ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خواست خداوند چنین بوده است که پس از زندگی دنیا، جهان دیگری باشد، از رویدادهای آن به ما خبر داده و با وقوعش ما را موعظه کرده و بر ما واجب گردانیده که به آن ایمان داشته و خود را برای آن روز آماده کنیم.
زیرا یادآوری روز آخرت، انسان را وادار به انجام اعمال و کردار نیک و پسندیده کرده و استرس و دلهرۀ درونی را از آدمی سلب مینماید و او را از انجام ستمگری و غلبۀ بر ضعفا و مستمندان برحذر میدارد.
چنان که خداوند میفرماید: ﴿وَنَضَعُ ٱلۡمَوَٰزِینَ ٱلۡقِسۡطَ لِیَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ فَلَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَیۡٔٗاۖ وَإِن کَانَ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٍ أَتَیۡنَا بِهَاۗ وَکَفَىٰ بِنَا حَٰسِبِینَ٤٧﴾ [الأنبیاء: 47]. «و ما ترازوی عدل وداد را در روز قیامت خواهیم نهاد، و اصلاً به هیچ کسی کمترین ستمی نمیشود، و اگر به اندازۀ دانۀ خردلی (کار نیک یا بدی انجام گرفته) باشد، آن را حاضر و آماده میسازیم (و سزا و جزای آن را میدهیم) و بسنده خواهد بود که ما حسابرس و حسابگر (اعمال و اقوال شما انسانها) باشیم».
و در آیۀ دیگری فرموده است: ﴿وَعَنَتِ ٱلۡوُجُوهُ لِلۡحَیِّ ٱلۡقَیُّومِۖ وَقَدۡ خَابَ مَنۡ حَمَلَ ظُلۡمٗا١١١﴾ [طه: 111]. «(در آن روز همۀ) چهرهها در برابر خداوندِ باقی و جاویدان، و گرداننده و نگهبانِ جهان (همچون اسیران) خضوع و خشوع میکنند و کُرنِش میبرند، و کسی که (در آن روز کوله بارِ) کفر (دنیای خود) را بر دوش کشد، ناامید (از لطف خدا و بیبهره از نجات و ثواب) میگردد».
آن حضرت ج در حدیثی میفرماید: هر کس بر برادرش ستمی روا داشته، آبرویش را ریخته یا مالی از او برداشته، پس باید امروز از او حلالی بطلبد، پیش از این که برایش درهم یا دیناری باقی نماند، در آن روز اگر عمل نیکی داشته باشد، به عوض ستمش از آن برداشته میشود و اگر عمل نیکی نداشته باشد، از گناهان کسی که بر وی ستم روا داشته است، برداشته شده و بر او تحمیل میشود[1].
ایمان به رستاخیز، از فساد و الحاد نیز جلوگیری میکند، اما کسی که به رستاخیز ایمان ندارد، از انجام اعمال زشت و منکر باز نمیآید. چنان که خداوند فرموده است: ﴿وَإِنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ عَنِ ٱلصِّرَٰطِ لَنَٰکِبُونَ٧٤﴾ [المؤمنون: 74]. «کسانی که به آخرت ایمان ندارند، از راه (راست) منحرف هستند».
همچنین ایمان به روز رستاخیز، اخلاق آدمی را زیبا نموده و در برابر مصایب و سختیها او را وادار به صبر و شکیبایی مینماید و بر آنچه از دست داده است، حسرت نمیخورد؛ چون میداند که در برابر آن، در روز رستاخیز پاداش بزرگی را دریافت میکند.
رسول خدا ج میفرماید: «مسلمان، دچار هیچ گونه گرفتاری و مصیبتی نمیشود مگر اینکه خداوند به وسیلۀ آنها، گناهانش را میبخشد. حتی خاری که به پایش میخلد»[2].
کسی که به روز رستاخیز ایمان داشته باشد، به گناه و جنایتش اعتراف میکند و میخواهد تا خود را از آن پاک گرداند.
صحابۀ بزرگوار الگوی نیکویی در برابر محاسبه و طهارت نفس بودند.
ماعز، یکی از یاران پیامبر ج بود که شیطان به قلبش وسوسه انداخت و او را به کنیز یکی از انصار فریب داد، لذا با او خلوت نموده و شیطان شخص سوم آنان قرار گرفت و هر کدام را برای دیگری مزین نمود تا این که مرتکب زنا شدند.
وقتی ماعز از این جنایت فارغ شد و شیطان از او کنار رفت، گریه نموده و خود را مورد ملامت و سرزنش قرار داد و از عذاب الله ترسید و دنیا به رویش تنگ آمد تا جایی که تنفر و انزجار آن گناه قلبش را میآزرد؛ لذا به نزد طبیب دلها آمد و در برابرش ایستاده و ازگرمای آنچه احساس میکرد، فریاد زده و گفت:
یا رسول الله! دورتر[3] زنا کرده است، مرا پاک گردان. آن حضرت ج به او توجه نکرد. باز از جهتی دیگر آمد و گفت: یا رسول الله! مرا پاک گردان. پیامبر ج فرمود: «وای برتو! برگرد و از الله آمرزش بخواه و توبه کن».
راوی میگوید: ماعز اندکی دور شد و دو مرتبه آمد و عرض نمود: یا رسول الله! مرا پاک گردان. باز رسول خدا ج فرمود: «وای بر تو برگرد و از الله آمرزش بخواه و توبه کن». باز او مقدار اندکی دور رفت و بار چهارم همان جمله را تکرار فرمود.
