ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
33- باب: قَوله تَعَالَى: ﴿وَءَاخَرُونَ ٱعۡتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمۡ﴾ الآیة
باب [33]: قوله تعالی: ﴿... و گروه دیگری که به گناهان خود اعتراف نمودند﴾([2])
1746- عَنْ سَمُرَة بْن جُنْدَبٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَنَا: «أَتَانِی اللَّیْلَةَ آتِیَانِ فَابْتَعَثَانِی، فَانْتَهَیْنَا إِلَى مَدِینَةٍ مَبْنِیَّةٍ بِلَبِنِ ذَهَبٍ، وَلَبِنِ فِضَّةٍ، فَتَلَقَّانَا رِجَالٌ شَطْرٌ مِنْ خَلْقِهِمْ کَأَحْسَنِ مَا أَنْتَ رَاءٍ، وَشَطْرٌ کَأَقْبَحِ مَا أَنْتَ رَاءٍ، قَالاَ لَهُمْ: اذْهَبُوا فَقَعُوا فِی ذَلِکَ النَّهْرِ، فَوَقَعُوا فِیهِ، ثُمَّ رَجَعُوا إِلَیْنَا، قَدْ ذَهَبَ ذَلِکَ السُّوءُ عَنْهُمْ، فَصَارُوا فِی أَحْسَنِ صُورَةٍ، قَالاَ لِی: هَذِهِ جَنَّةُ عَدْنٍ، وَهَذَاکَ مَنْزِلُکَ، قَالاَ: أَمَّا القَوْمُ الَّذِینَ کَانُوا شَطْرٌ مِنْهُمْ حَسَنٌ، وَشَطْرٌ مِنْهُمْ قَبِیحٌ، فَإِنَّهُمْ خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَیِّئًا، تَجَاوَزَ اللَّهُ عَنْهُمْ» [رواه البخاری: 4674].
1746- از سَمُرَه بن جُندُبس روایت است که گفت: پیامبر خدا ج فرمودند: «شب گذشته دو نفر نزدم آمدند و مرا با خود به شهری بردند که از خشتهای طلا و نقره ساخته شده بود، در آنجا مردمی به استقبال ما آمدند که یک طرف جسم آنها به بهترین شکلی بود که در عمر خود دیده باشی، و طرف دیگر جسمشان به بدترین صورتی بود که در عمر خود دیده باشی.
آن دو نفر برای مردم آن شهر گفتند: بروید و خود را در آن جو بیندازید، آنها خود را در آن جو انداختند و بسوی ما بازگشتند، [دیدیم که] آن شکل قبیح و زشت از آنها دور گردیده و به بهترین شکلی درآمدهاند.
آن دو نفر برایم گفتند: این جو «جنت عدن» است، و این منزلتست، و گفتند: آن مردمی که قسمتی از جسم آنها زیبا و قسمت دیگرش زشت بود، کسانیاند که کارهای نیک و بد را با هم درآمیختهاند، و خداوند از گناهانشان درگذشته است».
سُورَة هُودِ
[1]- از مسائل متعلق به این سوره آنکه:
1) سورۀ براءه مدنی است، مگر دو آیت آخر آن که از ﴿لَقَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ﴾ تا آخر سورۀ باشد، که در مکه نازل گردیده است.
2) این سورۀ دارای سیزده نام است، که عبارتاند از: براءه، توبه، عذاب، مقشقشه، بحوث، فاضحه، مبعثره، مثیره، حافره، مشرده، مخزیه، منکله، و مدمدمه.
3) در اینکه چرا در اول آن (بسم الله) ذکر نشده است، اقوال متعددی وجود دارد، و اشهر آن اقوال این است که چون این سورۀ بیانگر نقض عهد بین مسلمانان و مشرکان است، از این جهت در آن بسم الله ذکر نگردیده است، زیرا عادت در آن وقت آن بود که اگر عهدی را نقض میکردند، بسم الله را در آن ذکر نمیکردند، و این سورۀ بنا به همان عادت نازل گردید، حاکم نیشاپوری در مستدرک خود از ابن عباسب روایت میکند که گفت: از علیس سبب عدم وجود (بسمله) را در اول سورۀ براءه پرسیدم، گفت: سبب این امر آن است که (بسمله) بیانگر امان، و سورۀ براءه بیانگر جنگ و قتال است.
4) این سورۀ دارای (16) شانزده رکوع، و (129) یک صد وبیست ونه آیت، و (2527) دو هزار و پنج صد وبیست وهفت کلمه، و (11360) یازده هزار وسه صد وشصت حرف، و (4760) چهار هزار وهفت صد وشصت نقطه است.
[2]- از ابن عباسب روایت است که این آیه کریمه درباره ابو لبابه و همراهانش که از غزوه تبوک تخلف نموده بودند، نازل گردید، زیرا هنگامی که پیامبر خدا ج از آن غزوه برگشتند آنها خود را به پایههای مسجد بسته و سوگند خوردند که جز پیامبر خدا ج شخص دیگری نباید آنها را رها سازد، و چون این آیات نازل گردید، پیامبر خدا ج آنها را مورد عفو قرار داده و از آن پایهها باز کرده و رها ساختند.