1- باب: لِکُلِّ نَبِیٍّ دَعْوَة مُسْتَجَابَةٌ
باب [1]: برای هر پیامبری دعای مستجابی است
2069- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لِکُلِّ نَبِیٍّ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَةٌ یَدْعُو بِهَا، وَأُرِیدُ أَنْ أَخْتَبِئَ دَعْوَتِی شَفَاعَةً لِأُمَّتِی فِی الآخِرَةِ» [رواه البخاری: 6304].
2069- از ابو هریرهس روایت است که پیامبر خدا ج فرمودند: «برای هر پیامبری دعای مستجابی است، و من این دعا را نگه میدارم تا در روز قیامت برای شفاعت امت خود دعا کنم»([1]).
2- باب: أَفْضَلِ الاسْتِغْفَارِ
2070- عَنْ شَدَّادُ بْنُ أَوْسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «سَیِّدُ الِاسْتِغْفَارِ أَنْ تَقُولَ: اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّی لاَ إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، خَلَقْتَنِی وَأَنَا عَبْدُکَ، وَأَنَا عَلَى عَهْدِکَ وَوَعْدِکَ مَا اسْتَطَعْتُ، أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا صَنَعْتُ، أَبُوءُ لَکَ بِنِعْمَتِکَ عَلَیَّ، وَأَبُوءُ لَکَ بِذَنْبِی فَاغْفِرْ لِی، فَإِنَّهُ لاَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ» قَالَ: «وَمَنْ قَالَهَا مِنَ النَّهَارِ مُوقِنًا بِهَا، فَمَاتَ مِنْ یَوْمِهِ قَبْلَ أَنْ یُمْسِیَ، فَهُوَ مِنْ أَهْلِ الجَنَّةِ، وَمَنْ قَالَهَا مِنَ اللَّیْلِ وَهُوَ مُوقِنٌ بِهَا، فَمَاتَ قَبْلَ أَنْ یُصْبِحَ، فَهُوَ مِنْ أَهْلِ الجَنَّةِ» [رواه البخاری: 6306].
2070- از شداد بن اوسس از پیامبر خدا ج روایت است که فرمودند: «بهترین استغفار این است که بگویی: (اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّی لاَ إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، خَلَقْتَنِی وَأَنَا عَبْدُکَ، وَأَنَا عَلَى عَهْدِکَ وَوَعْدِکَ مَا اسْتَطَعْتُ، أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا صَنَعْتُ، أَبُوءُ لَکَ بِنِعْمَتِکَ عَلَیَّ، وَأَبُوءُ لَکَ بِذَنْبِی فَاغْفِرْ لِی، فَإِنَّهُ لاَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ)»([2]).
و فرمودند: «کسی که این استغفار را در روز از یقین دل بگوید، و در همان روز پیش از آنکه شام شود بمیرد، از اهل بهشت است، و کسی که آن را در شب از یقین دل بگوید، و [در همان شب] پیش از آنکه صبح شود بمیرد، از اهل بهشت است».
3- باب: اسْتِغْفَارِ النَّبِیِّ فِی الیَوْمِ وَاللَّیْلَةِ
باب [3]: استغفار پیامبر خدا ج در روز و در شب
2071- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «وَاللَّهِ إِنِّی لَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ فِی الیَوْمِ أَکْثَرَ مِنْ سَبْعِینَ مَرَّةً» [رواه البخاری: 6307].
2071- از ابو هریرهس روایت است که گفت: از پیامبر خدا ج شنیدم که میفرمودند: «به خدا سوگند است که من در هر روز بیش از هفتاد بار از خدا طلب آمرزش مینمایم و توبه میکنم»([3]).
4- باب: التَّوْبَةِ
2072- عَنْ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، حَدِیثَیْنِ: أَحَدُهُمَا عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَالآخَرُ عَنْ نَفْسِهِ، قَالَ: «إِنَّ المُؤْمِنَ یَرَى ذُنُوبَهُ کَأَنَّهُ قَاعِدٌ تَحْتَ جَبَلٍ یَخَافُ أَنْ یَقَعَ عَلَیْهِ، وَإِنَّ الفَاجِرَ یَرَى ذُنُوبَهُ کَذُبَابٍ مَرَّ عَلَى أَنْفِهِ» فَقَالَ بِهِ هَکَذَا. قَالَ: «لَلَّهُ أَفْرَحُ بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ رَجُلٍ نَزَلَ مَنْزِلًا وَبِهِ مَهْلَکَةٌ، وَمَعَهُ رَاحِلَتُهُ، عَلَیْهَا طَعَامُهُ وَشَرَابُهُ، فَوَضَعَ رَأْسَهُ فَنَامَ نَوْمَةً، فَاسْتَیْقَظَ وَقَدْ ذَهَبَتْ رَاحِلَتُهُ، حَتَّى إِذَا اشْتَدَّ عَلَیْهِ الحَرُّ وَالعَطَشُ أَوْ مَا شَاءَ اللَّهُ، قَالَ: أَرْجِعُ إِلَى مَکَانِی، فَرَجَعَ فَنَامَ نَوْمَةً، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ، فَإِذَا رَاحِلَتُهُ عِنْدَهُ» [رواه البخاری: 6308].
2072- از عبدالله بن مسعودس روایت است که او دو حدیث را روایت کرد، یکی را از پیامبر خدا ج، و دیگری را از خود، [حدیث خودش این است که:
گفت: شخص مسلمان گناه خود را همچون کوهی تصور میکند که در زیر آن نشسته است، و فکر میکند که شاید در هر لحظۀ این کوه بر وی سقوط کند،
و شخص فاجر و بدکار گناهش را مانند مگسی تصور میکند که بر روی بنیاش نشسته است، و به یک اشارۀ ناپدید میگردد.
[و حدیث پیامبر خدا ج این است که فرمودند]: «خدا به توبۀ بندۀ خود راضیتر و خوشتر از کسی است که در جای خطرناکی منزل میکند، و شتری دارد که آب و نانش بر بالای آن شتر است، سرخود را میگذارد و لحظۀ میخوابد، چون از خواب بیدار میشود میبیند که شترش رفته است».
«چون هوا گرم میشود و تشنگیبر وی غلبه میکند، میگوید به جای اول خود بر میگردم، و همان است که بر میگردد و [در همانجا] میخوابد، و چون سرش را از خوب بر میدارد میبیند که شترش بر بالای سرش ایستاده است»([4]).
5- باب: مَا یَقُولُ إِذَا نَامَ
باب [5]: در هنگام خواب شدن چه باید گفت
2073- عَنْ حُذَیْفَةَ بْنِ الیَمَانِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا أَخَذَ مَضْجَعَهُ اللَّیْلِ، وَضَعَ بَدَهُ تَحْتَ خَدِّهِ، ثُمَّ یَقُولُ: «بِاسْمِکَ أَمُوتُ وَأَحْیَا» وَإِذَا قَامَ قَالَ: «الحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَحْیَانَا بَعْدَ مَا أَمَاتَنَا وَإِلَیْهِ النُّشُورُ» [رواه البخای: 6312].
2073- از حذیفه بن یمانس روایت است که گفت: هنگامی که شب پیامبر خدا ج به بستر خود میرفتند دست خود را بر زیر رخسار خود گذاشته و میگفتند: «بِاسْمِکَ أَمُوتُ وَأَحْیَا».
و چون از خواب بیدار میشدند میگفتند: «الحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَحْیَانَا بَعْدَ مَا أَمَاتَنَا وَإِلَیْهِ النُّشُورُ»([5]).
6- باب: النَّوْمِ عَلَى الشِّقِّ الأیْمَنِ
باب [6]: خواب شدن به پهلوی راست
2074- عَنِ البَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا أَوَى إِلَى فِرَاشِهِ نَامَ عَلَى شِقِّهِ الأَیْمَنِ، ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمَّ أَسْلَمْتُ نَفْسِی إِلَیْکَ، وَوَجَّهْتُ وَجْهِی إِلَیْکَ، وَفَوَّضْتُ أَمْرِی إِلَیْکَ، وَأَلْجَأْتُ ظَهْرِی إِلَیْکَ، رَغْبَةً وَرَهْبَةً إِلَیْکَ، لاَ مَلْجَأَ وَلاَ مَنْجَا مِنْکَ إِلَّا إِلَیْکَ، آمَنْتُ بِکِتَابِکَ الَّذِی أَنْزَلْتَ، وَبِنَبِیِّکَ الَّذِی أَرْسَلْتَ» [رواه البخاری: 6315].
2074- از براء بن عازِبب روایت است که گفت: پیامبر خدا ج هنگامی که به بستر خواب میرفتند به پهلوی راست خود میخوابیدند و بعد از آن میگفتند: «اللَّهُمَّ أَسْلَمْتُ نَفْسِی إِلَیْکَ، وَوَجَّهْتُ وَجْهِی إِلَیْکَ، وَفَوَّضْتُ أَمْرِی إِلَیْکَ، وَأَلْجَأْتُ ظَهْرِی إِلَیْکَ، رَغْبَةً وَرَهْبَةً إِلَیْکَ، لاَ مَلْجَأَ وَلاَ مَنْجَا مِنْکَ إِلَّا إِلَیْکَ، آمَنْتُ بِکِتَابِکَ الَّذِی أَنْزَلْتَ، وَبِنَبِیِّکَ الَّذِی أَرْسَلْتَ»([6]).
7- باب: الدُّعَاءِ إِذَا انْتَبَهَ مِنَ للَّیْلِ
2075- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: بِتُّ عِنْدَ مَیْمُونَةَ، وَذَکَرَ الحَجیث وَقَدْ تَقَدَّم، قالَ: وَکانَ مِن دُعاءِ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ «اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِی قَلْبِی نُورًا، وَفِی بَصَرِی نُورًا، وَفِی سَمْعِی نُورًا، وَعَنْ یَمِینِی نُورًا، وَعَنْ یَسَارِی نُورًا، وَفَوْقِی نُورًا، وَتَحْتِی نُورًا، وَأَمَامِی نُورًا، وَخَلْفِی نُورًا، وَاجْعَلْ لِی نُورًا» [رواه البخای: 6316].
2075- از ابن عباسب روایت است که گفت: نزد میمونهل خوابیدم [و بقیۀ حدیث را طوری که قبلا به شمارۀ (97) گذشت ذکر نمود و گفت]: و از دعای پیامبر خدا ج این بود که:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِی قَلْبِی نُورًا، وَفِی بَصَرِی نُورًا، وَفِی سَمْعِی نُورًا، وَعَنْ یَمِینِی نُورًا، وَعَنْ یَسَارِی نُورًا، وَفَوْقِی نُورًا، وَتَحْتِی نُورًا، وَأَمَامِی نُورًا، وَخَلْفِی نُورًا، وَاجْعَلْ لِی نُورًا»([7]).
8- «باب»
2076- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا أَوَى أَحَدُکُمْ إِلَى فِرَاشِهِ فَلْیَنْفُضْ فِرَاشَهُ بِدَاخِلَةِ إِزَارِهِ، فَإِنَّهُ لاَ یَدْرِی مَا خَلَفَهُ عَلَیْهِ، ثُمَّ یَقُولُ: بِاسْمِکَ رَبِّی وَضَعْتُ جَنْبِی وَبِکَ أَرْفَعُهُ، إِنْ أَمْسَکْتَ نَفْسِی فَارْحَمْهَا، وَإِنْ أَرْسَلْتَهَا فَاحْفَظْهَا بِمَا تَحْفَظُ بِهِ عِبَادَکَ الصَّالِحِینَ» [رواه البخاری: 6320].
2076- از ابو هریرهس روایت است که گفت: پیامبر خدا ج فرمودند: «کسی که به بستر خوابش رفت: هنگام خوابیدن، بستر خوابش را به طرف داخلی ازارش پاک کند زیرا نمیداند که بعد از وی چه چیز بر سر بسترش آمده است، و بعد از آن بگوید: «رَبِّی وَضَعْتُ جَنْبِی وَبِکَ أَرْفَعُهُ، إِنْ أَمْسَکْتَ نَفْسِی فَارْحَمْهَا، وَإِنْ أَرْسَلْتَهَا فَاحْفَظْهَا بِمَا تَحْفَظُ بِهِ عِبَادَکَ الصَّالِحِینَ»([8]).
9- باب: لِیُعَزِّمَ المَسْألَةَ فَإِنَّهُ لاَ مُکْرِهَ لَهُ
باب [9]: به طور قطع بخواهد، چون مجبور کنندۀ برایش نیست
2077- وعَنْهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «لاَ یَقُلْ أَحَدُکُمْ: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی إِنْ شِئْتَ، ارْحَمْنِی إِنْ شِئْتَ، ارْزُقْنِی إِنْ شِئْتَ، وَلیَعْزِمْ مَسْأَلَتَهُ، إِنَّهُ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ، لاَ مُکْرِهَ لَهُ» [رواه البخاری: 6338].
2077- و از ابو هریرهس روایت است که پیامبر خدا ج فرمودند: «نباید کسی بگوید که: خدایا اگر میخواهی به من رحمت کن، بلکه باید به طور جزم بخواهد، زیرا کسی خدا را به انجام دادن کاری مجبور کرده نمیتواند»([9]).
10- باب: یُسْتَجَابُ لِلْعَبْدِ مَا لَمْ یَعْجَلْ
باب [10]: بنده اگر عجله نکند دعایش قبول میشود
2078- وعَنْهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «یُسْتَجَابُ لِأَحَدِکُمْ مَا لَمْ یَعْجَلْ، یَقُولُ: دَعَوْتُ فَلَمْ یُسْتَجَبْ لِی» [رواه البخاری: 6340].
2078- و از ابو هریرهس روایت است که پیامبر خدا ج فرموند: «اگر عجله نکنید دعای شما اجابت میشود، ولی [بنده] میگوید: دعا کردم و اجابت نشد»([10]).
11- باب: الدُّعَاءِ عِنْدَ الْکَرْبِ
2079- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یَقُولُ عِنْدَ الکَرْبِ: «لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ العَظِیمُ الحَلِیمُ، لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ العَرْشِ العَظِیمِ، لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ السَّمَوَاتِ وَرَبُّ الأَرْضِ، وَرَبُّ العَرْشِ الکَرِیمِ» [رواه البخاری: 6346].
2079- از ابن عباسب روایت است که پیامبر خدا ج هنگام سختی میگفتند: «لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ العَظِیمُ الحَلِیمُ، لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ العَرْشِ العَظِیمِ، لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ السَّمَوَاتِ وَرَبُّ الأَرْضِ، وَرَبُّ العَرْشِ الکَرِیمِ»([11]).
12- باب: التَّعَوُّذِ مِنْ جَهْدِ البَلاَءِ
باب [12]: از هجوم بلیات، باید به خدا پناه برد
2080- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَتَعَوَّذُ مِنْ جَهْدِ البَلاَءِ، وَدَرَکِ الشَّقَاءِ، وَسُوءِ القَضَاءِ، وَشَمَاتَةِ الأَعْدَاءِ» قَالَ سُفْیَانُ - الراوی -: «الحَدِیثُ ثَلاَثٌ، زِدْتُ أَنَا وَاحِدَةً، لاَ أَدْرِی أَیَّتُهُنَّ هِیَ» [رواه البخاری: 6347].
2080- از ابو هریرهس روایت است که گفت: پیامبر خدا ج از هجوم بلا، و از گرفتار شدن به بدبختیها، و از قضای بد، و از دلشادی دشمن [به خدا] پناه میبردند.
سفیان راوی حدیث میگوید: آنچه که [پیامبر خدا ج] از آن پناه جستند سه چیز بود، چهارمی را من زیاد کردم، ولی به یاد نیست آن چیزی را که من زیاد کردم کدام یک از آنها بود([12]).
13- باب: قَوْلِ النَّبِیِّ ج: «مَنْ آذَیْتُهُ فَاجْعَلْهُ لَهُ زَکَاةً وَرَحْمَةً»
باب [13]: قوله ج: «[الهی!] کسی را که اذیت کرده باشم، آن را برایش سبب پاکی و رحمت بگردان»
2081- وعَنْهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «اللَّهُمَّ فَأَیُّمَا مُؤْمِنٍ سَبَبْتُهُ، فَاجْعَلْ ذَلِکَ لَهُ قُرْبَةً إِلَیْکَ یَوْمَ القِیَامَةِ» [رواه البخاری: 6361].
2081- و از ابو هریرهس روایت است که وی: از پیامبر خدا ج شنیده است که میگفتند: «الهی هر مسلمانی را که دشنام داده باشم، این دشنامم را در روز قیامت سبب تقرب آن شخص به درگاه خود بگردان»([13]).
14- باب: التَّعَوُّذِ مِنَ الْبُخْلِ
2082- عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاص رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یَأْمُرُ بِهؤُلاَءِ الْکَلِمَاتِ: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ البُخْلِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنَ الجُبْنِ، وَأَعُوذُ بِکَ أَنْ أُرَدَّ إِلَى أَرْذَلِ العُمُرِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ الدُّنْیَا - یَعْنِی فِتْنَةَ الدَّجَّالِ - وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ القَبْرِ» [رواه البخاری: 6365].
2082- از سعد بن ابی وقاصس روایت است که پیامبر خدا ج به گفتن این کلمات امر میفرمودند: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ البُخْلِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنَ الجُبْنِ، وَأَعُوذُ بِکَ أَنْ أُرَدَّ إِلَى أَرْذَلِ العُمُرِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ الدُّنْیَا - یَعْنِی فِتْنَةَ الدَّجَّالِ - وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ القَبْرِ»([14]).
15- باب: التَّعَوُّذِ مِنَ المَأثَمِ وَالمَغْرَمِ
باب: پناه جستن [به خدا] از گناه و از قرض
2083- عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یَقُولُ: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلِ وَالهَرَمِ، وَالمَأْثَمِ وَالمَغْرَمِ، وَمِنْ فِتْنَةِ القَبْرِ، وَعَذَابِ القَبْرِ، وَمِنْ فِتْنَةِ النَّارِ وَعَذَابِ النَّارِ، وَمِنْ شَرِّ فِتْنَةِ الغِنَى، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ الفَقْرِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ المَسِیحِ الدَّجَّالِ، اللَّهُمَّ اغْسِلْ عَنِّی خَطَایَایَ بِمَاءِ الثَّلْجِ وَالبَرَدِ، وَنَقِّ قَلْبِی مِنَ الخَطَایَا کَمَا نَقَّیْتَ الثَّوْبَ الأَبْیَضَ مِنَ الدَّنَسِ، وَبَاعِدْ بَیْنِی وَبَیْنَ خَطَایَایَ کَمَا بَاعَدْتَ بَیْنَ المَشْرِقِ وَالمَغْرِبِ» [رواه البخاری: 6368].
2083- از عائشهل روایت است که پیامبر خدا ج میگفتند: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلِ وَالهَرَمِ، وَالمَأْثَمِ وَالمَغْرَمِ، وَمِنْ فِتْنَةِ القَبْرِ، وَعَذَابِ القَبْرِ، وَمِنْ فِتْنَةِ النَّارِ وَعَذَابِ النَّارِ، وَمِنْ شَرِّ فِتْنَةِ الغِنَى، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ الفَقْرِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ المَسِیحِ الدَّجَّالِ، اللَّهُمَّ اغْسِلْ عَنِّی خَطَایَایَ بِمَاءِ الثَّلْجِ وَالبَرَدِ، وَنَقِّ قَلْبِی مِنَ الخَطَایَا کَمَا نَقَّیْتَ الثَّوْبَ الأَبْیَضَ مِنَ الدَّنَسِ، وَبَاعِدْ بَیْنِی وَبَیْنَ خَطَایَایَ کَمَا بَاعَدْتَ بَیْنَ المَشْرِقِ وَالمَغْرِبِ»([15]).
16- باب: قَوْلِ النَّبِیِّ ج: «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً»
باب [16]: گفتۀ پیامبر خدا ج که: «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً»
2084- عَنْ أَنَسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: کَانَ أَکْثَرُ دُعَاءِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «اللَّهُمَّ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً، وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» [رواه البخاری: 6389].
2084- از انسس روایت است که گفت: دعای پیامبر خدا ج در اکثر اوقات این بود که: «اللَّهُمَّ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً، وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»([16]).
17- باب: قول النبی ج: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ وَمَا أَخَّرْتُ»
باب [17]: این دعای پیامبر خدا ج که: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ وَمَا أَخَّرْتُ»
2085- عَنْ أَبِی مُوسَى الأَشْعَرِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ کَانَ یَدْعُو: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی خَطِیئَتِی وَجَهْلِی، وَإِسْرَافِی فِی أَمْرِی، وَمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی هَزْلِی وَجِدِّی وَخَطَایَایَ وَعَمْدِی، وَکُلُّ ذَلِکَ عِنْدِی» [رواه البخاری: 6399].
2085- از ابو موسی اشعریس روایت است که پیامبر خدا ج چنین دعا میکردند: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی خَطِیئَتِی وَجَهْلِی، وَإِسْرَافِی فِی أَمْرِی، وَمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی هَزْلِی وَجِدِّی وَخَطَایَایَ وَعَمْدِی، وَکُلُّ ذَلِکَ عِنْدِی»([17]).
18- باب: فَضْلِ التَّهْلِیلِ
باب [18]: فضیلت (لا إله إلا اللَّه) گفتن
2086- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَنْ قَالَ: لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. فِی یَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ، کَانَتْ لَهُ عَدْلَ عَشْرِ رِقَابٍ، وَکُتِبَ لَهُ مِائَةُ حَسَنَةٍ، وَمُحِیَتْ عَنْهُ مِائَةُ سَیِّئَةٍ، وَکَانَتْ لَهُ حِرْزًا مِنَ الشَّیْطَانِ، یَوْمَهُ ذَلِکَ حَتَّى یُمْسِیَ، وَلَمْ یَأْتِ أَحَدٌ بِأَفْضَلَ مِمَّا جَاءَ إِلَّا رَجُلٌ عَمِلَ أَکْثَرَ مِنْهُ» [رواه البخاری: 6403].
2086- از ابو هریرهس روایت است که پیامبر خدا ج فرمودند: «کسی که در یک روز صدبار بگوید: «لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» برایش اندازۀ آزاد کردن ده غلام، ثواب دارد، و برایش صد حسنه نوشته میشود، و صدگناه از وی محو میگردد، و در همان روز تا شام از شیطان محفوظ میماند، و هیچ کسی عمل بهتری را از این انجام داده نمیتواند، مگر آنکه همین کلمه را بیشتر بگوید([18]).
2087- عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الأَنْصَارِیِّ، و أبْنِ مَسْعُودٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا فی هذَا الحدیث، عَنِ النَّبِیَّ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّم قَالَ: «مَنْ قَالَ عَشْرًا، کَانَ کَمَنْ أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وَلَدِ إِسْمَاعِیلَ» [رواه البخاری: 6404].
2087- از ابو ایوب انصاری و ابن مسعودب در همین حدیث روایت است که گفتند: پیامبر خدا ج فرمودند: «کسی که ده بار این کلمات را بگوید مانند کسی است که یک غلامی را از اولاد اسماعیل آزاد کرده باشد».
19- باب: فَضْلِ التَّسْبِیحِ
باب [19]: فضیلت (سُبْحَانَ اللَّه) گفتن
2088- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَنْ قَالَ: سُبْحَانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ، فِی یَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ، حُطَّتْ خَطَایَاهُ، وَإِنْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ البَحْرِ» [رواه البخاری: 6405].
2088- از ابو هریرهس روایت است که پیامبر خدا ج فرمودند: «کسی که در یک روز صد بار (سُبْحَانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ) بگوید، گناهانش ولو آنکه به اندازۀ کف دریا باشد، برایش بخشیده میشود»([19]).
20- باب: فَضْلِ ذِکْرِ الله عَزَّ وَجَلَّ
باب [20]: فضیلت ذکر خداوند عز وجل
2089- عَنْ أَبِی مُوسَى رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «مَثَلُ الَّذِی یَذْکُرُ رَبَّهُ وَالَّذِی لاَ یَذْکُرُ رَبَّهُ، مَثَلُ الحَیِّ وَالمَیِّتِ» [رواه البخاری: 6407].
2089- از ابو موسیس روایت است که گفت: پیامبر خدا ج فرمودند: «کسی که خدا را ذکر میکند و کسی که ذکر نمیکند، مانند شخص زنده و شخص مرده است»([20]).
2090- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّ لِلَّهِ مَلاَئِکَةً یَطُوفُونَ فِی الطُّرُقِ یَلْتَمِسُونَ أَهْلَ الذِّکْرِ، فَإِذَا وَجَدُوا قَوْمًا یَذْکُرُونَ اللَّهَ تَنَادَوْا: هَلُمُّوا إِلَى حَاجَتِکُمْ قَالَ: «فَیَحُفُّونَهُمْ بِأَجْنِحَتِهِمْ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْیَا» قَالَ: فَیَسْأَلُهُمْ رَبُّهُمْ، وَهُوَ أَعْلَمُ مِنْهُمْ، مَا یَقُولُ عِبَادِی؟ قَالُوا: یَقُولُونَ: یُسَبِّحُونَکَ وَیُکَبِّرُونَکَ وَیَحْمَدُونَکَ وَیُمَجِّدُونَکَ قَالَ: فَیَقُولُ: هَلْ رَأَوْنِی؟ قَالَ: فَیَقُولُونَ: لاَ وَاللَّهِ مَا رَأَوْکَ؟ قَالَ: فَیَقُولُ: وَکَیْفَ لَوْ رَأَوْنِی؟ قَالَ: یَقُولُونَ: لَوْ رَأَوْکَ کَانُوا أَشَدَّ لَکَ عِبَادَةً، وَأَشَدَّ لَکَ تَمْجِیدًا وَتَحْمِیدًا، وَأَکْثَرَ لَکَ تَسْبِیحًا قَالَ: یَقُولُ: فَمَا یَسْأَلُونِی؟ قَالَ: «یَسْأَلُونَکَ الجَنَّةَ» قَالَ: یَقُولُ: وَهَلْ رَأَوْهَا؟ قَالَ: یَقُولُونَ: لاَ وَاللَّهِ یَا رَبِّ مَا رَأَوْهَا، قَالَ: یَقُولُ: فَکَیْفَ لَوْ أَنَّهُمْ رَأَوْهَا؟ قَالَ: یَقُولُونَ: لَوْ أَنَّهُمْ رَأَوْهَا کَانُوا أَشَدَّ عَلَیْهَا حِرْصًا، وَأَشَدَّ لَهَا طَلَبًا، وَأَعْظَمَ فِیهَا رَغْبَةً، قَالَ: فَمِمَّ یَتَعَوَّذُونَ؟ قَالَ: یَقُولُونَ: مِنَ النَّارِ، قَالَ: یَقُولُ: وَهَلْ رَأَوْهَا؟ قَالَ: یَقُولُونَ: لاَ وَاللَّهِ یَا رَبِّ مَا رَأَوْهَا، قَالَ: یَقُولُ: فَکَیْفَ لَوْ رَأَوْهَا؟ قَالَ: یَقُولُونَ: لَوْ رَأَوْهَا کَانُوا أَشَدَّ مِنْهَا فِرَارًا، وَأَشَدَّ لَهَا مَخَافَةً، قَالَ: فَیَقُولُ: فَأُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ، قَالَ: یَقُولُ مَلَکٌ مِنَ المَلاَئِکَةِ: فِیهِمْ فُلاَنٌ لَیْسَ مِنْهُمْ، إِنَّمَا جَاءَ لِحَاجَةٍ. قَالَ: هُمُ الجُلَسَاءُ لاَ یَشْقَى بِهِمْ جَلِیسُهُمْ» [رواه البخاری: 6408].
2090- از ابو هریرهس روایت است که گفت: پیامبر خدا ج فرمودند: «برای خدا فرشتههایی است که به راهها میروند و اهل ذکر را جستجو میکنند، چون مردمی را که به ذکر خدا مشغولاند پیدا کردند، [به یکدیگر خود] صدا میکنند که: بیائید که گمشدۀ شما اینجا است، سپس با بالهای خود به اطراف این مردم آن قدر تجمع میکنند که تا آسمان دنیا، میرسند.
و خداوند متعال در حالی که از همگان داناتر است، از این فرشتهها میپرسد: بندگانم چه میگویند؟
فرشتهها میگویند: حمد و ثنا و تسبیح و تهلیل تو را میگویند:
میگوید: آیا اینها مرا دیدهاند؟
فرشتهها میگویند: نه خیر، به خداوند سوگند است که تو را ندیدهاند.
میگوید: اگر مرا میدیدند چگونه میبودند؟
میگویند: اگر تو را میدیدند از این بیشتر تو را عبادت و تمجید و تحمید نموده و تسبیح تو را میگفتند.
میگوید: اینها از من چه میخواهند؟
میگویند: از تو بهشت میخواهند.
میگوید: آیا بهشت را دیدهاند؟
میگویند: پروردگارا! به خداوند سوگند که آن را ندیدهاند.
میگوید: اگر بهشت را میدیدند چگونه میبودند؟
میگویند: اگر بهشت را میدیدند از این هم بیشتر آرزویش را نموده و بیشتر مطالبهاش میکردند، و به آن رغبت زیاد تری میداشتند.
میگوید: از چه چیز پناه میجویند؟
میگویند: از آتش دوزخ.
میگوید: آیا دوزخ را دیدهاند؟
میگویند: پروردگارا! به خداوند سوگند است که ندیدهاند.
میگوید: اگر دوزخ را میدیدند چگونه میبودند؟
میگویند: اگر میدیدند از این بیشتر از آن گریزان بوده و بیشتر میترسیدند.
خداوند متعال میگوید: پس من شما را شاهد میگیرم که ایشان را بخشیدم.
فرشتۀ از فرشتگان میگوید: در بین اینها فلانی است که با ایشان ذکر نکرده است، بلکه برای انجام کاری در مجلس آنها اشتراک نموده است.
[خداوند متعال] میگوید: اینها کسانیاند که هم نشینان آنها نیاید بدبخت شوند»([21]).
74- کِتَابُ الرِّقَاقِ
[1]- و این از کمال شفقت و رأفت حضرت نبی کریم ج نسبت به امت خود، خصوصا نسبت به گنهکاران این امت میباشد، زیرا نیکوکاران خودشان، به فضل و رحمت خداوند از دوزخ نجات یافته و به بهشت میروند و نبی کریم ج گنهکاران را شفاعت میکنند، تا از رفتن به دوزخ نجات یافته و به بهشت بروند، و یا اگر به سبب اعمال بد خود به دوزخ رفتهاند، از دوزخ نجات یابند، اللهم ارزقنا شفاعة نبینا محمد ج، واجزه عنا أفضل ما جزیت نبیا عن أمته یا رب العالمین.
[2]- یعنی: خدایا! پروردگار من تویی، خدای جز تو وجود ندارد، مرا تو خلق کردهای و من بندۀ توام، و من با عهد و وعدی که با تو بستهام ایستادهام، به نعمت تو اقرار میکنم، و به گنهان خود اعتراف مینمایم، پس مرا ببخش، زیرا جز تو دیگری گناهان را نمیبخشد.
[3]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
اینکه پیامبر خدا ج با وجود آنکه از گناه معصوم بودند، و خدا لغزشهای گذشته و آیندۀشان را بخشیده بود، و اینقدر توبه و استغفار میکردند، سببش آن است که توبه و استغفار عبارت است، و عبارت هر قدر که بیشتر باشد بهتر است، و سبب تقرب بیشتر به خدا میشود، و در عین حال اگر گناهی وجود داشته باشد، توبه و استغفار سبب آمرزش آن گناه میگردد، و اگر گناهی وجود نداشته باشد، سبب کسب ثواب میشود، و این مانند کسی است که دستش را با آب میشوید، که اگر دستش کثیف باشد، کثافت از دستش زدوده میگردد، و اگر کثافتی وجود نداشته باشد، سبب طهارت بیشتر میشود، و یا این عملشان تعلیم برای امت بود، تا آنها همیشه مشغول توبه و استغفار باشند، زیرا آحاد امت هرکس که باشد، خالی از نوعی لغزش و گناه نیست.
[4]- از احکام و مسائل متلعق به این حدیث آنکه:
1) البته چنین شخصی از دیدن شترش نهایت خوش و خورسند میشود، زیرا از یک طرف مال گم شدهاش پیدا شده است، و ازطرف دیگر چون آب و نانش بر بالای این شتر بوده است، سبب نجاتش از مرگ میشود، و کسی که از گناهانش توبه میکند، خدا به سبب این توبه، از آن شخصی که شترش را یافته است، خوشتر و راضیتر میشود.
2) و نسبت دادن فرحت و خوشی به خداوند متعال از اموری است که حقیقت آن را جز خود خداوند متعال، هیچکس دیگری نمیداند، و باید به آن ایمان آورد و از کیفیتش جستجو نکرد، و بعضی از علماء میگویند که مراد از فرحت و خوشی خداوند، رضایت و محبت او است، والله تعالی أعلم.
[5]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
1) معنی دعای اول این است که: خدایا! به نام تو میمیرم و به نام تو زنده میشوم»، و معنی دعای دوم این است که: ستایش خاص برای خدایی است که بعد از مردن ما را زنده ساخت، و برانگیخته شدن بعد از مرگ به سوی او است.
2) مراد از مرگ در این حدیث، حالت خواب، و مراد از زندگی، حالت بیداری است، و شکی نیست که بین مرگ و خواب، و بین بیدار شدن از خواب و بین زنده شدن بعد از مرگ، شباهت زیادی وجود دارد.
[6]- یعنی: خدایا! خودم را به تو سپردم، و به سوی تو روی آوردم، و همه کار خود را به تو سپردم، و تو را پشت و پناه خود ساختم، امید به رحمت تو، و خوفم از غضب تو است، پناهگاه دیگری جز پناه تو، و نجاتی جز نجات تو وجود ندارد، به کتابی که نازل کردی و به پیامبری که فرستادی ایمان آوردم.
گرچه ایمان آوردن به همۀ کتابهای آسمانی، و به همۀ پیامبران از ضروریات ایمان است، ولی مراد از کتابی که در این حدیث ذکر گردیده است، قرآن مجید، و مراد از پیامبر، حضرت محمد مصطفی ج است، زیرا ایمان به قرآن، و ایمان به محمد ج مستلزم ایمان به همۀ کتابها و به همۀ پیامبر است.
[7]- یعنی: خدایا! در قلبم نوری بیافرین، و در جشمم نوری بیافرین، و در شنوائیم نوری بیافرین، و از طرف راستم نوری بیافرین، و از طرف چپم نوری بیافرین، و بر بالاسرم نوری بیافرین، و در زیر پایم نوری بیافرین، و در پیش رویم نوری بیافرین، و در پشت سرم نوری بیافرین، و برای خودم نوری بیافرین.
و شکی نیست که نور الهی برای پیامبر خدا ج به صورت کامل حاصل و موجود بود، و این طلب نور جهت تعلیم امت و استمراریت نور است، مانند این قول خداوند متعال که میفرماید: ﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ﴾، که مطلوب از آن، طلب استمرار بر صراط مستقیم است، نه حصول آن در آینده.
[8]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
1) در اینکه شخص بستر خوابش را به طرف داخلی ازارش پاک کند، باید گفت که: انجام دادن این کار تعبدی نیست که با چیزی دیگری جواز نداشته باشد، بلکه مراد است که بسترش را با هر چیزی که میخواهد پاک کند، و یا آن را تکان دهد، زیرا احتمال دارد که شاید خزنده و یا گزندۀ در آن پنهان شده باشد، و هنگام رفتن به بستر، سبب اذیت و ضررش گردد.
2) چون علت امر به پاک کردن بستر احتمال وجود خزنده و یا گزنده، و یا کثافت و غبار است، و اکنون – خصوصا در خانههای پاک و نظیف – چنین احتمالاتی وجود ندارد، و یا احتمالش بسیار کم و ناچیز است، لذا اگر کسی بدون پاک کردن و یا بدون تکان دادن بسترش بر روی آن خواب میشود، برایش باکی نیست.
3) معنی دعای نبی کریم ج این است که: «پهلویم را به نام تو میگذارم، و به نام تو بر میدارم، اگر جانم را میگیری به حالش رحم کن، و اگر زندهاش نگه میداری، به همان طریقی که بندگان نیکوکارت را حفظ میکنی، حفظش کن.
4) در این حدیث نبوی شریف به دو چیز ارشاد شده است، تنظیف بستر، و دعا خواندن، و از این دانسته میشود که توسل به اسباب مادی و معنوی هردو لازم است، و هیچ کدام منافی دیگری نیست، کسانی که اعتماد آنها تنها بر اسباب دنیوی است، نابخردان غافلند، و کسانی که بدون عمل همه چیز را میخواند، سست عنصران متواکل.
[9]- و از شروط و آداب دیگر دعا این است که بنده خود را در حضور خدای خود تصور نماید، و از قلب خود دعا کند، نه آنکه به طور عادت دستهایش را بلند کرده و با زبان خود، بدون شعور قلب، چیزی گفته و دستهایش را به رویش بکشد، و از شروط دیگر قبول دعا آن است که شخص دعا کننده حرام خوار نبوده و دعایش در معصیت و ضرر دیگران نباشد.
[10]- هر دعایی که شرائط آن کامل باشد، اجابت میشود، و اجابت بر سه نوع است، اجابت معجل که متصل به دعا اجابت میشود، اجابت مؤجل که بعد از مدتی اجابت میگردد، و اجابت مؤخر که ثوابش در قیامت برای دعا کننده داده میشود.
[11]- یعنی: «خدای دیگری جز خدای عظیم و حلیم وجود ندارد، خدای دیگر جز خدایی که پروردگار عرش است وجود ندارد، خدای دیگری جز خدای که پروردگار آسمانها و پروردگار زمین پروردگار عرش کریم است، وجود ندارد».
[12]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
این قول سفیان که پیامبر خدا ج از سه چیز پناه جستند، و چهارمی را من زیاد کردم، از روی اشتباه است، به این معنی که از همۀ این چهار چیز خود پیامبر خدا ج پناه میجستند، و هیچ کدام را سفیان زیاد نکرده است، امام بخاری/ در کتاب قدر حدیث مذکور را روایت نموده است، و در آنجا نسبت هرچهار چیز بدون تردد و شک به پیامبر خدا ج داده شده است.
[13]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
1) مراد از این فرمودۀ پیامبر خدا ج این است که: بار خدایا! اگر کسی از مسلمانان را آزرده خاطر ساخته باشم، خواه وی مستحق این آزرده خاطری بوده باشد، و یا نبوده باشد، این کار را سبب تقرب آن شخص به درگاه خود بگردان، این از یک طرف دلالت بر کمال شفقت و مهربانی نبیکریم ج نسبت به امتشان دارد، و از طرف دیگر دلالت بر این دارد که آن حضرت ج نمیخواستند که حق هیچ کسی بر ذمۀشان باقی بماند، زیرا کسی را که آزرده خاطر ساخته بودند، شاید مستحق آن نبوده باشد، و جهت تکافوی آن، دعا کردند که این شخص درجۀ تقرب الهی را حاصل نماید.
2) این روش پیامبر خدا ج تعلیمی برای هر فرد امت است که اگر به کسی ضرری میرساند، و یا حق کسی را پامال میکند، و نمیداند که صاحب آن حق کیست، و یا از معذرت خواستن کاری که نسبت به وی کرده است، شرم میکند، و یا میترسد که گفتن آن کار و معذرت خواستن از آن، سبب فتنه و مشکلات گردد، باید همیشه به حق آن شخص دعا کند، و از خداوند برایش خیر دنیا و آخرت را مسئلت نماید.
[14]- معنی این دعای نبوی شریف این است که: خدایا! از بخالت به تو پناه میجویم، و از ترسیدن [از ما سوی الله] به تو پناه میجویم، و از اینکه به بدترین ایام زندگی برسم به تو پناه میجویم، [مراد از بدترین ایام زندگی، ایامی است که انسان قوای جسمانی و عقلانی خود را از دست داده و زندگیاش سبب زحمت و اذیت و تلخی زندگی برای خودش و دیگران میشود] و از فتنۀ دنیا [یعنی: فتنۀ مسیح دجال] به تو پناه میجویم، و از عذاب قبر، به تو پناه میجویم.
[15]- معنی این دعای نبوی شریف این است که: «خدایا! از تنبلی، و پیری، و از ارتکاب گناه، و از قرضداری، و از سؤال نکیر و منکر، و از عذاب قبر، و از سؤال نگهبانان دوزخ، و از عذاب دوزخ، و از شر دارائی، و از شر فقر و بیچارگی، و از فتنۀ مسیح دجال، به تو پناه میجویم، خدایا! گناهان مرا به آب برف و ژاله بشوی، و قلب مرا از گناهان من طوری پاک بگردان، که جامۀ سفید را از کثافت پاک گردانیدی، و مرا از گناهان من آنچنان دور بگردان که مشرق را از مغرب دور گردانیدی».
[16]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
1) معنی این حدیث نبوی شریف این است که: «پروردگارا! در دنیا برای ما نیکی عطا فرما، و در آخرت برای ما نیکی مرحمت کن، و ما را از عذاب آتش برکنار بدار».
2) علماء گفتهاند که: مراد از نیکی دنیا: پنچ چیز است: علم نافع، و رزق واسع، و فرزند صالح، و عمل خالص، و امن کامل، و مراد از نیکی آخرت دو چیز است: آسانی حساب، و نجات از عقاب.
[17]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
1) معنی این دعای نبوی شریف این است که: خدایا! اشتباهات، و جهل و اسراف مرا، و گناهانی را که تو از من آنها را بهتر میدانی برایم بیامرز، و خدایا! آنچه که از من از روی شوخی و جدی، و یا روی اشتباه و قصد سر زده است، برایم بیامبرز»، و البته همۀ اینها از من سر زده است».
2) باید گفت که اعراف به این چیزها از جانب پیامبرخدا ج از یکطرف روی تذلل و تواضع در بارگاه احدیت، و از طرف دیگر تعلیم امت بر این دعا و استغفار است.
[18]- مراد از محو گناهان، گناهان صغیره است، و گناهان کبیره اگر متعلق به حقوق الله باشد، طریق محو آن توبه است، و اگر متعلق به حقوق الناس باشد، یگانه راه محو شدن آن، ادای حق، و یا طلب بخشش از صاحب حق و یا از باز ماندگانش میباشد.
[19]- باید متوجه بود که در این حدیث و در احادیث دیگری که به همین معنی آمده است، اشاره به بخشیدن (گناهان) شده است، نه به بخشیدن حقوق، بنابراین حقوق باید در همه حال اداء گردد، مثلا: کسی که مال مسلمانی را دزدی کرده است، اگر از دزدی توبه میکند، خداوند متعال گناه دزدی را برایش میبخشد، ولی مالی را که دزدی کرده است، باید به صاحب آن مال برگرداند، و همچنین است هرگناه و هر حق دیگری.
[20]- یعنی کسی که خدا را ذکر میکند، مانند شخصی است که زنده است، و کسی که خدا را ذکر نمیکند، مانند شخصی است که مرده است، زیرا زندگی حقیقی، زندگی قلب است، و کسی که خدا را ذکر میکند، قلبش زنده است، و کسی که قلبش زنده باشد، خودش نیز زنده است، و کسی که خدا را ذکر نمیکند و به یاد خدا نمیباشد، قلبش مرده است، و کسی که قلبش مرده باشد، زندۀ حقیقی شمرده نمیشود، زیرا در این حالت نه خودش از خود بهرۀ میبرد و نه دیگران.
[21]- از این دانسته میشود که صحبت اثر دارد، و همنشین نیکان نیک است، ولو آنکه عمل آنها را انجام نداده باشد، و همنشین بدان بد است، ولو آنکه عمل آنها را انجام نداده باشد، سعدی علیه الرحمه میگوید:
پسر نوح با بدان بنشت |
|
خاندان نبوتش گم شد |
سگ اصحاب کهف روزی چند |
|
پی نیکان گرفت مردم شد |