1- باب: رُؤْیَا الصَّالِحِینَ
2176- عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «الرُّؤْیَا الحَسَنَةُ، مِنَ الرَّجُلِ الصَّالِحِ، جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَأَرْبَعِینَ جُزْءًا مِنَ النُّبُوَّةِ» [رواه البخاری: 6983].
2176- از انس بن مالکس روایت است که: پیامبر خدا ج فرمودند: «خواب دیدنهای نیک از شخص صالح، یک جزء از چهل و شش جزء از نبوت است»([1]).
2- باب: الرُّؤیَا مِنَ الله
باب [2]: خواب دیدن از طرف خدا است
2177- عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «إِذَا رَأَى أَحَدُکُمْ رُؤْیَا یُحِبُّهَا، فَإِنَّمَا هِیَ مِنَ اللَّهِ، فَلْیَحْمَدِ اللَّهَ عَلَیْهَا وَلْیُحَدِّثْ بِهَا، وَإِذَا رَأَى غَیْرَ ذَلِکَ مِمَّا یَکْرَهُ، فَإِنَّمَا هِیَ مِنَ الشَّیْطَانِ، فَلْیَسْتَعِذْ مِنْ شَرِّهَا، وَلاَ یَذْکُرْهَا لِأَحَدٍ، فَإِنَّهَا لاَ تَضُرُّهُ» [رواه البخاری: 6985].
2177- از ابو سعید خدریس روایت است که از پیامبر خدا ج شنیده است که میفرمودند:
«وقتی که کسی خوابی دید که آن را دوست میداشت، آن خواب از طرف خدا است، از این رو باید شکر خدا را نموده و آن خواب را برای دیگران بگوید».
«و چون خوابی دید که از آن بدش میآمد، آن خواب از طرف شیطان است، باید از شر آن [به خدا] پناه بجوید، و آن را برای کسی نگوید، زیرا به وی ضرری نمیرساند»([2]).
3- باب: المُبَشِّرَاتِ
2178- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، یَقُولُ: «لَمْ یَبْقَ مِنَ النُّبُوَّةِ إِلَّا المُبَشِّرَاتُ» قَالُوا: وَمَا المُبَشِّرَاتُ؟ قَالَ: «الرُّؤْیَا الصَّالِحَةُ» [رواه البخاری: 6990].
2178- از ابو هریرهس روایت است که گفت: از پیامبر خدا ج شنیدم که فرمودند: «از نبوت جز مبشرات [یعنی: خوابهای نیک]، چیز دیگری باقی نمانده است.
پرسیدند: مبشرات چیست؟
فرمودند: خوابهای نیک»([3]).
4- باب: مَنْ رَأَى النَّبِیَّ فِی المَنَامِ
باب [4]: کسی که پیامبر خدا ج را به خواب میبیند
2179- وَعَنْهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «مَنْ رَآنِی فِی المَنَامِ فَسَیَرَانِی فِی الیَقَظَةِ، وَلاَ یَتَمَثَّلُ الشَّیْطَانُ بِی» [رواه البخاری: 6993].
2179- و از ابو هریرهس روایت است که گفت: از پیامبر خدا ج شنیدم که فرمودند: «کسی که مرا در خواب میبیند، در بیداری هم میبیند، و شیطان خود را به مانند من کرده نمیتواند»([4]).
2180- عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: أَنِّهُ سَمِعَ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «مَنْ رَآنِی فَقَدْ رَأَى الحَقَّ، فَإِنَّ الشَّیْطَانَ لاَ یَتَکَوَّنُنِی» [رواه البخاری: 6997].
2180- از ابو سعید خُدریس روایت است که از پیامبر خدا ج شنیده است که فرودند: «کسی که مرا به خواب دیده است، یقینا که حقیقت خودم را دیده است، زیرا شیطان خود را به صورت من در آورده نمیتواند».
5- باب: رُؤیَا النَّهَارِ
2181- عَنْ أَنَسَ بْنَ مَالِکٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَدْخُلُ عَلَى أُمِّ حَرَامٍ بِنْتِ مِلْحَانَ وَکَانَتْ تَحْتَ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ، فَدَخَلَ عَلَیْهَا یَوْمًا فَأَطْعَمَتْهُ، وَجَعَلَتْ تَفْلِی رَأْسَهُ، فَنَامَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ثُمَّ اسْتَیْقَظَ وَهُوَ یَضْحَکُ، قَالَتْ: فَقُلْتُ: مَا یُضْحِکُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «نَاسٌ مِنْ أُمَّتِی عُرِضُوا عَلَیَّ غُزَاةً فِی سَبِیلِ اللَّهِ، یَرْکَبُونَ ثَبَجَ هَذَا البَحْرِ، مُلُوکًا عَلَى الأَسِرَّةِ، أَوْ: مِثْلَ المُلُوکِ عَلَى الأَسِرَّةِ» - شَکَّ إِسْحَاقُ - قَالَتْ: فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، ادْعُ اللَّهَ أَنْ یَجْعَلَنِی مِنْهُمْ، فَدَعَا لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، ثُمَّ وَضَعَ رَأْسَهُ ثُمَّ اسْتَیْقَظَ وَهُوَ یَضْحَکُ، فَقُلْتُ: مَا یُضْحِکُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «نَاسٌ مِنْ أُمَّتِی عُرِضُوا عَلَیَّ غُزَاةً فِی سَبِیلِ اللَّهِ» کَمَا قَالَ فِی الأُولَى، قَالَتْ: فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ ادْعُ اللَّهَ أَنْ یَجْعَلَنِی مِنْهُمْ، قَالَ: «أَنْتِ مِنَ الأَوَّلِینَ» فَرَکِبَتِ البَحْرَ فِی زَمَانِ مُعَاوِیَةَ بْنِ أَبِی سُفْیَانَ، فَصُرِعَتْ عَنْ دَابَّتِهَا حِینَ خَرَجَتْ مِنَ البَحْرِ، فَهَلَکَتْ [رواه البخاری: 7002].
2181- از انس بن مالکس روایت است که گفت: پیامبر خدا ج نزد (ام حرام دختر ملحان) همسر عباده بن صامتس میرفتند.
روزی نزد آن زن رفتند، آن زن طعامی را برایشان آورد، و بعد از آن به پالیدن سر پیامبر خدا ج شروع کرد، پیامبر خدا ج را خواب برد، هنگامی که از خواب بیدار شدند میخندیدند.
ام حرامل گفت: گفتم: یا رسول الله سبب خندۀ شما چیست؟
فرمودند: «مردمی از امت من برایم نشان داده شدند که در میان همین دریا به جهاد فی سبیل الله بیرون شدهاند، و گویا پادشاهانی هستند که بر تخت نشستهاند» - یا مثل پادشاهان بر تخت نشستهاند – [شک از راوی است].
ام حرامل گفت: گفتم: یا رسول الله! دعا کنید که خداوند مرا از جملۀ این مردم بگرداند، پیامبر خدا ج برایش دعا کردند.
دوباره سر خود را گذاشته [و خوابیدند]، چون از خواب بیدار شدند، باز هم میخندیدند.
گفتم: یا رسول الله! سبب خندۀ شما چیست؟
فرمودند: «مردمی از امت من برایم نشان داده شدند که به جهاد فی سبیل الله بیرون شدهاند»، همان طوری که در مرتبۀ اول گفتند.
گفتم: یا رسول الله! دعا کنید که خداوند مرا هم از جملۀ آنها بگرداند.
فرمودند: «تو از جملۀ گروه اول هستی».
و همین زن بود که در زمان معاویه بن ابی سفیان به دریا سفر نمود، و هنگامی که از دریا بیرون شد، از مرکبش افتاد و مرد([5]).
6- باب: الْقَیْدِ فِی المَنَامِ
باب [6]: خواب دیدن اینکه شخص در قید است
2182- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِذَا اقْتَرَبَ الزَّمَانُ لَمْ تَکَدْ تَکْذِبُ، رُؤْیَا المُؤْمِنِ وَرُؤْیَا المُؤْمِنِ جُزْءٌ مِنْ سِتَّةٍ وَأَرْبَعِینَ جُزْءًا مِنَ النُّبُوَّةِ» وَمَا کَانَ مِنَ النُّبُوَّةِ فَإِنَّهُ لاَ یَکْذِبُ [رواه البخاری: 7017].
2182- از ابو هریرهس روایت است که گفت: پیامبر خدا ج فرمودند: «چون قیامت نزدیک شود، خواب دیدن مسلمان، به ندرت دروغ میگوید، و خواب دیدن مسلمان یک جزء از چهل و شش جزء نبوت است»، و آن جزء که از نبوت است دروغ نمیباشد.
7- باب: إِذَا رَأَى أَنَّهُ أَخْرَجَ الشَّیْءَ مِنْ کُورَةٍ فَأَسْکَنَهُ مَوْضِعاً آخَرَ
باب [7]: اگر در خواب دید که چیزی را از جایی به جای دیگر منتقل ساخته است
2183- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا: أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «رَأَیْتُ کَأَنَّ امْرَأَةً سَوْدَاءَ ثَائِرَةَ الرَّأْسِ، خَرَجَتْ مِنَ المَدِینَةِ، حَتَّى قَامَتْ بِمَهْیَعَةَ - وَهِیَ الجُحْفَةُ - فَأَوَّلْتُ أَنَّ وَبَاءَ المَدِینَةِ نُقِلَ إِلَیْهَا» [رواه البخاری: 7038].
2183- از عبدالله بن عمرب روایت است که پیامبر خدا ج فرمودند: «به خواب دیدم که گویا زن سیاه سر برهنۀ از مدینه خارج گردیده و به (مهیعه) که جحفه است، اقامت گزیده است، تعبیرش را این کردم که (وبا) از مدینه خارج گردیده و به آن سرزمین انتقال یافته است»([6]).
8- باب: مَنْ کَذَبَ فِی حُلُمِهِ
باب [8]: کسی که در خواب دیدنش دروغ بگوید
2184- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «مَنْ تَحَلَّمَ بِحُلْمٍ لَمْ یَرَهُ کُلِّفَ أَنْ یَعْقِدَ بَیْنَ شَعِیرَتَیْنِ، وَلَنْ یَفْعَلَ، وَمَنِ اسْتَمَعَ إِلَى حَدِیثِ قَوْمٍ، وَهُمْ لَهُ کَارِهُونَ، أَوْ یَفِرُّونَ مِنْهُ، صُبَّ فِی أُذُنِهِ الآنُکُ یَوْمَ القِیَامَةِ، وَمَنْ صَوَّرَ صُورَةً عُذِّبَ، وَکُلِّفَ أَنْ یَنْفُخَ فِیهَا، وَلَیْسَ بِنَافِخٍ» [رواه البخاری:7042].
2184- از ابن عباسب از پیامبر خدا ج روایت است که فرمودند:
«اگر کسی به دروغ بگوید که خوابی دیدهام [در روز قیامت] از وی خواسته میشود که دو (جَو) را باهم گرده بزند، و هرگز این کار را کرده نمیتواند».
و کسی که به سخن مردمی که او را نمیخواند، گوش فرا دهد، در روز قیامت در گوشهایش سرب ریخته میشود».
و کسی که تصویر بکشد، عذاب میشود و مکلف میگردد که به آن تصویر نفس بدهد، ولی هرگز برای آن نفس داده نمیتواند»([7]).
2185- عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «إِنَّ مِنْ أَفْرَى الفِرَى أَنْ یُرِیَ عَیْنَیْهِ مَا لَمْ یَرَ» [رواه البخاری: 7043].
2185- از ابن عمرب روایت است که پیامبر خدا ج فرمودند: «از بدترین تهمتها آن است که کسی به چشمانش نسبت دیدن چیزی را بدهد، که آن چیز را ندیده است».
9- باب: مَنْ لَمْ یَرَ الرُّؤیَا لِأَوَّلِ عَابِرٍ إذَا لَمْ یُصِبْ
باب [9]: کسی که به تعبیر معبر اول که به صواب نرسیده است اعتقاد ندارد
2186- عَنْ ابْنَ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا: أَنَّهُ کَانَ یُحَدِّثُ: أَنَّ رَجُلًا أَتَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: إِنِّی رَأَیْتُ اللَّیْلَةَ فِی المَنَامِ ظُلَّةً تَنْطُفُ السَّمْنَ وَالعَسَلَ، فَأَرَى النَّاسَ یَتَکَفَّفُونَ مِنْهَا، فَالْمُسْتَکْثِرُ وَالمُسْتَقِلُّ، وَإِذَا سَبَبٌ وَاصِلٌ مِنَ الأَرْضِ إِلَى السَّمَاءِ، فَأَرَاکَ أَخَذْتَ بِهِ فَعَلَوْتَ، ثُمَّ أَخَذَ بِهِ رَجُلٌ آخَرُ فَعَلاَ بِهِ، ثُمَّ أَخَذَ بِهِ رَجُلٌ آخَرُ فَعَلاَ بِهِ، ثُمَّ أَخَذَ بِهِ رَجُلٌ آخَرُ فَانْقَطَعَ ثُمَّ وُصِلَ. فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، بِأَبِی أَنْتَ، وَاللَّهِ لَتَدَعَنِّی فَأَعْبُرَهَا، فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «اعْبُرْهَا» قَالَ: أَمَّا الظُّلَّةُ فَالإِسْلاَمُ، وَأَمَّا الَّذِی یَنْطُفُ مِنَ العَسَلِ وَالسَّمْنِ فَالقُرْآنُ، حَلاَوَتُهُ تَنْطُفُ، فَالْمُسْتَکْثِرُ مِنَ القُرْآنِ وَالمُسْتَقِلُّ، وَأَمَّا السَّبَبُ الوَاصِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الأَرْضِ فَالحَقُّ الَّذِی أَنْتَ عَلَیْهِ، تَأْخُذُ بِهِ فَیُعْلِیکَ اللَّهُ، ثُمَّ یَأْخُذُ بِهِ رَجُلٌ مِنْ بَعْدِکَ فَیَعْلُو بِهِ، ثُمَّ یَأْخُذُ بِهِ رَجُلٌ آخَرُ فَیَعْلُو بِهِ، ثُمَّ یَأْخُذُهُ رَجُلٌ آخَرُ فَیَنْقَطِعُ بِهِ، ثُمَّ یُوَصَّلُ لَهُ فَیَعْلُو بِهِ، فَأَخْبِرْنِی یَا رَسُولَ اللَّهِ، بِأَبِی أَنْتَ، أَصَبْتُ أَمْ أَخْطَأْتُ؟ قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «أَصَبْتَ بَعْضًا وَأَخْطَأْتَ بَعْضًا» قَالَ: فَوَاللَّهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَتُحَدِّثَنِّی بِالَّذِی أَخْطَأْتُ، قَالَ: «لاَ تُقْسِمْ» [رواه البخاری: 7046].
2186- از ابن عباسب روایت است که میگفت: شخصی نزد پیامبر خدا ج آمد و گفت: شب گذشته سایبانی را به خواب دیدم که از آن روغن و عسل میچکید، و مردمانی را دیدم که به کف دست خود از آن [روغن و عسل] میگیرند، بعضیها بسیار و بعضیها اندک، در این وقت بود که دیدم ریسمانی از طرف زمین به سوی آسمان نصب گردیده است، و شما به آن بالا رفتید، بعد از شما شخص دیگری آن را گرفت و بالا رفت، و بعد از وی شخص سومی آن را گرفت و بالا رفت، بعد از آن شخص دیگری آن را گرفت ولی آن ریسمان قطع گردید، و دوباره باهم پیوست.
ابوبکرس گفت: یا رسول الله! پدرم فدای شما، شما را به خداوند سوگند، اجازه بدهید که این خواب را من تعبیر کنم، پیامبر خدا ج فرمودند: «تعبیر کن».
ابوبکرس گفت: سایبان اسلام است، و آن روغن و عسلی که از آن میچکد، قرآن است که از آن شیرینی میتراود، بعضی از مردمان از قرآن بسیار استفاده میکنند، و بعضی اندک، و آن ریسمان بین آسمان و زمین، همان حقیقتی است که شما به راه آن روان هستید، و به آن استمساک نمودهاید، و خداوند متعال مرتبۀ شما را به آن بلند میسازد، بعد از شما شخص دیگری به آن تمسک میجوید و سبب رفعت مقامش میگردد، بعد از آن شخص دیگری آن را میگیرد، و سبب علو مرتبتش میگردد، بعد از آن شخص دیگری میآید و آن را میگیرد، ولی آن و سیله قطع میگردد، و باز دوباه متصل میشود، و به سبب آن بلند مرتبه میگردد، و حالا یا رسول الله! پدرم و مادرم فدای شما، بگوئید که تعبیر صحیح است یا خطاء؟
پیامبر خدا ج فرمودند: «[تعبیر تو] در بعضی چیزها صحیح و در بعضی چیزها خطاء بود».
گفت: شما را به خداوند سوگند، که خطاهایم را بگوئید.
فرمودند: «سوگند مده»([8]).
84- کِتَابِ الفِتَن
[1]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
1) مراد از این خواب، خواب غیر انبیاء الله است، و خواب انبیاء الله جزئی از وحی نه بلکه عین وحی است.
2) خواب غیر انبیاء الله ولو آنکه بینندۀ خواب، شخص صالح و نیکوکاری باشد، خوابش فقط متعلق به خودش میباشد، و بر دیگران ملزم نیست، و بر خودش هم وقتی ملزم و یا مستحب است، که مخالف حکمی از احکام شریعت نباشد، و اگر مخالف شریعت بود، خوابش هیچ اعتباری نداشته، و یقینا که از وساوس شیطان است، و در این حالت چیزی که بر وی لازم است این است که باید چیزی را که درخواب دیده است گذاشته، و مطابق احکام شریعت عمل نماید.
[2]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
1) از این حدیث و احادیث دیگری که دربارۀ خواب دیدن آمده است، برای کسی که خواب نیکی میبیند، دو چیز مستحب است، اول: شکر خدا، دوم: گفتن این خواب برای دیگران، و برای کسی که خواب بدی میبیند، سه چیز مستحب است، اول: پناه جستن به خدا از شیطان، ادای دو رکعت نماز نفل، و نگفتن آن خواب برای دیگران.
2) اگر کسی به دروغ میگوید که من در خواب چنین و چنان دیدهام، در نزد اکثر علماء مرتکب گناه کبیره میگردد.
[3]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
معنی حدیث نبوی شریف این است که وحی آسمانی به وفات نبی کریم ج به پایان میرسد، و بعد از آن چیزی که از کارهای آینده خبر بدهد، به غیر از خوابهای نیک، از اشخاص نیک وسیلۀ دیگری باقی نمیماند، و امام مسلم/ از ابن عباسب روایت میکند که پیامبر خدا ج این سخن را در مرض موت خود گفتند، و در حدیث دیگری از انسس روایت است که پیامبر خدا ج فرمودند: «نبوت و رسالت قطع گردید، و بعد از من نبی و رسولی نمیباشد، و چیزی که میباشد، خوابهای نیک است».
[4]- از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه:
1) بعضی از علماء به این نظراند که این حدیث خاص به مردم اهل زمان خود پیامبر خدا ج میباشد، و عدۀ دیگری میگویند که مراد از دیدن در بیداری، دیدن آن حضرت ج در قیامت است.
2) این حدیث ضمنا دلالت بر این دارد که اگر کسی پیامبر خدا ج را بخواب میبیند، مسلمان از دنیا میرود، و در قیامت به جمال مبارک آن حضرت ج مشرف میشود، و البته این بشارتی است که بهتر از آن بشارتی نیست، و بعضی از متصوفین حدیث را به ظاهر آن حمل کرده و گفتهاند: کسی که پیامبر خدا ج را بخواب ببیند، در همین دنیا ایشان را به بیداری هم میبیند، و صاحب فتح المبدی به نقل از مردمی از اهل تصوف میگوید که: آنها پیامبرخدا ج را به خواب دیدند، و بعد از آن در بیداری هم دیدند.
ولی اینها دعا وی است که قبول کردن آنها از هر کسی بزودی آسان نیست، و اگر از هر کسی که دعوی خواب دیدن نبی کریم ج را داشته باشد، قولش را قبول کنیم، چه بسا کسانی پیدا شوند که به اساس افتخار و ادعاء خوابهای دروغی را به خود نسبت بدهند، پس بهتر است در چنین مسائلی فقط در مورد نص توقف نموده و بگوئیم که: اگر کسی نبی کریم ج را به خواب میبیند، در حقیقت، خود نبی کریم ج را به خواب دیده است، والله تعالی أعلم.
[5]- این وقاعه در زمان امارت معاویهس بر شام خلافت عثمانس صورت گرفت، و این زن بعد از انکه مجاهدین از جهاد برگشتند، از مرکبش افتاد و مرد، و در قبرس دفن گردید، و قبرش تاهم اکنون در آنجا باقی است، و این واقعه هم از اعلام نبوت پیامبر خدا ج میباشد، زیرا همان طوری واقع شد که خبر داده بودند.
[6]- مهیعه که بنام جحفه نیز یاد میشود، میقات اهل شام و مصر است، مردم آن یهود بودند، و پیامبر خدا ج و سملمانان را اذیت میکردند.
[7]- از احکام و سمائل متعلق به این حدث آنکه:
این کارهای که به انجام دادن آن مکلف میگردد، برای آن نیست که آن کارها را انجام دهد، بلکه مکلف شدن به این کارها به جهت تعذیب کردن شخصی است که مرتکب این اعمال نامشروع گردیده است، شاید کسی بگوید که: مکلف ساختن شخص به این کارها، تکلیف به چیزی است که از قدرت شخص خارج است، و تکلیف به چیزی که از قدرت شخص خارج باشد، در شریعت موجود نیست، در جواب گفتهاند که: چنین تکلیفی در دنیا وجود ندارد، زیرا دار دنیا دار عمل است، ولی در آخرت که دار نتیجۀ عمل است، هر تکلیف و عذابی وجود دارد.
[8]- از احکام و ماسئل متعلق به این حدیث آنکه:
گویند: از جمله خطاهای ابوبکرس در تعبیر این خواب آن بود که روغن و عسل را به تنها (قرآن) تعبیر نمود، حال آنکه آنها دوچیز و (قرآن) یک چیز است، بلکه مراد از روغن و عسل، (قرآن) و (سنت نبوی) است، و اینکه پیامبر خدا ج از بیان تعبیر صحیح خواب امتناع و رزیدند سببش آن است که اگر خواب را تعبیر میکردند، باید همۀ خواب را تعبیر میکردند، و تعبیر همۀ خواب که متضمن قتل عثمانس بود، سبب فتنه و هراس در بین مسلمانان میگردید، والله تعالی أعلم.