اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

کتاب [64]- عقیقه

کتاب [64]- عقیقه

1- باب: تَسْمِیَةِ المَوْلُودِ

باب [1]: نام گذاری مولود

1911- عَنْ أَبِی مُوسَى رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: «وُلِدَ لِی غُلاَمٌ، فَأَتَیْتُ بِهِ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَسَمَّاهُ إِبْرَاهِیمَ، فَحَنَّکَهُ بِتَمْرَةٍ، وَدَعَا لَهُ بِالْبَرَکَةِ، وَدَفَعَهُ إِلَیَّ»، [رواه البخاری: 5467].

1911- از ابو موسیس روایت است که گفت: برایم پسری متولد شد، او را نزد پیامبر خدا ج آوردم، او را ابراهیم نام نهادند، خرمای را جویدند و بر دهانش گذاشتند، و برایش دعا کردند، و او را بدستم دادند([1]).

1912- حَدیث أَسْمَاءَ بِنْتِ أَبِی بَکْرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا: أَنَّهَا وَلَدَتْ عْبْدَ اللَّهِ بْنِ الزُّبَیْرِ، تَقَدَّم فی حَدیث الهِجْرَة وَذادَ هُنا: فَفَرِحُوا بِهِ فَرَحًا شَدِیدًا، لِأَنَّهُمْ قِیلَ لَهُمْ: إِنَّ الیَهُودَ قَدْ سَحَرَتْکُمْ فَلاَ یُولَدُ لَکُمْ [رواه البخاری:5469].

1912- حدیث اسماءل در مورد اینکه عبدالله بن زبیر را تولد نموده بود، در حدیث هجرت قبلا گذشت، و در این روایت آمده است که مسلمانان از تولد او نهایت خوشحال شدند، زیرا کسی برای آن‌ها گفته بود که مردم یهود شما را سحر کرده‌اند، و برای شما فرزند نمی‌شود([2]).

2- باب: إمَاطَةِ الأذى عَنِ الصَّبِیِّ فی العَقِیقَةِ

باب [2]: دور کردن کثافات از بدن طفل در وقت عقیقه

1913- عَنْ سَلْمَانَ بْنِ عَامِرٍ الضَّبِیَّ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «مَعَ الغُلاَمِ عَقِیقَةٌ، فَأَهْرِیقُوا عَنْهُ دَمًا، وَأَمِیطُوا عَنْهُ الأَذَى» [رواه البخاری: 5472].

1913- از سلمان بن عامر ضبیس([3]) روایت است که گفت: از پیامبر خدا ج شنیدم که می‌فرمودند: «از پسر باید عقیقه داد، پس برایش حیوانی را ذبح کنید و کثافت‌ها را از وی دور نمائید»([4]).

3- باب: الْفَرَعِ

باب [3]: فَرَع

1914- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لاَ فَرَعَ وَلاَ عَتِیرَةَ» وَالفَرَعُ: أَوَّلُ النِّتَاجِ، کَانُوا یَذْبَحُونَهُ لِطَوَاغِیتِهِمْ، وَالعَتِیرَةُ فِی رَجَبٍ [رواه البخاری: 5473].

1914- از ابو هریرهس از پیامبر خدا ج روایت است که فرمودند: «فَرع و عتیرۀ نیست».

فَرع: عبارت از نتاج اول حیوان است، که اهل جاهلیت آن را برای بت‌های خود ذبح می‌کردند، و عتیره: شتری است که آن را در ماه رجب ذبح می‌کردند([5]).


65- کِتَابُ الذبَائِح وَالصّیْدِ



[1]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

عقیقه عبارت از ذبح کردن حیوان در وقت تراشیدن موی سر مولود است، بعضی از علماء آن را واجب می‌دانند، و اکثر علماء می‌گویند که سنت است، و امام ابو حنیف/ می‌گوید که سنت نیست، و حتی صاحب توضیح می‌گوید که امام ابو حنیفه/ آن را بدعت می‌داند، ولی فکر نمی‌کنم که این روایت از امام/ ثابت باشد، زیرا احادیث فراوانی – چه قولی و چه فعلی – دلالت بر مشروعیت عقیقه دارد، و در تیسیر القاری آمده است که مراد از قول امام ابو حنیفه که (عقیقه) سنت نیست، این است که (عقیقه) سنت مؤکده نیست، نه اینکه سنت نباشد.

[2]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      در طبقات ابن سعد آمده است که چون مسلمانان به مدینه هجرت کردند، مدتی بر آن‌ها گذشت و برای کسی فرزندی تولد نمی‌شد، با خود گفتند که مردم یهود ما را سحر کرده‌اند، و عبدالله بن زبیر اولین مولودی بود که بعد از هجرت تولد شده بود، از این جهت مسلمانان از روی خوشی آن‌چنان به صدای بلند تکبیر گفتند که مدینه به لرزه در آمد.

[3]- وی سلمان بن عامر بن أوس ضبی است، بعضی می‌گویند که در صحابه (ضبی) دیگری غیر از وی وجود ندارد، ولی امام ابن حجر/ می‌گوید: حقیقت آن است که اشخاص دیگری نیز از بنی ضبه وجود داشتند، از ان جمله است: یزید بن نامۀ ضبی، سلمان ضبی در خلافت معاویهس وفات یافت. (الاأصابه: 2/62).

[4]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      مفهوم مخالف در این حدیث به اتفاق علماء معتبر نیست، یعنی این طور نباید فهمید که: از پسر عقیقه بدهید، و از دختر ندهید، بلکه طوری که در احادیث دیگری آمده است، سنت است که برای پسر دو گوسفند، و برای دختر یک گوسفند عقیقه داده شود.

[5]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:

      1) آنچه را که در ماه رجب برای بت‌های خود ذبح می‌کردند، به نام (رجیبه) نیز یاد می‌کردند.

      2) علت نهی از ذبح این دو نوع حیوان آن بود که آن را برای بت‌های خود ذبح می‌کردند، لذا اگر چنین علتی وجود نداشته باشد، و نتاج اول حیوان برای خدا ذبح شود، اشکالی ندارد، در سنن ابوداد و و سنن نسائی آمده است که: شخصی از پیامبر خدا ج در مورد (فَرَع) که نتاج اول حیوان باشد، سؤال کرد، فرمودند: «فَرع حق است، اگر آن را بگذاری بنت مخاض و یا بنت لبون می‌شود، و در جهاد فی سبیل الله از آن استفاده می‌شود، و یا اگر آن را برای بیوه زنی بدهی بهتر از آن است که آن را ذبح کنی و گوشتش به پشمش بچسبد»، و امام نووی به نقل از امام شافعی/ می‌گوید که: (فَرَع) و (عتیره) اگر به معنی متعارف در جاهلیت نباشد، مستحب است.

      خلاصه آنکه اگر حیوان برای بت‌ها ذبح گردد و قربانی شود، به هر سن و سالی که باشد، و در هر وقتی که باشد، و در هر جایی که باشد، حرام است، و اگر برای خدا ذبح گردد، و قربانی شود، در هر سن و سالی که باشد، و در هر وقتی که باشد، و در هر جایی که باشد، کار خوب و پسندیده‌ای است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد