اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

سورۀ بنی اسرائیل

سورۀ بنی اسرائیل([1])

38- باب: قَوله تَعَالَى: ﴿ذُرِّیَّةَ مَنۡ حَمَلۡنَا مَعَ نُوحٍۚ إِنَّهُۥ کَانَ عَبۡدٗا شَکُورٗا

باب [38]: قوله تعالی: ﴿ذریۀ کسانی‌اند که با نوح برکشتی حمل نمودیم، و او بندۀ شکر گذاری بود([2])

1751- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أُتِیَ بِلَحْمٍ فَرُفِعَ إِلَیْهِ الذِّرَاعُ، وَکَانَتْ تُعْجِبُهُ فَنَهَشَ مِنْهَا نَهْشَةً، ثُمَّ قَالَ: «أَنَا سَیِّدُ النَّاسِ یَوْمَ القِیَامَةِ، وَهَلْ تَدْرُونَ مِمَّ ذَلِکَ؟ یَجْمَعُ اللَّهُ النَّاسَ الأَوَّلِینَ وَالآخِرِینَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ، یُسْمِعُهُمُ الدَّاعِی وَیَنْفُذُهُمُ البَصَرُ، وَتَدْنُو الشَّمْسُ، فَیَبْلُغُ النَّاسَ مِنَ الغَمِّ وَالکَرْبِ مَا لاَ یُطِیقُونَ وَلاَ یَحْتَمِلُونَ، فَیَقُولُ النَّاسُ: أَلاَ تَرَوْنَ مَا قَدْ بَلَغَکُمْ، أَلاَ تَنْظُرُونَ مَنْ یَشْفَعُ لَکُمْ إِلَى رَبِّکُمْ؟ فَیَقُولُ بَعْضُ النَّاسِ لِبَعْضٍ: عَلَیْکُمْ بِآدَمَ، فَیَأْتُونَ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَیَقُولُونَ لَهُ: أَنْتَ أَبُو البَشَرِ، خَلَقَکَ اللَّهُ بِیَدِهِ، وَنَفَخَ فِیکَ مِنْ رُوحِهِ، وَأَمَرَ المَلاَئِکَةَ فَسَجَدُوا لَکَ، اشْفَعْ لَنَا إِلَى رَبِّکَ، أَلاَ تَرَى إِلَى مَا نَحْنُ فِیهِ، أَلاَ تَرَى إِلَى مَا قَدْ بَلَغَنَا؟ فَیَقُولُ آدَمُ: إِنَّ رَبِّی قَدْ غَضِبَ الیَوْمَ غَضَبًا لَمْ یَغْضَبْ قَبْلَهُ مِثْلَهُ، وَلَنْ یَغْضَبَ بَعْدَهُ مِثْلَهُ، وَإِنَّهُ قَدْ نَهَانِی عَنِ الشَّجَرَةِ فَعَصَیْتُهُ، نَفْسِی نَفْسِی نَفْسِی، اذْهَبُوا إِلَى غَیْرِی، اذْهَبُوا إِلَى نُوحٍ، فَیَأْتُونَ نُوحًا فَیَقُولُونَ: یَا نُوحُ، إِنَّکَ أَنْتَ أَوَّلُ الرُّسُلِ إِلَى أَهْلِ الأَرْضِ، وَقَدْ سَمَّاکَ اللَّهُ عَبْدًا شَکُورًا، اشْفَعْ لَنَا إِلَى رَبِّکَ، أَلاَ تَرَى إِلَى مَا نَحْنُ فِیهِ؟ فَیَقُولُ: إِنَّ رَبِّی عَزَّ وَجَلَّ قَدْ غَضِبَ الیَوْمَ غَضَبًا لَمْ یَغْضَبْ قَبْلَهُ مِثْلَهُ، وَلَنْ یَغْضَبَ بَعْدَهُ مِثْلَهُ، وَإِنَّهُ قَدْ کَانَتْ لِی دَعْوَةٌ دَعَوْتُهَا عَلَى قَوْمِی، نَفْسِی نَفْسِی نَفْسِی، اذْهَبُوا إِلَى غَیْرِی، اذْهَبُوا إِلَى إِبْرَاهِیمَ، فَیَأْتُونَ إِبْرَاهِیمَ فَیَقُولُونَ: یَا إِبْرَاهِیمُ أَنْتَ نَبِیُّ اللَّهِ وَخَلِیلُهُ مِنْ أَهْلِ الأَرْضِ، اشْفَعْ لَنَا إِلَى رَبِّکَ أَلاَ تَرَى إِلَى مَا نَحْنُ فِیهِ، فَیَقُولُ لَهُمْ: إِنَّ رَبِّی قَدْ غَضِبَ الیَوْمَ غَضَبًا لَمْ یَغْضَبْ قَبْلَهُ مِثْلَهُ، وَلَنْ یَغْضَبَ بَعْدَهُ مِثْلَهُ، وَإِنِّی قَدْ کُنْتُ کَذَبْتُ ثَلاَثَ کَذِبَاتٍ - فَذَکَرَهُنَّ أَبُو حَیَّانَ فِی الحَدِیثِ - نَفْسِی نَفْسِی نَفْسِی، اذْهَبُوا إِلَى غَیْرِی، اذْهَبُوا إِلَى مُوسَى فَیَأْتُونَ، مُوسَى فَیَقُولُونَ: یَا مُوسَى أَنْتَ رَسُولُ اللَّهِ، فَضَّلَکَ اللَّهُ بِرِسَالَتِهِ وَبِکَلاَمِهِ عَلَى النَّاسِ، اشْفَعْ لَنَا إِلَى رَبِّکَ، أَلاَ تَرَى إِلَى مَا نَحْنُ فِیهِ؟ فَیَقُولُ: إِنَّ رَبِّی قَدْ غَضِبَ الیَوْمَ غَضَبًا لَمْ یَغْضَبْ قَبْلَهُ مِثْلَهُ، وَلَنْ یَغْضَبَ بَعْدَهُ مِثْلَهُ، وَإِنِّی قَدْ قَتَلْتُ نَفْسًا لَمْ أُومَرْ بِقَتْلِهَا، نَفْسِی نَفْسِی نَفْسِی، اذْهَبُوا إِلَى غَیْرِی، اذْهَبُوا إِلَى عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ، فَیَأْتُونَ عِیسَى، فَیَقُولُونَ: یَا عِیسَى أَنْتَ رَسُولُ اللَّهِ، وَکَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْیَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ، وَکَلَّمْتَ النَّاسَ فِی المَهْدِ صَبِیًّا، اشْفَعْ لَنَا إِلَى رَبِّکَ أَلاَ تَرَى إِلَى مَا نَحْنُ فِیهِ؟ فَیَقُولُ عِیسَى: إِنَّ رَبِّی قَدْ غَضِبَ الیَوْمَ غَضَبًا لَمْ یَغْضَبْ قَبْلَهُ مِثْلَهُ قَطُّ، وَلَنْ یَغْضَبَ بَعْدَهُ مِثْلَهُ، وَلَمْ یَذْکُرْ ذَنْبًا، نَفْسِی نَفْسِی نَفْسِی اذْهَبُوا إِلَى غَیْرِی اذْهَبُوا إِلَى مُحَمَّدٍ، فَیَأْتُونَ مُحَمَّدًا فَیَقُولُونَ: یَا مُحَمَّدُ أَنْتَ رَسُولُ اللَّهِ وَخَاتِمُ الأَنْبِیَاءِ، وَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ، اشْفَعْ لَنَا إِلَى رَبِّکَ أَلاَ تَرَى إِلَى مَا نَحْنُ فِیهِ، فَأَنْطَلِقُ فَآتِی تَحْتَ العَرْشِ، فَأَقَعُ سَاجِدًا لِرَبِّی عَزَّ وَجَلَّ، ثُمَّ یَفْتَحُ اللَّهُ عَلَیَّ مِنْ مَحَامِدِهِ وَحُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَیْهِ شَیْئًا، لَمْ یَفْتَحْهُ عَلَى أَحَدٍ قَبْلِی، ثُمَّ یُقَالُ: یَا مُحَمَّدُ ارْفَعْ رَأْسَکَ سَلْ تُعْطَهْ، وَاشْفَعْ تُشَفَّعْ فَأَرْفَعُ رَأْسِی، فَأَقُولُ: أُمَّتِی یَا رَبِّ، أُمَّتِی یَا رَبِّ، أُمَّتِی یَا رَبِّ، فَیُقَالُ: یَا مُحَمَّدُ أَدْخِلْ مِنْ أُمَّتِکَ مَنْ لاَ حِسَابَ عَلَیْهِمْ مِنَ البَابِ الأَیْمَنِ مِنْ أَبْوَابِ الجَنَّةِ، وَهُمْ شُرَکَاءُ النَّاسِ فِیمَا سِوَى ذَلِکَ مِنَ الأَبْوَابِ، ثُمَّ قَالَ: وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ، إِنَّ مَا بَیْنَ المِصْرَاعَیْنِ مِنْ مَصَارِیعِ الجَنَّةِ، کَمَا بَیْنَ مَکَّةَ وَحِمْیَرَ - أَوْ کَمَا بَیْنَ مَکَّةَ وَبُصْرَى [رواه البخاری: 4712]

