اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

کتاب [62]- نفقات، و فضیلت نفقه بر اهل و عیال

کتاب [62]- نفقات، و فضیلت نفقه بر اهل و عیال

1884- عَنْ أَبِی مَسْعُودٍ الأَنْصَارِیِّ، یِّرَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «إِذَا أَنْفَقَ المُسْلِمُ نَفَقَةً عَلَى أَهْلِهِ، وَهُوَ یَحْتَسِبُهَا، کَانَتْ لَهُ صَدَقَةً» [رواه البخاری: 5351].

1884- از ابو مسعود انصاریس از پیامبر خدا ج روایت است که فرمودند: «وقتی که مسلمان بر خانواده‌اش نفقه می‌کند، اگر نیتش طلب ثواب باشد، آن نفقه برایش صدقه حساب می‌شود»([1]).

1885- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، رَضِیَ اللَّه عَنْهُ قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «السَّاعِی عَلَى الأَرْمَلَةِ وَالمِسْکِینِ، کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ، أَوِ القَائِمِ اللَّیْلَ الصَّائِمِ النَّهَارَ» [رواه البخاری: 5353].

1885- از ابو هریرهس روایت است که گفت: پیامبر خدا ج فرمودند: «کسی که در خدمت بیوه زن و مسکین باشد، مانند مجاهد فی سبیل الله است، و یا مانند کسی است که شب نماز می‌خواند، و روز، روزه می‌گیرد»([2]).

1- باب: حَبْسِ نَفَقَةِ الرَّجُلِ قُوتَ سَنَةٍ عَلَى أَهْلِهِ وَکَیْفَ نَفَقَاتُ الْعِیَالِ

باب [1]: ذخیره کردن قوت یکسالۀ اهل و اولاد، و کیفیت نفقۀ خانواده

1886- عَنْ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: «أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یَبِیعُ نَخْلَ بَنِی النَّضِیرِ، وَیَحْبِسُ لِأَهْلِهِ قُوتَ سَنَتِهِمْ» [رواه البخاری: 5357].

1886- از عمرس روایت است که پیامبر خدا ج خرمای بنی نضیر را می‌فروختند و قوت یکسالۀ خانوادۀ خود را ذخیره می‌کردند([3]).


63- کِتَابُ الأطْعِمَةِ



[1]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) مراد از اهل و عیال: زن و فرزند و کسانی هستند که نفقۀ آن‌ها بر انسان واج است، و کسی که برای این‌ها نفقه می‌کند، اگر نیتش این باشد که امر خدا را اداء می‌کند، و به امید ثواب اخروی باشد، این نفقه به اندازۀ که اگر آن را خیرات می‌داد، برایش ثواب اخروی دارد.

      2) کسانی که نفقۀ آن‌ها بر انسان واجب است، این‌ها هستند:

      أ) نفقۀ زن: نفقۀ زن به اتفاق علماء بر عهدۀ شوهر است، و این نفقه شامل تمام چیزهائی است که زن به آن در زندگی خود احتیاج دارد، مانند: غذا، لباس، خانه، خدمتگار، و امثال این‌ها، ولی در مورد دوا و معالجه اختلاف است، و نظر اکثر علماء، بالأخص معاصرین آن است که دوا و معالجۀ زن نیز در نفقه شامل گردیده و بر عهدۀ شوهر است.

      ب) نفقۀ فرزند: فرزند – چه پسر باشد و چه دختر – تا وقتی که به سن بلوغ نرسیده باشند، نفقه‌اش به اتفاق علماء بر ذمۀ پدر است، ولی بعد از اینکه به سن بلوغ رسیده، اگر پسر باشد، نفقه‌اش ساقط می‌شود، مگر آنکه محتاج بوده و امکان کسب و کار برایش میسر نباشد، ولی دختر تا وقتی که ازدواج نکرده است، ولو آنکه بالغ شده باشد، نفقه‌اش بر عهدۀ پدر است، و بعد از اینکه ازدواج کرد، نفقه‌اش ساقط می‌شود، و اگر شوهرش او را طلاق داد، و یا وفات کرد، نفقه‌اش بر عهدۀ خودش می‌باشد، و پدر مسؤول آن نیست.

      ج) نفقۀ برادر، خواهر، کاکا (عمو)، عمه، ماما (دائی)، و خاله در صورتی واجب است، که فقیر و محتاج باشند، ورنه واجب نیست، نفقۀ اولاد کاکا (اولاد عمو)، و اولاد عمه، و اولاد ماما (اولاد دائی)، و اولاد خاله، واجب نیست، چنان‌چه نفقۀ نوه بر پدرکلان وی نیز واجب نیست.

[2]- و در روایت دیگری آمده است که این شخص: «مانند قائم اللیل و صائم الدهر است»، و این نسبت به بیوه زن و مسکینی است که از این شخص بیگانه هستند، و البته طوری که در احادیث دیگری آمده است، نفقه کردن بر بیوه زن و مسکینی که از اقارب و نزدیکان انسان است، ثوابش به مراتب بیشتر و بیشتر است، والله تعالی أعلم.

[3]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) (بنی نضیر): قومی از یهود خیبر است، و در نسب به حضرت هارون برادر حضرت موسی می‌رسند، و نخلستان‌های این مردم، بدون جنگ و لشکر کشی به دست مسلمانان افتاده بود، و چنین مالی حق پیامبر خدا ج می‌باشد.

      2) پیامبر خدا ج خرماهای آن نخلستان‌ها را می‌فروختند، و از قیمت آن، مصارف یکسالۀ ازواج مطهرات را بر می‌داشتند، ولی چون شخص محتاج و یا فقیری می‌آمد، از آن مال برایش می‌دادند، و همان بود که در مدت اندکی تمام می‌شد، این حدیث رد بر کسانی است که می‌گویند: ذخیره کردن مال، رواه نیست، زیرا چنین عملی منافی با توکل است، و بدون شک این سخن باطل است، زیرا اگر ذخیره کردن مال منافی با توکل می‌بود، هیچگاه پیامبر خدا ج به آن اقدام نمی‌کردند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد