ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
الحمدُلله کَفِى وًسلامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِینَ اصطفى؛
امّا بعد:
ذکر هر آنچه از تسبیح، تنزیه، حمد، ثنا، ستایش و توصیف از صفات کمالیه و جلال و جمال و عظمت الهی است که بر زبان و قلب جریان مییابد([1])، و بر همین اساس است که بندگان امر به ذکر فروان شدهاند: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ ذِکۡرٗا کَثِیرٗا ٤١ وَسَبِّحُوهُ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلًا ٤٢﴾ [الأحزاب: 41-42]. و آیا مقامی والاتر و زیباتر و ارجمندتر از این برای ذاکران یافت خواهد شد؟!. آن هم در بارگاه آن ذات بینیاز بیهمتا و... ﴿فَٱذۡکُرُونِیٓ أَذۡکُرۡکُمۡ﴾ [البقرة: 152]. به راستی که این سبقت جویندگان زندگانند و غافلان در کالبدهای بیروحشان مردگانند([2])، هرچند انسان جاهلی از درک آن ناتوان و... باشد. در سخنی کوتاهتر میتوان سخن عارف و تابعی بزرگ سعید بن جبیر / را نقل کرد؛ «هر آن عملی که در راه اطاعت الله صورت میگیرد. ذکر الله است»([3]). و بیانی دقیقتر را در کلام مفسر کبیر قرطبی مینامیم «مجلس ذکر مجلس علم و یادآوری است و همان مجالسی است که در آن از کلام خداوند رحمان و سنّت راستین رسولش ج و اخبار سلف صالح و بیانات پیشوایان وارسته و زاهد اولیه، بدور از هرگونه تکلف و ظاهرپردازی و بدعت و پرهیز از انواع اهداف پلید و سودجویانه و طمّاعانه یاد شود»([4]).
و هدف از ذکر، تزکیه جانها و تطهیر قلبها و بیداری وجدانها بشری میباشد، تا شاید جانهای خسته و افسرده و ناامید روح تازۀ یافته و در مسیر سعادت خود و همنوعانشان در پیکار با برنامههای ابلیس سربلند و پیروز گردند.
و در فضیلت ذکر و دعا چنین آمده است: «که بعد از تلاوت قرآن هیچ عبادتی که بتوان آن را با زبان ادا کرد، با فضیلتتر و برتر از ذکر الله سبحان و برآوردن نیازها با دعاهای خالصانه به نزد او أ نیست»([5]). امّا این خود، آدبی ویژه و خاص دارد! چنانچه که پروردگار حکیم میفرماید:
﴿وَٱذۡکُر رَّبَّکَ فِی نَفۡسِکَ تَضَرُّعٗا وَخِیفَةٗ وَدُونَ ٱلۡجَهۡرِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ وَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِینَ ٢٠٥﴾ [الأعراف: 205]. این آیه شریفه اشاره به این دارد که صحیح آن است که ذکر و دعا، سِرّی و خفی و با زاری و ناله و بدون هرگونه صدا بلندی و آواز جهری باشد! این روش صحیح در سنّت چنین نقل شده است، که: رسول خدا ج در سفری گروهی از مردم را دید که در هنگام دعا صدایشان را بلند میکردند، فرمود: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ ارْبَعُوا عَلَى أَنْفُسِکُمْ فَإِنَّکُمْ لاَ تَدْعُونَ أَصَمَّ وَلاَ غَائِبًا، إِنَّ الَّذِی تَدْعُونَهُ سَمِیْعٌ قَرِیبٌ أَقْرَبُ إِلَى أَحَدِکُمْ مِنْ عُنُقِ رَاحِلَتِهِ»([6]). یعنی «ای مردم! آرام بگیرید، زیرا شما شخص کر (ناشنوا) یا غایبی را که نمیخوانید!؛ براستی کسی را که میخوانید بسیار شنوا و نزدیک است، تا آنجا که به هر کدام از شما، از گردن شترش نزدیکتر میباشد».
بنابراین دعا نیز عبادت است بلکه مغز و ثمره عبادت را دعا تشکیل میدهد، تا آنجا که بندگان امر بدان شدهاند: ﴿وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ٦٠﴾ [غافر: 60]. «پروردگارتان میگوید: مرا به کمک بطلبید ـ و به فریاد و دعا بخوانید، و رفع نیازمندیها و حل مشکلات خود را از من بخواهید تا استجابت کرده و بپذیرم و کسانی که خود را بزرگتر از آن میدانند که مرا به فریاد بخوانند - از عبادت من سرپیچی کرده و استکبار میورزند ـ درحالیکه که خوار و پست و زبون و ذلیل میشوند وارد دوزخ - جهنم - خواهند شد»([7]).
در اینجا - آیۀ - «عبادت» بمعنای «دعا» آمده است و از جانب دیگر رسول خدا ج میفرماید: «الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ». یعنی: «دعا، مغز و عصاره و سرچشمه و فرماندهی مرکز عبادت است». و در روایتی دیگر آمده است «الدُّعَاءُ هُوَ الْعِبَادَةُ». یعنی: «دعا قطعاً عبادت میباشد».
مجموعاً دعا برنامۀ حرکت و اتصال مخلوق با خالق و یا ریسمان مستحکم و ناگسستنی است که در هر زمان بشریت صلاحیت آن را پیدا کند، خود را بدان وسیله از عذاب و رنج و... خواهد رهانید. در هر صورت این کتابچه، گنجایش فضایل، مفاهیم، نکات، آداب، فلسفه و ... ذکر و دعا را نداشته، لذا بر راغبان و جویندگان است که در کتب فراوان و معتبر غوطهور شده تا بتوانند، مرواریدهای گرانبها و نایاب را استخراج نمایند.
وآخر دَعْوانا ان الحمدلله رب العالـمین
ابوعمر ابراهیم احراری خلف، زاهدان
دوازده رمضان المبارک، 1418 ھ ق
[1]- فقه السنة ج 2 ص 69 تألیف: سید سابق.
[2]- اشاره به حدیث «سَبَقَ الـمفردون» رواه مسلم و حدیث: «مَثَلُ الَّذِی یَذْکُرُ رَبَّهُ وَالَّذِی لاَ یَذْکُرُ مَثَلُ الْـحَىِّ وَالـْمَیِّتِ» رواه البخاری میباشد.
[3]- فقه السنة: ج2، ص 70.
[4]- فقه السنة: ج2، ص 70.
[5]- مختصر منهاج القاصدین، ابن قدامة 2 58.
[6]- و امام نووی در ریاض الصالحین در باب تکبیر مسافر، حدیث 986 در حدیثی متفق علیه چنین نقل کرده است: «یَا أَیُّـهَا النَّاسُ، ارْبَعُوا عَلَى أَنْفُسِکُمْ، فَإِنَّکُمْ لاَ تَدْعُونَ أَصَمَّ وَلاَ غَائِبًا، إِنَّهُ مَعَکُمْ، إِنَّهُ سَمِیعٌ قَرِیبٌ». به تحقیق شیخ البانی ص 381، فقه السنة ج 2 ص 71.
[7]- برگرفته شده از تفسیر نور - دکر خرم دل.