تعالیم اسلامی ساختن جامعهای را مد نظر دارد که افراد آن براساس محبت و مودت و الفت و رحمت با یکدیگر رابطه دارند و از اختلاف و دشمنی و کینه ورزی بدورند. اسلام برای تربیت افراد براساس این اصول برنامهریزی کردهاست و برای این کار ابتدا آنان را هم عقیده میسازد، تا در نتیجه، افکارشان منسجم، معیارهای اخلافی آنان هماهنگ و منابع دریافت معرفت ایشان مشترک گردد و همه با قرآن و سنت هدایت گردند و اقوال و افعال از این دو منبع سرچشمه بگیرد.
در قرآن کریم بیان شدهاست که دست آویختن به قرآن و عمل براساس آن تنها راه وحدت میان مردم است و دوری از آن اصلیترین عوامل اختلاف و تفرقه است:
﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِیعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ وَٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ کُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَیۡنَ قُلُوبِکُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا وَکُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنۡهَاۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٠٣﴾ [آل عمرا: 103].
«و همگی به رشته (ناگسستنی تران) خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید که بدانگاه که (برای همدیگر) دشمنانی بودید و خدا میان دلهایتان (انس و الفت برقرار و آنها را به هم) پیوند داد، پس (در پرتو نعمت او برای هم) برادرانی شدید و (هم چنین شما با بت پرستی و شرکی که داشتید) بر لبه گودالی از آتش (دوزخ) بودید (و هر آن با فرا رسیدن مرگتان بیم فرو افتادنتان در آن میرفت) ولی شما را از آن رهانید (و به ساحل ایمان رسانید)، خداوند این چنین برایتان آیات خود را آشکار میسازد، شاید که هدایت شوید».
چنگ زدن به قرآن به معنی تمسک به آموزههای آن است و یکی از این آموزهها اطاعت از رسول خدا ج است. پس کسی که به سنت عمل نکند، درواقع به قرآن عمل ننموده است. خدای متعال فرموده است:
﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَنَٰزَعُواْ فَتَفۡشَلُواْ وَتَذۡهَبَ رِیحُکُمۡۖ وَٱصۡبِرُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ ٤٦﴾ [الانفال: 46].
«و از خدا و پیغمبرش اطاعت نمایید و (در میان خود اختلاف و) کشمکش مکنید، (که اگر کشمکش کنید) درمانده و ناتوان میشوید و شکوه و هیبت شما از میان میرود و (ترس و هراسی از شما نمیشود) شکیبایی کنید که خدا با شکیبایان است».
واضح است که پیامبر ج برای هر مسلمانی الگوست و برای او نمونهای والا در زمینهی آراسته شدن به اخلاق قرآن و آداب اسلام است. پیامبر ج نسبت به مؤمنان مهربان و بخشنده بود. ایشان با مؤمنان به نرمی و مهربانی رفتار میکرد و آنان را متوجه ضعیفان و زنان و بچههایشان میکرد و این اخلاق از قرآن جوشیده بود که این چنین آموزش داده بود:
﴿وَٱخۡفِضۡ جَنَاحَکَ لِمَنِ ٱتَّبَعَکَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٢١٥﴾ [الشعراء: 215].
«و بال (محبت و مودت) خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی میکنند بگستران».
﴿وَلَوۡ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِکَ﴾ [آل عمران: 159].
«و اگر درشتخوی و سنگدل بودی از پیرامون تو پراکنده میشدند».
قرآن جامعهی اولیهی مؤمنان یعنی عصر اصحاب را اینگونه توصیف نموده است:
﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡکُفَّارِ رُحَمَآءُ بَیۡنَهُمۡۖ... ﴾ [الفتح: 29].
«محمد فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کافران تند و سرسخت و نسبت به یکدیگر مهربان و دلسوزند».
در قرآن و سنت به هرچیزی که باعث تقویت وحدت و همبستگی مؤمنان گردد تشویق شده و از هرچیزی که عامل تفرقه و اختلاف باشد نهی گشته است.
جدال و دشمنی با یکدیگر یکی از این موارد است و در قرآن چنین آمدهاست:
﴿وَلَا تُجَٰدِلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ إِلَّا بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ﴾ [العنکبوت: 46].
«با اهل کتاب (یعنی با یهودیان و مسیحیان) جز به روشی که نیکوتر (و نرمتر و آرامتر و به قبول نزدیکتر) باشد، بحث و گفتگو مکن».
﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن یُجَٰدِلُ فِی ٱللَّهِ بِغَیۡرِ عِلۡمٖ وَلَا هُدٗى وَلَا کِتَٰبٖ مُّنِیرٖ﴾ [لقمان: 20].
«برخی از مردم بدون هیچگونه دانش و هدایت و کتاب روشن و روشنگری، درباره (شناخت و یکتایی) خدا راه ستیز و جدال را پیش میگیرند».
پیامبر ج فرموده است: «من مسئول خانهای در حوالی بهشت هستم که مخصوص کسانی است که هرچند حق با آنان است، اما از جدال میپرهیزند»([1]).
باید دانست که جنگ و جدال دو صفت ملازم انسان هستند و فقط با قوانین عقیدتی و شریعتی میتواند خود را از آن بپرهیزد. انسان همواره دوست دارد که بر دیگران غالب و چیره و برتر باشد، به رأی خود افتخار کند و از نظرش کوتاه نیاید. خداوند در توصیف این صفت انسان فرموده است:
﴿وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لِلنَّاسِ مِن کُلِّ مَثَلٖۚ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ أَکۡثَرَ شَیۡءٖ جَدَلٗا ٥٤﴾ [الکهف: 54].
«و به راستی در این قرآن، هر گونه مثلی برای مردم بیان کردهایم، ولی انسان بیش از هر چیز به مجادله میپردازد».
بر این اساس در جوامع مختلف مسألهی جدال امری همیشگی بوده و فیلسوفان و علمای روان شناسی و علوم تربیتی این پدیده را مورد بررسی قرار داده و راهکارهای مختلفی برای مقابله با آن ارئه کردهاند. دیل کارنگی مطلب را اینگونه بیان کرده است: «ای انسان جدال نکن... و بدان که بهترین راه برای کسب توانای در جدل، پرهیز از آن است»([2]).
علاقه به جدال و رغبت برای تحمیل نظر و برتری فکری بر دیگران خصلتی است که در میان دانشجویان و طالبان علم به صورت آشکاری نمود مییابد. زیرا رقابت میان آنان به لجاجت و دشمنی و جدال میانجامد، مگر این که دین بر آنان حکم براند و نفسشان را لجام زند و شهوتشان را کنترل نماید و آن را به تواضع وا دارد و به طور کامل مطیع حق سازد. پیامبر ج از انحراف هدف و نیات علما هشدار دادهاست و بیان فرموده که شایسته است یادگیری آنان برای عبادت و اطاعت خداوند باشد. ایشان از به کارگیری علم برای بزرگی کردن و برتری طلبی بر مردم و مجادله با آنان نهی فرموده است: «هرکس که دانشی را برای غیر خدا یا به قصد رسیدن به یک هدف غیر خدایی یاد گیرد، جایگاه خود را در آتش جهنم فراهم آورده است»([3]).
از سائب چنین نقل شدهاست که: «نزد پیامبر رفتم، اصحاب مرا ستایش کردند. پیامبر ج فرمود: من از شما بهتر او را میشناسم. گفتم: پدر و مادرم فدای تو باد، راست فرمودی، شما شریک من بودید و بسیار شایستهی شراکت بودید نه اهل سختگیری و مخالفت بودید نه نزاع و مشاجره میکردید»([4]).
پس مخالفت و ممانعت و دفع به طور کلی جزو اخلاق ثابت پیامبر ج نبودهاست بلکه اخلاقی زیبا داشت و هنگام معامله بسیار آسانگیر بود که در قول سائب س این نکته بیان شد. همچنین پیامبر ج فردی نبود که به جدل و خصومت بپردازد.
دانشمندان و علمای متخصص، ایجاد روابط انسانی را با استفاده از خوش رفتاری و نرمخویی و پرهیز از خشم و خشونت توصیه نمودهاند و رسول خدا ج فضلیت خوش رفتاری را اینگونه برای اصحاب بیان فرمود: «خداوند رفیق انسان است و رفق [خوش رفتاری] را دوست دارد و برکاتی را که در نتیجهی خوش رفتاری بهرهی انسان میسازد در خشونت و بداخلاقی قرار نداده است»([5]). و فرموده است: «هرکس که از خوش رفتاری محروم گردد از هرخیری محروم گشته است»([6]).
توصیههای پیامبر ج به مهربانی و نیک رفتاری فقط مخصوص انسان نبود. بلکه حیوانات را نیز در بر میگرفت. از ام المؤمنین عایشه ل دربارهی صحرانشینی پرسیده شد، فرمود: «پیامبر خدا ج کنار این جویبارهای کوچک میایستاد. ایشان یک بار به قصد خلوت کردن در صحرا، یکی از شترهای رام نشده را طلب کرد و به من فرمود: «ای عایشه با این شترهای وحشی به آرامی و نرمی برخورد کن، زیرا رفتار آرام و ملایم در هرچیزی باعث زیبایی آن میشود و نبود آن در هر کاری، باعث زشت و ناقص شدن آن میگردد»([7]).
یکی از اسباب قطع شدن ارتباط میان افراد و به وجود آمدن نفرت و خصومت و کینه، آن است که انسان دوستان و یاران و نزدیکان خود را تحقیر نماید.
خودپسندی و یکه تاز مجلس بودن و اصرار بر نظر خود و گوش ندادن به اظهار نظر دیگران و پست شمردن آراء آنها و مردود دانستن گفتارشان و خود را از آنان بالاتر داشتن، صفاتی است که در بسیاری از جوامع جدید فراوان است و متفکران نسبت به خطر رواج چنین اخلاقی هشدار داده و توصیه کردهاند که مردم یکدیگر را مورد توجه قرار دهند. نظرات مخالفان را محترم شمارند، به سخن آنان گوش فرا دهند و به خطاهای خود اعتراف کنند. رفتارهای نیکو باعث ایجاد روابط عاطفی میان افراد میگردد و یک زندگی اجتماعی پیروز را برای مردم به بار میآورد. پیامبر ج قبل از همهی جامعه شناسان و روان شناسان به این رفتارها اشاره داشته است. ایشان فرموده است: «در زمینهی شرور، برای انسان همین کافی است که برادر مسلمان خود را تحقیر نماید»([8]).
و فرموده است که: «خداوند به من وحی فرمودهاست که متواضع باشید تا بر یکدیگر ظلم نکنید و به هم فخر نفروشید»([9]).
اسلام پیروان خود را امر کردهاست که نسبت به یکدیگر خیرخواه باشند. در حدیث آمده است که پیامبر ج فرمود: «مؤمن آئینهی و برادر اوست و در امورات زندگی و کسب و کار او یاریش میگرداند و تا آنجا که میتواند از او دفاع و محافظت میکند»([10]).
این بدان خاطر است که مؤمن به خاطر رابطهی دینی برای برادر مؤمنش خیرخواهی میکند و آنچه را که به نظر خود خوب و بد میپندارد برای او تبیین میکند تا به خیر بیشتر نزدیک و از شر دورتر گردد. از عمربن خطاب س نقل شدهاست که فرمود: «خداوند آن کسی که عیوب مرا برایم بازگو کند مورد رحم خود قرار دهد»([11]).
روشن است که نصیحت نباید در معرض عموم و در جمع دیگران صورت گیرد و شخص نصیحت کننده نباید برتری خود را بر فرد نصیحت شده ابراز دارد یا او را به خاطر خطاهایش تحقیر کند، زیرا «کل بنی آدم خطّاون وخیرالخطّائین التوابون»([12]). یعنی «تمام بنی آدم مرتکب خطا و اشتباه میشوند و بهترین آنها کسی است که از خطای خود توبه میکند».
اسلام برای از بین بردن آثار اختلاف و خصومت بسیار حریص است و این کار را از طریق اصلاح رابطهی آنان به انجام میرساند. ابودرداء س از پیامبر ج چنین نقل کرده است: «آیا شما را به چیزی آگاه کنم که فضل آن از روزه و نماز و صدقه بیشتر باشد؟ گفتند: آری ای رسول خدا، فرمود: اصلاح رابطهی میان مردم است. اهمیت این کار بدین خاطر است که فساد رابطهی مردم، بنیان دین را برمیکند»([13]).
از رسول خدا ج به صحت رسیده که فرمود: «کسی را که برای اصلاح رابطهی میان مردم دروغ بگوید یا در جنگ برای غلبه بر دشمن، یا برای ایجاد محبت بیشتر با همسر خود یا زنی که برای جلب توجه بیشتر شوهر خود، این کار را کند، دروغگو نمیپندارم»([14]).
اما پیامبر ج از این که شخصی عیوب مردم و بدیهای آنان را به نیت خودپسندی و تحقیر آنان ذکر کند نهی فرموده است: «اگر شخصی بگوید مردم هلاک شدند، در واقع خود او هلاک شده است»([15]).
[1]- ابوداود، السنن، ج5، ص 150، حدیث شماره 4800.
[2]- دیل کارنگی، کیف تکسب الاصدقاء، ص 128.
[3]- ترمذی، الجامع، ج5، ص 33، حدیث شماره 2655 و گفته: حسن و غریب است.
[4]- ابوداود، السنن، ج5، ص 170، حدیث شماره 4836.
[5]- مسلم، صحیح، ج4، ص 2004، حدیث شماره 2593 و ابوداود، السنن، ج5، ص 156، حدیث شماره 4807، لفظ آن از ابوداود است.
[6]- مسلم، صحیح، ج4، ص 2003، حدیث شماره 2592 و ابوداود، السنن، ج5، ص 157، حدیث شماره 4809. لفظ حدیث از ابوداود است.
[7]- ابوداود، ج5، ص 156، حدیث شماره 4808، و مسلم، ج4، شماره 2594.
[8]- مسلم، صحیح ج4، ص 1986، حدیث شماره 2564، و ابوداود، السنن، ج5 ص 196، حدیث شماره 4882، لفظ حدیث از ابوداود است.
[9]- مسلم، صحیح ج4، ص 2199، حدیث شماره 2865 و ابوداود، السنن، ج5، ص 203، حدیث شماره 4895. لفظ حدیث از ابوداود است.
[10]- ابوداود، السنن، ج5، ص 217، حدیث شماره 4918.
[11]- ابن قدامه، مختصر النهاج القاصدین، ص 157. زبیدی در «اتحاف السادة المتقین» ج7، ص 349، این حدیث را به اسماعیلی و ذهبی داده است.
[12]- ابن ماجه، ج12، ص 302، شماره 4241، آلبانی هم آن را حسن دانسته است. مترجم.
[13]- ابوداود، السنن، ج5، ص 218، حدیثش مراه 4919 و ترمذی، ج4، ص 663، شماره 2509 و آن را صحیح دانسته.
[14]- ابوداود، السنن، ج5، ص 219، حدیث شماره 4921.
[15]- مسلم، صحیح، ج4، ص 2024، حدیث شماره 2623.