اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

6- کتاب حیض

6- کتاب حیض

1- باب: الأمرِ بِالنُّفَسَاءِ إذا نَفِسْنَ

باب [1]: احکام متعلق به زن‌ها در حالت نفاس و عادت ماهانگی

203- عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهَا قَالَتْ: خَرَجْنَا لاَ نَرَى إِلَّا الحَجَّ، فَلَمَّا کنتُ بِسَرِفَ حِضْتُ، فَدَخَلَ عَلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا أَبْکِی، قَالَ: «مَا لَکِ أَنُفِسْتِ؟». قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: «إِنَّ هَذَا أَمْرٌ کَتَبَهُ اللَّهُ عَلَى بَنَاتِ آدَمَ، فَاقْضِی مَا یَقْضِی الحَاجُّ، غَیْرَ أَنْ لاَ تَطُوفِی بِالْبَیْتِ» قَالَتْ: وَضَحَّى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَنْ نِسَائِهِ بِالْبَقَرِ [رواه البخاری: 294].

203- از عایشهل روایت است که گفت: به سفر رفته بودیم، و قصدی جز حج نداشتیم، چون به (سَرِف) [منطقه‌ای است در ده میلی مکه] رسیدیم، دچار عادت ماهانگی گردیدم، پیامبر خدا ج نزدم آمدند و من گریه می‌کردم.

فرمودند: «تو را چه شده است، مگر به عادت ماهانگی دچار شده‌ای؟».

گفتم: بلی!

فرمودند: «این چیزی است که خداوند بر تمام دختران بنی آدم مقدر کرده است، هرکاری را که حجاج انجام می‌دهند، تو هم انجام بده، مگر به خانه معظمه [بیت الله الحرام] طواف نکنی».

عائشهل گفت: و پیامبر خدا ج از طرف همسران خود، یک گاوی را قربانی کردند([1]).

2- باب: غَسْلِ الحَائِضِ رَأْسَ زَوْجِهَا وَتَرْجِیلِهِ

باب [2]: شستن و مرتب نمودن زن حائض، سر شوهرش را

204- وعَنْها رَضِیَ اللهُ عَنْهَا قَالَتْ: «کُنْتُ أُرَجِّلُ رَأْسَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا حَائِضٌ» [رواه البخاری: 295].

204- و از عائشهل روایت است که گفت: در حالی که دچار عادت ماهانگی بودم، سر پیامبر خدا ج را شانه زده و مرتب می‌کردم.

205- وَفی روایة: «وَهُوَ مُجَاوِرٌ فِی المَسْجِدِ، یُدْنِی لَهَا رَأْسَهُ، وَهْیَ فِی حُجْرَتِهَا، فَتُرَجِّلُهُ وَهِیَ حَائِضٌ» [رواه البخاری: 296].

205- و در روایت دیگری در ادامه حدیث گذشته آمده است که: ... پیامبر خدا ج در حالی که در مسجد معتکف بودند، سرخود را به عائشه نزدیک می‌کردند، و در حالی که عائشه داخل خانه‌اش بود و به عادت ماهانگی گرفتار بود، سرپیامبر خدا ج را شانه می‌زد و مرتب می‌کرد([2]).

3- باب: قِرَاءَةِ الرَّجُلِ فِی حَجْرِ امْرَأَتِهِ وَهِیَ حَائِضٌ

باب [3]: قرآن خواندن مرد در آغوش همسر حائضش

206- وعَنْها رَضِیَ اللهُ عَنْهَا قَالَتْ: کَانَ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «یَتَّکِئُ فِی حَجْرِی وَأَنَا حَائِضٌ، ثُمَّ یَقْرَأُ القُرْآنَ» [رواه البخاری: 297].

206- و از عائشهل روایت است که گفت: در حالی که به عادت ماهانگی گرفتار بودم پیامبر خدا ج خود را به آغوشم تکیه داده و قرآن می‌خواندند([3]).

4- باب: مَنْ سَمَّى النِّفَاسَ حَیْضًا

باب [4]: کسی که نفاس را حیض نامید

207- عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهَا قَالَتْ: بَیْنَا أَنَا مَعَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، مُضْطَجِعَةٌ فِی خَمِیصَةٍ، إِذْ حِضْتُ، فَانْسَلَلْتُ، فَأَخَذْتُ ثِیَابَ حِیضَتِی، قَالَ: «أَنُفِسْتِ» قُلْتُ: نَعَمْ، فَدَعَانِی، فَاضْطَجَعْتُ مَعَهُ فِی الخَمِیلَةِ [رواه البخاری: 298].

207- از أم سلمهل روایت است که گفت: در حالی که با پیامبر خدا ج در زیر یک روپوش خوابیده بودم، دچار عادت ماهانگی گردیدم، آهسته خود را بیرون کشیدم، و جامه‌های عادت ماهانگی خود را گرفتم.

پیامبر خدا ج فرمودند: «مگر نفاس شده‌ای»؟

گفتم: بلی!

مرا طلبیدند، و باز با ایشان زیر روپوش خوابیدم([4]).

5- باب: مُبَاشَرَةِ الحَائِضِ

باب [5]: هم‌آغوشی با حائض

208- عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهَا قَالَتْ: «کُنْتُ أَغْتَسِلُ أَنَا وَالنَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنْ إِنَاءٍ وَاحِدٍ کِلاَنَا جُنُبٌ» وَکَانَ یَأْمُرُنِی، فَأَتَّزِرُ، فَیُبَاشِرُنِی وَأَنَا حَائِضٌ»وَکَانَ یُخْرِجُ رَأْسَهُ إِلَیَّ وَهُوَ مُعْتَکِفٌ فَأَغْسِلُهُ وَأَنَا حَائِضٌ» [رواه البخاری: 229].

208- از عائشهل روایت است که گفت: من با پیامبر خدا ج در حالی که هردو نفر ما جنب بودیم، از یک ظرف، غسل می‌کردیم،

و در حالی که به عادت ماهانگی گرفتار بودم مرا امر می‌کردند که ازار بپوشم، و سپس با من همبستر می‌شدند. و در حالی که معتکف بودند، سرخود را به سویم نزدیک می‌کردند، و من در حالی که به عادت ماهانگی گرفتار بودم، سرشان را می‌شستم([5]).

209- وَفی روایة عَنْهَا رَضِیَ اللهُ عَنْهَا - قَالَتْ: کَانَتْ إِحْدَانَا إِذَا کَانَتْ حَائِضًا، فَأَرَادَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنْ یُبَاشِرَهَا «أَمَرَهَا أَنْ تَتَّزِرَ فِی فَوْرِ حَیْضَتِهَا، ثُمَّ یُبَاشِرُهَا، قَالَتْ: وَأَیُّکُمْ یَمْلِکُ إِرْبَهُ، کَمَا کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَمْلِکُ إِرْبَهُ» [رواه البخاری: 302].

209- و در حدیث دیگری از عائشهل روایت است که گفت: وقتی که کسی از مایان [یعنی: ازدواج مطهرات] دچار عادت ماهانگی می‌شد، و پیامبر خدا ج می‌خواستند با او هم‌آغوش شوند، امر می‌کردند تا در وقتی که عادت ماهانگی‌اش زیاد است، ازار بپوشد، سپس با او هم‌آغوش می‌شدند.

و عائشهل می‌گوید: کدام یک از شما می‌تواند مانند پیامبر خدا ج زمام شهوت خود را بگیرد؟([6]).

6- باب: تَرْکِ الحَائِضِ الصَّوْمَ

باب [6]: حائض نباید روزه بگیرد

210- عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیِّ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ قَالَ: خَرَجَ علینا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی أَضْحَى أَوْ فِطْرٍ إِلَى المُصَلَّى، فَمَرَّ عَلَى النِّسَاءِ، فَقَالَ: «یَا مَعْشَرَ النِّسَاءِ تَصَدَّقْنَ فَإِنِّی أُرِیتُکُنَّ أَکْثَرَ أَهْلِ النَّارِ» فَقُلْنَ: وَبِمَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «تُکْثِرْنَ اللَّعْنَ، وَتَکْفُرْنَ العَشِیرَ، مَا رَأَیْتُ مِنْ نَاقِصَاتِ عَقْلٍ وَدِینٍ أَذْهَبَ لِلُبِّ الرَّجُلِ الحَازِمِ مِنْ إِحْدَاکُنَّ»، قُلْنَ: وَمَا نُقْصَانُ دِینِنَا وَعَقْلِنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «أَلَیْسَ شَهَادَةُ المَرْأَةِ مِثْلَ نِصْفِ شَهَادَةِ الرَّجُلِ» قُلْنَ: بَلَى، قَالَ: «فَذَلِکِ مِنْ نُقْصَانِ عَقْلِهَا، أَلَیْسَ إِذَا حَاضَتْ لَمْ تُصَلِّ وَلَمْ تَصُمْ» قُلْنَ: بَلَى، قَالَ: «فَذَلِکِ مِنْ نُقْصَانِ دِینِهَا» [رواه البخاری: 304].

210- از ابوسعید خدریس روایت است که گفت: در روز عید قربان – یا عید فطر – پیامبر خدا ج به (عیدگاه) آمدند، نزد زن‌ها رفته و فرمودند: «ای گروه زن‌ها! صدقه بدهید، زیرا من دیدم که بیشتر اهل دوزخ شمایان هستید».

گفتند: چرا یا رسول الله؟

فرمودند: «بسیار لعنت و دشنام می‌دهید، نیکی‌های شوهر را انکار می‌نمایید، و هیچ ناقص عقل و دینی را که مانند شما عقل شخص دانا و فهمیده را برباید، ندیدم».

گفتند: یا رسول الله! سبب نقصان عقل و دین ما چیست؟

فرمودند: «آیا شهادت زن برابر نصف شهادت مرد نیست»؟

گفتند: بلی! هست.

فرمودند: «این از نقصان عقل وی، [و] آیا در هنگام عادت ماهانگی، نماز و روزه را ترک نمی‌کند»؟

گفتند: بلی! ترک می‌کند.

فرمودند: «این هم سبب نقصان دین وی»([7]).

7- باب: اعْتِکَافِ المُسْتَحَاضَةِ

باب [7]: اعتکاف زن مستحاضه

211- عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهَا: «أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ اعْتَکَفَ مَعَهُ بَعْضُ نِسَائِهِ وَهِیَ مُسْتَحَاضَةٌ تَرَى الدَّمَ»، فَرُبَّمَا وَضَعَتِ الطَّسْتَ تَحْتَهَا مِنَ الدَّمِ [رواه البخاری: 309].

211- از عائشهل روایت است که گفت: یکی از همسران پیامبر خدا ج در حالی که استحاضه بود و خون می‌دید، با پیامبر خدا ج به اعتکاف نشست، و از شدت خونریزی بسا اوقات که طشت را زیرپای خود می‌گذاشت([8]).

