ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
63- باب: قَولُهُ تَعَالَى: ﴿وَتَقُولُ هَلۡ مِن مَّزِیدٖ﴾
باب [63]: قوله تعالی: ﴿و میگوید: آیا زیادتر از این هم هست﴾؟
1780- عَنْ أَنَسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «یُلْقَى فِی النَّارِ وَتَقُولُ: هَلْ مِنْ مَزِیدٍ، حَتَّى یَضَعَ قَدَمَهُ، فَتَقُولُ قَطْ قَطْ» [رواه البخاری: 4848].
1780- از انسس از پیامبر خدا ج روایت است که فرمودند:
«[همۀ اهل دوزخ] در دوزخ انداخته میشوند، و دوزخ میگوید: آیا زیادتر از این هم هست؟ تا اینکه [خداوند متعال] قدمش را در دوزخ میگذارد، و در این وقت است که دوزخ میگوید: بس است بس است»([2]).
1781- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «تَحَاجَّتِ الجَنَّةُ وَالنَّارُ، فَقَالَتِ النَّارُ: أُوثِرْتُ بِالْمُتَکَبِّرِینَ وَالمُتَجَبِّرِینَ، وَقَالَتِ الجَنَّةُ: مَا لِی لاَ یَدْخُلُنِی إِلَّا ضُعَفَاءُ النَّاسِ وَسَقَطُهُمْ، قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى لِلْجَنَّةِ: أَنْتِ رَحْمَتِی أَرْحَمُ بِکِ مَنْ أَشَاءُ مِنْ عِبَادِی، وَقَالَ لِلنَّارِ: إِنَّمَا أَنْتِ عَذَابِی أُعَذِّبُ بِکِ مَنْ أَشَاءُ مِنْ عِبَادِی، وَلِکُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا مِلْؤُهَا، فَأَمَّا النَّارُ: فَلاَ تَمْتَلِئُ حَتَّى یَضَعَ رِجْلَهُ فَتَقُولُ: قَطْ قَطْ، فَهُنَالِکَ تَمْتَلِئُ وَیُزْوَى بَعْضُهَا إِلَى بَعْضٍ، وَلاَ یَظْلِمُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ مِنْ خَلْقِهِ أَحَدًا، وَأَمَّا الجَنَّةُ: فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یُنْشِئُ لَهَا خَلْقًا» [رواه البخاری: 4850].
1781- از ابوهریرهس روایت است که گفت: پیامبر خدا ج فرمودند:
بهشت و دوزخ با یکدیگر مجادله کردند، دوزخ گفت: من برای متکبرین و سرکشان آماده شدهام، و بهشت گفت: چه سبب است که در من جز ضعیفان و بیچارگان کس دیگر داخل نمیشود؟.
خداوند متعال برای بهشت گفت: تو رحمت من هستی، و به ذریعۀ تو هرکسی را از بندگانم که خواسته باشم مورد رحمت قرار میدهم، و برای دوزخ گفت که تو عذاب من هستی، و به ذریعۀ تو هرکسی از بندگانم را که خواسته باشم مورد تعذیب قرار میدهم، «و هریک از بهشت و دوزخ پر خواهند شد.
و دوزخ تا آن وقت پر نمیشود که [خداوند متعال] پایش را در آن بگذارد، و در این وقت دوزخ میگوید: بس است بس است بس است، و در این وقت است که دوزخ پر میشود، و گوشه و کنارش با هم جمع میشود، و خداوند متعال بر هیچ کس از خلقش ظلم نمیکند، و هر چه که بهشت است خداوند متعال برایش مردمانی را خلق میکند»([3]).
سُورَة الطُّورِ
[1]- از مسائل متعلق به این سورۀ آنکه:
1) سورۀ (ق) مکی است.
2) این سورۀ دارای (3) رکوع، و (45) چهل وپنج آیت، و (276) دو صد وهفتاد وشش کلمه، و (1525) یک هزار وپنج صد وبیست وپنج حرف، و (755) هفت صد وپنجاه وپنج نقطه است.
[2]- در اطلاق (قدم) و امثال آن برای خداوند متعال – طوری که قبلاً هم به طور مکرر یاد آور شدیم – دو نظر وجود دارد، نظر سلف که میگویند: ایمان آوردن به این چیزها واجب است، و کیفیت آن را نمیدانیم، دوم: مذهب مؤوله که: چنین صفاتی را تأویل میکنند و میگویند: مراد از (قدم) در اینجا موضع قدم، و یا مراد از آن مخلوقی است که نامش قدم است، و تأویلات بسیار دیگری، و این نظر، مذهب متأخیرین و جمهور متکلمین است.
[3]- امام بغوی/ میگوید: (قدم) و (پا) در این حدیث از صفاتی است که خداوند متعال از تکیف و تشبیه آنها منزه است، ایمان آوردن به آنها فرض، و فکر کردن در آنها ممنوع است، و رستگار کسی است که به آنها تسلیم شود، کسی که به آنها فکر کند زائغ است، و کسی که از آنها منکر گردد معطل است، و کسی که قائل به کیفیت آن باشد مشبه است، ﴿لَیۡسَ کَمِثۡلِهِۦ شَیۡءٞۖ وَهُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ﴾.