تا این که رسول خدا ج فرمود: «آیا وی دیوانه است»؟ مردم جواب دادند که وی دیوانه نیست. پرسید: «آیا شراب نوشیده است»؟ آن گاه مردی برخاست و دهانش را بویید، و بوی شرابی از وی استشمام نکرد، آن گاه فرمود: «آیا تو زنا کردهای»؟ گفت: آری. پرسید: آیا میدانی زنا یعنی چه؟ گفت: بله، با زنی چنان عمل حرامی را انجام دادهام که فرد با زنش از راه حلال آن عمل را انجام میدهد.
آن حضرت ج فرمود: با این سخنت چه میخواهی؟ گفت: میخواهم پاکم گردانی. آن حضرت ج دستور داد تا رجمش کند و در نتیجه جان داد.
چون از نماز و دفنش فارغ شدند، رسول خدا ج با برخی از یارانش، از کنار محل وی رد شد، از دو نفر از یارانش شنید که در مورد وی اظهار نظر نموده و میگویند: به این نگاه کنید، خداوند رازش را پنهان نموده بود، اما خودش آن را فاش کرد تا این که مانند سگها سنگسار گردید.
آن حضرت ج اندکی خاموش شد تا این که از کنار الاغ مردهای رد شد که تپش آفتاب آن را سوخته و باد کرده بود تا جایی که پایش بلند شده بود.
آن حضرت ج فرمود: آن دو نفر کجایند؟ آن دو جواب دادند که ما حاضریم. فرمود: فرود آیید و از لاشۀ این الاغ بخورید! آن دو گفتند: یا رسول الله! خدا تو را ببخشاید، چه کسی میتواند از این الاغ بخورد؟
رسول خدا ج فرمود: آنچه را که الان شما در مورد برادرتان گفتید: از خوردن لاشۀ این الاغ سختتر بود، او چنان توبهای کرده است که اگر در میان کل امت تقسیم شود، همه را کفایت میکند. سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، او اینک در نهرهای بهشت فرو میرود.
پس خوشا به حال ماعز، آری، او زنا کرد و پردهای که بین او و خداوند بود را درید، اما وقتی از گناه فارغ شد، لذت آن از بین رفت و حسرتش باقی ماند، ولی چنان توبهای کرد که اگر در میان کل امت تقسیم گردد، همه را کفایت میکند.
در پایان...
ایمان به الله و روز قیامت، انسان را وادار میکند تا امانت را حفاظت نموده و او را از ریا باز میدارد، چنان که خداوند میفرماید: ﴿إِنَّمَا یَعۡمُرُ مَسَٰجِدَ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَأَقَامَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَى ٱلزَّکَوٰةَ وَلَمۡ یَخۡشَ إِلَّا ٱللَّهَۖ فَعَسَىٰٓ أُوْلَٰٓئِکَ أَن یَکُونُواْ مِنَ ٱلۡمُهۡتَدِینَ١٨﴾ [التوبة: 18]. «تنها کسی حق دارد مساجد خد را (با تعمیر یا عبادت) آبادان سازد که به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشد و نماز را چنان که باید بخواند و زکات را بدهد و جز از خدا نترسد. امید است چنین کسانی از زمرۀ راه یافتگان باشند».
روشنگری...
ایمان به روز رستاخیز،
مایۀ آرامش دنیا
و سعادت آخرت است.
[1]- صحیح بخاری. یکی از موارد رحمت و مهربانی خداوند بر بندگانش این است که در میان اختلاف کنندگان صلح و آشتی بر قرار میکند تا ستمگر مورد عفو قرار گرفته و ستمدیده راضی شود.
چنان که حضرت ابوهریره س روایت کرده است: ما در محضر رسول خدا ج نشسته بودیم که ناگهان آن حضرت ج به خنده آمد تا جایی که دندانهای پیشینش ظاهر گردید. اصحاب پرسید: یا رسول الله! برای چه میخندید: فرمود: دو نفر از امت من در پیشگاه خداوند به زانو افتادهاند و یکی از آن دو نفر میگوید: خدایا! حقم را از برادرم بگیر. خداوند میفرماید: حق برادرت را که در حقش ستم کردهای، بده. او جواب میدهد: خدایا! از نیکیهایم چیزی باقی نمانده است، برادرش میگوید: خدایا! از گناهانم بر دوش او بگذار! در این هنگام چشمان پیامبر ج از اشک جاری شدند و فرمود: آن روز، روزی است که مردم نیاز دارند تا گناهان دیگران بر دوش آنان گذاشته شود.
آنگاه خداوند به صاحب حق میگوید: چشمانت را بالا بگیر و نگاه کن، او نگاهش را به بالا میاندازد و میگوید: خدایا! کاخهایی از طلا میبینم که با مروارید آراسته شدهاند، خدایا! این کاخها متعلق به کدام پیامبر، یا کدام راستگو و یا کدام شهید هستند؟ الله میگوید: اینها متعلق به کسی هستند که قیمت آنها را بپردازد. آن فرد میگوید: خدایا! چه کسی میتواند قیمت اینها را بپردازد؟ الله میگوید: تو میتوانی! او جواب میدهد: به چه چیزی؟ میگوید: با بخشیدنت از برادرت. آن گاه او میگوید: خدایا! برادرم را بخشیدم. الله میگوید: حالا دست برادرت را بگیر و او را وارد بهشت گردان. آن گاه رسول خدا ج فرمود: از خدا بترسید و صلح و آشتی را در میانتان برقرار نمایید؛ زیرا الله در روز رستاخیز در میان مؤمنان صلح و آشتی میکند.
[2]- بخاری.
[3]- منظور از دورتر خودش است که در لحظۀ ارتکاب گناه، از خوف و ترس الله بسیار دور بوده و فاصله داشته است.