1- باب: التَّسْمِیَةِ عَلَى الصَّیْدِ
باب [1]: بسم الله گفتن در وقت شکار کردن
1915- عَنْ عَدِیِّ بْنِ حَاتِمٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: سَأَلْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَنْ صَیْدِ المِعْرَاضِ، قَالَ: «مَا أَصَابَ بِحَدِّهِ فَکُلْهُ، وَمَا أَصَابَ بِعَرْضِهِ فَهُوَ وَقِیذٌ» وَسَأَلْتُهُ عَنْ صَیْدِ الکَلْبِ، فَقَالَ: «مَا أَمْسَکَ عَلَیْکَ فَکُلْ، فَإِنَّ أَخْذَ الکَلْبِ ذَکَاةٌ، وَإِنْ وَجَدْتَ مَعَ کَلْبِکَ أَوْ کِلاَبِکَ کَلْبًا غَیْرَهُ، فَخَشِیتَ أَنْ یَکُونَ أَخَذَهُ مَعَهُ، وَقَدْ قَتَلَهُ فَلاَ تَأْکُلْ، فَإِنَّمَا ذَکَرْتَ اسْمَ اللَّهِ عَلَى کَلْبِکَ وَلَمْ تَذْکُرْهُ عَلَى غَیْرِهِ» [رواه البخاری: 5475].
1915- از عدی بن حاتمس روایت است که گفت: از پیامبر خدا ج راجع به شکار کردن با تیر بدون پیکان سرش تیز نیست پرسیدم.
فرمودند: «چیزی را که با آلۀ تیز شکار شده باشد بخور، و اگر با چیز پهن شکار شده باشد، مانند حیوانی است که به ذریعۀ عصا کشته شده باشد».
و از ایشان در مورد شکار با سگ پرسیدم.
فرمودند: «شکاری را که برای تو گرفته باشد بخور، زیرا گرفتن سگ به منزلۀ ذبح است، و اگر به همراه سگ خود – یا به همراه سگهای خود – سگ بیگانۀ را دیدی، و فکر میکردی که شاید در گرفتن شکار با سگ تو یکجا بوده باشد، و شکار را کشته بود، از آن مخور، زیرا تو تنها بر سگ خود بسم الله گفته بودی نه بر سگ بیگانه»([1]).
2- باب: صَیْدِ الْقَوْسِ
1916- عَنْ أَبِی ثَعْلَبَةَ الخُشَنِیِّ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قُلْتُ: یَا نَبِیَّ اللَّهِ، إِنَّا بِأَرْضِ قَوْمٍ مِنْ أَهْلِ الکِتَابِ، أَفَنَأْکُلُ فِی آنِیَتِهِمْ؟ وَبِأَرْضِ صَیْدٍ، أَصِیدُ بِقَوْسِی، وَبِکَلْبِی الَّذِی لَیْسَ بِمُعَلَّمٍ وَبِکَلْبِی المُعَلَّمِ، فَمَا یَصْلُحُ لِی؟ قَالَ: «أَمَّا مَا ذَکَرْتَ مِنْ أَهْلِ الکِتَابِ، فَإِنْ وَجَدْتُمْ غَیْرَهَا فَلاَ تَأْکُلُوا فِیهَا، وَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَاغْسِلُوهَا وَکُلُوا فِیهَا، وَمَا صِدْتَ بِقَوْسِکَ فَذَکَرْتَ اسْمَ اللَّهِ فَکُلْ، وَمَا صِدْتَ بِکَلْبِکَ المُعَلَّمِ، فَذَکَرْتَ اسْمَ اللَّهِ فَکُلْ، وَمَا صِدْتَ بِکَلْبِکَ غَیْرِ مُعَلَّمٍ فَأَدْرَکْتَ ذَکَاتَهُ فَکُلْ» [رواه البخاری: 5478].
1946- از ابو ثعلبۀ خُشِنِیس([2]) روایت است که گفت: گفتم: یا نبی الله! ما در سرزمین اهل کتاب زندگی میکنیم، آیا [روا است] که در ظرف و کاسۀ آنها طعام بخوریم؟ و در سرزمینی هستیم که شکار فراوان است، من با کمان و با سگ تعلیم یافته، و با سگ غیر تعلیم یافته شکار میکنم، از این شکارها کدام یک برایم روا است؟
فرمودند: «آنچه که راجع به اهل کتاب گفتی، اگر ظرف و کاسۀ دیگری یافتید، به ظرف و کاسۀ آنها طعام نخورید، و اگر نیافتید، آنها را بشویید و در آن طعام بخورید، و چیزی را که به تیرکمان خود شکار نموده و بسم الله گفته بودی بخور، و چیزی را که با سگ تعلیم یافتهات شکار نموده و بسم الله گفته بودی بخور، و چیزی را که با سگ غیر تعلیم یافتهات شکار نموده و آن را زنده یافتی و خودت ذبح نمودی بخور»([3]).
3- باب: الخَذْفِ وَالْبُنْدُقَةِ
1917- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُغَفَّلٍ: رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّهُ رَأَى رَجُلًا یَخْذِفُ، فَقَالَ لَهُ: لاَ تَخْذِفْ، فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ نَهَى عَنِ الخَذْفِ، أَوْ کَانَ یَکْرَهُ الخَذْفَ وَقَالَ: «إِنَّهُ لاَ یُصَادُ بِهِ صَیْدٌ وَلاَ یُنْکَى بِهِ عَدُوٌّ، وَلَکِنَّهَا قَدْ تَکْسِرُ السِّنَّ، وَتَفْقَأُ العَیْنَ» ثُمَّ رَآهُ بَعْدَ ذَلِکَ یَخْذِفُ، فَقَالَ لَهُ: أُحَدِّثُکَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ نَهَى عَنِ الخَذْفِ أَوْ کَرِهَ الخَذْفَ، وَأَنْتَ تَخْذِفُ لاَ أُکَلِّمُکَ کَذَا وَکَذَا [رواه البخاری: 5479].
1917- از عبدالله بن مغَفَّلس روایت است که وی شخصی را دید که سنگ پرانی میکند، برایش گفت: سنگ پرانی مکن، زیرا پیامبر خدا ج از سنگ پرانی منع کردند، - و یا از سنگ پرانی بدشان میآمد و فرمودند: «به سنگ پرانی نه شکار میشود، و نه به دشمن اذیتی میرسد، بلکه دندان را میشکند و چشم را کور میکند».
بعد از مدتی باز همان شخص را دید که سنگ پرانی میکند، برایش گفت: برایت میگویم که پیامبر خدا ج از سنگ پرانی منع کردهاند – و یا از سنگ پرانی بدشان میآمد – و باز تو سنگ پرانی میکنی، با تو چندین مدت سخن نخواهم زد([4]).
4- باب: مَنِ اقْتَنَى کَلْبًا لَیْسَ بِکَلْبِ صَیْدٍ أَوْ مَاشِیَةٍ
باب [4]: کسی که سگی را به جز از سگ شکار و یا سگ رمه، نگهداری میکند
1918- عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَنِ اقْتَنَى کَلْبًا، لَیْسَ بِکَلْبِ مَاشِیَةٍ، أَوْ ضَارِیَةٍ، نَقَصَ کُلَّ یَوْمٍ مِنْ عَمَلِهِ قِیرَاطَانِ» [رواه البخاری: 5480].
1918- از عبدالله بن عمرب از پیامبر خدا ج روایت است که فرمودند: «اگر کسی سگی را که برای شکار و حفاظت حیوانات نیست، نگهداری میکند، هر روز از ثواب عملش دو قیراط کم میشود([5]).
5- باب: الصَّیْدِ إِذَا غَابَ عَنْهُ یَوْمَیْنِ أَوْ ثَلاَثَةً
باب [5]: اگر شکار از وی دو و یا سه روز گم شد
1919- حَدیث عَدِیِّ بْنِ حَاتِمٍ، تَقَدَّمَ قَریبًا، وًزادَ فی هذِهِ الرِّوایَة: وَإِنْ «رَمَیْتَ الصَّیْدَ فَوَجَدْتَهُ بَعْدَ یَوْمٍ أَوْ یَوْمَیْنِ لَیْسَ بِهِ إِلَّا أَثَرُ سَهْمِکَ فَکُلْ، وَإِنْ وَقَعَ فِی المَاءِ فَلاَ تَأْکُلْ» [رواه البخاری: 5484].
1919- حدیث عدی بن حاتم قبلا گذشت، و در این روایت آمده است که: «و اگر شکار کردی و آن را بعد از یک روز یا دو روز پیدا کردی، و به جز از اثر تیر خود اثر چیز دیگری را بر آن ندیدی آن را بخور، و اگر در آب افتاده بود، مخور» ([6]).
6- باب: أکْلِ الجَرَادِ
1920- عَنْ أبْنِ أَبِی أَوْفَى رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: «غَزَوْنَا مَعَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ سَبْعَ غَزَوَاتٍ أَوْ سِتًّا، کُنَّا نَأْکُلُ مَعَهُ الجَرَادَ» [رواه البخاری: 5494]
1920- از ابن ابی اوفیب روایت است که گفت: با پیابمر خدا ج در هفت یا شش غزوه اشتراک نمودیم، و با ایشان ملخ میخردیم([7]).
7- باب: النَّحْرِ وَالذَّبْحِ
1921- عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ أَبِی بَکْرٍ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَتْ: «نَحَرْنَا عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَرَسًا، وَنَحْنُ بِالْمَدِینَةِ، فَأَکَلْنَاهُ» [رواه البخاری: 5511].
1921- از اسماء دختر ابوبکرب روایت است که گفت: در زمان پیابر خدا ج در مدینه اسپی را نحر نموده و خوردیم([8]).
8- باب: مَا یُکْرَهُ مِنَ المُثْلَةِ وَالمَصْبُورَةِ وَالمُجَثَّمَةِ
باب [8]: کراهت مثله کردن، و نشانه زدن، و شکار حیوان خوابیده
1922- عَنْ أبْنِ عُمَر رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُما: أَنّهُ مَرّض بِنَفَرس نَصَبُوا دَجَأجَةً یَرْمُونَهَا، فَلَمَّا رَآوْه تَفَرَّقُوا، وَقَالَ ابْنُ عُمَرَ: «مَنْ فَعَلَ هَذَا؟» إِنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَعَنَ مَنْ فَعَلَ هَذَا» [رواه البخاری: 5515].
1922- از ابن عمرب روایت است که وی بر مردمی گذشت که مرغی را بسته بودند و نشان میزدند، و چون ابن عمرب را دیدند متفرق شدند، ابن عمرب گفت: این کار را چه کسی کرده است؟ پیامبر خدا ج کسی را که چنین کاری کرده است، لعنت کردهاند([9]).
1923- عَنْ ابْنِ عُمَرَ: رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُما فی روایة أَنَّهُ قَالَ «لَعَنَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَنْ مَثَّلَ بِالحَیَوَانِ» [رواه البخاری: 5515]
1923- و از ابن عمر ب در روایت دیگری آمده است که گفت: پیامبر خدا ج کسی را که حیوانی را مثله میکند لعنت کردهاند([10]).
9- باب: لَـحْمِ الدَّجَاجِ
1924- عَنْ أَبِی مُوسَى یَعْنِی الأَشْعَرِیَّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: «رَأَیْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَأْکُلُ دَجَاجًا» [رواه البخاری: 5517].
1924- از ابو موسی اشعریس روایت است که گفت: پیامبر خدا ج را دیدم که [گوشت] مرغی را میخوردند.
10- باب: أَکْلِ کُلِّ ذِی نَابٍ مِنَ السِّباعِ
1925- عَنْ أَبِی ثَعْلَبَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ نَهَى عَنْ أَکْلِ کُلِّ ذِی نَابٍ مِنَ السِّبَاعِ» [رواه البخاری: 5530].
1925- از ابو ثَهلبهس روایت است که پیامبر خدا ج از خوردن هر حیوان درندۀ منع کردند([11]).
11- باب: الْمِسْکِ
1926- عَنْ أَبِی مُوسَى رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَثَلُ الجَلِیسِ الصَّالِحِ وَالسَّوْءِ، کَحَامِلِ المِسْکِ وَنَافِخِ الکِیرِ، فَحَامِلُ المِسْکِ: إِمَّا أَنْ یُحْذِیَکَ، وَإِمَّا أَنْ تَبْتَاعَ مِنْهُ، وَإِمَّا أَنْ تَجِدَ مِنْهُ رِیحًا طَیِّبَةً، وَنَافِخُ الکِیرِ: إِمَّا أَنْ یُحْرِقَ ثِیَابَکَ، وَإِمَّا أَنْ تَجِدَ رِیحًا خَبِیثَةً» [رواه البخاری: 5534].
1926- از ابو موسیس از پیامبر خدا ج روایت است که فرمودند: هم نشین خوب و هم نشین بد، مانند عطر فروش، یا برای تو از آن عطر چیزی میدهد، و یا از وی خریداری میکنی، و یا بوی خوشش به مشامت میرسد، ولی کورهگر، یا لباست را میسوزاند، و یا از آن بوی بدی به مشامت میرسد»([12]).
12- باب: الوَسْمِ وَالعَلَمِ فِی الصُّورَةِ
باب [12]: خالکوبی و علامت گذاشتن بر صورت
1927- ابْنُ عُمَرَ: رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قالَ «نَهَى النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنْ تُضْرَبَ الصُّورَةُ» [رواه البخاری: 5541].
1927- از ابن عمرب روایت است که گفت: پیامبر خدا ج از زدن علامت بر صورت، منع کردند([13]).
66- کِتَابُ الأضَاحِی
[1]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
1) شکار کردن روا است، و از امور مباحه بشمار میرود.
2) اگر شکار با آلۀ تیز مانند: نیزه، تیر، شمشیر و هر آلۀ جارحۀ دیگری صورت بگیرد، حلال است، و اگر ذریعۀ آلۀ پهن مانند: سنگ و چوب و امثال اینها کوبنده میباشد نه جارحه، صورت بگیرد، روا نیست، مگر آنکه پیش از مردن، شکار را ذبح نمایند.
3) اگر سگ تعلیم داده شدۀ شکاری، حیوانی را گرفت و کشت، کشتنش ذبح گفته میشود، و حلال است، و علامت سگ تعلیم داده شده آن است که از شکار نخورده باشد، و اگر از شکار خورده بود، تعلیم داده گفته نمیشود، و چیزی را که شکار کرده است، اگر کشته بود، نباید خورده شود.
4) در وقت شکار (بسم الله) گفتن شرط است، و جمهور علماء بر این نظراند که اگر کسی تسمیه را قصدا ترک کرد، شکارش حرام است، و اگر سهوا ترک کرده بود، باکی ندارد.
5) اگر با سگ شکارچی، سگ بیگانۀ اشتراک کرده بود، ولی شکار هنوز زنده بود، شکارچی میتواند آن را ذبح کند و بخورد، ولی اگر شکار کشته شده بود، نباید آن را بخورد، زیرا طوری که در حدیث نبوی شریف آمده است، نمیداند که این شکار را سگ خودش کشته است، و یا سگ دیگر.
[2]- در اسمش و اسم پدرش اختلاف بسیار است، و شاید اسمش جُرهُم باشد، از مبایعین تحت شجره است، قائم اللیل بود، در نیمۀ یکی از شبها که نماز میخواند، در حالت سجده کردن وفات نمود، دخترش به خواب دید که پدرش وفات کرده است، سراسیمه بیدار شد وپرسید: پدرم کجا است، گفتند: در نماز گاهش میباشد، چون آمد دید که در حال سجده کردن است، او را صدا زد، جوابش را نداد، چون او را حرکت داد، افتاد، و این واقعه در سال هفتاد و پنج هجری بود، (الأصابه: 4/29/30).
[3]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
1) ظرف و کاسۀ را که کفار در آن طعام میخورند، اگر در اشیای نجس استعمال کرده بودند، مانند: شراب، و گوشت خوک و امثال اینها، شستن چنین ظرفی در وقت استعمال کردن آن لازم است، و رنه طعامی که در آن انداخته میشود، نجس است، ولی ظرف و کاسۀ که در چیزهای نجس از آن استفاده نکرده باشند، شستن آن لازم نیست، گرچه اولی و مستحب است.
2) از مفهوم مخالف این حدیث نبوی این طور دانسته میشود که: اگر با سگ غیر تعلیم یافته شکار کردی، و شکار مرده بود، آن شکار حرام است، و نباید آن را خورد.
[4]- از مسائل و احکام متعلق به این حدیث آنکه:
اگر کسی سنت نبی کریم ج را بعد از علم آوری به آن ترک میکرد، باید او را تادیب کرد، و از جملۀ تادیب آنکه با وی تا مدتی قطع رابطه نمود، و این عمل مخالفتی با این قول پیامبر خدا ج که فرمودهاند: «مسلمان نباید برادرش را بیشتر از سه روز ترک کند» ندارد، زیرا منع از مقاطعۀ بیش از سه روز در مسائل شخصی است، و مقاطعه در این حدیث به سبب امور دینی است.
[5]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
قیراط: نیم دانق است، و مراد از آن در این حدیث، جزئی از ثواب اعمال است، و مقدار معین آن را در این مورد جز خدا، کس دیگری نمیداند.
[6]- در جای که خوردن شکار اجازه داده شده است، مشروط به این شرط است که شکار در جای باشد که متعفن نشده باشد، ورنه خوردن آن مکروه و یا حرام است.
[7]- خوردن ملخ به اجماع علماء جواز دارد، ولی چون ملخ انواع فراونی دارد، و بعضی از انواع آن سامه است، از این جهت این نوع از ملخ روا نیست.
[8]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
بنابر ظهار این حدیث نبوی شریف، خوردن گوشت اسپ حلال است، و این نظر امام شافعی، و امام ابو یوسف، و امام محمد بن حسن شیبانی رحمهم الله در مذهب حنفی است، ولی نظر خود امام ابو حنیف و امام مالک رحمهما الله به اساس دلائل دیگری، این است که گوشت اسپ مکروه است، و از جملۀ آن دلائل این قول خداوند متعال است که میفرماید: ﴿وَٱلۡخَیۡلَ وَٱلۡبِغَالَ وَٱلۡحَمِیرَ لِتَرۡکَبُوهَا وَزِینَةٗ﴾ و میگویند که (لام) (لترکبوها) برای تعلیل است، و فائدۀ حصر را میدهد، و معنی آیت چنین میشود که: این حیوانات را به غرض سوار شدن و زینت برای شما آفریده ایم، نه برای کار دیگری، و دیگر اینکه مقام، مقام منت گذاری است، و منت خوردن گوشت حیوان کمتر از منت سوار شدن و زینت ذکر میکرد.
ولی جانب مقابل میتواند بگوید که: خداوند متعال جانبی از نعمت متعلق به اسپ را ذکر کرده است که با قاطر و خر مشترک است، و آن مسألۀ سوار شدن و زینت است، و جانب دیگر آن را که خاص به اسپ است، که جانب خوردن گوشت آن باشد، پیامبر خدا ج ذکر کردهاند، ولله تعالی أعلم.
[9]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
اگر شکار کردن حیوان، غرض استفاده از گوشت و یا پوست آن باشد، طوری که در احادیث بسیاری ذکرش رفت، روا است، ولی اگر غرض از شکار کردن حیوان، شوخی و ساعت تیری باشد، چنین شکار کردنی روا نیست، و به طور اولی روا نیست که حیوان اهلی مانند: مرغ، و یا گوسفند را در جایی بسته کرده و آن را نشان زد.
[10]- مراد از مثله کردن حیوان آن است که عضوی از اعضای حیوان را پیش از ذبح کردنش قطع نمایند، و یا شکم او را بدرند، و یا بعد از ذبح کردن، تا وقتی که هنوز کاملا آرام نگرفته است، به چنین کاری اقدام نمایند.
[11]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
1) در صحیح مسلم آمده است که پیامبر خدا ج از [خوردن] هر حیوان درندۀ و از [خوردن] هر پرندۀ چنگال داری نهی کردند».
2) مراد از حیوان درنده حیوانی است که بر حیوانات دیگر حملهور گردیده و قدرت دریدن آنها را داشته باشد، مانند: شیر، پلنگ، گرگ، سگ، روباه، و امثال اینها، و همچنین است پرندۀ چنگال دارد، مانند: شاهین باشه، کرگس و امثال اینها.
[12]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
به اساس تشبیهی که در این حدیث آمده است، علماء گفتهاند که مُشک پاک است، و مشک در اصل خود عبارت از خونی است که در ناف بعضی از انواع آهو در وقت معینی از سال جمع میشود، و بودن اصل آن از خون موجب نجاست آن نیست، زیرا با تغییراتی که در آن به قدرت خداوند متعال ایجاد میگردد، از حالت اصلی خود خارج میشود، مانند شیر، که در اصل خود در بین خون و چتلی است، ولی با تغییراتی که در آن صورت میگیرد، خاصیت خون و چتلی در آن باقی نمیماند.
[13]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
1) علماء بر این نظراند که نباید بر صورت انسان و یا حویان ذریعۀ داغ کردن، و یا خالکوبی علامت گذاشت.
2) نظر به احادیث دیگری که در این باره آمده است، در دیگر اضای انسان نیز خالکوبی و علامت گذاشتن روا نیست، ولی علامت گذاشتن در حیوان اگر در صورتش نباشد، در نزد اکثر علماء جوزا دارد، و در نزد احناف، علامت گذاری در هیچ جای حیوان جواز ندارد.