8- باب: الطِّیبِ لِلْمَرْأَةِ عِنْدَ غُسْلِهَا مِنَ المَحِیضِ

باب [8]: استعمال خوشبوئی برای زن، بعد از غسل حیض

212- عَنْ أُمِّ عَطِیَّةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهَا قَالَتْ: «کُنَّا نُنْهَى أَنْ نُحِدَّ عَلَى مَیِّتٍ فَوْقَ ثَلاَثٍ، إِلَّا عَلَى زَوْجٍ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا، وَلاَ نَکْتَحِلَ وَلاَ نَتَطَیَّبَ وَلاَ نَلْبَسَ ثَوْبًا مَصْبُوغًا، إِلَّا ثَوْبَ عَصْبٍ، وَقَدْ رُخِّصَ لَنَا عِنْدَ الطُّهْرِ إِذَا اغْتَسَلَتْ إِحْدَانَا مِنْ مَحِیضِهَا فِی نُبْذَةٍ مِنْ کُسْتِ أَظْفَارٍ، وَکُنَّا نُنْهَى عَنِ اتِّبَاعِ الجَنَائِزِ» [رواه البخاری: 313].

212- از أم عطیهل([9]) روایت است که گفت: ما زن‌ها از اینکه برای مرده بیش از سه روز به ماتم بنشینیم، نهی می‌شدیم، مگر برای شوهر، که چهار ماه و ده روز به ماتم می‌نشستیم.

نه سرمه به چشم می‌کردیم، و نه خوشبویی استعمال می‌نمودیم، و به جز از برد یمانی رنگۀ، لباس رنگه دیگری نمی‌پوشدیم، و وقتی که از عادت ماهانگی پاک گردیده و غسل می‌کردیم، برای ما رخصت بود که از خوشبویی ظفار استعمال نمائیم، و از اشتراک در جنازه نیز ممنوع بودیم([10]).

9- باب: دَلْکِ المَرْأَةِ نَفْسَهَا إِذَا تَطَهَّرَتْ مِنَ المَحِیضِ

باب [9]: مالیدن زن سر و جان خود را بعد از پاک شدن از حیض

213- عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهَا: أَنَّ امْرَأَةً سَأَلَتِ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَنْ غُسْلِهَا مِنَ المَحِیضِ، فَأَمَرَهَا کَیْفَ تَغْتَسِلُ، قَالَ: «خُذِی فِرْصَةً مِنْ مَسْکٍ، فَتَطَهَّرِی بِهَا» قَالَتْ: کَیْفَ أَتَطَهَّرُ؟ قَالَ: «تَطَهَّرِی بِهَا»، قَالَتْ: کَیْفَ؟، قَالَ: «سُبْحَانَ اللَّهِ، تَطَهَّرِی» فَاجْتَبَذْتُهَا إِلَیَّ، فَقُلْتُ: تَتَبَّعِی بِهَا أَثَرَ الدَّمِ [رواه البخاری: 314].

213- از عائشهل روایت است که گفت: زنی از پیامبر خدا ج از کیفیت غسل خود از عادت ماهانگی پرسید، به وی امر کردند که چگونه غسل نماید.

فرمودند: که: «پارچۀ عطر آگینی را بگیر و خود را با آن پاک کن».

آن زن گفت: با این پارچه چگونه خود را پاک نمایم؟

فرمودند: «با آن پارچه خود را پاک کن».

گفت: چگونه؟

فرمودند: «سبحان الله! پاک کن».

[عائشهل می‌گوید]: آن زن را به طرف خود کشیدم و گفتم: با آن پارچه اثر خون را پاک کن([11]).

10- باب: امْتِشَاطِ المَرْأَةِ عِنْدَ غُسْلِهَا مِنَ المَحِیضِ

باب [10]: شانه کردن زن سر خود را در وقت غسل از حیض

214- وعَنْها رَضِیَ اللهُ عَنْهَا قَالَتْ: أَهْلَلْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی حَجَّةِ الوَدَاعِ، فَکُنْتُ مِمَّنْ تَمَتَّعَ وَلَمْ یَسُقْ الهَدْیَ، فَزَعَمَتْ أَنَّهَا حَاضَتْ وَلَمْ تَطْهُرْ حَتَّى دَخَلَتْ لَیْلَةُ عَرَفَةَ، فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، هَذِهِ لَیْلَةُ عَرَفَةَ وَإِنَّمَا کُنْتُ تَمَتَّعْتُ بِعُمْرَةٍ؟، فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «انْقُضِی رَأْسَکِ وَامْتَشِطِی، وَأَمْسِکِی عَنْ عُمْرَتِکِ»، فَفَعَلْتُ، فَلَمَّا قَضَیْتُ الحَجَّ أَمَرَ عَبْدَ الرَّحْمَنِ لَیْلَةَ الحَصْبَةِ، فَأَعْمَرَنِی مِنَ التَّنْعِیمِ مَکَانَ عُمْرَتِی الَّتِی نَسَکْتُ [رواه البخاری: 316].

214- و از عائشهل روایت است که گفت: با پیامبر خدا ج در حجة الوداع احرام بستم، و از کسانی بودم که (هدی) را نفرستاده بودند، و نیت حج تمتع کرده بودم، و عائشهل فکر کرد که به عادت ماهانگی گرفتار شده است، و تا شب عرفه پاک نشده بود.

گفت: یا رسول الله! امشب عرفه است، و من جهت تمتع، نیت عمره کرده بودم، [پس چه باید بکنم]؟

پیامبر خدا ج برایش گفتند: «گیسوهایت را بازکن، سرت را شانه بزن، و از عمره کردن خودداری نما»،

[عائشهل می‌گوید]: طبق هدایت پیامبر خدا ج عمل نمودم، و چون حج را انجام دادم، [شبی که از منی به طرف مکه می‌آمدیم]، در شب که به (محصَّب) سکنی گزیده بودیم به [پیامبر خدا ج به برادرم] عبدالرحمن امر کردند تا مرا از تنعیم به عوض عمرۀ که نیت آن را کرده بودم، عمره بدهد([12]).

11- باب: نَقْضِ المَرْأَةِ شَعَرَهَا عِنْدَ غُسْلِ المَحِیضِ

باب [11]: هنگام غسل حیض، زن باید موهایش را بگشاید

215- وعَنْها رَضِیَ اللهُ عَنْهَا قَالَتْ: خَرَجْنَا مُوَافِینَ لِهِلاَلِ ذِی الحِجَّةِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُهِلَّ بِعُمْرَةٍ فَلْیُهْلِلْ، فَإِنِّی لَوْلاَ أَنِّی أَهْدَیْتُ لَأَهْلَلْتُ بِعُمْرَةٍ» فَأَهَلَّ بَعْضُهُمْ بِعُمْرَةٍ، وَأَهَلَّ بَعْضُهُمْ بِحَجٍّ، وسَاقَتِ الحَدیثَ، وَذَکَرتْ حَیْضَتَها قالت: أَرْسَلَ مَعِی أَخِی عَبْدَ الرَّحْمَنِ إِلَى التَّنْعِیمِ، فَأَهْلَلْتُ بِعُمْرَةٍ «وَلَمْ یَکُنْ فِی شَیْءٍ مِنْ ذَلِکَ هَدْیٌ، وَلاَ صَوْمٌ وَلاَ صَدَقَةٌ» [رواه البخاری: 317].

215- و از عائشهل روایت است که گفت: مقارن به هلال ماه ذوالحجه [به سفر حج] بیرون شدیم.

پیامبر خدا ج فرمودند: «کسی که می‌خواهد عمره نماید، می‌تواند برای ادای عمره نیت نماید، و اگر من (هدی) را نفرستاده بودم، برای عمره احرام می‌بستم».

بعضی از [مردم] نیت عمره کردند، و بعضی نیت حج، و [عائشهل] حدیث را ذکر کرده، و در موضوع دچار شدنش به عادت ماهانگی گفت: [پیامبر خدا ج] برادرم عبدالرحمن را همراهم به (تنعیم) فرستادند، از آنجا برای عمره احرام بستم، و در هیچ کدام از این پیش آمدها بر من هدی، روزه، و صدقۀ لازم نگردید([13]).

12- باب: لاَ تَقْضِی الحَائِضُ الصَّلاَةَ

باب [12]: حائض نماز را قضاء نمی‌آورد

216- وعَنْها رَضِیَ اللهُ عَنْهَا: أَنَّ امْرَأَةً قَالَتْ: أَتَجْزِی إِحْدَانَا صَلاَتَهَا إِذَا طَهُرَتْ؟ فَقَالَتْ: أَحَرُورِیَّةٌ أَنْتِ؟ «کُنَّا نَحِیضُ مَعَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَلاَ یَأْمُرُنَا بِهِ» أَوْ قَالَتْ: فَلاَ نَفْعَلُهُ [رواه البخاری: 321].

216- و از عائشهل روایت است که زنی از وی پرسید: آیا زن بعد از پاک شدن از عادت ماهانگی، باید نماز خود را قضا بیاورد؟

عائشهل برایش گفت: مگر تو (حروریه) می‌باشی؟ مایان در زمان پیامبر خدا ج به عادت ماهانگی گرفتار می‌شدیم، و ما را به قضاء آوردن نماز امر نمی‌کردند، و یا گفت: ما نماز را قضاء نمی‌آوردیم([14]).

13- باب: النَّوْمِ مَعَ الحَائِضِ فِی ثِیَابِهَا

باب [13]: خواب شدن با حائض در جامه‌هایش

217- عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهَا حدیثُ حَیْضِها وهی مَعَ النَّبیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فی الخَمیلةِ، ثمَّ قَالَتْ: فی هذهِ الروایة: إِنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «کَانَ یُقَبِّلُهَا وَهُوَ صَائِمٌ» [رواه البخاری: 322].

217- از أم سلمهل در حدیثی که راجع به عادت ماهانگی‌اش روایت می‌کند، و اینکه او در این حالت با پیامبر خدا ج در یک قطیفه خوابیده بود، روایت است که گفت: پیامبر خدا ج در حالی که روزه داشتند، او را می‌بوسیدند([15]).

14- باب: شُهُودِ الحَائِضِ العِیدَیْنِ

باب [14]: حاضر شدن زن‌های حائض به نماز عید

218- عَنْ أُمّ عَطِیَّةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهَا قَالَتْ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «تَخْرُجُ العَوَاتِقُ وَذَوَاتُ الخُدُورِ، أَوِ العَوَاتِقُ ذَوَاتُ الخُدُورِ، وَالحُیَّضُ، وَلْیَشْهَدْنَ الخَیْرَ، وَدَعْوَةَ المُؤْمِنِینَ، وَیَعْتَزِلُ الحُیَّضُ المُصَلَّى»، قیل لَهَا: الحُیَّضُ؟ فَقَالَتْ: أَلَیْسَ یَشْهَدْنَ عَرَفَةَ، وَکَذَا وَکَذَا [رواه البخاری: 324].

218- از أم عطیهل روایت است که گفت: از پیامبر خدا ج شنیدم که فرمودند: «دخترهای نوجوان، و دخترهای پرده نشین، [و یا فرمودند که]: دخترهای جوان پرده نشین، و زن‌های حائض، بیرون شوند، و به کارهای نیک و دعای مسلمانان، اشتراک نمایند، ولی زن‌های حائض از آمدن به (عیدگاه) خودداری نمایند».

از [أم عطیه] پرسیدند: آیا زن‌های حائض [هم حاضر شوند]؟

گفت: مگر زن‌های حائض به (عرفات) و فلان جا و فلان جا حاضر نمی‌شوند([16])؟

15- باب: الصُّفْرَةِ وَالکُدْرَةِ فِی غَیْرِ أَیَّامِ الحَیْضِ

باب [15]: حکم زرداب و آب تیره در غیر ایام حیض

219- وعَنْها رَضِیَ اللهُ عَنْهَا قَالَتْ: «کُنَّا لاَ نَعُدُّ الکُدْرَةَ وَالصُّفْرَةَ شَیْئًا» [رواه البخاری: 326].

219- و از أم عطیهل روایت است که گفت: مایان زرداب، و آب تیره را از عادت ماهانگی حساب نمی‌کردیم([17]).

16- باب: المَرْأَةِ تَحِیضُ بَعْدَ الإِفَاضَةِ

باب [16]: حکم زنی که بعد از بازگشت از طواف افاضه، حیض می‌شود

220- عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهَا زَوْجِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، أَنَّهَا قَالَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ صَفِیَّةَ بِنْتَ حُیَیٍّ قَدْ حَاضَتْ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لَعَلَّهَا تَحْبِسُنَا أَلَمْ تَکُنْ طَافَتْ مَعَکُنَّ»، فَقَالُوا: بَلَى، قَالَ: «فَاخْرُجِی» [رواه البخاری: 328].

220- از عائشهل همسر پیامبر خدا ج روایت است که وی به پیامبر خدا ج گفت: یا رسول الله! (صفیه بنت حیی) به عادت ماهانگی گرفتار شده است.

پیامبر خدا ج فرمودند: «شاید او مانع رفتن ما شود، آیا او با شما طواف نکرده است»؟

گفتند: طواف کرده است.

فرمودند: پس [برایش بگو که از مکه] خارج شو([18]).

17- باب: الصَّلاَةِ عَلَى النُّفَسَاءِ وَسُنَّتِهَا

باب [17]: نماز [جنازه] بر زنی که در حالت نفاس وفات یافته است

221- عَنْ سَمُرَةَ بْنِ جُنْدُبٍ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ: «أَنَّ امْرَأَةً مَاتَتْ فِی بَطْنٍ، فَصَلَّى عَلَیْهَا النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَامَ وَسَطَهَا» [رواه البخاری: 332].

221- از سمره بن جندبس([19]) روایت است که: زنی از اثر ولادت وفات یافت، پیامبر خدا ج در وسط جنازه‌اش ایستادند، و بر وی نماز خواندند([20]).

18- «باب»

باب [18]

222- عَنْ مَیْمُونَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهَا زَوْجَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، أَنَّهَا کَانَتْ تَکُونُ حَائِضًا، لاَ تُصَلِّی وَهِیَ مُفْتَرِشَةٌ بِحِذَاءِ مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، «وَهُوَ یُصَلِّی عَلَى خُمْرَتِهِ إِذَا سَجَدَ أَصَابَها بَعْضُ ثَوْبِهِ» [رواه البخاری: 333].

222- از میمونهل همسر پیامبر خدا ج روایت است که گفت: وی در عادت ماهانگی بود و نماز نمی‌خواند، ولی در کنار جایی که پیامبر خدا ج سجده می‌کردند، خوابیده بود، و ایشان روی جای‌نماز خود، نماز می‌خواندند، و هنگام سجده‌کردن، گوشه‌های از لباس پیامبر خدا ج به بدن صفیهل تماس می‌کرد([21]).


7- کِتَابُ التَّیَمُّمِ



[1]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) اگر زن بعد از احرام بستن به عادت ماهانگی گرفتار شد، باید تمام افعال حج را به استثنای طواف کردن به خانۀ معظمه، انجام بدهد.

      2) اگر زن در حالت عادت ماهانگی و یا مریضی ولادت، و یا جنابت طواف نمود، بر وی شتری لازم می‌گردد.

      3) اگر کسی در حال بی‌وضویی طواف حج را انجام داد، بر وی گوسفندی لازم می‌گردد.

      4) قربانی کردن یک گاو از عوض همۀ همسران شخص جواز دارد، ولی اگر قربانی واجب باشد، باید شوهر از همسر و یا همسرانش اجازه بگیرد، و اگر قربانی نفلی باشد، اجازه گرفتن شرط نیست.

[2]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث و حدیث قبلی‌اش آنکه:

      1) روا است که زن در حالت عادت ماهانگی و یا مریضی ولادت سر شوهرش را بشوید، و یا شانه بزند.

      2) خدمت کردن زن برای شوهرش روا است، ولی باید خدمت کردن به موافقت زن باشد، و اگر موافقت نداشت، مرد حق ندارد او را به زور به خدمت خود وادارد.

      3) معتکف اگر سر، و یا پا و یا دست خود را از مسجد بیرون نماید، برایش جواز داشته و اعتکافش باطل نمی‌شود.

      4) شانه زدن موی سر برای مرد، حتی ولو آنکه در حال اعتکاف باشد، روا است.

      5) زن در حالت عادت ماهانگی و مریضی ولادت، نباید به مسجد داخل گردد.

      6) مباشرت ممنوع با زن در حالت اعتکاف، عبارت از جماع کردن و یا انجام دادن مقدمات جماع مانند بوسه زدن و در آغوش گرفتن است، نه مجرد تماس.

[3]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) شنیدن قرآن برای زن در حالت عادت ماهانگی‌اش جواز دارد.

      2) لمس کردن زنی که در عادت ماهانگی است، برای شوهرش جواز دارد.

      3) قرآن خواندن در نزد کسی که ملبس به نجاست است، جواز دارد.

[4]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) مراد از (نفاس) خونی است که از زن بعد از ولادت خارج می‌گردد، و ام سلمهل در این وقت حیض شده بود نه نفاس، ولی به جهت مشابهتی که بین حیض و نفاس وجود دارد، پیامبر خدا ج حیضش را نفاس نامیدند، و از این مشابهت‌ها آنکه: در هردوی آن‌ها زن از نماز خواندن و روزه گرفتن ممنوع می‌باشد، و در هردو حالت برای شوهرش روا نیست که با وی جماع نماید، و در هردو حالت زن از خواندن قرآن و رفتن به مسجد، و طواف به خانۀ خدا و امثال این‌ها ممنوع می‌باشد.

      2) جائز است که مرد در حالی که زنش به عادت ماهانگی و یا مریضی ولادت دچار است، اگر خواسته باشد، با وی در یک بستر بخوابد، ولی باید از تماس بین ناف زانوی زن خودداری نماید، و دیگر کارها از بوسه و معانقه وغیره برایش روا است.

[5]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) برای زن و شوهر روا است که – در جنابت وغیر جنابت – از یک طرف باهم غسل نمایند.

      2) آنچه که از آن به (همبستر شدن) تعبیر شده است، در لفظ حدیث (یباشرنی) می‌باشد، و مباشره یا مباشرت با زن عبارت از در آمیختن و جماع کردن با وی است، ولی چون مراد از آن در اینجا این چیزها نبوده، بلکه مجرد خوابیدن با زن است، از این جهت به همبسترشدن ترجمه شده است، یعنی: در یکبستر باهم خوابیدیم.

      3) هم آغوش شدن با زنی که در عادت ماهانگی است جواز دارد، ولی نباید با وی جماع نمود، زیرا جماع کردن با زن در این حالت، به اجماع علماء حرام است، تا جایی که اگر کسی این عمل را حلال بشمرد کافر می‌شود، و اگر حلال ندانسته و چنین عملی را انجام می‌دهد، گنهکار گردیده و باید از خداوند طلب مغفرت نماید.

      4) به شستن سر و بدن، اعتکاف باطل نمی‌شود.

      5) بیرون کردن تنها سر و یا تنها دست و یا تنها پا از مسجد، سبب باطل شدن اعتکاف نمی‌گردد.

[6]- از احکام و متعلق به این حدیث آنکه:

      1) هم‌آغوش شدن با زن در حالت عادت ماهانگی‌اش جواز دارد، و مراد از هم آغوش شدن آن است که با وی بخوابد ولی جماع کردن با وی در این حالت – طوری که مکررا به آن اشاره نمودیم – به اجماع علماء حرام است.

      2) این قول عائشهل که: (کدام یک از شما می‌تواند مانند پیامبر خدا ج زمام شهوت خود را بگیرد؟) دلالت بر این دارد که هم‌آغوش شدن با زن در حالت دعوت ماهانگی برای کسی روا است که از واقع شدن در جماع مطمئن باشد، و کسی که این اطمینان را به خود ندارد، نباید در این حالت با زنش هم‌آغوش شود.

[7]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) برای زن‌ها روا است که در روز عید مانند مردها به عیدگاه و به نماز عید بروند.

      2) سبب بیشتر رفتن زن‌ها به دوزخ، همان چیزهایی است که در حدیث نبوی شریف ذکر گردیده است، بنابراین اگر زنی متصف به این صفات نباشد، و مرتکب گناه دیگری که مستوجب رفتن به دوزخ می‌گردد نشود، یقینا مستحق رفتن به دوزخ نیست.

      3) زنی که در غیر ایام عادت ماهانگی و مریضی ولادت نماز خوانده و روزۀ فرضش را می‌گیرد، از ترک نماز و روزه در این حالت، ثواب روزه و نماز برایش داده می‌شود.

      4) زنی که به سبب عادت ماهانگی و یا مریضی ولادت نماز خود را ترک کرده است، و یا روزه نگرفته است، بعد از اینکه عارضه‌اش برطرف شد، باید روزهای را که روزه نگرفته است، قضاء بیاورد، ولی نمازهای را که به سبب عادت ماهانگی و یا مریضی ولادت ترک کرده است، قضاء آوردنی ندارد.

      5) مراد از نقصان دین، نقصان عبادت است، نه نقصان اصل دین، یعنی: عبادتی که زن‌ها انجام می‌دهند، نسبت به عبادتی که مردها انجام می‌دهند، کمتر است.

      6) همانطوری که مردها باید علم و معرفت حاصل نموده و احکام دین را بیاموزند، بر زن‌ها نیز لازم است که از این امور معرفت حاصل نمایند.

[8]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) استحاضه عبارت از خونی است که از زن، در غیر وقت عادت ماهانگی و مریضی ولادت خارج می‌گردد.

      2) آنکه در حالت استحاضه با پیامبر خدا ج به اعتکاف نشسته بود، ام سلمهل بود.

      3) زن در حالت استحاضه می‌تواند به اعتکاف بنشیند، ولی به اعتکاف نشستن زن در حالت عادت ماهانگی و مریضی ولادت جواز ندارد، و حتی داخل شدن وی به مسجد روا نیست.

[9]- نامش نسیبه بنت حارث انصاریه است، در غزوات با پیامبر خدا ج اشتراک داشت، زخمی‌ها را تداوی می‌کرد، و از مریض‌ها سرپرستی می‌نمود، و مرده‌ها را می‌شست، امام بخاری/ از وی پنج حدیث روایت کرده است، أسد الغابه (5/603).

[10]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) (ظفار) منطقه‌ای است در یمن که این خوشبوئی از آنجا می‌آمد.

      2) زن نباید جز برای شوهرش برای هیچ‌کس دیگری بیش از سه روز به ماتم بنشیند.

      3) زنی که شوهرش وفات نموده است، اگر حامل نباشد، باید چهار ماه و ده روز به عده بنشیند، در این مدت باید لباس عادی بپوشد، از سرمه کردن به چشم، و استعمال عطر خودداری نماید.

      4) عده زن حامل، وضع حمل است، ولو آنکه وضع حمل بعد از اندک مدتی از طلاق و یا وفات شوهرش صورت بگیرد.

      5) بعد از اینکه از عادت ماهانگی پاک می‌شود، برایش روا است که غرض از بین بردن بویی که شاید به سبب عادت ماهانگی به بدنش مانده باشد، اندکی عطر و خوشبوئی استعمال نماید.

      6) حکم رفتن زن به جنازه، إن‌شاءالله بعد از این در باب جنائز خواهد آمد.

[11]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) زن باید از مسائلی که به معرفت آن احتیاج دارد، پرسان نماید، ولو آنکه از مسائل خاص و حساس باشد، ولی شخصی که این مسائل را از وی می‌پرسد باید متصف به علم و صلاح باشد.

      2) زن بعد از اینکه از عادت ماهانگی‌اش پاک شد، باید برعلاوه از غسل نمودن، جاهایی را که اثر خون حیض به آن‌ها رسیده است، با خوشبوئی پاک نماید.

      3) عائشهل مسائل دقیقی را از احکام دین و احادیث نبوی می‌فهمید که بعضی‌ها از فهم آن‌ها عاجز بودند، و از اینجا است که علماء در پهلوی داشتن علم، داشتن فهم دقیق را در اجتهاد شرط دانسته‌اند، ورنه چه بسا که شخص اگر فهم درستی نداشته باشد، نصوص قرآن کریم و سنت نبوی را طوری بفهمد و توجیه نمایند که برخلاف مقصود شارع باشد.

[12]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) محصب جایی است بین مکه و منی، و در آن وقت حجاج وقتی که بعد از ایام تشریق به طرف مکۀ مکرمه می‌آمدند، شب را در آنجا می‌خوابیدند، و شب خوابیدن در (محصب) از مناسک حج نیست، و اگر کسی بنیت پیروی از نبی کریم در آنجا می‌خوابد، برایش ثواب دارد.

      2) اینکه عائشهل نیت عمره را کرده بود و یا نیت حج را، که در این زمینه روایات متعددی آمده است که هردو احتمال را می‌دهد، و برای جمع بین این روایات علماء گفته‌اند که: عائشهل اول نیت حج را کرده بود، ولی بعد از این که پیامبر خدا ج صحابه را به فسخ حج امر کردند، حج خود را به عمره تبدیل نمود، ولی بعد از اینکه به عادت ماهانگی گرفتار شد، و اتمام عمره برایش امکان‌پذیر نبود، پیامبر خدا ج او را امر کردند که عمره‌اش را به حج تبدیل نماید.

      3) احکام بیشتر متعلق به این حدیث، و سائر مسائل متعلق به حج، به تفصیل بیشتری إن‌شاءالله در باب حج خواهد آمد.

[13]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) پیامبر خدا ج در بیست و پنجم ماه ذوالقعده از مدینۀ منوره بیرون شدند، و بعد از (نُه) روز، و یا ده روز مسافرت در پنجم ماه ذوالحجه به مکۀ مکرمه رسیدند.

      2) در اینکه حج تمتع بهتر است یا حج قرآن و یا حج مفرد، بین علماء اختلاف است، و راجح در نزد احناف و حنابله آن است که حج تمتع افضل است، زیرا در این نوع حج، هریک از حج و عمره به طور مستقل اداء می‌گردد، و بعضی از احناف حج قرآن را بهتر می‌دانند.

[14]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) (حروریه) منسوب به (حروراء) است، و حروراء قریۀ در نزدیک کوفه است، و اولین اجتماع خوارج در این قریۀ صورت گرفته بود، و از این سبب گروهی از آن‌ها به نام (حروریه) یاد می‌شوند، و مقصد عائشهل این بود که مگر تو از خوارج هستی؟ زیرا گروهی از خوارج به خلاف اجماع علماء، قضاء آوردن نمازهایی را که زن در ایام عادت ماهانگی‌اش ترک می‌کند، بر وی لازم می‌دانند.

      2) نمازهای را که زن در ایام عادت ماهانگی و مریضی ولادت ترک می‌کند، قضاء آوردن آن‌ها بر وی لازم نیست، ولی روزه‌اش را باید قضاء بیاورد، و قبلا هم به این موضوع اشاره نمودیم، و تفصیل بیشتر آن إن‌شاءالله در کتاب روزه خواهد آمد.

[15]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) برای زن و شوهری که بر نفس خود اطمینان داشته باشند روا است که در وقت روزه داشتن یکدیگر خود را ببوسند، و اگر اطمینان نداشته باشد، بوسیدن مکروه است.

      2) اگر کسی همسرش را بوسید، و به سبب بوسیدن و یا در آغوش گرفتن انزال شد، باید همان روز را قضاء بیاورد، ولی بر وی کفارۀ نیست.

[16]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) زن‌ها می‌توانند در مواطن خیر و مجالس علم حاضر شوند.

      2) اگر زن‌های که به عادت ماهانگی گرفتار اند به نماز عید می‌روند، باید از داخل شدن به عیدگاه و مسجد خودداری نمایند.

      3) زن‌ها ولو آنکه به عادت ماهانگی گرفتار باشند، می‌توانند به طرف عیدگاه بروند، ولی نباید در این حالت به عیدگاه داخل شوند.

      4) بعضی از علماء از این حدیث نبوی شریف و جوب نماز عیدین را استنباط نموده‌اند.

      5) زن در حال گرفتاری به عادت ماهانگی می‌تواند به عرفات برود.

[17]- یعنی: خونی که از ما زن‌ها در غیر عادت ماهانگی به مانند زرداب، و یا به رنگ تیره خارج می‌شد، از ایام عادت ماهانگی خود حساب نمی‌کردیم، ولی اگر خون به رنگ زرداب و یا به رنگ تیره در ایام عادت ماهانگی زن از وی خارج گردد، از عادت ماهانگی حساب می‌شود، این مذهب جمهور علماء است، ولی امام مالک/ می‌گوید: خونی که از زن خارج می‌شود، به هر رنگی که باشد، و در هر وقتی که باشد، از ایام حیض محسوب می‌شود، ولی این حدیث ام عطیه نظر وی را رد می‌کند.

[18]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) صفیه بنت حیی یکی از امثات مؤمنین و ازواج مطهرات است، و وی از نسل هارون بن عمران برادر موسی علیهما السلام می‌باشد، از پیامبر خدا ج تنها ده حدیث روایت کرده است، و امام بخاری از وی تنها یک حدیث روایت کرده است.

      2) اگر زن طواف حج را انجام داد، و بعد از آن به عادت ماهانگی دچار گردید، و قبل از انجام دادن طواف و داع، اراده داشت که از مکه خارج شود، طواف و داع از وی ساقط می‌شود، و بر وی دم و یا فدیۀ لازم نمی‌گردد، و این همان چیزی بود که برای صفیهل واقع گردیده بود.

      3) طواف حج به هیچ طریقی از زن حائض ساقط نمی‌گردد، لذا به هر صورتی که شده است، باید انتظار بکشد که از عادت ماهانگی‌اش پاک شود، و بعد از آن طواف حجش را انجام بدهد.

      4) اگر زن پیش از انجام دادن طواف حج از مکۀ مکرمه خارج گردیده و به وطنش رفت، تا وقتی که بر نگشته و طواف حج را انجام نداده است، در موضوع جماع کردن با شوهرش مُحرم باقی می‌ماند، یعنی: جماع کردن شوهرش با وی تا وقتی که طواف حج را انجام نداده است، روا نیست.

      5) اگر زن در حالت عادت ماهانگی طواف حج را انجام داد، بر وی یک شتر لازم می‌گردد.

[19]- وی سمره بن جندب بن هلال فزاری است، با خوارج سخت مخالف بود و می‌گفت: بدترین مردمان هستند، مسلمانان را تکفیر می‌کنند، و خون آن‌ها می‌ریزند، از این جهت است که خوارج و کسانی که هم نظر آن‌ها هستند وی را دشنام داده و از وی بدگوئی می‌نمایند، در سال پنجاه و نه هجری در بصره وفات یافت، أسد الغابه (2/354-355).

[20]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) اگر زن در حالت عادت ماهانگی و یا مریضی ولادت وفات می‌یابد، باید بر وی نماز جنازه خوانده شود.

      2) در اینکه امام در وقت نماز خواندن بر زن به چه قسمت از جنازه ایستاده شود، بین علماء اختلاف است، امام احمد بن حنبل/ می‌گوید: باید به وسط جنازه ایستاده شود، و احناف رحمهم الله می‌گویند که باید در برابر سینه‌اش ایستاده شود، و در این موضوع در نزد آن‌ها فرقی بین جنازۀ زن و مرد نیست، و می‌گویند: اینکه در حدیث نبوی شریف لفظ (وسط) آمده است، وسط عبارت از سینه است، زیرا قسمت فوقانی جنازه عبارت از دست و سر، و پایین جنازه عبارت از شکم و پاها است، پس وسط عبارت از سینه است.

[21]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) جسم زن در حال عادت ماهانگی و مریضی ولادت نجس نمی‌باشد، ورنه پیامبر خدا ج به پهلوی همسر خود در آن حالت آن قدر نزدیک نماز نمی‌خواندند که جامه‌های‌شان به بدن وی تماس نماید.

      2) نماز خواندن بر بالای جانماز روا است، و چون جانماز پیامبر خدا ج از بوریا بود، بنابراین بهتر است که جانماز از فرض فقیرانه ساخته شود نه از فرش‌های متکبرانه.

      3) زنی که به عادت ماهانگی گرفتار است، نباید نماز بخواند، چنان‌چه از روزه گرفتن نیز ممنوع است، با این فرق که بعد از پاک شدن از عادت ماهانگی قضاءآوردن نماز بر وی لازم نیست، ولی باید روزه را قضاء بیاورد.

      4) خوابیدن زن در کنار کسی که نماز می‌خواند روا است.

      5) نماز خواندن بر بالای جانمازی که از ابریشم ساخته شده است، مکروه می‌باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد