اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

سورۀ نساء

سورۀ نساء([1])

18- باب: قَوله تَعَالَى: ﴿وَإِنۡ خِفۡتُمۡ أَلَّا تُقۡسِطُواْ فِی ٱلۡیَتَٰمَى

باب [18]: قوله عزَّ وجلَّ: ﴿و اگر می‌ترسیدید که درباره یتیمان عدالت کرده نمی‌توانید...

1730- عَنْ عائِشَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهَا أَنَّها سَأَلَها عُرْوَةٌ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿وَإِنۡ خِفۡتُمۡ أَلَّا تُقۡسِطُواْ فِی ٱلۡیَتَٰمَى فَقَالَتْ: یَا ابْنَ أُخْتِی، هَذِهِ الیَتِیمَةُ تَکُونُ فِی حَجْرِ وَلِیِّهَا، تَشْرَکُهُ فِی مَالِهِ، وَیُعْجِبُهُ مَالُهَا وَجَمَالُهَا، فَیُرِیدُ وَلِیُّهَا أَنْ یَتَزَوَّجَهَا بِغَیْرِ أَنْ یُقْسِطَ فِی صَدَاقِهَا، فَیُعْطِیَهَا مِثْلَ مَا یُعْطِیهَا غَیْرُهُ، فَنُهُوا عَنْ أَنْ یَنْکِحُوهُنَّ إِلَّا أَنْ یُقْسِطُوا لَهُنَّ، وَیَبْلُغُوا لَهُنَّ أَعْلَى سُنَّتِهِنَّ فِی الصَّدَاقِ، فَأُمِرُوا أَنْ یَنْکِحُوا مَا طَابَ لَهُمْ مِنَ النِّسَاءِ سِوَاهُنَّ، قَالَ عُرْوَةُ: قَالَتْ عَائِشَةُ: وَإِنَّ النَّاسَ «اسْتَفْتَوْا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بَعْدَ هَذِهِ الآیَةِ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ: ﴿وَیَسۡتَفۡتُونَکَ فِی ٱلنِّسَآءِ»، قَالَتْ عَائِشَةُ: وَقَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى فِی آیَةٍ أُخْرَى: ﴿وَتَرۡغَبُونَ أَن تَنکِحُوهُنَّ: رَغْبَةُ أَحَدِکُمْ عَنْ یَتِیمَتِهِ، حِینَ تَکُونُ قَلِیلَةَ المَالِ وَالجَمَالِ، قَالَتْ: فَنُهُوا أَنْ یَنْکِحُوا عَنْ مَنْ رَغِبُوا فِی مَالِهِ وَجَمَالِهِ فِی یَتَامَى النِّسَاءِ إِلَّا بِالقِسْطِ، مِنْ أَجْلِ رَغْبَتِهِمْ عَنْهُنَّ إِذَا کُنَّ قَلِیلاَتِ المَالِ وَالجَمَالِ» [رواه البخاری: 4574].

1730- از عائشهل روایت است که عروهس از وی از معنی این قول خداوند متعال پرسید که: ﴿و اگر می‌ترسیدید که درباره یتیمان عدالت کرده نمی‌توانید، با زنانی ازدواج نمائید که دل‌خواهتان باشند، دو، سه وچهار، و اگر خوف بی‌عدالتی دارید، تنها به یک همسر اکتفاء کنید.

عائشهل گفت: خواهر زاده‌ام! مراد از این آیت دختر یتیمی است که در آغوش سرپرست خود می‌باشد، در مال سرپرست خود شریک است، و از نگاه مال و جمالی که دارد، مورد تمایل سرپرست خود قرار می‌گیرد، و سر پرستش بدون آنکه برایش مهر کاملی که – برای دیگر زن‌ها می‌دهد – بدهد، می‌خواهد او را به نکاح بگیرد، از نکاح کردن چنین یتیمانی تا وقتی که مهر آن‌ها را به طور کامل و حتی بیشتر از آن نمی‌دهند منع شدند، و امر شدند که از دیگر زن‌ها آنچه را که می‌خواهند [تا چهار زن] به نکاح بگیرند.

