثِیرَةٖ٣٢ لَّا مَقۡطُوعَةٖ وَلَا مَمۡنُوعَةٖ٣٣ وَفُرُشٖ مَّرۡفُوعَةٍ٣٤ إِنَّآ أَنشَأۡنَٰهُنَّ إِنشَآءٗ٣٥ فَجَعَلۡنَٰهُنَّ أَبۡکَارًا٣٦ عُرُبًا أَتۡرَابٗا٣٧ لِّأَصۡحَٰبِ ٱلۡیَمِینِ٣٨ ثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأَوَّلِینَ٣٩ وَثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأٓخِرِینَ٤٠ وَأَصۡحَٰبُ ٱلشِّمَالِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلشِّمَالِ٤١ فِی سَمُومٖ وَحَمِیمٖ٤٢ وَظِلّٖ مِّن یَحۡمُومٖ٤٣ لَّا بَارِدٖ وَلَا کَرِیمٍ٤٤ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِکَ مُتۡرَفِینَ٤٥ وَکَانُواْ یُصِرُّونَ عَلَى ٱلۡحِنثِ ٱلۡعَظِیمِ٤٦ وَکَانُواْ یَقُولُونَ أَئِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ٤٧ أَوَ ءَابَآؤُنَا ٱلۡأَوَّلُونَ ٤٨ [الواقعة: 27-48].

«سمت راستی‌ها! چه سمت راستی‌هایی؟! (اوصاف مواهب و نعمت‌هایشان در بیان نمی‌گنجد). در (سایه‌ی درخت) سور بی‌خار آرمیده‌اند. و در سایه درختان موزی به سر می‌برند که میوه‌هایش روی هم ردیف و چین­چین افتاده­است. و در میان سایه‌های فراوان و گسترده و کشیده (خوش و آسوده‌اند). و در کنار آبشارها و آب‌های روان (به سر می‌برند که زمزمه‌ی آن گوش جمعی را نوازش می‌دهد و منظره آن چشم انسان را فروغ می‌دهد). و در میان میوه‌های فراوان هستند. که نه تمام می‌شود و نه منع می‌گردد. و در بین همسران ارجمند و گران­قدر (خوش می‌گذرانند). ما آنان را (در آغاز کار، بدین شکل زیبا و دلربا) پدیدار کرده‌ایم. ایشان را دوشیزه و نوجوان ساخته‌ایم. آنان شیفتگان (همسر خود، و همه جوان و طنّاز و) هم سن و سال هستند. (همه‌ی این نعمت‌های ششگانه) متعلّق به سمت راستی‌ها است. سمت راستی‌ها گروه زیادی از پیشینیان (گروندگان به هر دینی از ادیان آسمانی) هستند. و گروه زیادی از آیندگان. سمت چپی‌ها! چه سمت چپی‌هایی؟! (بدا به حال‌شان!) آنان در میان شعله‌های آتش و آب جوشان به سر خواهند برد! و در سایه‌ی دودهای بسیار سیاه و گرم قرار خواهند گرفت. نه خنک است و نه مفید فایده‌ای. چرا که آنان پیش از این خوشگذران بوده‌اند. و پیوسته بر انجام گناهان بزرگ، پا فشاری داشته‌اند و می‌گفته‌اند آیا زمانی که مُردیم و خاک و استخوان گشتیم، آیا دوباره زنده کردانده می‌شویم؟! آیا پدران و نیاکان پیشین ما هم؟!».

خداوند در آیه‌ی دیگر فرموده است:

﴿وَأَمَّآ إِن کَانَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلۡیَمِینِ٩٠ فَسَلَٰمٞ لَّکَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلۡیَمِینِ٩١ وَأَمَّآ إِن کَانَ مِنَ ٱلۡمُکَذِّبِینَ ٱلضَّآلِّینَ٩٢ فَنُزُلٞ مِّنۡ حَمِیمٖ٩٣ وَتَصۡلِیَةُ جَحِیمٍ٩٤ [الواقعة: 90-94].

«و امّا اگر از یاران سمت راستی‌ها باشد، از سوی یاران سمت راستی‌ها درودت باد! و امّا اگر (شخص محتضر) از جمله تکذیب کنندگان و گمراهان (سمت چپی) باشد، (همین که محتضر مُرد) با آب جوشان از او پذیرایی می‌گردد! و به آتش دوزخ فرو انداختن و جای دادن در آن است».

