ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
1- باب: السَّلَمِ فِی کَیْلٍ مَعْلومٍ
باب [1]: سَلَم در پیمانۀ معلوم
1049- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ المَدِینَةَ، وَالنَّاسُ یُسْلِفُونَ فِی الثَّمَرِ العَامَ وَالعَامَیْنِ، فَقَالَ: «مَنْ سَلَّفَ فِی تَمْرٍ، فَلْیُسْلِفْ فِی کَیْلٍ مَعْلُومٍ، وَوَزْنٍ مَعْلُومٍ» وَعَنهُ فِی رِوایة: «إلی أَجَلٍ مَعلُمٍ» [رواه الخاری: 2239].
1049- از ابن عباسب روایت است که گفت: پیامبر خدا ج به مدینه آمدند، و مردم مقابل میوه، برای یکسال و دو سال پول پیشکی میدادند، [در این زمینه] فرمودند.
«کسی که مقابل میوه پول پیشکی میدهد، در مقابل پیمانۀ معلوم، و وزن معلوم بدهد».
و از ابن عباسب در روایت دیگری آمده است که [پیامبر خدا ج فرمودند]: «تا به مدت معلوم»([1]).
2- باب: السَّلَمِ إِلَى مَا لَیْسَ عِنْدَهُ أَصْلٌ
باب [2]: سلم در چیزی که اصل در نزد وی موجود نیست
1050- عَن ابْنِ أَبِی أَوْفَى رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، فَقَالَ: «إِنَّا کُنَّا نُسْلِفُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَأَبِی بَکْرٍ، وَعُمَرَ فِی الحِنْطَةِ، وَالشَّعِیرِ، وَالزَّبِیبِ، وَالتَّمْرِ» [رواه البخاری: 2242، 2243].
1050- از ابن ابی اَوفَیب روایت است که گفت: مایان در زمان پیامبر خدا ج و زمان ابو بکر و عمرب در گندم، جو، گشمش و خرما، پول پیشکی میدادیم([2]).
1051- وَعَنهُ فِی روایة قَالَ: «کُنَّا نُسْلِفُ نَبِیطَ أَهْلِ الشَّأْمِ فِی الحِنْطَةِ، وَالشَّعِیرِ، وَالزَّیْتِ، فِی کَیْلٍ مَعْلُومٍ إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ»، قِیلَ لَهُ: إِلَى مَنْ کَانَ أَصْلُهُ عِنْدَهُ؟ قَالَ: مَا کُنَّا نَسْأَلُهُمْ عَنْ ذَلِکَ [رواه البخاری: 2244، 2245].
1051- و از ابن ابی اَوفَی در روایت دیگری آمده است که گفت: به زراعت کاران اهل شام در مقابل گندم، جو، و روغن به پیمانۀ معلوم و وزن معلوم، پول پیشکی میدادیم.
کسی گفت: این معامله را با کسانی میکردید که اصل مال نزد آنها موجود بود؟
گفت: از آنها در این مورد پرسان نمیکردیم([3]).
36- کتابُ الشُّفْعَةِ
[1]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
1) سَلَم عبارت از عقدی است که متاع در مستقبل، و قیمت آن در حال پرداخت میشود، مثلا: شخصی از دیگری مبلغ ده هزار درهم اکنون میگیرد تا بعد از مدت معینی که حاصلش به دست میآید، برایش مقدار معینی گندم و یا برنج و امثال این چیزها را بدهد.
2) اگر سلم در مکیلات صورت گرفت، باید نوع کیل آن تعیین گردد، مثلا گفته شود که مراد از کیل حجازی، و یا کیل عراقی، و یا کیل مصری است، واگر در چیزهای که وزن میشود صورت گرفت، باید نوع وزن آن تعیین گردد، مثلا گفته شود که وزن به کیلو است و یا به سیر و مَن، و امثال اینها، و اینکه چند کیلو و یا چند من، و یا چند خروار و امثال اینها میباشد.
3) اما شافعی/ میگوید: سَلَم تنها در چیزی روا است که قابل وزن کردن باشد، و در غیر آن روا نیست، و در نزد احناف هر چیزی که قابل تعیین است، سلم در آن جواز دارد، خواه موزون باشد، مانند: جو، گندم، و برنج، و یا معدود باشد، مانند: تخم مرغ، جوز، و خواه مذروع باشد، مانند: جامه.
[2]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
1) سبب ذکر زمان خلافت ابو بکر و عمرب، تاکید بر جواز عقد سلم است، ورنه اصل جواز آن از امر و تقریر پیامبر خدا ج ثابت میشود.
2) این حدیث دلالت بر مشروعیت سلم دارد.
3) گرچه در این حدیث چهار چیز از مکیلات ذکر گردیده است، ولی (سلم) در هر چیز دیگری که قابل کیل و وزن، و تعیین باشد، نیز جواز دارد.
[3]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
1) خرید و فروش با اهل ذمه و با غیر مسلمانان جواز دارد.
2) با قیاس به روغن، سلم در شیره و امثال آن نیز جواز دارد.
3) در سلم شرط نیست که اصل چیزی که در آن سلم صورت میگیرد، در نزد جانب مقابل وجود داشته باشد، مثلا: اگر سلم در گندم صور ت میگیرد، شرط نیست که گندم را در آینده تسلیم میدهد زراعت کار باشد، بلکه میشود که تاجر، و یا آهنگر و یا صاحب هرکار و پیشۀ دیگری باشد.