(124) فرستادن نامه برای پادشاهان 1:
1- پس ازصلح حُدَیْبِیَه وقتی که اوضاع استقرار یافت، رسول الله ج فرصت را مناسب دیدند که دعوت خود را به خارج از محدودهی جزیرة العرب گسترش دهد.
2- رسول الله ج برای پادشاهان عرب و عجم نامههایی فرستادند، و آنان را به سوی اسلام دعوت کردند.
3- انسس میگوید: رسول الله ج به سوی کسری، قیصر، نَجاشی و هر پادشاهی نامه نوشتند، و آنان را به سوی اسلام دعوت داد. (روایت مسلم)
4- رسول الله ج عَمرو بن أُمَیِّه الضَّمْرِی را با نامهای به سوی نجاشی فرستادند، و او مسلمان شد و نبوت پیامبر ج را پذیرفت.
5- رسول الله ج دِحْیَه بن خلیفه الکَلْبِیس را با نامهای به سوی قیصر پادشاه روم فرستادند، واو را به اسلام دعوت کردند، او ترسید اما مسلمان نشد.
(125) فرستادن نامه برای پادشاهان 2:
6- همچنین رسول الله ج عبد الله بن حُذافهس را با نامهای به سوی کسری پادشاه فارس فرستادند و او را به اسلام دعوت نمودند، اما او خشمگین شد و نامهی پیامبر ج را پاره کرد.
7- حاطِب بن أبی بَلْتَعَةس نیز با نامهای به سوی مُقَوْقِس پادشاه مصر فرستاده شد، اما این پادشاه نیز مسلمان نشد.
8- سَلیم بن عَمرو العامریس نیز با نامهای به سوی هَوْذَة بن علی پادشاه یَمامه فرستاده شد، واو نیز مسلمان نشد.
9- این پنج نامهای بود که رسول الله ج به همراه سفرایش به سوی پادشاهان خارج از جزیرة العرب فرستادند. نامههای دیگری نیز در سال 8 هجری فرستاده شد.
10- رسول الله ج این پنج نامه را در محرم سال 7 هجری فرستادند، و تأثیر آن در دلهای این پادشاهان بسیار بود.
11- سه روز پیش از غزوهی خیبر غزوهی ذی قَرَد اتفاق افتاد که به غزوهی غابة نیز معروف است، و قهرمان این غزوه سَلَمَة بن الأَکْوَعس بود.
12- سبب این غزوه این بود که عبد الرحمن بن عُیَیْنة بن حصن و همراهانش به اطراف مدینه حمله کرد و 20 شتر پیامبر ج را گرفت و یکی از مسلمانان را کشت و فرار کرد.
13- سَلَمَة بن الأَکْوَعس با دویدن و پرتاب نیزه و کمان خود به آنان رسید، تا اینکه توانست تعدادی از شتران پیامبر ج را بازپس گیرد.
14- خبر به پیامبر ج رسید و در مدینه برای کمک ندا زده شد. سوارکاران صحابه به دور ایشان ج جمع شدند و رسول الله ج خارج شدند و آنان را دنبال نمودند.
15- رسول الله ج به همراه 500 نفر از یارانشان خارج شد، که ناگهان دیدند که سَلَمَة بن الأَکْوَعس همهی شتران را برگردانده است.
16- و ابو قَتَادة حارث بن رِبْعیس سوارکار پیامبر ج به عبد الرحمن بن عُیَیْنة رسید و او را به قتل رساند.
17- رسول الله ج فرمود: "امروز بهترین سوارکارمان ابو قَتَادة وبهترین پیاده نظاممان سَلَمَة است". روایت مسلم
18- در این غزوه رسول الله ج با یارانشان نماز خوف خواندند.
19- سپس رسول الله ج با یارانشان در ذی قَرَد نشستند و با آنان مزاح میفرمودند و میخندیدند. بلالس شتری را سر برید و جگر و کوهان آن را کباب کرد.
20- آنگاه رسول الله ج پیروز مندانه به مدینه بازگشتند، در حالی که همهی شترانشان بازگردانده شده بودند، و یارانشان به دور ایشان میچرخیدند.
21- در محرم سال 7 هجری غزوهی معروف خیبر اتفاق افتاد. در خیبر کسی جز یهود سکونت نداشت. خیبر مرکز تصمیم گیری علیه مسلمانان بود.
22- یهودیان خیبر کسانی بودند که در غزوهی احزاب، گروهها را برای جنگ با مدینه جمع کردند و آنان را علیه مسلمانان شوراندند. خیبر در حقیقت محل فتنه انگیزی علیه مسلمانان بود.
23- الله عزوجل در قرآن کریم وعدهی فتح خیبر را به پیامبرش ج داد و در سورهی فتح فرمود: ﴿وَعَدَکُمُ ٱللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَةٗ تَأۡخُذُونَهَا﴾ [الفتح: 20] یعنی: «الله غنیمتهای بسیاری را به شما وعده داده است، که آن را به دست میآورید».