خدای متعال بیان فرموده که «اصحاب الـمیمنة» دارای دو خصلت ممتاز هستند، صبر و رحمت:

﴿ثُمَّ کَانَ مِنَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡمَرۡحَمَةِ١٧ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَیۡمَنَةِ١٨ [البلد: 17-18].

« آنگاه از کسانی باشد که ایمان آورده‌اند و یکدیگر را به صبر سفارش کرده‌اند، و یکدیگر را به (محبت و) مهربانی توصیه نموده‌اند. اینان اهل سعادتند (که نامۀ اعمال‌شان به دست راست‌شان داده می‌شوند و به بهشت می‌روند) ».

بازهم فرموده است:

﴿کُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا کَسَبَتۡ رَهِینَةٌ٣٨ إِلَّآ أَصۡحَٰبَ ٱلۡیَمِینِ٣٩ [المدثر: 38-39].

«هرکسی در گرو کاری است که کرده است. مگر یاران سمت راستی (که مؤمنانند و خویشتن را با انجام نیکی‌ها در جهان از عذاب یزدان رهانیده‌اند)».

خداوند متعال در آیه‌ای دیگر فرموده است:

﴿فَأَمَّا مَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ بِیَمِینِهِۦ فَیَقُولُ هَآؤُمُ ٱقۡرَءُواْ کِتَٰبِیَهۡ١٩ إِنِّی ظَنَنتُ أَنِّی مُلَٰقٍ حِسَابِیَهۡ٢٠ فَهُوَ فِی عِیشَةٖ رَّاضِیَةٖ٢١ فِی جَنَّةٍ عَالِیَةٖ٢٢ قُطُوفُهَا دَانِیَةٞ٢٣ کُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ هَنِیٓ‍َٔۢا بِمَآ أَسۡلَفۡتُمۡ فِی ٱلۡأَیَّامِ ٱلۡخَالِیَةِ٢٤ وَأَمَّا مَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ بِشِمَالِهِۦ فَیَقُولُ یَٰلَیۡتَنِی لَمۡ أُوتَ کِتَٰبِیَهۡ٢٥ وَلَمۡ أَدۡرِ مَا حِسَابِیَهۡ٢٦ یَٰلَیۡتَهَا کَانَتِ ٱلۡقَاضِیَةَ٢٧ مَآ أَغۡنَىٰ عَنِّی مَالِیَهۡۜ٢٨ هَلَکَ عَنِّی سُلۡطَٰنِیَهۡ٢٩ [الحاقة: 19-29].

«پس اما کسی‌که نامۀ (اعمالش) را به دست راستش دهند، گوید: «بیایید نامۀ (اعمال) مرا بخوانید! من یقین داشتم که به حساب (اعمال) خودم خواهم رسید». پس او در یک زندگی پسندیده (و رضایت بخشی) خواهد بود. در بهشتی برین. که میوه‌هایش (برای چیده شدن) در دسترس است. (و به آن‌ها گفته می‌شود (: «بخورید و بیاشامید، گوارای‌تان باد، به (خاطر) آنچه در ایام گذشته پیش فرستاده‌اید».  و اما کسی‌که نامۀ (اعمالش) را به دست چیش دهند، گوید: «ای کاش هرگز نامۀ (اعمال) مرا به من داده نمی‌شد، و نمی دانستم حسابم چیست. ای کاش (با مرگ) همه چیز تمام می‌شد (و پایان کار بود). مال و دارایی ام مرا بی‌نیاز نکرد (و سودی نبخشید). قدرت و فرمانروایی ام (نیز) از (دست) من رفت (و بکلی نابودشد)».

و در آیه‌ای دیگر هم چنین فرموده است:

﴿فَأَمَّا مَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ بِیَمِینِهِۦ٧ فَسَوۡفَ یُحَاسَبُ حِسَابٗا یَسِیرٗا٨ وَیَنقَلِبُ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ مَسۡرُورٗا٩ وَأَمَّا مَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ وَرَآءَ ظَهۡرِهِۦ١٠ فَسَوۡفَ یَدۡعُواْ ثُبُورٗا١١ وَیَصۡلَىٰ سَعِیرًا١٢ إِنَّهُۥ کَانَ فِیٓ أَهۡلِهِۦ مَسۡرُورًا١٣ إِنَّهُۥ ظَنَّ أَن لَّن یَحُورَ١٤ بَلَىٰٓۚ إِنَّ رَبَّهُۥ کَانَ بِهِۦ بَصِیرٗا١٥ [الانشقاق: 7-15].

«پس اما کسی‌که نامۀ (اعمالش) به دست راستش داده شود،  بزودی به حسابی آسان، محاسبه می‌شود. و شاد و مسرور به سوی خانواده‌اش باز می‌گردد. و اما کسی‌که نامۀ (اعمالش) از پشت سرش به او داده شود. پس بزودی (مرگ و) نابودی را می‌طلبند. و به (آتش) جهنم شعله‌ور در آید. بی‌گمان او در (دنیا) میان خانوادۀ خود شادمان بود. به راستی او گمان می‌کرد هرگز باز نخواهد گشت. آری، همانا پروردگارش (نسبت) به او بینا بود».

پیامبر ج هم فرموده است: «سمت راستی‌ها در اولویت هستند [و این جمله را دوبار تکرا فرمود] پس از سمت راست آغاز کنید و به آن اهمیت بدهید». احادیث صحیح فراوانی از رسول اکرم ج رسیده­است که مؤمنان را در بسیاری از کار‌ها به آغاز نمودن از سمت راست تشویق می‌کند، مانند دستور ایشان به استفاده از دست راست هنگام خوردن یا از طرف راست وارد مسجد شدن یا شستن اعضای وضو از سمت راست.

پیامبر ج هرجا که می‌توانست از سمت راست آغاز می‌نمود و از آن استفاده می‌کرد و حتی هنگام دراز کشیدن بر سمت راست خود می‌خوابید.

بدون شک استعمال کلمه‌ی «یمین» در قرآن و سنت براساس مفهوم لغوی و اصل اشتقاق آن کلمه در زبان عرب است که مفهوم «یُمن و برکت» را در ضمن خود دارد و با «بدشگونی و بی‌برکتی» متضاد است. لفظ «راست» با «چپ» متضاد است و این نظر «ابن سیده» است. در حدیث چنین آمده است: «هردو دست خداوند یمین است». یعنی هردو دست پروردگار دارای صفت کمال است و در هیچ‌کدام نقصی نیست.

از جملاتی که عرب در عصر جاهلیت و اسلام به‌کار برده‌اند روشن می‌گردد که همواره لفظ «یمین» را برای برکت و خیر و قدرت داشته و به «یمین الله» سوگند می‌خوردند. قرآن نیز کلمه‌ی «یمین» را برای خیر استعمال نموده است.

شخصی که مؤمن و صالح  است در روز قیامت نامه‌ی اعمال خود را به دست راست می‌گیرد و به آسانی محاسبه می‌شود یعنی به بدی‌های خود می‌نگرد، اما به آسانی از آن‌ها می‌گذرد و در مورد آن‌ها جدال و اعتراض نمی‌کند زیرا چنین کاری مایه‌ی هلاکت است. پس با شادمانی نزد خانوده‌اش باز می‌گردد. اما شخص کافر و منافق نامه‌ی اعمالش را به دست چپ و در حالی می‌گیرد که دست چپش از پشت بسته شده و برای هلاکت خود فریاد می‌زند، پس در آتش انداخته می‌شود و این همه مصیبت فقط به خاطر این است که به زنده شدن پس از مرگ معتقد نبوده و برای آخرت عملی انجام نداده است.

اما کسی که نامه‌ی اعمالش به دست راست او داده می‌شود. مطمئن و آرام است زیرا به حساب و کتاب و زنده شدن پس از مرگ معتقد بوده و برای آن تلاش کرده است. پس پاداش او یک زندگی خوشایند و خالی از هرگونه سختی و مصیبت خواهد بود.

آن کس که نامه‌ی اعمالش به دست چپ او داده می‌شود آرزو می‌کند که اصلاً وجود نمی‌داشت و برای همیشه از یادها می‌رفت و هیچ‌گاه زنده نمی‌شد. اما چنین آرزویی هرگز روی نخواهد داد زیرا مال،  قدرت و تسلط، خود را در دنیا ضایع گرداند و به وسیله‌ی آن اطاعت پروردگار را به‌جا نیاورد و امروز ندای خداوند را می‌شنود که چنین طنین می‌افکند:

﴿خُذُوهُ فَغُلُّوهُ٣٠ ثُمَّ ٱلۡجَحِیمَ صَلُّوهُ٣١ ثُمَّ فِی سِلۡسِلَةٖ ذَرۡعُهَا سَبۡعُونَ ذِرَاعٗا فَٱسۡلُکُوهُ٣٢ إِنَّهُۥ کَانَ لَا یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ ٱلۡعَظِیمِ٣٣ [الحاقة: 30-33].