1751- از ابوهریرهس روایت است که گفت: برای پیامبر خدا ج مقدار گوشتی آورده شد، [و از بین آن گوشت‌ها] دست را که خوش داشتند برای ایشان تقدیم نمودند، و ایشان مقدار از آن دست را با دندان کندند.

و بعد از آن فرمودند: «من در روز قیامت بهترین مردمان هستم، و آیا می‌دانید که این از چه سبب است؟ [سببش این است که] خداوند همۀ مخلوقات از اولین و آخرین را در یک زمین جمع می‌کند، و این طوری است که صدا برای همۀ آن‌ها می‌رسد، و چشم همۀ آن‌ها را می‌بیند، آفتاب به آن‌ها نزدیک می‌شود، و مردم به چنان زحمت و مشقتی می‌افتند که از تحمل و طاقت‌شان خارج است.

مردم با خود می‌گویند: مگر نمی‌بینید که در چه زحمت و مشقتی گرفتارید؟ مگر کسی را نمی‌بینید که به نزد خداوند برای شما شفاعت کند؟ به یکدیگر می‌گویند: باید نزد آدم÷ برویم، آن‌ها نزد آدم÷ می‌روند و برایش می‌گویند: تو پدر همۀ مردمان بودی و کسی هستی که خداوند تو را به دست خود خلق نمود، و از روح خود بر تو دمید، و ملائکه را امر کرد و برای تو سجده کردند، برای ما نزد خداوند شفاعت کن، مگر نمی‌بینی که در چه حالی قرار داریم؟ و کار ما به چه حد رسیده است؟

آدم÷ می‌گوید: پروردگارم امروز آن‌چنان در غضب شده است که نه پیش از این چنین در غضب شده بود، و نه بعد از این چنین در غضب می‌شود، او مرا از خوردن درخت در بهشت منع کرده بود، و من نا فرمانی‌اش را نمودم، من به خود گرفتارم، من به خود گرفتارم، من به خود گرفتارم، من به خود گرفتارم، [یا من خودم به شفاعت احتیاج دارم، من خودم به شفاعت احتیاج دارم، من خودم به شفاعت احتیاج دارم]، مرا بگذارید، نزد دیگری بروید، نزد نوح÷ بروید.