24- خیبر غنیمتی خاص برای اهل حُدَیْبِیَه رضی الله عنهم بود. رسول الله ج دستور دادند که هیچ کس با ایشان خارج نشود مگر کسانی که در حُدَیْبِیَه حضور داشتهاند، که تعدادشان 1400 نفر بود.
25- رسول الله ج با لشکرشان به سوی خیبر حرکت کردند، وقتی به خیبر رسیدند یهودیان خیبر آنها را دیدند و ترسیدند. قلعههایشان را بستند و فریاد میزدند: محمد ولشکرش.
26- وقتی رسول الله ج ترسشان را دیدند فریاد زدند: "الله أکبر، خیبر ویران گردید. ما وقتی به سرزمین قومی وارد شویم آنروز برای آن قوم، بامداد بدی خواهد بود.
27- محاصرهی خیبر شروع شد وشدت گرفت، و قهرمانیهای صحابه و حملات آنان دشمن را در هم میکوبید.
(130) غزوه خَیْبر 3 (جانفشانیهای صحابه)
28- زُبَیْر بن عَوَّام، علی بن أبی طالب، أبو دُجَانه، سَلَمَة بن الأَکْوَع ودیگر صحابه رضی الله عنهم جانفشانیهای زیادی کردند.
29- علی بن أبی طالبس، قهرمان یهود مَرْحَب یهودی را به قتل رساند. زُبَیْر نیز یاسر برادر مَرْحَب را کشت وبیش از نیمی از خیبر فتح گردید.
30- وقتی یهود خیبر در هلاکت خود به یقین رسیدند تسلیم شدند واز پیامبر ج خواستند بر باقیماندهی خیبر مذاکره کنند. پیامبر ج نیز موافقت کردند.
31- در این مذاکره بر این امور توافق صورت گرفت:
- در امان بودن کسانی که در قلعههای خیبر بودند.
- رها نمودن فرزندانشان.
- یهود خیبر از سرزمینشان خارج شوند و هر چه میخواهند با خود بردارند به جز سلاح.
32- وقتی یهود خیبر خواستند از سرزمینشان بیرون روند از پیامبر ج خواستند به آنان اجازه ماندن بدهند، به شرط اینکه به عنوان کارگر در مزارع کار کنند و نصف ثمر سالانه برای آنها باشد.
33- رسول الله ج موافقت کردند، زیرا نه رسول الله ج ونه صحابه ایشان خدمتکارانی که به امور نخلها رسیدگی کنند، نداشتند، و سرزمین خیبر نخلستانهای وسیعی داشت.
(132) غزوه خَیْبر 5 (گشایش بر مسلمانان با فتح خیبر):
34- مسلمانان با فتح خیبر ثروتمند شدند، عبد الله بن عمرب میگوید: "سیر نشدیم تا اینکه خیبر را فتح کردیم". (روایت بخاری)
35- امام بخاری از عایشهل روایت میکند که: "وقتی خیبر فتح شد گفتیم: اکنون از خرما سیر میشویم".
(133) غزوه خَیْبر 6 (بازگشت مهاجران حبشه):
36- رسول الله ج در خیبر بودند که مهاجرین حبشه و در رأس آنان جعفر بن أبی طالبس از راه رسیدند، و رسول الله ج با آمدن آنان بسیار خوشحال شدند.
37- رسول الله ج فرمودند: "نمیدانم به کدامیک بیشتر خوشحال شوم. به فتح خیبر یابه آمدن جعفر". (روایت حاکم، وحدیث حسن است)
38- همچنین وقتی ایشان ج در خیبر بودند اشعریها که تعدادشان 53 نفر بودند، رسیدند، که در میانشان ابو موسی اشعریس بود.
39- یک روز قبل از رسیدن قبیله اشعریها رسول الله ج فرمودند: "فردا گروهی به شما میپیوندند که قلبهایشان برای اسلام از شما نرمتر است".
40- در خیبر قبیله دَوْس که در رأسشان راوی اسلام ابو هریرة وطُفَیْل بن عَمْرو دَوْسیب بودند، به حضور پیامبر ج شرفیاب شدند.
(134) غزوه خَیْبر 7 (ازدواج رسول الله ج با صفیهل):
41- قبل از تسلیم شدن خیبر و صلح طرفین، صَفِیّه بنت حُیَیّ بن اَخْطَب ودیگران اسیر شدند، رسول الله ج اسلام را بر صَفِیّه عرضه کردند و مسلمان شد.
42- وقتی صَفِیّهل مسلمان شد رسول الله ج او را آزاد کردند و با او ازدواج نمودند، و مهریهی ایشان را آزادیشان قرار دادند. و بدین صورت صَفِیّهل جزو امهات المؤمنین گردید.
(135) غزوه خَیْبر 8 (دسیسهی یک زن یهودی):
43- وقتی رسول الله ج کارشان در خیبربه پایان رسید، زینب بنت حارث یهودی گوسفندی کباب شده ومسموم را برای رسول الله ج آورد.
44- رسول الله ج به یارانش فرمودند که از خوردن این گوشت دست بکشید زیرا مسموم است، واین وقتی بود که عدهای از آنها از آن خورده بودند. به خاطر این سم بِشْر بن بَرَاء بن مَعْرورس از دنیا رفت.
45- رسول الله ج نیز به زینب بنت حارث فرمود: "الله تو را بر من مسلط نمیکرد". سپس به خاطر مرگ بِشْر بن بَرَاءب، او را به قتل رساند.
(136) غزوه خَیْبر 9 (پایان خیبر وبازگشت به مدینه):
46- رسول الله ج یهود را از خیبر بیرون نکردند، به شرط اینکه رسیدگی به نخلستانهای آنجا را به عهده بگیرند و نیمی از ثمر آن را برای خود بردارند و نیمی دیگر برای مسلمانان باشد. آنان تا دوران خلافت عمر بن الخطابس در آنجا ماندند تا اینکه یکی از مسلمانان را کشتند.
47- عمرس از آنان خواست که قاتل را تحویل دهند اما نپذیرفتند، به همین دلیل عمرس آنان را از جزیرة العرب اخراج و به شام فرستاد، و جزیرة العرب را از وجود آنان پاک کرد.
48- رسول الله ج پیروزمندانه به مدینه بازگشتند، وقتی کوه اُحُد از دور نمایان شد فرمودند: "این کوهی است که ما را دوست دارد و ما نیز او را دوست داریم". (متفق علیه)
49- غزوهی ذات الرِّقَاع بعد از غزوهی خیبر رخ داد، و بدین نام نامیده شد چون به خاطر نداشتن کفش، به دور پاهایشان پارچه پیچیده بودند.
50- سبب این غزوه این بود که به رسول الله ج خبر رسید که گروههایی از غَطَفان قصد حمله به مدینه را دارند، و رسول الله ج با 400 نفر از یارانشان به سوی آنان حرکت کردند.
51- وقتی غَطَفان خروج رسول الله ج را شنیدند از هر طرف فرار کردند. هنگامیکه رسول الله ج به مکان تجمعشان رسیدند هیچکدام از آنها نبودند.
52- رسول الله ج در غزوهی ذات الرِّقَاع نماز خوف خواندند و به سوی مدینه بازگشتند.
53- در ذی القعدهی سال 7 هجری رسول الله ج برای عمره خارج شدند. همانگونه که در بندهای صلح حُدَیْبِیَه اتفاق کرده بودند، و یک سال کامل از صلح حُدَیْبِیَه گذشته بود.
54- این عمره به عمرة القَضَاء یا عمرة القَضِیَّه نامگذاری شد. زیرا رسول الله ج در صلح حُدَیْبِیَه با قریش بر ادای عمره در سال آینده به توافق رسیده بود.
55- رسول الله ج به همراه یارانی که در صلح حُدَیْبِیَه حضور داشتند خارج شدند، که تعدادشان 1400 نفر بود، به جز کسانی که از دنیا رفته بودند.
56- رسول الله ج 60 شتر را همراه خود بردند، و به خاطر ترس از خیانت قریش با خود اسلحه به همراه داشتند، و به سوی میقات ذی الحُلَیْفَه که میقات اهل مدینه است حرکت کردند.
57- ایشان وهمراهانشان به نیت عمره احرام بستند. سپس لبیک گویان به سوی مکه حرکت کردند.
58- رسول گرامی اسلام ج به مکه رسیدند، و بعد از فراقی 7 ساله، از در بنی شَیْبَة به مسجد الحرام وارد شدند، به همین سبب رسول الله ج از این عمره بسیار خوشحال بودند.
59- رسول الله ج با سپرشان حجر الأسود را لمس کردند، ودوش راستش را از احرام بیرون آورد، سپس هفت بار طواف نمودند، و هنگامی که از طواف فارغ شدند، پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز خواندند.
60- آنگاه به همراه یارانشان به محل سعی رفته، و سوار بر شترشان بین صفا و مروه سعی را به جا آوردند، سپس رسول الله ج شتری را که به عنوان قربانی آورده بود را ذبح کرد.
61- سپس رسول الله ج سر مبارکشان را تراشیدند، مَعْمَر بن عبدالله العَدَوِیس اینکار را بر عهده گرفت، و صحابه نیز همینکار را کردند.
62- رسول الله ج و یارانشان 3 روز در مکه ماندند –همانگونه که در عهدنامه صلح حُدَیْبِیَه آمده بود-، ایشانبه خاطر وجود بتها و عکسها به کعبه وارد نشدند.
63- رسول الله ج و یارانشان بعد از اقامتی 3 روزه از مکه خارج شدند، و در منطقهی سَرِف اقامت گزیدند.
(140) ازدواج رسول الله ج با أم المؤمنین میمونةل:
64- رسول الله ج در منطقه سَرِف با ام المؤمنین میمونه بنت الحارثل ازدواج کردند. ایشان آخرین زنی بود که رسول الله ج با او ازدواج نمود. ام المؤمین در سال 51 هجری وفات کردند.