ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
46- باب: قَوله تَعَالى: ﴿الٓمٓ غُلِبَتِ ٱلرُّومُ﴾
باب [46]: قوله تعالی: ﴿الم، روم مغلوب شد﴾
1759- عَنْ ابْنِ مَسْعودٍ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ، وَقَدْ بَلَغَهُ رَجُلٌ یُحَدِّثُ فِی کِنْدَةَ، فَقَالَ: یَجِیءُ دُخَانٌ یَوْمَ القِیَامَةِ فَیَأْخُذُ بِأَسْمَاعِ المُنَافِقِینَ وَأَبْصَارِهِمْ، یَأْخُذُ المُؤْمِنَ کَهَیْئَةِ الزُّکَامِ، فَفَزِعْنَا، فَأَتَیْتُ ابْنَ مَسْعُودٍ، وَکَانَ مُتَّکِئًا فَغَضِبَ فَجَلَسَ، فَقَالَ: مَنْ عَلِمَ فَلْیَقُلْ، وَمَنْ لَمْ یَعْلَمْ فَلْیَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ، فَإِنَّ مِنَ العِلْمِ أَنْ یَقُولَ لِمَا لاَ یَعْلَمُ: لاَ أَعْلَمُ، فَإِنَّ اللَّهَ قَالَ لِنَبِیِّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: ﴿قُلۡ مَآ أَسَۡٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ مِنۡ أَجۡرٖ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُتَکَلِّفِینَ﴾، وَإِنَّ قُرَیْشًا أَبْطَئُوا عَنِ الإِسْلاَمِ، فَدَعَا عَلَیْهِمُ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: «اللَّهُمَّ أَعِنِّی عَلَیْهِمْ بِسَبْعٍ کَسَبْعِ یُوسُفَ» فَأَخَذَتْهُمْ سَنَةٌ حَتَّى هَلَکُوا فِیهَا، وَأَکَلُوا المَیْتَةَ وَالعِظَامَ، وَیَرَى الرَّجُلُ مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ، کَهَیْئَةِ الدُّخَانِ، فَجَاءَهُ أَبُو سُفْیَانَ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ جِئْتَ تَأْمُرُنَا بِصِلَةِ الرَّحِمِ، وَإِنَّ قَوْمَکَ قَدْ هَلَکُوا فَادْعُ اللَّهَ، فَقَرَأَ: ﴿فَٱرۡتَقِبۡ یَوۡمَ تَأۡتِی ٱلسَّمَآءُ بِدُخَانٖ مُّبِینٖ﴾ إِلَى قَوْلِهِ: ﴿عَآئِدُونَ﴾ أَفَیُکْشَفُ عَنْهُمْ عَذَابُ الآخِرَةِ إِذَا جَاءَ ثُمَّ عَادُوا إِلَى کُفْرِهِمْ، فَذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿یَوۡمَ نَبۡطِشُ ٱلۡبَطۡشَةَ ٱلۡکُبۡرَىٰٓ﴾: یَوْمَ بَدْرٍ وَلِزَامًا: یَوْمَ بَدْرٍ ﴿الٓمٓ غُلِبَتِ ٱلرُّومُ﴾ إِلَى ﴿سَیَغۡلِبُونَ﴾ [رواه البخاری: 4774].
1759- روایت است که برای ابن مسعودس خبر رسید که شخصی در (کِندَه)، [(کِندَه) جایی است نزدیک کوفه] میگوید: در روز قیامت دودی میآید و شنوائی و بینائی منافقان را از بین میبرد، و تاثیرش بر مؤمنان مانند حالت زکام است.
[چون ابن مسعودس این سخن را شنید] در حالی که تکیه داده بود، به غضب شد و در جایش نشست و گفت: کسی اگر چیزی میداند بگوید، و اگر نمیداند بگوید: (الله أعلم) یعنی: خداوند داناتر است، زیرا نشانۀ دانش آن است که اگر شخص چیزی نمیداند بگوید: نمیدانم، زیرا خداوند متعال به پیامبر خود ج فرمودند: ﴿بگو! من در مقابل این عمل [یعنی: تبلیغ رسالت] از شما مزدی نمیخواهم، و از تکلف کنندگان نیستم﴾([2]).
و ابن مسعودس میگوید: چون قوم قریش در داخل شدن به اسلام سستی و تاخیر نمودند، پیامبر خدا ج بر آنها نفرین نموده و گفتند: که: «خدایا! مرا بر این مردم از طریق هفت سال قحطی که قوم یوسف را به آن دچار ساختی مدد کن».
و همان بود که به قحطی دچار گشتند، تا اینکه هلاک شدند، و مردهها و استخوانها را خوردند، و مابین آسمان و زمین به نظر شخص مانند دود میآمد.
ابوسفیان نزد پیامبر خدا ج آمده و گفت: یا محمد! خودت آمده و ما را به صلۀ رحم دعوت میکنی، و اینک قوم خودت از بین رفتند، برای آنها نزد خدا دعا کن.
و پیامبر خدا ج این آیت را تلاوت نمودند: ﴿به انتظار روزی باش که آسمان دود آشکاری را بیاورد﴾ تا اینجا که: ﴿... شما بازگشت کنندگان هستید﴾، [یعنی: اگر این عذاب از شما رفع گردد، دوباره به کفر و طغیان خود برمیگردید]، و آیا عذاب آخرت بعد از آنکه مقرر شود از آنها برگردانده خواهد شد، و باز آنها به کفر خود برگردند.
و این معنی این قول خداوند متعال است که میفرماید: ﴿روزی که آنها را به شدت هرچه بیشتر مورد مواخذۀ قرار دهیم﴾، و مراد از این روز، روز بدر است، و روز بدر حتمی است([3])، و مراد از (لزام) [به اسارت گرفتن کفار] در روز بدر است، ﴿الم، نزدیک این سر زمین رومیان مغلوب شدند، و بعد از مغلوب شدن، دیری نخواهد گذشت که در ظرف چند سال غالب خواهند شد﴾.
سُورَةُ السَّجْدَةِ
[1]- از مسائل متعلق به این سوره آنکه:
1) سورۀ روم – به استثنای دو آیت آن – مکی است.
2) این سورۀ دارای (6) شش رکوع، و (60) شصت آیت، و (827) هشت صد وبیست وهفت کلمه، و (3547) سه هزار و پنج صد وچهل وهفت حرف، و (1687) یک هزار وشش صد وهشتاد وهفت نقطه است.
[2]- و چون سخن گفتن در موضوعی که انسان بر آن علم ندارد نوعی تکلف است، بنابراین باید از آن خود داری نماید، و بعد از آن ابن مسعودس قصه (دود) را بیان کرد.
[3]- این نظر ابن مسعودس است، ولی از علی بن ابی طالبس روایت است که گفت: «این (دود) هنوز نیامده است، روزی که این دود بیاید، تاثیرش بر مسلمانان مانند زکام، و بر کافر نفوذ کننده است، یعنی: از بینیاش داخل گردیده و از گوشش خارج میشود.