مردم نزد نوح÷ می‌روند و می‌گویند: تو اولین پیامبر [أولوا العزم] برای مردمان روی زمین هستی([3])، و تو را خداوند بندۀ شکرگذار نامیده است، برای ما نزد پروردگار خود شفاعت کن، مگر نمی‌بینی که در چه حالی گرفتاریم؟

[نوح÷] می‌گوید: پروردگارم امروز چنان در غضب شده است که نه پیش از این چنین در غضب شده بود، و نه بعد از این چنین در غضب خواهد شد، و برایم یک دعای قابل اجابت بود و با آن دعا، بر قوم خود نفرین کردم، [و به سبب همین نفرین بود که قومش غرق گردیده و به هلاکت رسیدند]، و امروز من به خود گرفتارم، من به خود گرفتارم، من به خود گرفتارم، نزد دیگری بروید، نزد ابراهیم÷ بروید.

مردم نزد ابراهیم÷ می‌روند و می‌گویند: ای ابراهیم! تو پیامبر خدا و خلیل او از اهل زمین هستی، برای ما به نزد پروردگارت شفاعت کن! مگر نمی‌‌بینی که در چه حالی گرفتاریم؟

ابراهیم÷ برای آن‌ها می‌گوید: پروردگارم امروز چنان در غضب شده است که نه پیش از این چنین در غضب شده بود، و نه بعد از این چنین در غضب خواهد شد، و من سه دروغ گفته‌ام([4])، و امروز من به خود گرفتارم، من به خود گرفتارم، من به خود گرفتارم، نزد دیگری بروید، نزد موسی÷ بروید.

نزد موسی÷ می‌روند و می‌گویند: ای موسی! رسول خدا هستی، و کسی هستی که خداوند تو را به رسالت و با راز گفتن با تو بر همۀ جهانیان برگزیده بود، برای ما نزد پروردگارت شفاعت کن! مگر نمی‌بینی که در چه حالی گرفتاریم؟

موسی÷ می‌گوید: پروردگارم امروز چنان در غضب شده است که نه پیش از این چنین در غضب شده بود، و نه بعد از این چنین در غضب خواهد شد، من شخصی را که مامور به قتل آن نبودم به قتل رساندم، [مراد از این شخص، قبطی است که موسی÷ در مصر با سیلی به رویش زد، و از اثر آن سیلی مرد]، و امروز من به خود گرفتارم، من به خود گرفتارم، من به خود گرفتارم، نزد دیگری بروید، نزد عیسی÷ بروید.

مردم نزد عیسی÷ می‌روند و می‌گویند: ای عیسی! تو رسول خدا و کلمۀ خدا هستی که بر مریم القا نموده بود، و از روح خدا هستی! و در حالت صباوت در گهواره با مردم سخن گفتی، برای ما شفاعت کن! مگر نمی‌بینی که در چه حالی گرفتاریم؟

عیسی÷ می‌گوید: پروردگارم امروز چنان در غضب شده است که نه پیش از این چنین در غضب شده بود، و نه بعد از این چنین در غضب خواهد شد، و گرچه کدام گناهی را که مرتکب شده باشد ذکر نمی‌کند([5])، ولی می‌گوید: امروز من به خود گرفتام، من به خود گرفتارم، من به خود گرفتارم، نزد دیگری بروید، نزد محمد ج بروید.

مردم نزد محمد ج می‌روند و می‌گویند: یا محمد! تو رسول خدا و خاتم پیامبران هستی، و خداوند گناهان گذشته و آینده‌ات را بخشیده است، برای ما نزد پروردگارت شفاعت کن! مگر نمی‌بینی که در چه حالی قرار داریم؟

[پیامبر خدا ج گفتند]: من می‌روم و در زیر عرش برای پروردگارم عزو جل به سجده می‌افتم، و خداوند متعال از حمد و ثنای خود چیزهای را برایم می‌آموزد که تا آن وقت هیچ کسی را از آن‌ها مطلع نساخته است، بعد از آن گفته می‌شود که: ای محمد! سرت را بالا کن، هرچه بخواهی برایت داده می‌شود، و هرچه شفاعت کنی مورد قبول واقع می‌گردد، و من سرم را بالا می‌کنم و می‌گویم: یا رب امت من! یا رب امت من! یا رب امت من!

برایم گفته می‌شود: یا محمد! آن گروه از امت خود را که بر آن‌ها حساب و کتابی نیست، از دروازده طرف راست دروازه‌های بهشت [به بهشت] داخل کن، و این‌ها با دیگر مردم در دروازده‌های دیگر نیز شریک هستند([6]).

بعد از آن پیامبر خدا ج فرمودند: سوگند به ذاتی که جانم در دست او است [بلا کیف]، که فاصلۀ بین دوکنار دروازۀ بهشت، به اندازۀ فاصلۀ بین مکه و حِمیَر، [مراد از (حِمیَر) شهر صنعا است که در یمن است] و با فاصلۀ بین مکه و بُصرَی است». [شک از راوی است]، [بُصرَی: شهری است از شهرهای شام در نزدیکی‌های دمشق].

39- باب: قَوله تَعَالَى: ﴿عَسَىٰٓ أَن یَبۡعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامٗا مَّحۡمُودٗا

باب [39]: قوله تعالی: ﴿چه بسا که خداوند تو را به (مقام محمود) برگزیند

1752- عَنْ ابْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، یَقُولُ: «إِنَّ النَّاسَ یَصِیرُونَ یَوْمَ القِیَامَةِ جُثًا، کُلُّ أُمَّةٍ تَتْبَعُ نَبِیَّهَا یَقُولُونَ: یَا فُلاَنُ اشْفَعْ، یَا فُلاَنُ اشْفَعْ، حَتَّى تَنْتَهِیَ الشَّفَاعَةُ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَذَلِکَ یَوْمَ یَبْعَثُهُ اللَّهُ المَقَامَ المَحْمُودَ» [رواه البخاری: 4718].

1752- از ابن عمرب روایت است که گفت: مردم در روز قیامت به زانو درآمده و هر امتی به دنبال پیامبرش می‌افتند و می‌گویند: یا فلان [برای ما] شفاعت کن! یا فلان [برای ما] شفاعت کن! تا آنکه شفاعت به پیامبر خدا ج می‌رسد، و این همان روزی است که خداوند متعال (مقام محمود) را برای [محمد ج] ارزانی می‌دارد([7]).

40- باب: قَوله تَعَالَى: ﴿وَلَا تَجۡهَرۡ بِصَلَاتِکَ وَلَا تُخَافِتۡ بِهَا

باب [40]: قوله تعالی: ﴿نماز خود را نه بلند بخوان و نه آهسته

1753- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿وَلَا تَجۡهَرۡ بِصَلَاتِکَ وَلَا تُخَافِتۡ بِهَا قَالَ: «نَزَلَتْ وَرَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مُخْتَفٍ بِمَکَّةَ، کَانَ إِذَا صَلَّى بِأَصْحَابِهِ رَفَعَ صَوْتَهُ بِالقُرْآنِ، فَإِذَا سَمِعَهُ المُشْرِکُونَ سَبُّوا القُرْآنَ وَمَنْ أَنْزَلَهُ وَمَنْ جَاءَ بِهِ، فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِنَبِیِّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: ﴿وَلَا تَجۡهَرۡ بِصَلَاتِکَ أَیْ بِقِرَاءَتِکَ، فَیَسْمَعَ المُشْرِکُونَ فَیَسُبُّوا القُرْآنَ ﴿وَلَا تُخَافِتۡ بِهَا عَنْ أَصْحَابِکَ فَلاَ تُسْمِعْهُمْ، ﴿وَٱبۡتَغِ بَیۡنَ ذَٰلِکَ سَبِیلٗا [رواه البخاری: 4722].

1753- از ابن عباسب در این قول خداوند متعال که می‌فرماید: ﴿نماز خود را نه بلند بخوان و نه آهسته... روایت است که گفت: این آیت هنگامی نازل گردیده که پیامبر خدا ج در مکه پنهان بودند.

و هنگامی که به اصحاب خود نماز می‌خواندند، صدای خود را بلند می‌کردند، و چون مشرکان صدای‌شان را می‌شنیدند، قرآن و کسی که قرآن را فرستاده است، و کسی را که قرآن بر آن نازل شده است، دشنام می‌دادند.

و همان بود که خداوند متعال به پیامبرش امر فرمودند که: «نمازت را به صدای بلند مخوان» که مشرکان می‌شنوند، و قرآن را دشنام می‌دهند، «و آن را آهسته هم مخوان» که صحابه‌هایت آن را نشنوند، «بلکه به طور میانه بین بلند و آهسته بخوان».

سُورَةُ الْکَهْفِ



[1]- از مسائل متعلق به این سورۀ آنکه:

      1) سورۀ بنی اسرائیل مکی است، مگر هشت آیت آن که مدنی است، و هشت آیت مدنی آن از آیۀ کریمه: ﴿وَإِن کَادُواْ لَیَفۡتِنُونَکَ شروع و به آخر سورۀ ختم می‌شود، و این سورۀ بعد از سورۀ قصص، و پیش از سورۀ یونس نازل گردیده است.

      2) این سورۀ دارای (12) دوازده رکوع، و (111) یک صد ویازده آیت، و (1582) یک هزار و پنج صد وهشتاد ودو کلمه، و (6710) شش هزار وهفت صد وده حرف، و (2989) دو هزار ونه صد وهشتاد ونه نقطه است.

[2]- معنی کامل این آیۀ کریمه این است که: «انبیائی را که قبلاً ذکر نمودیم، اولاد کسانی هستند که آن‌ها را با نوح÷ در کشتی حمل نمودیم، و نوح÷ بندۀ شکرگذاری بود»، و سبب توصیف نوح÷ به بندۀ شکرگذار آن بود که وی در هرکار خود، حمد و ثنای پروردگار را می‌گفت، در صحیح ابن حبان از حدیث سلمانس روایت است که گفت: نوح علیه الصلاة والسلام در وقت طعام خوردن، و در وقت لباس پوشیدن حمد خدا را می‌گفت، از این جهت به (بندۀ شکرگذار) موصوف گردید.

[3]- گرچه پیش از نوح÷ پیامبران دیگری مانند آدم و شیث و ادریس نیز وجود داشتند، ولی آن‌ها برای قوم خود، معبوث شده بودند، و نوح÷ برای همه مردمان روی زمین مبعوث شده بود، و گرچه بعثت نوح÷ نیز در اصل خود، تنها برای قومش بود، ولی روی تصادف بعثتش برای همۀ مردمان روی زمین گردید، زیرا در وقت طوفان، همۀ مردمان روی زمین هلاک گردیدند، و در روی زمین جز قوم او کس دیگری باقی نمانده بود، از این جهت گفته شد که برای همۀ مردمان روی زمین مبعوث شده بود، پس عموم بعثت نوح÷ تصادفی، و عموم بعثت سیدنا محمد ج اصلی و قصدی است.

[4]- یکی آنکه گفت: ﴿إِنِّی سَقِیمٞ، و دیگری این گفته‌اش که: ﴿بَلۡ فَعَلَهُۥ کَبِیرُهُمۡ، و سومین آنکه گفت: (ساره خواهر من است) و تفصیل این موضوع قبلاً گذشت.

[5]- در سنن نسائی آمده است که عیسی÷ برای کسانی که از وی می‌خواهند تا برای‌شان در نزد خداوند شفاعت کنند، می‌گوید: «مرا عوض خدا، پرستش می‌کردند»، و البته اینکه مسیحیان او را عوض خدا عبادت می‌کردند، گناهی است که دیگران مرتکب آن شده‌اند، و به عیسی÷ تعلقی ندارد.

[6]- و طوری که در احادیث دیگری آمده است تعداد این‌ها هفتاد هزار نفر است، و این‌ها اولین گروهی هستند که به بهشت داخل می‌شوند، و بقیه امت در مراحل بعدی به بهشت داخل می‌گردند.

[7]- مراد از (مقام محمود) در نزد اکثر علماء (مقام شفاعت کبری) است که سبب نجات مردم از مصائب روز محشر می‌گردد، اللهم ارزقنا شفاعة نبینا محمد ج.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد