ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
73- باب: قَوله تَعَالَى: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَکَۖ﴾
باب [73]: قوله تعالی: ﴿ای پیامبر! چرا چیزهایی را که خدا برایت حلال کرده است حرام میگردانی﴾
1793- عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَشْرَبُ عَسَلًا عِنْدَ زَیْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ، وَیَمْکُثُ عِنْدَهَا، فَوَاطَیْتُ أَنَا وَحَفْصَةُ عَلَى، أَیَّتُنَا دَخَلَ عَلَیْهَا فَلْتَقُلْ لَهُ: أَکَلْتَ مَغَافِیرَ، إِنِّی أَجِدُ مِنْکَ رِیحَ مَغَافِیرَ، قَالَ: «لاَ، وَلَکِنِّی کُنْتُ أَشْرَبُ عَسَلًا عِنْدَ زَیْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ، فَلَنْ أَعُودَ لَهُ، وَقَدْ حَلَفْتُ، لاَ تُخْبِرِی بِذَلِکَ أَحَدًا» [رواه البخاری: 4912].
1793- از عائشهل روایت است که گفت: پیامبر خدا ج در نزد زینب بنت جحشل عَسَل میخوردند و نزدش مکث میکردند، من و حفصه با هم اتفاق کردیم که چون پیامبر خدا ج نزد هر کدام ما آمدند بگوئیم: مگر (مغافیر) خوردهاید؟ [مغافیر گیاهی است صحرائی و بد بوی]، از دهان شما بوی (مغافیر) میآید.
[چون این سخن را به ایشان گفتیم] فرمودند: نه خیر! چیزی عَسَل در نزد زینب بنت جحش تناول نمودهام، و بار دیگر از آن عسل نخواهم خورد، و به این چیز سوگند خوردهام، و نباید از این موضوع به کسی خبر بدهی»([2]).
سُورَةُ الْقَلَمِ
[1]- از مسائل متعلق به این سورۀ آنکه:
1) سورل (تحریم) مدنی است.
2) این سورۀ دارای (2) دو رکوع، و (12) دوازده آیت، و (253) دوصد وپنجاه وسه کلمه، و (1123) یک هزار ویک صد وبیست وسه حرف، و (519) پنج صد ونزده نقطه است.
[2]- قصد عائشه و حفصهب دروغ گفتن برای پیامبر خدا ج نبود، بلکه میخواستند ایشان را از زینب جحشل دور سازند، و غیرت و حسادت زنها در این باره معروف است، و حتی بعضی از علماء گفتهاند: عملی که در بین زنها از روی حسادت با یکدیگر سر میزند مؤاخذۀ ندارد، زیرا حسادت بردن زنها بر یکدیگر برای آنها فطرت و سجیه است، و نمیتوانند از آن خود داری نمایند.