«خدا به فرشتگان نگهبان دوزخ دستور می‌فرماید: او را بگیرید و به غل و بند و زنجیرش کشید. سپس او را به دوزخ بیندازید سپس او را زنجیری ببندید و بکشید که هفتاد ذراع درازا دارد. چرا که او به خداوند بزرگ ایمان نمی‌آورد».

قرآن نیز اصطلاح «اصحاب الیمین» را به‌کار برده([22]) و آن را بر کسانی اطلاق می‌کند که روز قیامت نامه‌ی اعمال‌شان به دست راست آن‌ها داده می‌شود([23]). قرآن برای این گروه، نعمت‌ها و خیرات فراوانی در نظر گرفته­است از جمله درخت سدر، درخت موز، سایه‌های دائم درختان بهشتی، جوان شدن، به دست آوردن مجدد همه‌ی آثار جوانی و نشاط و زیبایی، هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ رفتاری به همراه الفت و محبت([24]).

اصطلاح «اصحاب الشمـال» هم در قرآن ذکر شده و منظور از آن کسانی است که در سمت چپ برای حساب و کتاب نگه داشته می‌شوند. قرآن برای آنان عذاب‌های مختلفی ذکر کرده است. از جمله آب جوش و سایه‌ی دود سیاه متعفن. آنان همان کسانی هستند که در دنیا به رفاه و آسایش خو گرفته‌اند و خدا را از یاد برده و به شرک و معصیت پایبند شده‌اند و دیگر هرگز غذای نیکو و آب گوارا نخواهند دید و این برای آنان چه سخت است!!.

اسلام «اصحاب الیمین» را می‌ستاید و «اصحاب الشمـال» را پست شمارده­است. بر این اساس صفت «راست گرایی» در فرهنگ عربی اسلامی صفتی محبوب و پسندیده است و در فرهنگ عرب جاهلی هم همین جایگاه را داشته است.

لازم است که هنگام کاربرد کلمات، مدلول لغوی و بار معنایی و ساختار فنی آن لحاظ شود. امروزه در فرهنگ سیاسی عربی، اصطلاح «یمین» یا راستی‌ها برای محافظه کاران و اصطلاح «یسار» یا چپی‌ها برای ترقی خواهان به‌کار می‌رود.

چنین کار بردی برای این اصطلاحات برگرفته از فرهنگ سیاسی غرب است که پس از انقلاب فرانسه در سال 1789 میلادی رایج شد. آن هنگام در مجلس فرانسه افراد رادیکال و انقلابی در سمت چپ و محافظه کاران در سمت راست می‌نشستند و این مسئله به نمادی برای طرفداران این دو گروه در طول تاریخ اروپا تبدیل شد و پس از آن در اثر ترجمه‌ی دانش غربی و تدریس آن در دانشگاه‌های کشورهای شرقی و مسلمان این اصطلاح به این کشورها نیز سرایت کرد.

گروه بندی مردم قبل از این تقسیمات در کشورهای اسلامی براساس اصطلاحات شرعی بود و تا اواخر قرن نوزدهم میلای فقط این اصطلاحات حاکم بود. مسئله به همین جا ختم نشد که مسلمانان معاصر به «راست و چپ» موصوف گردند بلکه تاریخ گذشته‌ی امت اسلامی را هم در نوردید و به پاره و زخمی نمودن ساحت نیکوی گذشتگان نیز دامن زد، تاجایی که برخی ابوبکر و عثمان ب را دست راستی و عمر و علی را دست چپی نام برده‌اند در حالی که چهارده قرن است که این افراد این دنیا را ترک کرده‌اند و همه به یقین دانسته‌اند که آنان دارای ایمان و صداقت و تعهد در برابر اوامر خدای تعالی بوده‌اند و ریشه‌ی حق و عدالت را که مفاهیمی واضح و بی‌شبهه هستند در زمین کاشتند.

حال که چنین است آیا لازم نیست که در ادبیات معاصر نگاهی دوباره بیندازیم ادبیاتی که نخبگان و فرهنگیان و حتی کل امت و شاید کل بشریت را به «چپ و راستی» تقسیم نموده و راست را نشانه‌ی کهنه پرستی و چپ را نماد ترقی‌خواهی می‌داند. آیا شایسته است از ادبیاتی تقلید شود که عادتش تقلید از فکر اروپایی هم در جانب مارکسیستی و هم در جانب سرمایه داری آن است؟ و از فرهنگ خودی که مفاهیم الفاظ آن برگرفته از وحی و توجهات وحیانی است، صرف نظر شود.

آنچه که شریعت اسلام برای تقسیم‌بندی مردم ارائه نموده تنها تقسیم‌بندی مناسب و عدالت‌آمیز است، زیرا از جوهر انسان، نیکی‌های نهفته، ارزش‌های موجود در آن خبر می‌دهد و میزان تلاشی که برای تحقق اهداف به خرچ می‌دهد را آشکار می‌سازد. البته اهدافی که حق، عدالت، آزادی و خیر را آشکار و صداقت را در زمینه‌ی این موارد، پنهان می‌دارد. این اهداف در برگیرنده‌ی شعار‌های ساختگی و جعلی نیستند و در بازی با شعارها نقشی ندارند. زیرا اهداف اسلامی عبارت از ارزش‌هایی مطلق هستند که از جانب هیچ‌کس تغییر نمی‌یابند و بزرگ و کوچک و قوی و ضعیف و حاکم و محکوم و ثروتمند و فقیر باید در برابر آن‌ها تسلیم باشند. مردم از شعارهای جعلی خسته شده‌اند؛ شعارهایی که تنها نتیجه‌ی آن‌ها نابودی نشانه‌های انسانیت در انسان معاصر است.

خداوند چه نیکو فرموده­است که:

﴿وَٱللَّهُ یُرِیدُ أَن یَتُوبَ عَلَیۡکُمۡ وَیُرِیدُ ٱلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ ٱلشَّهَوَٰتِ أَن تَمِیلُواْ مَیۡلًا عَظِیمٗا٢٧ [النساء: 27].

«وخداوندمی­خواهد توبه شما را بیذیرد(و از آلودگی پاک نماید) و کسانی‌که از خواسته‌های نفسانی پیروی می‌کنند؛ می‌خواهند شما دستخوش انحراف بزرگی شوید».



[1]- بخاری، الصحیح، ج4، ص 86، کتاب «بدء الخلق» جاپ استانبول و مسلم، الصحیح، حدیث شماره 2834، لفظ حدیث از بخاری است.

[2]- مسلم، الصحیح، حدیث شماره 2833.

[3]- بخاری، به شرح فتح الباری، ج13، ص 404، حدیث شماره 7424 و ترمذی، السنن، حدیث شماره 2186 و گفته که این حدیث حسن و صحیح است. لفظ حدیث از بخاری است.

[4]- مسلم، الصحیح، ج1، ص 93، حدیث شماره 147.

[5]- مالک، موطا.

[6]- بخاری، صحیح، ج7، ص 56، چاپ استانبول و مسلم، الصحیح، ج1، ص 222.

[7]- ابوداود، السنن، حدیث شماره 4163 و آلبانی الاحادیث الصحیحه، ص 500.

[8]- مالک، موطا، ج2، ص 942، کتاب شعر، حدیث شماره 1493.

[9]- ابوداود، السنن، ج4، ص 332 و نسائی، السنن، ج8، ص 183 و 184 و احمد، المسند، ج3، ص 357.

[10]- ابوداود، السنن، ج4، ص 332 و احمد، المسند، ج3، ص 357.

[11]- ابوداود، السنن، ج4، 188، حدیث 3852 و حدیث 1859 و 1860.

[12]- ابوداود، السنن، حدیث شماره 1468 و آلبانی، الاحادیث الصحیحه، ص 771.

[13]- بخاری، الصحیح، ج9، ص 214، کتاب التوحید، باب 52 و مسلم، الصحیح، فضائل القرآن، ص 19.

[14]- بخاری، الصحیح، ج6، ص 250، کتاب «الاشربه».

[15]- بخاری، الصحیح، ج6، ص 125.

[16]- ترمذی، الجامع، حدیث شماره 1970 و گفته که حسن غریب است.

[17]- ترمذی، الجامع، حدیث شماره 1956 و گفته، این حدیث غریب است.

[18]- ترمذی، الجامع، حدیث شماره 2745.

[19]- بخاری، الصحیح، ج7، ص 127 و مسلم، الصحیح، ج4، ص 1، حدیث شماره 2160.

[20]- این مسئله جایز است و ریختن آب در شیر فقط برای فروش ممنوع است و این کار معمولاَ برای خنک کردن شیر یا افرایش آن به تعداد میهمانان صورت می‌گرفت. شرح نووی بر صحیح مسلم، مترجم.

[21]- مسلم، الصحیح، ص 1604، حدیث شماره 3783.

[22]- در سوره‌ی واقعه، آیه 27.

[23]- طبری تفسیر، ج27، ص 179.

[24]- طبری، تفسیر، ج27، ص 179-189.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد