ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
36- باب: قَوله تَعَالى: ﴿إِلَّا مَنِ ٱسۡتَرَقَ ٱلسَّمۡعَ﴾ الآیة
باب [36]: قوله تعالی: ﴿... مگر آنهائی که استراق سمع میکنند﴾
1749- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ، یَبْلُغُ بِهِ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «إِذَا قَضَى اللَّهُ الأَمْرَ فِی السَّمَاءِ، ضَرَبَتِ المَلاَئِکَةُ بِأَجْنِحَتِهَا خُضْعَانًا لِقَوْلِهِ، کَالسِّلْسِلَةِ عَلَى صَفْوَانٍ - قَالَ عَلِیٌّ: وَقَالَ غَیْرُهُ: صَفْوَانٍ یَنْفُذُهُمْ ذَلِکَ - فَإِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ، قَالُوا: مَاذَا قَالَ رَبُّکُمْ، قَالُوا لِلَّذِی قَالَ: الحَقَّ، وَهُوَ العَلِیُّ الکَبِیرُ، فَیَسْمَعُهَا مُسْتَرِقُو السَّمْعِ، وَمُسْتَرِقُو السَّمْعِ هَکَذَا وَاحِدٌ فَوْقَ آخَرَ - وَوَصَفَ سُفْیَانُ بِیَدِهِ، وَفَرَّجَ بَیْنَ أَصَابِعِ یَدِهِ الیُمْنَى، نَصَبَهَا بَعْضَهَا فَوْقَ بَعْضٍ - فَرُبَّمَا أَدْرَکَ الشِّهَابُ المُسْتَمِعَ قَبْلَ أَنْ یَرْمِیَ بِهَا إِلَى صَاحِبِهِ فَیُحْرِقَهُ، وَرُبَّمَا لَمْ یُدْرِکْهُ حَتَّى یَرْمِیَ بِهَا إِلَى الَّذِی یَلِیهِ، إِلَى الَّذِی هُوَ أَسْفَلَ مِنْهُ، حَتَّى یُلْقُوهَا إِلَى الأَرْضِ - وَرُبَّمَا قَالَ سُفْیَانُ: حَتَّى تَنْتَهِیَ إِلَى الأَرْضِ - فَتُلْقَى عَلَى فَمِ السَّاحِرِ، فَیَکْذِبُ مَعَهَا مِائَةَ کَذْبَةٍ، فَیُصَدَّقُ فَیَقُولُونَ: أَلَمْ یُخْبِرْنَا یَوْمَ کَذَا وَکَذَا، یَکُونُ کَذَا وَکَذَا، فَوَجَدْنَاهُ حَقًّا؟ لِلْکَلِمَةِ الَّتِی سُمِعَتْ مِنَ السَّمَاءِ» [رواه البخاری: 4701].
1749- از ابوهریرهس به نقل از پیامبر خدا ج روایت است که فرمودند: «چون خداوند در آسمان امری را صادر نماید، ملائکه بالهای خود را به نشانۀ فرمان برداری به هم میزنند، [و صدای بالهای آنها] مانند آواز زنجیر است بر سنگ، چون اضطراب دلشان آرام گیرد، از [فرشتگان مقرب مانند جبرئیل و میکائیل] میپرسند: پروردگار شما چه گفته است؟ در جواب آنها میگویند: حق را گفته و او از همه بلند مرتبهتر و بزرگتر است.
آنهائی که استراق سمع میکنند [که عبارت از جنیان باشند]، یکی بالای دیگری قرار دارند، و این سخن را میشنوند.
وبسا میشود که شهاب پیش از آنکه آن مسترق سمع، سخنی را که شینده است به رفیق خود برساند، به او اصابت میکند و او را میسوزاند، و گاهی هم میشود که شهاب به وی اصابت نمیکند، و آن کسی که استراق سمع نموده است سخنی را که شنیده است به دیگری که در پائینتر از وی قرار دارد، انتقال میدهد، و باز او به دیگری که بعد از وی قرار دارد انتقال میدهد، تا اینکه به همین شکل، سخنی را که شیندهاند به زمین انتقال میدهند، تا اینکه به دهان جادوگر انداخته میشود.
[جادوگر] با آن سخنی که شنیده است، صد دروغ را یکجا میکند [و به مردم خبر میدهد]، و مردم سخن او را تصدیق میکنند، و میگویند: مگر [آن جادوگر] فلان روز برای ما نگفت که در فلان وقت چنین و چنان میشود؟ و آنچه که گفته بود راست برآمد، ولی در واقع این همان کلمهای است که در اصل، از آسمان شنیده شده است»([2]).
سُورَةُ النَّحْلِ
[1]- از مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
1) سورۀ (حجر) مکی است، و بعد از سورۀ یوسف و پیش از سورۀ انعام نازل گردیده است.
2) این سورۀ دارای (6) شش رکوع، و (99) نود ونه آیت، و (663) شش صد وشصت وشش کلمه، و (2907) دو هزار ونه صد وهفت حرف، و (1358) یک هزار وسه صد وپنجاه وهشت نقطه است.
[2]- یعنی: جادوگر و کاهن با همان یک کلمۀ که از اخبار آسمان شنیده است، چندین دروغ دیگر را یکجا کرده و برای مردم میگوید، و چون کلمۀ را که از خبر آسمان شنیده است راست است، مردم به جهت همان یک کلمۀ راست، همه دروغهای جادوگران و کاهنان را باور میکنند، پس بنابراین اگر کاهی شد که خبر جادوگر راست برآمد، باز هم نباید سخن او را تصدیق کنیم، بلکه باید بدانیم که این سخن راست همان چیزی است که از اخبار آسمان دزدی شده و برای وی رسیده است، ورنه جادوگر هیچگاه راست نمیگوید.