عائشهل گفت: بعد از نزول این آیت مردم از پیامبر خدا ج استفتاء نمودند، و خداوند این آیت را نازل ساخت که: «و مردم از تو درباره زن‌ها فتوی می‌خواهند».

عائشهل گفت: و مراد از قول خداوند متعال در آیت دیگری که می‌فرماید: ﴿و از نکاح گرفتن آن‌ها رو می‌گردانید...، رو گردانیدن از نکاح کردن یتیمانی است که مال و جمالی ندارند.

عائشهل گفت که: از نکاح گرفتن یتیمان دارای مال و جمال بدون درنظر گرفتن عدالت درباره آن‌ها از این جهت منع شدند، که از نکاح گرفتن یتیمان بدون مال و جمال خود داری می‌کردند.

19- باب: قَوله عَزَّ وَجَلَّ: ﴿یُوصِیکُمُ ٱللَّهُ فِیٓ أَوۡلَٰدِکُمۡۖ

باب [19]: قوله عزَّ وجلَّ: ﴿خدا شما را دربارۀ اولاد شما سفارش می‌کند

1731- عَنْ جَابِرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: «عَادَنِی النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَأَبُو بَکْرٍ فِی بَنِی سَلِمَةَ مَاشِیَیْنِ، فَوَجَدَنِی النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لاَ أَعْقِلُ شَیْئًا، فَدَعَا بِمَاءٍ، فَتَوَضَّأَ مِنْهُ، ثُمَّ رَشَّ عَلَیَّ فَأَفَقْتُ»، فَقُلْتُ: مَا تَأْمُرُنِی أَنْ أَصْنَعَ فِی مَالِی یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَنَزَلَتْ: ﴿یُوصِیکُمُ ٱللَّهُ فِیٓ أَوۡلَٰدِکُمۡۖ [رواه البخاری: 4577].

1731- از جابرس روایت است که گفت: پیامبر خدا ج و ابوبکرس در قبیلۀ (بنی سلمه) پیاده به دیدن من آمدند، پیامبر خدا ج مرا دیدند که از هوش رفته‌ام، آبی را طلبیدند، از آن آب وضوء ساختند و بر من پاشیدند.

من به هوش آمدم و گفتم: یا رسول الله! در مورد اموالم مرا امر می‌کنید که چه کار کنم؟ و این آیت نازل گردید: ﴿خداوند شما را دربارۀ فرزندان‌تان سفارش می‌کند که سهم پسر برابر سهم دو دختر است...([2]).

20- باب: قوله تَعَالَى: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَظۡلِمُ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖۖ

باب [20]: قوله تعالی: ﴿خداوند به اندازۀ یک ذره ظلم نمی‌کند

1732- عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: أتى ناسٌ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ نَرَى رَبَّنَا یَوْمَ القِیَامَةِ؟ فَذَکَرَ حَدیث الرُّوْیَة وقَدْ تَقَدَّمَ بِکامِلِهِ ثُمِّ قالَ: إِذَا کَانَ یَوْمُ القِیَامَةِ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ تَتْبَعُ کُلُّ أُمَّةٍ مَا کَانَتْ تَعْبُدُ، فَلاَ یَبْقَى مَنْ کَانَ یَعْبُدُ غَیْرَ اللَّهِ مِنَ الأَصْنَامِ وَالأَنْصَابِ، إِلَّا یَتَسَاقَطُونَ فِی النَّارِ، حَتَّى إِذَا لَمْ یَبْقَ إِلَّا مَنْ کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ بَرٌّ أَوْ فَاجِرٌ، وَغُبَّرَاتُ أَهْلِ الکِتَابِ فَیُدْعَى الیَهُودُ فَیُقَالُ لَهُمْ: مَنْ کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ؟ قَالُوا: کُنَّا نَعْبُدُ عُزَیْرَ ابْنَ اللَّهِ فَیُقَالُ لَهُمْ: کَذَبْتُمْ مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ صَاحِبَةٍ وَلاَ وَلَدٍ، فَمَاذَا تَبْغُونَ؟ فَقَالُوا: عَطِشْنَا رَبَّنَا فَاسْقِنَا، فَیُشَارُ أَلاَ تَرِدُونَ فَیُحْشَرُونَ إِلَى النَّارِ کَأَنَّهَا سَرَابٌ یَحْطِمُ بَعْضُهَا بَعْضًا فَیَتَسَاقَطُونَ فِی النَّارِ، ثُمَّ یُدْعَى النَّصَارَى فَیُقَالُ لَهُمْ: مَنْ کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ؟ قَالُوا: کُنَّا نَعْبُدُ المَسِیحَ ابْنَ اللَّهِ، فَیُقَالُ لَهُمْ: کَذَبْتُمْ، مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ صَاحِبَةٍ وَلاَ وَلَدٍ، فَیُقَالُ لَهُمْ: مَاذَا تَبْغُونَ؟ فَکَذَلِکَ مِثْلَ الأَوَّلِ حَتَّى إِذَا لَمْ یَبْقَ إِلَّا مَنْ کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ مِنْ بَرٍّ، أَوْ فَاجِرٍ، أَتَاهُمْ رَبُّ العَالَمِینَ فِی أَدْنَى صُورَةٍ مِنَ الَّتِی رَأَوْهُ فِیهَا، فَیُقَالُ: مَاذَا تَنْتَظِرُونَ تَتْبَعُ کُلُّ أُمَّةٍ مَا کَانَتْ تَعْبُدُ، قَالُوا: فَارَقْنَا النَّاسَ فِی الدُّنْیَا عَلَى أَفْقَرِ مَا کُنَّا إِلَیْهِمْ وَلَمْ نُصَاحِبْهُمْ، وَنَحْنُ نَنْتَظِرُ رَبَّنَا الَّذِی کُنَّا نَعْبُدُ، فَیَقُولُ: أَنَا رَبُّکُمْ، فَیَقُولُونَ: لاَ نُشْرِکُ بِاللَّهِ شَیْئًا، مَرَّتَیْنِ أَوْ ثَلاَثًا» [رواه البخاری: 4581].

1732- از ابوسعید خدریس روایت است که گفت: اشخاصی نزد پیامبر خدا ج آمده و گفتند: آیا پروردگار خود را در روز قیامت خواهیم دید؟

- حدیث رؤیت را که قبلاً گذشت ذکر نموده - و بعد از آن فرمودند که: «در روز قیامت منادی ندا می‌کند که هر امتی پیروی چیزی را بنمایند که آن را عبادت می‌کرده است، پس باقی نمی‌ماند کسی که عبادت می‌کرد غیر خدا را از بتان و انصاف([3])، مگر آنکه در آتش دوزخ می‌افتند.

تا آنکه مردم دیگری جز خدا پرستان بدکار و نیکوکار، و بقایای اهل کتاب باقی نمی‌ماند، یهود خواسته می‌شوند، و برای آن‌ها گفته می‌شود که: شما چه کسی را عبادت می‌کردید؟

می‌گویند: عزَیر فرزند خدا را، برای آن‌ها گفته می‌شود که: شما دروغ گفتید، خدا زن و فرزندی ندارد، بگوئید که چه می‌خواهید؟ می‌گویند: پروردگارا تشنه هستیم، ما را آب بده! برای‌شان اشاره می‌شود که مگر خود شما به سر آب نمی‌روید؟ و همان است که به سوی آتش سراب مانندی که هر موجش موج دیگرش را از بین می‌برد، سوق داده می‌شوند، و در آتش می‌افتند.

بعد از آن مسیحیان خواسته می‌شوند، و از آن‌ها پرسیده می‌شود که شما چه کسی را عبادت می‌کردید؟

می‌گویند: مسیح فرزند خدا را، برای آن‌ها گفته می‌شود که: دروغ گفتید، خدا زن و فرزندی ندارد، و از ایشان پرسان می‌شود که چه می‌خواهید؟ و با این‌ها هم مانند یهود معامله می‌شود.

تا آنکه دیگری جز خدا پرستان نیکوکار و بدکار باقی نمی‌ماند، پروردگار عالمیان به نزدیک‌ترین صفتی که او را به آن شناخته‌اند، متجلی می‌گردد([4])، و گفته می‌شود که شمایان منتظر چه هستید؟ هرکس پیروی چیزی را بکند که آن را [در دنیا] عبادت می‌کرد.

می‌گویند: ما در دنیا مردمانی را که [از طاعت خدا سرپیچی کرده بودند] در حالی ترک کردیم که خیلی به آن‌ها محتاج بودیم، و با آن هم با آن‌ها همراهی نکردیم، و ما منتظر پروردگار خود هستیم که او را عبادت می‌کردیم.

[خداوند متعال] می‌گوید: من پروردگار شما هستم، و آن‌ها می‌گویند: ما هیچ چیزی را به خدا شریک نمی‌آوریم» و این سخن را دو و یا سه بار تکرار می‌کنند»([5]).

21- باب: قَوله عَزَّ وَجَلَّ: ﴿فَکَیۡفَ إِذَا جِئۡنَا مِن کُلِّ أُمَّةِۢ بِشَهِیدٖ

باب [21]: قوله عزَّ وجلَّ: ﴿پس چگونه است هنگامی که از هر امتی شاهدی را حاضر گردانیم

1733- عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ مَسْعُودٍ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ لِی النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «اقْرَأْ عَلَیَّ» قُلْتُ: آقْرَأُ عَلَیْکَ وَعَلَیْکَ أُنْزِلَ؟ قَالَ: «فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْ غَیْرِی» فَقَرَأْتُ عَلَیْهِ سُورَةَ النِّسَاءِ، حَتَّى بَلَغْتُ: ﴿فَکَیۡفَ إِذَا جِئۡنَا مِن کُلِّ أُمَّةِۢ بِشَهِیدٖ وَجِئۡنَا بِکَ عَلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ شَهِیدٗا قَالَ: «أَمْسِکْ» فَإِذَا عَیْنَاهُ تَذْرِفَانِ [رواه البخاری: 4582].

1733- از عبدالله بن مسعودس روایت است که گفت: پیامبر خدا ج به من گفتند که: «برایم قرآن بخوان»؟

گفتم: من برای شما قرآن بخوانم، در حالی که قرآن بر خود شما نازل شده است؟

فرمودند: «من دوست دارم که قرآن را از دیگری بشنوم».

سورۀ (نساء) را برای‌شان خواندم، چون به این آیت رسیدم که: ﴿فَکَیۡفَ إِذَا جِئۡنَا مِن کُلِّ أُمَّةِۢ بِشَهِیدٖ وَجِئۡنَا بِکَ عَلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ شَهِیدٗا، فرمودند: «بس است» و اشک از چشمان‌شان جاری بود([6]).

22- باب: قَوله عَزَّ وَجَلَّ: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ ظَالِمِیٓ أَنفُسِهِمۡ

باب [22]: قوله عزَّ وجلَّ: ﴿هر آئینه آنان که فرشتگان قبض ارواح ایشان کردند، در حالی که بر خود ستم کننده بودند...

1734- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللهُ عَنْهُمَا: «أَنَّ نَاسًا مِنَ المُسْلِمِینَ کَانُوا مَعَ المُشْرِکِینَ یُکَثِّرُونَ سَوَادَ المُشْرِکِینَ، عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، یَأْتِی السَّهْمُ فَیُرْمَى بِهِ فَیُصِیبُ أَحَدَهُمْ، فَیَقْتُلُهُ - أَوْ یُضْرَبُ فَیُقْتَلُ» - فَأَنْزَلَ اللَّهُ: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ ظَالِمِیٓ أَنفُسِهِم [رواه البخاری: 4596].

1734- از ابن عباسب روایت است که گفت: در زمان پیامبر خدا ج مردمی از مسلمانان [در وقت جنگ] در کنار مشرکان بودند([7])، و شماره آن‌ها را زیاد می‌ساختند، گاهی تیری می‌آمد، و به آن مسلمان اصابت می‌کرد، و او را می‌کشت، و یا [با شمیر] مورد اصابت قرار می‌گرفت و کشته می‌شد، در این مورد خداوند این آیت را نازل فرمودند: ﴿به تحقیق کسانی که فرشتگان قبض ارواح ایشان کردند در حالی که بر خود ستم کننده بودند....

23- باب: قَوله تَعَالَى: ﴿۞إِنَّآ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ کَمَآ أَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ نُوحٖ إِلَى قَوله: ﴿وَیُونُسَ وَهَٰرُونَ وَسُلَیۡمَٰنَۚ

باب [23]: قوله تعالی: ﴿ما بر تو وحی فرستادیم مثلی که بر نوح وحی فرستادیم، -تا- و یونس و هارون و سلیمان را

1735- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قالَ: «مَنْ قالَ: أَنَا خَیْرٌ مِنْ یُونُسَ بْنِ مَتَّى، فَقَدْ کَذَبَ» [رواه البخاری: 6403].

1735- از ابوهریرهس از پیامبر خدا ج روایت است که فرمودند: «کسی که بگوید (من) از یونس بن متی بهترم، دروغ گفته است»([8]).

سُورَة المَائِدَةِ



[1]- از مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) سوره نساء به اتفاق علماء مدنی است، به جز این آیه کریمه که: ﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ یَأۡمُرُکُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا که درباره عثمان بن ابی طلحه در مکه نازل گردید.

      2) این سورۀ مبارکه، دارای (24) بیست وچهار رکوع، و (177) یک صد وهفتاد وهفت آیت، و (2720) دو هزار وهفت صد وبیست کلمه، و (16667) شانزده هزار وشش صد وشصت وهفت حرف، و (7410) هفت هزار وچهار صد وده نقطه است.

      3) یک جانب از جوانب اعجازی قرآن کریم در این سورۀ آنکه: در سه آیت از آیات این سورۀ که آیه (11)، و (12)، و (176) باشد، یک علم کامل که علم (میراث) باشد، گنجانیده شده است، و طوری که همگان می‌دانند (میراث) حالات بسیار متعدد و گوناگونی دارد که از صدها حالت می‌گذرد، ولی با آن هم قرآن کریم با اعجاز خود توانسته است این همه حالات و اشکال را تنها در یک ونیم صفحه خود بگنجاند، و اگر فقهاء و قانون دانان جهان، از مسلمانان و غیر مسلمانان در یکجا جمع شوند، و روزها و ماه‌ها، و حتی سال‌ها بکوشند، نخواهند توانست، مجموع حالات این علم را با تعین هر میراث‌بر، از فرض و تعصیب و حجب و حرمان و غیره در چند سطر محدودی طوری که در قرآن مجید آمده است بگنجانند، پس بخودی خود دانسته می‌شود که این قرآن از جانب بر پادارنده آسمان‌ها و زمین ، و از جانب خالق بشر است، نه از طرف خود بشر.

[2]- بعضی از علماء می‌گویند: ابن جریج که یکی از روات این حدیث است، دچار وهم شده است، زیرا آیه که در مورد قصه جابرس نازل گردیده، آیه کلاله بود، نه آیه مواریث، و کلاله کسی است که نه پدری دارد و نه فرزندی، و جابرس در این وقت چنین حالتی داشت، و آیه ﴿یُوصِیکُمُ ٱللَّهُ فِیٓ أَوۡلَٰدِکُمۡۖ دربارۀ سعد بن ربیع نازل گردید، که در جنگ أحد به شهادت رسید، از وی دو دختر و مادرشان ماند، برادر سعد آمد و به اساس قانون جاهلیت، تمام اموالش را گرفت، و خداوند این آیه کریمه را نازل ساخت، و در زمان جاهلیت عادت بر این بود که تمام میراث متعلق به (میراث‌بر) مرد بود، و برای زن‌ها چیزی نمی‌دادند، و اسلام این قانون جاهلیت را از بین برد، و زن‌ها را با مردها در اصل میراث شریک ساخت، و برای هر کدام نصیب معینی را مقرر نمود.

[3]- انصاب جمع نُصُب است، و نصب بتی است که از سنگ تراشیده شده و مشرکین در پای آن، حیوانات را ذبح می‌کردند، و خون حیوان را بر آن بت می‌مالیدند، و یا (نصب): پایه سنگی است که مشرکین در کنار آن حیوانات را ذبح می‌کردند، و آن را به خون آن حیوانات سرخ می‌کردند.

[4]- اگر عبارت حدیث به همان طوری که هست ترجمه شود، معنی حدیث چنین می‌شود که: پروردگار عالیمان به نزدیک‌ترین صورتی که او را دیده بودند، نزدشان می‌آید، و طوری که معلوم است، مسلمانان پروردگار خود را پیش از این ندیده بودند، از این جهت علماء، بعضی از الفاظ این حدیث نبوی شریف را به این گونه توجیه و تاویل کرده‌اند، که مراد از (صورت): صفت است، و مراد از اینکه (او را دیده بودند): یعنی: صفات او را دانسته بودند، و مراد از اینکه: (نزدشان می‌آید): یعنی: برای آن‌ها تجلی می‌کند، و البته این‌ها همه تاویلاتی است که مبتنی بر یقین نیست، و بهتر است که بگوئیم: به هر آنچه که مراد خدا و رسول او از این الفاظ است ایمان داریم، و گرچه حقیقت آن را نمی‌دانیم، والله تعالی أعلم.

[5]- و این سخن را از این جهت می‌گویند که خداوند متعال به صفتی برای آن‌ها تجلی می‌کند که او تعالی را به آن صفت نمی‌شناسند، و امام خطابی/ می‌گوید: حکمت در اینکه مسلمانان در این بار از رویت حقیقی محجوب می‌باشند این است که در بین آن‌ها منافقین وجود دارند، و هنگامی که منافقین از بین آن‌ها خارج ساخته شوند، حجاب از بین برداشته شده و در وقت رویت، پروردگار خود را شناخته و می‌گویند: تو پروردگار ما هستی.

[6]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) مراد از شاهد هر امت، نبی آن است که برای امت خود، و یا بر (علیه) امت خود شهادت می‌دهد، یعنی: یا به نفع امت خود، و یا به ضرر امت خود شهادت می‌دهد، و باز پیامبر خدا ج برای آن پیامبران شهادت داده و سخن آن‌ها را تصدیق می‌کنند.

      2) سبب گریه پیامبر خدا ج یا استذکار موقف هولناک روز قیامت، و یا فرحت و خوشحالی این امر بود که در روز قیامت، بر صدق دیگر انبیاء شهادت می‌دهند، و البته طوری که معلوم است، خوشحالی زیاد، گاهی سبب گریه و ریختن اشک می‌شود.

[7]- از آن جمله: عمرو بن أمیه بن خلف، و عاص بن منبه، و حارث بن زمعه، و ابو قیس بن فاکه، و ابو قیس بن ولید، و ولید بن عتبه، و علاء بن أمیه، در روایتی آمده است که این‌ها در روز جنگ بدر آمده بودند، چون قلت مسلمانان و کثرت کفار را دیدند به شک افتاده و گفتند: مسلمانان را دین‌شان مغرور ساخته است، ولی خود آن‌ها در همین جنگ کشته شدند.

[8]- لفظ حدیث نبوی شریعت در کلمه (أنا) که به معنی (من) می‌باشد، دو احتمال دارد، احتمال اول آنکه: اگر کسی بگوید که (من) یعنی: گوینده این سخن، از یونس بن متی بهترم، دروغ گفته است، و از وی بهتر نیست، زیرا غیر از انبیاء هرکس که باشد، و به هر مرتبه که باشد، به انبیاء رسیده نمی‌تواند، و این امر در شریعت اسلامی از مسلمات است، و احتمال دیگر آنکه: مراد از (من) نبی کریم ج باشند، که در این صورت چون ثابت است که حضرت ختمی مرتبت ج خیر البشر هستند و بر همگان فضیلت دارند، باید گفت که ایشان این سخن را از روی تواضع گفته‌اند، و سبب منع کردن از بهتر شمردن ایشان این است که اگر در بین انبیاء تفاضل صورت بگیرد، احتمال این وجود دارد، که برای بعضی از آن‌ها نسبت نقص داده شود، و این چیز حرام است، ورنه اصل تفاضل در بین انبیاء الله در قرآن کریم ثابت است، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿۞تِلۡکَ ٱلرُّسُلُ فَضَّلۡنَا بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۘ.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد